اجازه ویرایش برای همه اعضا

تنبور

نویسه گردانی: TNBWR
تنبور یکی از سازهای زهی است که در آن سیم‌ ها از روی دسته‌ ای بلند و کاسه ‌ای عبور کرده‌ و با ضربه انگشتان به صدا درمی ‌آید.
تنبور را بعضی تنبوره نیز گفته‌ اند و امروزه از تنبور می‌ توان به ساز محلی با دسته ‌ای بلندتر و کاسه ‌ای بزرگتر و منحنی تر از سه ‌تار دارای ۲ یا ۳ سیم و ۱۴ پرده که به فاصله اکتاو در ساز پرده‌ بندی شده، تعبیر کرد.
این ساز را با پنجه می ‌نوازند و این خود دلیلی است بر ارتباط خانوادگی تنبور و دوتار محلی و سه ‌تار که آنها نیز با انگشت(ناخن) به صدا در می‌ آیند.
تنبور، دارای شخصیتی عرفانی و حماسی است و این ساز برای نواختن قطعات حماسی نیز استفاده می‌شود. این ساز در طول سیر و سفر تاریخی و فرهنگی تنبور در نقاط و نواحی مختلف نام‌ ها و شکل‌ های متفاوتی پیدا کرده است.
تنبور دارای شکمی گلابی شکل و دسته ‌ای دراز است که روی آن از ۱۰ تا ۱۵ پرده بسته می‌شود. دسته این ساز مانند سه تار، بر سر ساز متصل است و سر آن در حقیقت ادامه دسته است که روی سطوح جلویی و جانبی آن، هر یک دو گوشی کار گذارده شده که سیم‌ ها به دور آنها پیچیده می ‌شوند. سیم‌ های تنبور ۴ عدد و معمولاً به فواصل مختلف کوک می‌شود. این ساز معمولاً بدون مضراب و با انگشت نواخته می‌شود.
انواع تنبور با اسامی و اشکال مختلف:
تنبور قوچانی، شروانی، بغدادی، تیسفونی و انواع دو تار، چگور و قپوز. نواختن این ساز با شکل‌ های مشابه هنوز در بیشتر مناطق ایران رواج دارد.
تنبور بر اساس شکل ظاهری دو نوع است؛ تنبور کاسه‌ ای که یک تیکه است و تنبور چمنی که همان ترکه ‌ای است و کاسه آن از تکه‌ های چوب درست شده است. این نوع مزیتی که بر نوع اول دارد این است که هم ساخت آن راحت ‌تر است و هم تعمیر آن.
تاریخچه تنبور:
بر پایه ۳ مجسمه یافت شده در خرابه‌ های شوش، تنبور دارای تاریخچه‌ ای مربوط به حدود ۱۵۰۰ پیش از میلاد است. تنبور زمانی در انواع کاسه گلابی شکل رایج در ایران و سوریه ساخته می‌ شده سپس از طریق ترکیه و یونان به باختر رفته و کاسه بیضی شکل آن در مصر ساخته شده‌ است.
تنبور سه ‌تار باستانی ایرانیان نیز تعبیر شده‌ است که در زمان ساسانیان، خسرو پرویز و قبل از آن هم به کار نواختن می‌ آمده.
تنبور ساز نوازندگانی ایرانیان محسوب می ‌شده و ابن خردادبه آواز خوانی مردم ری و طبرستان و دیلم را با تنبورها درست شمرده است.
امروزه تنبور در سرتاسر ایران رواج دارد اما کانون اصلی این ساز استان‌ های کرمانشاه و کردستان و نواحی شمالی لرستان است. این ساز در این مناطق با نام‌ های تَمیُرَه، تَمیرَه، تموره و تمور شناخته می‌شود.
در منطقه‌ ای کرد نشین در ترکیه به نام دیار بکر نوعی از تنبور موسوم به باقلما با کاسه‌ ای بزرگ و ۵ تار و حدود ۲۰ دستان رایج است که با مضراب نواخته می‌شود.
قسمت‌ های مختلف تنبور:
کاسه: همان قسمت پایین تنبور که خود دارای اشکال مختلفی است که بستگی به منطقه و سازنده خود دارد. کاسه این ساز را عموماً از چوب توت می‌ سازند که انتخاب نوع چوب، یعنی اینکه از چه جنس توتی باشد خود دارای نکاتی است.
دسته: قسمت انتهایی تنبور که به کاسه متصل است که در صدا تاثیر زیادی دارد.
ساز تنبور, آشنایی با ساز تنبور, انواع ساز تنبور
صفحه: قسمت روی کاسه که دارای بافت ظریف می باشد، صفحه نازکی است از چوب درخت گردو که بر روی دهانه کاسه قرار می‌ گیرد و در وسط و یا در کنار صفحه حدود ۷ تا ۱۲ سوراخِ ۲ تا ۳ میلیمتری دارد تا موجب نرمی صدای تنبور شود. سوراخ روی صفحه بر صدای تنبور تأثیر بسزایی دارد.
دستان: ۱۳ تا ۱۴ دستان در تنبور وجود دارد که در محل‌ های معیّن بر دسته بسته می ‌شوند. به نظر اغلب نوازندگان مشهور، محل دستان‌ ها ثابت است اما برخی نیز معتقدند که جای تعدادی از این دستان ها متغیر است.
خرک: خرک، قطعه چوبی کوچک و محکم از درخت شمشاد و گردوست که سیم به آن وصل می‌شود و روی صفحه سیم ‌گیر قرار می ‌گیرد. در برخی از سازهای جدید سیم‌ گیر کار خرک را می ‌کند.
سیم گیر: به قسمت انتهایی کاسه وصل است و سیم را به آن وصل می ‌کنند. سیم گیر از جنس استخوان یا چوب بوده در انتهای صفحه قرار دارد که تارها را بدان گره می ‌زنند و تا انتهای دسته می‌ کشند. در برخی از تنبور های جدید، خرک کار سیم ‌گیر را انجام می دهد.
گوشی: همان قطعات بالای تنبور را گوشی میگویند و از آن برای کوک کردن استفاده می‌ کنند. دو تا سه گوشی (در تنبورهای نامتعارف تا پنج گوشی) از چوب بید وجود دارد. تنبور لانه کوک (جعبه گوشی‌ ها) ندارد و گوشی‌ هایش مستقیماً در سوراخهای ایجاد شده در انتهای دسته فرو می روند.
سیم گیر بالا: برجستگی پایین گوشی را می گویند که دارای شیارهایی است. شیطانک، که قطعه چوب یا استخوانی است با دو سه شیار که تارها از روی آن عبور داده شده به گوشی گره می‌ خورند. شیطانک در حدود ۱۵ سانتیمتری ابتدای دسته تعبیه می‌شود.
پرده: نخ نازکی است که روی دسته بسته شده و فاصله هر دو دستان را یک پرده می‌ گویند. تنبور از قدیم دارای ۲ سیم بوده که اکنون آن را از ۲ سیم به یک سیم ارتقاء داده‌ اند.
سیم: دو یا سه سیم، که سیم بالایی معمولاً جفتی است. این سیم‌ ها از یک سو به سیم ‌گیر و از سوی دیگر پس از عبور از روی خرک و شیطانک در انتهای دسته به دور گوشی‌ ها پیچیده می‌ شوند.
منبع:iranvij. ir

همچنین:

تَنبور یا طَنبور یکی از سازهای زهی از گونهٔ لوت است که در آن سیم‌ ها از روی دسته‌ ای بلند و کاسه ‌ای عبور کرده‌ است و با ضربه انگشتان به صدا در می‌ آید.
تنبور بیش تر در نواحی باختری ایران به ویژه در میان تالشان هم چنین انجمن تنبور نوازان، قلندران و پیروان یارسان (اهل حق) در منطقه کرمانشاهان در کردستان استفاده می ‌گردد که با آن موسیقی آیینی خود را اجرا می ‌کنند و قداست بسیاری برای آن قائلند.
امروزه از تنبور می ‌توان به ساز محلی با دسته‌ ای بلندتر و کاسه ‌ای بزرگتر و منحنی ‌تر از سه ‌تار دارای دو یا سه سیم و چهارده پرده که به فاصله اکتاو در ساز پرده‌ بندی شده، تعبیر نمود. ویژگی‌ های اجرایی آن در دوتار مشهود نیست. تنبور را با پنجه نوازند و این خود دلیلی است بر ارتباط خانوادگی تنبور و دوتار محلی و سه ‌تار که آنها نیز با انگشت (ناخن) به صدا در می‌ آیند.

بر پایه سه مجسمه کوچک یافت شده در خرابه‌ های شوش، تنبور دارای تاریخچه‌ ای مربوط به حدود ۱۵۰۰ پیش از میلاد است. تنبور زمانی در انواع کاسه گلابی شکل رایج در ایران و سوریه ساخته می ‌شده سپس از طریق ترکیه و یونان به غرب رفته و کاسه بیضی شکل آن در مصر باب شده‌ است.
از تنبور به سه ‌تار باستانی ایرانیان تعبیر شده ‌است که در زمان ساسانیان (خسرو پرویز) و قبل از آن هم به کار نواختن می‌ آمده. تنبور ساز نوازندگانی ایرانیان محسوب می‌ شده و ابن خردادبه آواز خوانی مردم ری و طبرستان و دیلم را با تنبورها درست شمرده، می ‌گوید ایرانیان تنبور را برتر از دیگر سازها دانسته، می ‌نوازند.
تنبور در نوشته‌ های به شکل سازی کامل و مناسب برای همراهی با آواز معرفی گردیده و از آن به عود دسته بلند ایرانی تعبیر شده ‌است.
موسیقی تنبور
امروزه سه گونه موسیقی بر روی تنبور نواخته می شود:
موسیقی مقامی تنبور
موسیقی سنتی ایرانی
موسیقی سنتی کردی
نوازندگان معروف تنبور
نوازندگان موسیقی مقامی تنبور
کاکی الله مراد حمیدی، عابدینی، سید ولی حسینی، میرزا سید علی کفاشیان، چنگیز فرمانی و خسرو نظری از گوران و امرالله شاه ابراهیمی، درویش امیر حیاتی، صادق کیا و سید خلیل عالی نژاد از صحنه را نام برد که دیگر در قید حیات نیستند. از نوازندگانی که هنوز در قید حیاتند می توان طاهر یارویسی و علی اکبر مرادی و عبدالرضا رهنما و سهراب پورناظری و کیخسرو و تهمورس پورناظری را نام برد.
نوازندگان موسیقی سنتی ایرانی
سید خلیل عالی‌ نژاد به همراه کیخسرو پور ناظری کسانی بودند که در ادامه راه درویش امیر حیاتی موفق شدند موسیقی سنتی ایرانی را با تنبور نواخته و تا حدودی تلفیق نمایند.
تنبور در اندازه‌ های مختلفی ساخته می شود که بر اساس تحقیق محمدرضا درویشی، اندازه کوچکترین و بزرگترین این سازها و اجزای کلی آن‌ها به این ترتیب است:
طول کلی: ۸۷ ـ ۹۵٫۵ سانتی ‌متر؛
طول صفحه: ۳۴ ـ ۴۲ سانتی‌ متر؛
عرض صفحه: ۱۵٫۵ ـ ۲۰ سانتی ‌متر؛
عمق کاسه: ۱۳٫۲ ـ ۱۷ سانتی‌ متر.
به طور کلی بلندی این ساز در نمونه‌ های مختلف یکسان نیست و بدون در نظر گرفتن نمونه‌ های استثناء ۸۵ تا ۹۰ سانتی‌ متر می‌ باشد و تشکیل شده ‌است از:
کاسه،
دسته،
صفحه،
سیم گیر،
خرک دسته،
خرک صفحه،
دو یا سه گوشی،
دو یا سه سیم،
۱۳یا ۱۴ دستان،
گلو/گلویی (در تنبورهای ترکه ‌ای، کاسه را به دسته متصل می کند).
کاسه: همان قسمت پایین تنبور که خود دارای اشکال مختلفی است که بستگی به منطقه و سازنده خود دارد. کاسهٔ این ساز را عموماً از چوب توت می‌ سازند که انتخاب نوع چوب، یعنی اینکه از چه جنس توتی باشد خود دارای نکاتی است. در گوران بیشتر سازها کاسهٔ یکپارچه دارند، اما در صحنه کاسهٔ اغلب سازها از هفت تا دَه ترکه ساخته شده‌ اند.
دسته: قسمت انتهایی تنبور که به کاسه متصل است که در صدا تاثیر زیادی دارد.
صفحه: قسمت روی کاسه که دارای بافت ظریف می‌ باشد، صفحه نازکی است از چوب درخت گردو که بر روی دهانه کاسه قرار می ‌گیرد و در وسط و یا در کنار صفحه حدود هفت تا دوازده سوراخِ دو تا سه میلیمتری دارد تا موجب نرمی صدای تنبور شود. سوراخ روی صفحه بر صدای تنبور تاثیر بسزایی دارد.
دستان: سیزده تا چهارده دستان در تنبور وجود دارد که در محل‌ های معیّن بر دسته بسته می‌ شوند. به نظر اغلب نوازندگان مشهور، محل دستان‌ها ثابت است اما برخی نیز معتقدند که جای تعدادی از این دستان‌ها متغیر است.
خرک: خرک، قطعه چوبی کوچک و محکم از درخت شمشاد و گردوست که سیم بر آن سوار است، و بر روی صفحه با فاصلهٔ حدود ۵٫۳ تا ۷٫۴ سانتیمتر از سیم گیر قرار می گیرد. در برخی از سازهای جدید سیم گیر کار خرک را می ‌کند.
سیم گیر: به قسمت انتهایی کاسه وصل است و سیم را به آن وصل می‌ کند. سیم گیر از جنس استخوان یا چوب بوده در انتهای صفحه قرار دارد که تارها را بدان گره می‌ زنند و تا انتهای دسته می ‌کشند. در برخی از تنبورهای جدید، خرک کار سیم گیر را انجام می ‌دهد.
گوشی: همان قطعات بالای تنبور را گوشی می ‌گویند و از آن برای کوک کردن استفاده می ‌کنند. دو تا سه گوشی (در تنبورهای نامتعارف تا پنج گوشی) از چوب بید وجود دارد. تنبور لانهٔ کوک (جعبه گوشی‌ ها) ندارد و گوشی‌ هایش مستقیماً در سوراخ‌ های ایجاد شده در انتهای دسته فرو می ‌روند.
سیم گیر بالا: برجستگی پایین گوشی را می‌ گویند که دارای شیارهایی است. شیطانک، که قطعه چوب یا استخوانی است با دو سه شیار که تارها از روی آن عبور داده شده به گوشی گره می ‌خورند. شیطانک در حدود پانزده سانتیمتری ابتدای دسته تعبیه می‌شود.
پرده: نخ نازکی است که بر روی دسته بسته شده و فاصلهٔ هر دو دستان را یک پرده می‌ گویند. تنبور از قدیم دارای دو سیم بوده که اکنون آن را از دو سیم به سه سیم ارتقا داده‌ اند.
سیم: دو یا سه سیم، که سیم بالایی معمولاً جفتی است. این سیم‌ ها از یک سو به سیم گیر و از سوی دیگر پس از عبور از روی خرک و شیطانک در انتهای دسته به دور گوشی ‌ها پیچیده می‌ شوند.
شیوه نواختن تنبور
در تنبور نوازی از پنج انگشت هر دست استفاده می‌شود. در شیوه معمول نوازندگی، هر یک از انگشتان دست چپ روی یک خانه، چهار انگشت پیاپی روی نیم پرده، شست بین انگشت نشان و انگشت بزرگتر می ‌نشیند و از انگشت شست برای سیمِ بم استفاده می‌شود. تنبور نوازی با مهارت، در نواختن ساز به صورت «افقی» نیست (همانطور که در ویولون کلاسیک غربی یا سیتار هندی رایج است)، بلکه با نواختن دقیق و ماهرانه آرایه‌ های صوتی، سونوریته (صدا دهی) شفاف و سلاست جملات همراه با آرامش، بدون کشش عضلانی و عصبی و با دستیابی به تمرکز روحانی که نوازنده حقیقی تنبور در طی آموزش‌ های هنری و معنوی به دست آورده، معنی می‌شود.
مشخص‌ ترین عوامل فنی در اجرا عبارت‌ اند از: ضرب قوی با چهار انگشت، شُرِّ طولانی (غلتِ صدا)، شُرِّ ساده و نیز ضربات خاصی که گاه بعضی نوازندگان از مکاتب دیگر موسیقی ایرانی، مثل دو تار نوازی یا سه تار نوازی، اخذ می‌ کنند.
در شیوهٔ استاد نورعلی الهی (متوفی ۱۳۵۳ش) این تأثیر پذیری‌ ها از موسیقی اصیل شهری (سنّت ردیف دستگاهی) شنیده می‌شود. ولی در شیوهٔ استادان دیگر، نظیر سید امراللّه شاه ابراهیمی (متوفی ۱۳۸۲ش)، سید خلیل عالی نژاد (متوفی ۱۳۸۱ش) و علی اکبر مرادی (متولد ۱۳۲۷ش)، خصوصیات اصلی و قدیمی سنّت تنبور نوازی حتی الامکان حفظ می‌ گردد. در برخی اجراهای موسیقی شهری، گروه نوازی تنبور به صورت تک صدا (یونیسون) دیده می‌شود که جدید و گونه‌ای بدعت گذاری است و به هر حال با سنّت اصلی و هنری تنبور نوازی، که مبتنی بر تک نوازی و بدیهه سرایی خلاق است، تفاوت و حتی تضاد دارد.
با این که تک نوازی را بهترین جلوه هنری تنبور نوازی دانسته‌ اند، نواختن سازهای دیگری، از قبیل دوزله و تنبک و دف و کمانچه، همراه تنبور در سنّت موسیقایی منطقه کرمانشاه و کردستان، طبیعی و جا افتاده است. با این حال، مقام‌ های تنبور مختص به خود آن است و مراد از «مقام» گاهی نشانهٔ ساختاری مقامی است که قادر است اشکال گوناگون و آهنگ‌ های کمابیش ثابتی را تولید کند.
مقام‌ های تنبور
برخی از معروف ‌ترین مقام‌ ها عبارتند از: شیخ امیری، سَحَری، عابدینی، بابا کاوسی، سارو خانی، چپی، طرز، قه طار (قطار)، شاه خوشین، جلو شاهی، فه تاح پاشایی (فتاح پاشایی) و هَل پَرِگه. برخی از آن‌ها اساساً برای تنبور ساخته و پرداخته شده و برخی دیگر از قطعاتی گرفته شده است که با سرنا یا سازی دیگر نواخته می‌شود.
ضبط مقام‌ های موسیقی تنبور بیش از سه دهه قدمت ندارد و بسیاری از «مقام‌ های مقدّس» تا ابتدای هزاره سوم میلادی، حق خروج از خانقاه، اجرا در جمع یا ضبط در نوار یا لوح فشرده (سی دی) را نداشتند. روایت فردی نورعلی الهی از این مقامات (که از ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۸ش ضبط و حدود سی سال بعد از آن در فرانسه تکثیر شده است)، در کنار روایات سنّت گرایانه ‌تر و محافظه کارانه ‌تری از قبیل ضبط‌ های ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۰ش علی اکبر مرادی در پاریس (که با اجازهٔ رسمی و کتبی شیخ خانقاه مبنی بر لزوم ضبط و نگهداری آنها در تاریخ، همراه شده است)، مجموعه‌ای گسترده و قابل تأمل را عرضه می‌ کنند. مهمترین این آثار عبارت ‌اند از: مسیر عشق الهی و حماسه‌ ای روحانی از نورعلی الهی، موسیقی کُردی ایران از علی اکبر مرادی که به ترتیب در ۱۹۹۷، ۱۹۹۸ و ۲۰۰۱ میلادی در پاریس ضبط شده ‌اند.
در این بین، نواخته‌ های هنوز منتشر نشدهٔ سید خلیل عالی نژاد، آخرین بازمانده از سلسله ‌ای عرفانی - هنری قدیمی در منطقهٔ کردستان، شایان توجه است. در اجرای عالی نژاد، سنّت قدیم با دریافت‌ های درخشان فردی و درونی او درآمیخته است؛ اجراهایی برپایهٔ سنّت قومی نیاکان و حاوی قدرت نفوذ معنوی او، که هم در قالب تک نوازی هم در قوالب جدید مثل گروه نوازی و حتی قطعه سازی برای تنبور، تجلی پیدا کرده ‌است.
کوک تنبور
امروزه مبنای صداهای موسیقی در سازها نت دوی دیاپازن است که سازهای شاخص موسیقی ایرانی نیز از آن تبعیت نموده‌ اند. مثلاً اکثر نوازندگان تار، دست باز یا مطابق دو سیم اول که سیم‌ های اصلی تارند را برابر با نت یاد شده می ‌گیرند. همین امر باعث شده‌ است که صدای سازهای ایرانی بدلیل مبالغه در زیر شدن از اعتدال خارج گشته و صداها اکثراً یز و خشک و بدون طنین شده و از حالت اصلی خود خارج گشته‌ است.
در گذشته مبنای صداهای موسیقی نت لا بوده‌ است چه در موسیقی ایرانی و چه در موسقی جهانی. این امر تاکنون در تنبور مراعات گردیده یعنی دست باز یا مطابق دو سیم اول که سیم‌ های اصلی تنبور اند، معمولاً برابر است با نت لا. یعنی یک و نیم پرده بم‌ تر از مبنای امروزی کوک می‌ شوند.
دو سیم اول تنبور که دو نامیده می‌ شوند نسبت به دیاپازن لا کوک می ‌شوند و سیم سوم (سل) که به سیم واخوان نیز مشهور است با فاصله چهارم یا پنجم درست پایین تر از سیم دو کوک می‌شود که در اصل این دو کوک به کوک پنج و هفت یا فا و سل مشهورند.
کوک طرز: بیشتر مقام‌ های مجلسی با این کوک نواخته می‌شود. نسبت میان وتر ها در کوک پنجم درست نزولی است و صدای باز وتر دوم اکتاو پایین ‌تر از صدای دستان پنجم است. کوک برز: بیشتر در مقام های حقانی استفاده می شود. در این کوک نسبت فاصله سیم زرد به سیم سفید چهارم درست است.
سازندگان معروف تنبور
از سازندگان بنام تنبور "استاد نریمان " سازنده چیره دست متولد 1302 در شهرستان ساوه که تنبورهای ساخت او بسیار عالی و کمیاب میباشد و "اسدالله فرمانی " ساکن " گهواره" (شهر)" گهواره" از چیره دست ترین و معروفترین سازندگان تنبور است که کارگاهی خانوادگی را اداره می کند و از دوران قاجار تاکنون به ساخت تنبور می پردازد. دست سازهای این کارگاه با مهر «اسد گهواره ای» و «چنگیز» در مشهورترین موزه های جهان از جمله فرانسه نگهداری می شود. همچنین دیگر سازندگان نامدار تنبور، عبدالرضا رهنما و در شهرستان صحنه هستند.
پیوند به بیرون
گذری بر تاریخچه تنبور، ساز مقدس عرفانی ایران زمین
«تنبور». دانشنامه جهان اسلام. بازبینی‌ شده در ۲۳ ژوئیه ۲۰۰۸.
منابع
ستایشگر، مهدی. واژه نامهٔ موسیقی ایران زمین جلد اول. چاپ دوّم. تهران: اطلاعات، ۱۳۸۱. ISBN ۹۶۴-۴۲۳-۳۰۵-۰.
رده‌ ها: تنبور استان لرستان نشان‌ های مذهبی یارسان سازهای ازبکستان سازهای افغانستان سازهای زهی سازهای قزاقستان سازهای موسیقی ایرانی سازهای موسیقی کردی

همچنین:

در ایران تعداد کمی از سازها را می‎ توان برشمرد که جنبه های اساطیری دارند یا مقدس و مورد احترام شمرده می‎ شوند و سمبل‎ هایی را هنوز با خود حمل می ‎کنند. تمبیره‎ نوبان (هرمزگان)، بوق (بوشهر)، دهل رحمانی (هرمزگان و بلوچستان) و تنبور کرمانشاهان از جمله‎ این سازها هستند. تنبور را سمبل کلام حق می‎ دانند و حرمت آن بدان پایه است که در میان یارسان به ندای الحق معروف است. تقدس این ساز البته مربوط به شکل یا جنس مواد به کار رفته در ساختمان آن نیست، بلکه به خاطر ارزش معنوی آن است. این ساز در گوران و کرند «تمیُره»، در صحنه به «تمیَره» در میان لک‎ های لرستان و کرمانشاهان به تمور معروف است و در اشعار سید یعقوب ماهیدشتی گاه به صورت تمور آمده است.

حوزه رواج تنبور در کرمانشاهان، دو کانون اصلی گوران و صحنه است. تنبور ساز مقدس عرفانی از قدیمی‎ ترین سازهای ایرانی است و هزاره‎‎های عمر خود را پشت سر گذاشته. قلندری تکیده و لاغر و همیشه مسافر که نقش اندامش را بر سنگهای شش هزار سال پیش در شوش خوزستان و تپه‎ های کیوان و بنی‎ یونس در اطراف شهر موصل پیدا کرده ‎اند.

از مقامات و نغمه‎ هایی که در آن زمان‎ ها با این ساز نواخته شده اطلاع دقیق و مستندی در دست نیست، ولی می ‎توان ادعا کرد شاید مقامات کلام یارسان نزدیکترین نواها به آن نغمات باشد زیرا مقامات یاد شده و همچنین ساز تنبور بیش از هزار سال است که با احترام و تقدس و امانت ‎داری توسط مردم یارسان حفظ شده است و امروز در مهد اصلی تنبور (منطقه گوران) هنوز نواهایی به گوش می‎‎رسد که بوی فرهنگ و تمدن کهنسال این مرز و بوم از آن به مشام جهان می‎ رسد.

کاسه طنینی تنبور در گذشته یکپارچه بوده، اما امروزه هم کاسه‎ های یکپارچه و هم ترکه‎ای دیده می ‎شوند. تنبورهای گوران غالباً دارای کاسه یکپارچه ‎اند و در صحنه بیشتر کاسه‎ ها ترکه‎ای ساخته می‎ شوند. کاسه‎ های ترکه‎‎ای قدمت زیادی ندارند و حداکثر عمر آنها حدود ۱۲۰ تا ۱۳۰ سال است.

تنبور دارای ۱۴ دستان یا پرده است و به شکل سنتی دارای دو وتر است، اما امروزه اغلب سه ‎وتر بسته می ‎شود. نوازندگان قدیمی در گوران هنوز به دو وتر وفادار مانده‎‎اند. تنبورهای قدیمی در گوران و صحنه نیز دارای دو وتر بوده‎ اند.

فارابی نیز در رساله موسیقی کبیر می ‎گوید: «تنبور را بعضی با دو وتر و بعضی با سه‎ وتر می‎ نوازند. »

کوک تنبور به دو صورت می‎ باشد: فاصله چهارم و فاصله پنجم.

دستان (پرده) بندی نیز مانند اغلب سازهای شرقی از قانون عامی تبعیت می ‎کند که عبارت است از: عدم اعتدال، تحرک و سیال بودن فواصل.

مقام ‎های تنبور کلّاً به سه دسته تقسیم می ‎شوند:
۱) مقام‎ حقانی (کلام): مقام‎ ها و آهنگ‎ هایی مستند که به کلام معروف ‎اند و نه از جنبه‎ کمی بلکه از جنبه کیفی، بخش بسیار مهمی از موسیقی این منطقه‎ اند. حرمت و قداست تنبور نیز مربوط به همین مقام‎ هاست و تنبور در دوره‎ های مختلف غالباً با این مقام‎ ها شناخته می ‎شده است.

این مقام‎ ها فقط توسط تنبور و آواز اجرا می ‎شوند. هر کلام، شعر یا متنی ویژه دارد که سروده‎ یا منسوب به یکی از بزرگان خاندان‎ های حقیقت است. متن‎ ها عموماً منظوم و هجایی و عمدتاً از کتاب نامه‎ سرانجام و سایر کتب یارسان هستند. متن‎ ها بیشتر به لهجه اورامی هستند. کلام‎ های اصلی، دوره نسبتاً معینی را که شامل حدود ۷۲ کلام است در بر می‎ گیرند و به کلام‎ های «پردیوری» معروف‎ اند.

۲) مقام‎ های مجلسی (باستانی): در این بخش حدود ۱۴ تا ۲۰ مقام شاخص ‎تر است. اسامی و محتوای این مقام‎ ها به روایت موسیقی ‎دانان مختلف اغلب متفاوت هستند. تنبور مهم ‎ترین ساز اجرا کننده این مقام‎ هاست، ولی برخی از آن‎ها با سازهای دیگری چون سرنا، دهل، دوزله، شمشال و نرمه ‎نای نیز اجرا می ‎شوند.

تنبور نوازان گاه به این بخش از مقام‎ ها، مقام‎ های غیر یاری (در مقابل مقام‎ های یاری)، مقام غیر کلام (در مقابل مقام‎ های کلام) و مقام‎ های غیر حقانی (در مقابل مقام‎ های حقانی) نیز می ‎گویند. تعدادی از این مقام‎ ها دارای متر آزاد هستند مانند: (ساروخانی، قه ‎تار، گل و دره و . . . ) و تعدادی نیز متر مشخص دارند مانند: (جنگه را، جلو شاهی، بایه‎ بایه، خان امیری و . . . ). برخی سازی هستند (خان امیری، جلو شاهی، جنگه را و . . . ) و برخی آوازی اندک با تنبور همراهی می‎ شوند (قه ‎تار، سحری و . . . ).

عناوین هر کدام از مقام‎ ها مصادیق خاصی دارند، برخی تداعی کننده موضوعی، واقعه ‎ای یا موقع معینی هستند (سحری، جنگه را، سوار سوار، گل و دره و . . . ) و برخی منسوب به اشخاص معینی (خان امیری، ساروخانی و . . . )

۳)مقام‎ های مجازی: که گاه عنوان گورانی نیز بدان‎‎ها اطلاق می‎ شود. قدمت آنها خیلی کمتر از دو نوع فوق می ‎باشد که تمام ترانه‎ ها و تصنیف ‎های کردی در این بخش قرار دارند.
تنبور، ساز رمز و راز، ساز و راز و نیاز و ساز حماسه و پهلوانی است. به قول حضرت مولانا سازی است که در «آواز مهش» صدای کسی نهفته است که خستگان دنیای مادی را به سوی روشنایی و عشق فرا می ‎خواند. تنبور، سازی است که نوای رمز گونه‎ اش یار همدل را از غیر یار باز می ‎شناسد و بالاخره تنبور، سازی است که رستم پهلوان ملی و کسی که به قول خودش و حکیم ‎ابوالقاسم فردوسی، آزاد زاده شده و فقط بنده آفریننده بود با آن راز و نیاز می ‎کرد و با آواز «سرته رز» و «ته رز» در خوان چهارم (هفت خوان) از بی‎ مهری ‎های دنیا عقده گشوده و بر سر غم و تنهایی و بی ‎مهری فریاد و نهیب می ‎زند. تنبور، یک موسیقی مستقل و زبان گویای یک تمدن کهن بشری است. لذا لازم است با این فرزانه روزگاران با احترام و اخلاص و احتیاط روبه‎ رو شود و نکته پایان اینکه حفظ این ساز و مقاماتش قبل از همه به عهده ایرانیان است که برای فرهنگ و تمدن کهن خود دل می‎ سوزانند و قصد مبادله آن را با فرهنگ دیگری ندارند.

● تنبور در رساله های پهلوی ایران باستان مربوط به قبل از ظهور اسلام
▪ تنبور در کارنامه اردشیر بابکان:
رساله ای نیمه حماسی و یادگاری از روزگار ساسانی می باشد، کتابیست به زبان پهلوی در مورد سرگذشت اردشیر بنیانگذار سلسله ی ساسانی که در حدود سال ۶۰۰ میلادی تدوین شده است.

بعد از حمله اسکندر مقدونی و برچیده شدن شاهنشاهی هخامنشی در سرتاسر ایران ۲۴۰ کدخدا بود که هر کدخدایی قسمتی از ایران را اداره می کرد. اردوان کدخدا و حکمران سرزمین پارس بود. آوازه ی اردشیر به گوش اردوان رسیده بود او را به پارس دعوت کرد و مدت ها پذیرای او بود روزی در شکارگاه اردشیر گوری را نیک بزد، مردم جویا شدند که کار کیست، اردوان گفت کار من است اردشیر از دروغ او برآشفت و با او به ستیزه برخاست. اردوان اردشیر را در ستورگاه زندانی کرد اردشیر در زندان اوقات خود را با تنبور نوازی و آواز خوانی سپری می نمود و پس از چندی به دستیاری یکی از نزدیکان اردوان از زندان گریخت و پس از مدتی حکومت مرکزی و مقتدر ساسانی را تشکیل داد. نام پدر اردشیر ساسان و نام پدر مادرش بابک بوده است.

▪ تنبور در رساله درخت آسوریک:
این رساله یکی از کهن ترین متون فارسی میانه است و متن آن عبارتست از مناظره ی درختی با یک بز. بعضی درخت آسوریک را درخت نور معنی کرده اند. عده ای آن را درخت خرما پنداشتند و بز بعضی ها گاو دانستند برخی گوزن و عده ای همان بز. این منظومه شامل۱۲۱ سطر یا بیت است که در آن به تنبور به صورت نیکویی اشاره شده است. در سطر ۱۰۱ از این مناظره نام پنج ساز کهن ایرانی از جمله تنبور ذکر گردیده است .

▪ تنبور در دایرةالمعارف باستانی بندهش:
فرنبع دادگی فرزند دادویه مولف دایرةالمعارف باستانی بندهش که خود از موبدان است به سی پیوند از سوی پدر خود را به منوچهر کیانی می رساند. بندهش به معنی آفرینش آغازین است. متن این اثر گرانقدر به زبان فارسی میانه می باشد و فصلی از آن به چگونگی بانگ ها اختصاص یافته است. در این قسمت بانگ ها به پنج دسته کلی تقسیم گردیده به اسامی وین بانگ(صدای ساز) سنگ بانگ، آب بانگ، گیاه بانگ، زمین بانگ و در خصوص صدای ساز آورده اند: وین بانگ آن است که پرهیزکاران نوازند و اوستا بر خوانند بربط و تنبور و چنگ و هر ساز زهی دیگر که نوازند وین خوانند.

● تنبور در آثار بعضی از معاصران ایرانی
در کتاب سرگذشت موسیقی ایران نوشته ی روح الله خالقی در مورد تنبور آمده است:(ساز دیگری در ایران بنام تنبور سابقه ی قدیم دارد . . . این ساز دو سیم داشته و مضرابی بوده و با انگشتان دست راست نواخته می شده هم اکنون در کرمانشاهان معمول است . دسته ی تنبور راست و بلند است . عده ی پرده های آن کمتر از تار است . شکل تنبور همه جا در نقاشی های قدیم بخصوص در مینیاتورها دیده می شود و کاسه ی آن از جنس چوب است و دهانه ی آن هم پوست ندارد مثل سه تار ولی کاسه اش بزرگتر است به شکل یک نصفه خربزه بنظر چنین می رسد که سه تار از نوع تنبور بوده با این تفاوت که تنبور را با چهار انگشت دست راست، بدون شصت بصدا در می آورند ولی در سه تار، ناخن سبابه عمل مضراب را انجام می دهد. )

در کتاب سازهای ملی نوشته ی عزیز شعبانی جلد دوم فصلی به تنبور و مشتقات آن اختصاص یافته که به معرفی تنبور و سازهای هم خانواده اش پرداخته است که به قسمتی از آن اشاره می شود:(تنبور سازی است زهی با دسته ای بلند شبیه به سه تار . . . . در حال حاضر دارای چهارده پرده می باشد. این ساز را مانند دوتار محلی با پنجه می نوازند ولی ریزه کاری های بخصوصی دارد که در دوتار معمول نیست . . . تنبور بیشتر مورد استفاده دراویش کرمانشاهان قرار می گیرد که نواهای مذهبی خود را بطرز جالبی با آن می نوازند، صدای کم عارفانه ی تنبور در این مناطق توام با دف است. )

در کتاب شعر و موسیقی و ساز و آواز در ادبیات فارسی نوشته ی ابوتراب رازانی در مورد معرفی تنبور آمده است:(تنبور از سازهای قدیمی ایران دارای دسته ای بلند و شکل گلابی بوده ابتدا دو وتر داشته و سپس تا شش تار رسیده است. قدیمی ترین نقش این ساز در تپه ی بنی یونس در حوالی موصل مربوط به سه هزار سال پیش بدست آمده و شباهتی کامل بین این ساز و تار مشهور، مشهود است. )

در دایرة المعارف بریتانیکا نیز مطالبی در مورد تنبور آمده است که به اختصار چنین است:
تنبور سازی شرقی و از خانواده ی عود است، دسته ای بلند دارد و دارای دو یا سه سیم که با انگشت به صدا درمی آید در قدیم دو نوع تنبور وجود داشته است. کاسه ی نوع اول بصورت گلابی بوده و این نوع تنبور بیشتر در نواحی ایران و سوریه رواج داشته و از طریق ترکیه و یونان به اروپا راه یافته است، نوع دوم دارای کاسه ای بیضی شکل بوده و بیشتر در مصر رواج داشته ولی در ایران و کشورهای آفریقای شمالی هم وجود داشته است.

در جلد اول از کتاب عظیم ایرانشهر اسامی بیست و نه ساز ایرانی برشمرده شده است که ردیف بیست و یکم نام تنبور است.

در کتاب تمدن ایرانی نوشته ی چند خاورشناس بزرگ از منزلت موسیقی ساسانی بحث شده است و در آن ضمن، اسامی سازهای آن زمان را برشمرده اند. که در آن بین به تنبور بزرگ اشاره شده است.

کتاب سازهای موسیقی جهان کاریست جمعی از عده ای پژوهشگر و محقق که در آن تمامی سازهای جهان از بدو پیدایش تا مرحله ی کمال با ارائه شواهد و تصاویر معرفی شده اند. در صفحاتی از این کتاب نمونه هایی کلی از تنبور ضمن ارائه ی توضیحاتی بسیار مختصر ارائه گردیده است و در صفحه ای دیگر تصویر شش ساز ایرانی درج شده که در کنار تصویر شماره ی سوم نام تنبور ایران قید گردیده است.

کتاب موسیقی و ساز در سرزمین های اسلامی نیز به چندین نوع تنبور در سرزمین های یاد شده اشاره نموده و بعضی را نیز بطور مفصل شرح داده است از جمله تنبور بحرین تنبور ترکیه تنبور هند تنبور ایران تنبور افغانی تنبور کردی تنبور قزاقستان و قرقیزستان تنبور یوگسلاوی تنبور مراکش تنبور نیجریه و تنبور یونان.

در ضمن معرفی تنبور کردی آورده است که: سازیست با کاسه ی گلابی شکل و دسته ای بلند که مورد استفاده ی در اویش کردستان ایران است و در مراسم مذهبی این فرقه (یارسان اهل حق)مورد استفاده قرار می گیرد.

● تنبور در آثار بعضی از معاصران غیر ایرانی
در کتاب تاریخ سازهای موسیقی نوشته ی کورت ساکس تنبور ایران با ارائه تصویر معرفی گردیده است. که مختصری از آن چنین است، عود دسته بلند که تنبور نامیده می شود صدایی تیز و فلزی دارد و می توان خیلی ظریف نواخته شود این ساز بدنه ی کوچک گلابی شکل با یک گردن دراز دارد، اجزا آن بدون میخ به هم متصل شده دارای چند گوشی و چند سیم نازک می باشد. گوشی ها به شکل ) T ( است که بعضی از جلو و بعضی از کنار نصب شده اند تنبور شبیه به سازهای زمان اعراب قدیم و ایران قدیم ترکیه قدیم می باشد.

بر طبق تعداد سیم ها نیز نام گذاری می شود. این ساز از نظر درجه بندی شدن بسیار جالب است و موقعیت نگهداشتن جای انگشتان در آن مثل موقعیت قرار دادن انگشت در سوراخ های سازهای بادی است که بر طبق قاعده ی متری محاسبه شده است. به این خاطر بعضی ها این ساز را تنبور میزانی خوانده اند. . . . . . . . . این ساز در اروپا نیز معمول شده است و به چند شکل درآمده است. . . . . .

جلیل قریشی زاده کرمانشاهی متخلص به وفا غزلی نیکو در معرفی تنبور سروده است:
بانگ سحری از تب تنبور برآمد
عشق آتش سر کش شد و از طور برآمد
رندانه زدی قصه ی هجرانی ما را
مستانه به رقص عاشق مهجور برآمد
نزدیکی جان هاست به هم نغمه ی تنبور
با طرز تو فریاد دل از دور برآمد
شور طرب انگیز هنر مستی جان شد
از هستی ظلمت زده ام نور برآمد
غوغای طرب سوز غم این دل پر درد
آهی شد و از سینه ی رنجور برآمد
آتش به همه هستی این بی خبران زد
سرخ آه غمی کز لب منصور برآمد
ساز تو غم آواز مرا زمزمه می کرد
فریاد دل از ناله ی تنبور برآمد
مست می ساز تو سر از پای ندانست
ساقی همه شب می زد و مخمور برآمد
از نغمه ی تنبور خلیل آتش نمرود
خاموش شد و غنچه ی مستور برآمد
خورشید خروشید و رخ از پرده به در کرد
خم خانه خراب از شب دیجور برآمد
دف عربده جو در صف رندان قلندر
از سینه ی تنبور مگر شور برآمد
ساز تو مرا نای قفس گیر نفس شد
گلبانگ غزل شکوه چنان صور برآمد
تنبور تو و شعر وفا کرد قیامت
هر مرده ی ماتم زده از گور برآمد
مولانا جلال الدین محمد بلخی ( مولوی ) عارف بزرگ ایرانی در دیوان کبیر غزلیاتش موسوم به دیوان شمس تبریزی چندین بار کلمه ی تنبور را ذکر فرموده اند که در این پست غزلی چند از آن دیوان عرضه می گردد:
دوش در مهتاب دیدم مجلسی از دور مست
طفل مست و پیر مست و مطرب تنبور مست
ماه داده آسمانرا جرعه ای زان جام می
ماه مست و مهر مست و سایه مست و نور مست
بوی زان می چون رسیده بر دماغ بوستان
سبزه مست و آب مست و شاخ مست انگور مست
خورده رضوان ساغری از دست ساقی الست
عرش مست و فرش مست و خلد مست و حور مست
زین طرف بزم شهانه از شراب نیم جوش
تاج مست و تخت مست و قیصر و فغفور مست
شمس تبریزی شده از جرعه ای مست و خراب
لاجرم مست است و از گفتار خود معذور مست
حکیم نظامی نیز در اشعار خود به تنبور اشاراتی دارد، البته بیشتر از کلمه ی سه تا استفاده کرده است:
سه تای باربد دستان همی زد
به هشیاری ره مستان همی زد
نکیسا چون زد این افسانه با ساز
سه تای باربد در داد آواز
شیخ جنید بغدادی عارف مشهور در قصیده ای از اشعار خود دو بار نام تنبور را بر زبان رانده است:
خورده از طنبور تو بر بط فراوان گوشمال
هست نی را داغ ها از صوت خوبت بر جگر
بربط و قانون و طنبور و رباب و چنگ و نی
در ره انصاف از عود تو باشد یک وتر
منوچهری دامغانی در اشعار خود بارها به تنبور اشاره کرده است :
کبک ناقوس زن و شارک سنتور زن است
فاخته نای زن و بط شده طنبور زنا
خنیاگرانت فاخته و عندلیب را
بشکست نای در کف و طنبور در کنار
بیاد شهر یارم نوش گردان
به بانگ چنگ و موسیقار و طنبور
بوستان عود همی سوزد تیمار بسوز
فاخته نای همی سازد طنبور بساز
دراج کشد شیشم و قالوس همی
بی پرده ی طنبوره و بی رشته ی چنگ
خول طنبور تو گویی زند و لاسکوی
از درختی بدرختی شود و گوید آه
بانگ جوشیدن می باشد مان
ناله ی بربط و طنبور و رباب
آن بلبل کاتوره برجسته ز مطموره
چون دسته ی طنبوره گیرد شجر از چنگل

● مقایسه ی سازهای دوتار و تنبور
دوتار، سازی است شبیه به سه تار که کاسه آن به شکل گلابی است و روی کاسه آن چوب قرار دارد، چنانچه از نامش پیداست دارای دو سیم است و به وسیله انگشت نواخته می شود و مضراب ندارد. طول دسته آن حدود ۶۰ سانتی متر و مجموعا طول ساز یک متر می باشد. این ساز را می توان در آسیای مرکزی، خاورمیانه، و شمال شرقی چین پـیـدا کرد. جد این ساز به احتمال زیاد، تـنـبـور خراسانی، است که شکـل آن در کـتاب الموسیقی الخبر، فارابی در قـرن دهـم شرح داده شده است. در ایران، نواختن دوتار در نواحی شمال، جنوب و شرق استان خراسان، بخصوص در بـین تـرکمن ها، و گرگان، گـنـبـد و جنوب شرق ایران نیز متداول می باشد. دوتار را در فاصله چهـار یا پـنج کوک می کـنند که طریـقـه کوک کردن آن در مناطق مختـلف کـمی با هـم فرق دارد. دو نوع مختـلف از چوب در ساختمان دوتار مورد استـفاده قرار می گیرد. قسمت گـلابی شکـل آن را از چـوب درخت شاه توت و قسمت گـردن آن را از چوب زردآلو یا درخت گـردو تهـیه می کـنـند. در قـدیم زه هـای آن را از روده حیوانات تهـیه می کـردند، ولی امروزه آن را از نایلون یا سیم های فولادی تـهـیه می کـنـند که هـم بهـتر مقاومت می کـند و هـم ارزان تر است. تکـنیک نواختـن دوتار مرکب است از کـشیدن تارها بدون استـفاده از مضراب و بـدنبال آن حرکات نزولی و صعـودی که تـقـریـباً تمام انگـشتان را درگیر نواختـن آن می کـنـد. از برجسته ترین نوازندگان این ساز می توان به حاج قربان سلیمانی استاد غلامعلی پورعطایی و حاج عثمان محمد پرست اشاره کرد. حال با توجه به مطالب قبلی که به معرفی تنبور اشاره داشته بودم می توانید شباهت ها و تفاوت های دوتار و تنبور را حدس بزنید.

● آشنایی با نوازندگان تنبور
(به یاد استاد استادان تنبور نواز ایران خلیل عالی نژاد )
خلیل آن دوست مهربان برای همه یکدل با هم دل ها و هم نفس با هم نگاه های خوب آن مغنی شیدا و پر جذبه که امروز می زیست اما دل به جغرافیای دیگری داشت، جغرافیای عشق و جنون. سید خلیل عالی نژاد در صبح بیستم آذر ماه سال ۱۳۳۶ در شهرستان صحنه از توابع استان کرمانشاه در خانواده ای که عرفان و عقاید یارسان اهل حق حضور داشت دیده به جهان گشود. پدرش مرحوم سید شاهمراد و مرحوم برادرش هم تنبور می نواخت اما به دلیل درگذشت آنان خلیل از آنان بهره ای نبرد. نوازندگی تنبور را به تشویق مادرش نزد استاد سید نادر طاهری آغاز کرد و بعد از دو سال نزد استاد شاه ابراهیمی رفت و از درویش امیر حیاتی هم بهره برد. به دعوت استاد شاه ابراهیمی سرپرستی اولین گروه تنبور نوازی موسوم به تنبور نوازان صحنه را به عهده گرفت همزمان به محضر استاد عابدین خادمی راه یافت و از گنجینه ی پنهان در سینه ی آن مرحوم بهره برد. به گفته خودش موسیقی علمی را نزد استاد کیخسرو پور ناظری و همچنین سه تار و تار نوازی را نزد ایشان فرا گرفت.

خشک سیمی خشک چوبی خشک پوست
از کجا می آید این آوای دوست
در اواخر دهه ی پنجاه از دانشکده موسیقی دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد که ثمره ی این دوران نوشتن رساله ی تنبور از دیرباز تا کنون(اکثر مطالب این وبلاگ از این رساله می باشد) می باشد. در سال ۱۳۵۹ به دعوت استاد پور ناظری به گروه تنبور شمس راه یافت که حاصل این همکاری تک نوازی و جواب آواز در آلبوم صدای سخن عشق به خوانندگی استاد ناظری است.

خلیل تنبور هم می ساخت که سازهای ساخته ی او با مهر شیدا و قلندر موجود است اما ساز سازی را فقط جهت تحقیق و پژوهش در مورد این ساز انجام می داد. (در سفری که به صحنه با دوستان داشتم با سهراب نامی آشنا شدم که از دوستان نزدیک آقا خلیل بود و در مورد ساز سازی خلیل اینگونه می گفت: خلیل به نیازمندان ساز سازی می آموخت تا از این راه امرار معاش کنند)

خلیل صدای گرمی داشت و آواز را از مکتب استاد میرزا حسین خادمی آموخته بود و حنجره اش را وقف مولا کرد. از مرحوم نادر نادری هم نواختن دف را آموخت. در اواسط دهه ۶۰ گروه تنبور نوازی بابا طاهر را تشکیل داد(در آینده به معرفی این گروه خواهیم پرداخت)حاصل کار این گروه چهار آلبوم به نام های قلندری، سماع مستان، آئین مستان و ثنای علی است که دو آلبوم آخر فقط مجوز انتشار دارد که آن هم با تلاش آقای محمدرضا درویشی صورت گرفت.

با توجه به درگیری های قومی خلیل ناچار شد ترک وطن کند و به کشورهای چین، هند و سوئد سفر کند. (البته سفر سوئد به دعوت مرکز هنر آن کشور برای تدریس سه تار، تار و تنبور بود) در ۲۷ آبان سال ۱۳۸۰ در شهر گوتنبرگ سوئد بعد از سال ها زیستن در اختفا به دست کور دلان این زمان تکه تکه شد و بدن نازنینش را به آتش کشیدند و جالب اینجاست که بدانید صورت زیبایش نسوخت و پیکرش در شهر صحنه به خاک سپرده شد .

درویش امیر حیاتی متولد ۱۳۰۰ در صحنه و فرزند علی قلی حیاتی است. ایشان یکی از پرآوازه ترین نوازندگان تنبور و یکی از نامدارترین مداحان است. نواختن تنبور را از ۱۲ سالگی نزد پدرش آغاز نمود و سپس در خدمت سید نصرالدین جیحون آبادی مدت چندین سال به تکمیل آموخته های خود پرداخت. شخصیت او در عین سادگی، آمیزه ای از عشق و شور و جنون است و همین ویژگی ها باعث تفاوت عمده ی شیوه ی او در نواختن تنبور و خواندن آواز در مقایسه با دیگر استادان تنبور شده است. همین شوریدگی بود که باعث شد در جوانی ۱۴ مرتبه به زیارت نجف اشراف برود.

پس از این دوران بنا به تقاضای دوستانش به تهران آمد و تا قبل از مرگش در تهران اقامت کرد. او با وجود اقامت طولانی در تهران و دوری از مراکز اصلی رواج موسیقی و مقام های تنبور، توانست نه تنها ارتباط عمیق خود را با موسیقی و مقام های زادگاهش حفظ نماید بلکه بر بستر ذوق، ظرافت و شوریدگی خویش، شیوه ای منحصر به فرد را در اجرای مقام های باستانی و حقانی تنبور از خود به یادگار گذارد.

در سال ۱۳۳۹ به دعوت مسئولان وقت رادیو ایران، آهنگ ماندگار(علی جویم علی گویم) و چند آهنگ دیگر را اجرا و ضبط نمود که این امر عامل مهمی در شناساندن تنبور به خارج از منطقه کرمانشاهان گردید. روش مضراب کاری او نیز با استادان دیگر تنبور متفاوت بود. تنبور خاص او که به «نداءالحق» موسوم است، کاسه ای طنینی به مراتب بزرگتر از سایر تنبورها دارد. امیر حیاتی در سرودن شعرهای کردی و فارسی نیز صاحب ذوق بود. تنها اثر او با عنوان (علی جویم علی گویم) که در آن به نواختن مقام های باستانی تنبور هم می پردازد به همت آقای محمدرضا درویشی و مرحوم سید خلیل عالی نژاد توسط موسسه فرهنگی-هنری ماهور منتشر شده است.

درویش امیر حیاتی در دوشنبه ۲۴ بهمن ماه ۱۳۸۴ چهره در نقاب خاک کشید روحش شاد یادش گرامی.

● و اما صحبت های دوستان او در مراسم خاک سپاریش . . . . . . . . . . . .
▪ محمدرضا درویشی:
او صرفا یک نوازنده تنبور نبود، بلکه بر موسیقی مقامی تسلط کامل داشت و به صورت معنوی این مقام ها را به طور کامل درک کرده بود . امیدوارم که جوان ها مانند حیاتی و عالی نژاد صرفا در نوازندگی مرعوب تکنیک نشوند.

▪ کیخسرو پور ناظری: ما باید افتخار کنیم که هنر موسیقی ما می تواند روح و روان انسان را سیقل و تراش دهد. استاد امیر حیاتی جوان هایی را که سال ها در مکتب او درس می گرفتند، برای ما به یادگار گذاشته است. این نوازنده تنبور اولین تنبور نوازی است که توانست اشعار فارسی را بر قطعات ساز تنبور استفاده کند.

علیرضا فیض بشی پور در بهمن ماه ۱۳۴۴ در کرمانشاه به دنیا آمد. از کودکی تنبور را نزد پدرش غلامحسین فیض بشی پور یکی از محققان و دل آگاهان آن دیار آغاز کرد و به دنبال عشقی که به کشف اسرار تنبور داشت به مکاتب استادان بزرگ تنبور راه یافت از جمله مکتب سید ولی حسینی، سید قاسم افضلی، سید محمود علوی، سید محمد احمدی، سید امرالله شاه ابراهیمی، طاهر یارویسی و درویش عابدین خادمی (با بهره گیری از آثار به جا مانده).

استاد فیض بشی پور در این دوران با یادگیری و جمع آوری مقام ها و نغمات کهن تنبور کوشید و رمز و راز این ساز کهن و مقدس را به زیبایی دریافت. در سال ۱۳۶۷ تار و سه تار نواخت و از سال ۱۳۷۰ تا سال ۱۳۷۴ دوره کارشناسی موسیقی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران را با ساز تخصصی تار گذراند. شیوه و سبک نوازندگی استاد بشی پور منحصر به خود اوست.

نتیجه ی سال ها مطالعه و تحقیق استاد فیض بشی پور در مقام ها و نغمات تنبور در آلبوم آواز اساطیر(شاهنامه کردی)به خوانندگی استاد شهرام ناظری نمایان است.

استاد ناظری در مورد آهنگسازی آلبوم آواز اساطیر اینگونه می گوید: فیض بشی پور بیش از ۱۰ سال در ساخت این آلبوم زحمت کشیده است و همین امر باعث شد که اجرای این آلبوم برای من متفاوت باشد.

اما سخن استاد فیض بشی پور در توصیف آواز اساطیر:(موسیقی گستره ای است عظیم و آسمانی که به اقتضای سرشت و طبیعتش راوی حدیث انسان بوده و به فراخور مرتبت آدمی وجود یافته است. موسیقی اقوام، بیانگر هویت آنان در عرصه های گوناگون حیاتشان است. این اثر(شاهنامه کردی) ترجمان بخشی از ارزش های جاودان قومی عاشق از اقوام کرد است که آنان را یارسان اهل حق خوانده اند. )

داود عزیزی در سال ۱۳۴۸ در منطقه تفنگچی گوران کرمانشاه متولد شد. از شش سالگی نواختن تنبور و خواندن را نزد پدر استاد خسرو عزیزی و برادر بزرگ استاد گلنظر عزیزی آغاز کرد. این دو استاد سبکی خاص در نوازندگی تنبور دارند که به سبک قدما می ماند. شیوه ی مضراب کاری و تزیین استاد گلنظر منحصر به فرد است و در نواختن سازهای تنبور و سه تار سبک و سیاقی خاص و بسیار عمیق و تأثیرگذار دارد. داود عزیزی با مطالعه و تمرین آثار بزرگان گذشته ی موسیقی و به ویژه تنبور، توانایی های لازم را به دست آورده که نتیجه ای آن شیوه ای خاص در نوازندگی تنبور است. وی با ردیف سازی و آوازی موسیقی سنتی، آواز های هوره و مقام های کردی و نیز نواختن سه تار آشنایی دارد. تنها اثر داود عزیزی آلبوم مقام باستان است که در آن مقام های اصلی تنبور نواخته شده است او همچنین در آلبوم های افسانه تنبور و مستان سلامت می کنند با گروه تنبور شمس همکاری داشته است.

سید مسعود حسینی در آبان ماه سال ۱۳۵۹ در تهران متولد شد. از کودکی با نواختن سازهای سه تار و سنتور در نزد برادرش موسیقی را آغاز کرد. با توجه به زادگاه پدری اش (نهاوند)از کودکی باصدای نی و تنبور الفتی خاص دارد.

کیخسرو پورناظری سال ۱۳۲۳ در خانواده ای اهل فضل و ادب و عرفان موسیقی در کرمانشاه دیار عشق و آزادگی و هنر دیده به جهان گشود. پدرش حاجی خان ناظری استاد برجسته موسیقی پرورش یافته مکتب کنل وزیری و درویش خان و. . . که گنجینه هنر اصیل را همراه با ارزش های والای آن پاسداری نمود.

در سال ۱۳۵۱ به عنوان کارشناس موسیقی در فرهنگ و هنر کرمانشاه آغاز به کار کرد در این زمان به آهنگ سازی و گرد آوری آثار محلی و کردی پرداخت و در این زمینه هر آنچه نمی دانست از دانسته های استاد و آهنگ ساز موسیقی کردی استاد حشمت الله مسنن بهره گرفت. او شاگردان زیادی پرورش داد و در سال ۱۳۵۴ وارد دانشکده موسیقی شد و با فراگیری ردیف موسیقی استاد بزرگ نورعلی خان برومند به دانش و شناخت افزون تری در موسیقی رسید.

کیخسرو پس از آشنایی با ساز آیینی تنبور چنان دلبسته این ساز کهن آواز شد که در سال ۱۳۵۹ گروه تنبور شمس را بنیان نمود (که در آینده به نحوه شکل گیری آن اشاره خواهیم کرد)

پورناظری علاوه بر داخل کشور کنسرت هایی در کشورهای اسپانیا، ایتالیا، بلژیک، کانادا و امریکا داشته است که این کنسرت ها در معرفی ساز تنبور نقش بسزایی داشته است. در معرفی آهنگ های کیخسرو عمو زاده بلند آوازه اش استاد شهرام ناظری، در این موفقیت تأثیر به سزایی داشته است.

ساخته های استاد کیخسرو پورناظری به این قرار است :
صدای سخن عشق، مطرب مهتاب رو، حیرانی که هر سه آلبوم با صدای استاد شهرام ناظری است. آلبوم کردی کرمانشاهان و آلبوم افسانه تنبور با صدای بیژن کامکار و آلبوم مستان سلامت می کنند کار مشترکی با پسرش تهمورث با صدای مریم ابراهیم پور و نجمه تجدد
استاد شاه ابراهیمی از میان تعلیم یافتگان کلاس آموزش خود عده ای را انتخاب نموده و اولین گروه تنبور نوازان را تشکیل دادند. آن گروه در اوسط دهه ی پنجاه با شرکت در جشنواره های موسیقی آن زمان از جمله جشنواره ی موسیقی کردی که در تالار رودکی سابق اجرا شد و در جشن فرهنگ و مردم که با شرکت ۲۲۰ گروه هنی در شهر اصفهان اجرا شد و برنامه ی موسیقی عرفانی که در تالار چهل ستون اصفهان اجرا شد توانست تنبور را تا حدودی به مردم بشناساند.

نوازندگان این گروه به این قرار بودند: سید قاسم حقیقت نژاد. سید یحیی رعنایی. سید فرامرز رعنایی. معصوم شربتی. سید خلیل عالی نژاد. سید جلال الدین محمدیان(خواننده) سید حبیب شاه ابراهیمی. نادر نیکرو. ارسلان نیکرو. سید فرخ حقیقی

● تنبور در نزد اقوام مختلف ایرانی
▪ تنبور در چند ناحیه از کردستان
در قسمت کرد نشین ترکیه موسوم به دیار بکر نوعی از تنبور موسوم به باقلما با کاسه ای بزرگ و پنج تار و حدود بیست دستان رایج است که با مضراب نواخته می شود. در قسمت هایی از استان کردنشین سوریه موسوم به اکرا و نیز نوعی از تنبور موسوم به دیوانی تقریبا شبیه به باقلما وجود دارد در نواحی کردنشین عراق نیز نوعی تنبور موسوم به دیوانی با مشخصاتی که ذکر شد و نوعی دیگر بنام تمیره با کاسه ای کوچک و سیزده تا چهارده دستان با دو یا سه تار معمول است. در کردستان ایران نیز ساز مورد نظر تمیره نام دارد با مشخصات تنبوری که در کردستان عراق متداول است، بطور کلی تنبوری که مورد استفاده ی کردان است صرفا سازی است آئینی و بیشتر مورد استفاده ی سالکین راه حق است.

▪ تنبور در تاجیکستان
ابزار موسیقایی تاجیک به دو دسته تقسیم می شوند اول سازهای مناطق کوهستانی دوم ساز شهری. در دسته ی سازهای کوهستانی سازی موسوم به دمبرک موجود است که از انواع تنبور است که دارای دو سیم می باشد و در سازهای شهری که از ظرافت بیشتری برخوردارند و تعدادشان نیز بیشتر است دو ساز موسوم به دوتار و تنبور وجود دارد، دوتار در همه جا نواخته می شود. تنبور تاجیکی دارای سه سیم است و با مضراب نواخته می شود و با خواننده نیز همراه می گردد. بغیر از چند نوع مذکور در تاجیکستان تنبور با چهار تار، پنج تار ۷ شش تار نیز وجود دارد.

▪ تنبور ترکیه
در کتب قدیمی از تنبور ترکی بسیار سخن به میان آمده است این تنبور که دارای کاسه ای بزرگ است دارای پنج تا هفت تار می باشد و از چهارده تا بیست و هشت دستان دارد با مضراب نواخته می شود بیشتر در آذربایجان متداول است و به مرور زمان نامش از تنبور کبیر یا تنبور بزرگ یا تنبور مس ابتدا به چنگور و نهایتا به چگور تبدیل شده است.
نگرش یارسان اهل حق نسبت به تنبور: (اهل حق چنین می پندارند که چون روح از تشریف و دخول به پیکر آدم اول (ع) خودداری می نمود به جهت ترغیب روح برای اجرای امر به اشاره حضرت حق فرشته ی اعظم مقام طرز را با تنبور نواخت، روح با شنیدن آن آهنگ حقانی سرخوش گردید و مستانه به کالبد مذکور وارد گشت. )

▪ تنبور در بلوچستان
یکی از ساز های مهم بلوچستان تنبیره نام دارد که دارای کاسه طنینی نسبتا" بزرگی است این کاسه به گلابی نصف شده ای شباهت دارد، روی کاسه طنینی که پوششی از چوب دارد کاملا" صاف است. در این قسمت صاف بیست سوراخ کوچک صوتی در پنج گروه چهار سوراخی تعبیه شده است. تنبیره سه سیم دارد و دسته آن فاقد پرده بندی است با انگشتان به صدا در می آید و کوک سیم های آن بنا به قطعه مورد اجرا قابل تغییر است.

▪ تنبور در منطقه بالکان
تنها ساز اسلاو های جنوبی که در قرن نوزدهم میلادی رواج یافت تنبور می باشد. این ساز ظاهرا" از ایران به ترکیه برده شده و در دوره تسلط ترکان بر آسیای مرکزی به آن دیار راه یافته است.
این تنبور کاسه طنینی کم حجم و دسته ی بلندی دارد و دارای چهار سیم است این سیم ها به وسیله مضراب یا زخمه به ارتعاش در می آید و از آن صدای مطبوع و لطیفی شنیده می شود.

▪ تنبور در افغانستان
در افغانستان نیز چند نوع تنبور وجود دارد که به لحاظ شکل ظاهر، حجم کاسه، طول و ضخامت دسته و تعداد تار ها و تعداد دستان ها با هم متفاوتند. نوعی از آن موسوم به تمبور کوچکتر از تنبور معمولی است و دارای دو تار می باشد. نوع دیگر موسوم به دوتار که بزرگتر از تنبور است و بر خلاف نامش دارای سه تار می باشد.

▪ تنبور در گرجستان
دو ساز با اندکی تفاوت موسوم پاندوری و چنگوری که دارای سه و چهار سیم بوده و بسیار شبیه به تنبور می باشند در شمار سازهای ملی گرجستان هستند.

▪ تنبور در خراسان
آن تنبوری که حکیم ابونصر تحت عنوان خراسانی معرفی و مسائل مربوط به آن را تشریح نموده به مرور زمان پذیرای نام دو تار شده و پس از گذشت قرن ها شخصیتی منحصر به خود را دارا گردید. تا آنجا که به لحاظ شکل ظاهر و پرده بندی نسبت انواع دیگر تنبور میتقل شده و از نظر مضراب کاری و شیوه نوازندگی سبک و سنت خاصی پذیرفت. تنبور خراسانی را دوتار هراتی نیز می گویند اما آنچه از این نوع در ایران متداول است سه گونه مهم قوچانی دره گزی و تربت جامی را می توان نام برد.

ابن خرداد در رساله ی خود در زمینه ی موسیقی دوران ساسانی نگارش یافته آورده است:( ایرانیان عود را با نای و زنای را تنبور و سورنای را با دهل و مستج را با سنج همنوا می کردند و می نواختند. )
با توجه به حضور تنبور در سرزمین های مختلف در این قسمت آشنایی با ساز آیینی تنبور اشاره به سرزمین هایی می شود که تنبور در آن جا حضور داشته و دارد البته لازم به توضیح است که، تنبور به هر کجا که رفته اصل آن از ایران است.

● تنبور در نزد ملتهای مختلف دنیا
▪ تنبور در هند
متداولترین ساز زهی هند تنبور است، این ساز در همه جا دیده می شود، کاسه ی آن را از چوب یا کدو می سازند، چهار تار دارد، که سه تای اول فولادی و چهارمی از برنج است. علاوه بر تارهای اصلی، رشته های کوچکی از ابریشم بین خرک و تارها بسته اند که به طنین آن کمک می کند. برای نواختن، سر ساز را روی شانه می گذارند و با انگشتان دست چپ تارها را می کشند. این ساز به صورت دست باز نواخته می شود یعنی فاقد دستان است و همیشه برای همراهی آواز بکار می رود.

▪ تنبور در آفریقا
در شمال آفریقا، نوعی تنبور سه سیم با کاسه ای کوچک و دسته ای باریک و بلند وجود دارد که آن را با سر انگشت می نوازند.

▪ تنبور در چین
تنبور زمانی که به چین راه یافت تنپولا نامیده شد. نوعی دیگر از آن که به پیپا موسوم است دارای کاسه ی کوچکی است که بر روی صفحه و دسته دارای پرده هایی از جنس ابریشم می باشد. این تنبور دارای چهار رشته تار است و گوشی هایش در دو طرف آن قرار دارند قدمت آن به دو هزار سال می رسد. بیوا تنبور دیگری است که تکامل یافته پیپا می باشد. اقسام تنبور چهار تار در چین بیشتر متداول است.

▪ تنبور در مصر و سوریه
نوعی از تنبور که دارای کاسه ای بیضی شکل است در مصر و سوریه رواج دارد. در سوریه تنبور را بوزوک یا بزق می نامند.

▪ تنبور در مراکش
در مراکش نیز سازی با مشخصات تنبور موسوم به قونبر موجود است.

▪ تنبور ترکمنی
تنبور ترکمن ها نیز نوعی از انواع دو تار خراسان است که در جزئیات با انواع دیگر مقداری متفاوت است.

▪ تنبور در بنگلادش
در بنگلادش نیز دو نوع تنبور وجود دارد یکی از آنها موسوم به اکتار است که دارای یک تار است و دیگری سازیست موسوم به دوتارا که دارای دوتار است.

▪ تنبور گیلانی
حکیم فارابی در کتاب الموسیقی الکبیر به نوعی تنبور اشاره می کند موسوم به تنبور گیلانی یا تنور جلیلی که کوک مخصوصی را نیز با این نام مورد بحث قرار می دهند.

زمانیکه تنبور به یونان راه یافت آن را تامپوراس نامیدند در آلبانی تامورا نامیده شد در روسیه به دومرا شهرت یافت در مغولستان دمبور و در کشور های اروپایی پاندور و پاندورا و پاندوره خوانده شد.
اما مردم ری و طبرستان و دیلم طنبور را دوست تر داشتند و این آلت نزد همه فرس مقدم بر سایر آلات بوده است. ( تاریخ مسعودی )

تنبور اگر نه قدیمیترین از قدیمیترین سازهای ایران است. قلندری تکیده و لاغر و همیشه مسافر که نقش اندامش را بر سنگ های سه تا پنج هزار سال پیش پیدا کرده اند. مویان و خروشان و بغض آلود ترکیبی از خلسه و حماسه. طنبور در این سفر دراز نام ها یافته. . . . تنبور خراسانی تنبور شیروانی تنبور بغدادی ( فاندورا در یونان پاندورا در اروپا ) و شکل ها پذیرفته است اکنون دسته ای بلند دارد کاسه ای کوچک مانند سه تار اما اندکی پهن تر و بیضی شکل با سه سیم و ۱۳ تا ۱۴ پرده به فواصل نیم پرده و یک پرده به همین علت این ساز را دست نخورده می دانند.

امروز در ایران به ویژه نواحی غرب همدم قلندران عارف است. برای اینان طنبور سازی نیست که اکنون بنوازند و کناری بگذارند تا فرصتی دیگر حضورش همیشگی است و همه جایی زبان اهل دل است و راز و نیاز و عبادت بر صدرش می نشانند حرمتش می گذارند پیش از نواختن دستش را می بوسند و به جانش سوگند می خورند.

طنبور نوازان می دانند که چیره دستی در این ساز گذشته از اهلیت و همدمی با طبیعت دیرین این ساز نیازمند شاگردی بسیار در محضر استادان و تمرین های فراوان و دراز مدت است و در این باره مثلی است که گفته اند:( در چهل سالگی طنبور می آموزد و در گور استاد خواهد شد)



+ نوشته شده در دوشنبه بیست و هفتم خرداد 1392ساعت 2:1 توسط سیده غزل شفیعی
نام چند کتاب آموزش تنبور

آموزش تنبور، مقدماتی و متوسط

محمد ذوالنوری، حمیدرضا خلج اسدی

تعداد صفحه: 56

نشر مکعب، 1382

شابک: 964-5816-08-4




تنبور از دیرباز تا کنون

سید خلیل عالی نژاد

تعداد صفحه:312

انتشارات دانش و فن، خرداد 1384

شابک: 964-90430-2-0





پیشواز جانان، دستور مقدماتی تنبور

امیر مصطفی جعفر پوری

تعداد صفحه: 32

نشر چنگ، 1381

شابک: 964-6341-39-X

آموزش مقدماتی تنبور با روش نوین
آموزش مقدماتی تنبور به روش نوین

یزدانبخش عطایی، کامران عطایی

تعداد صفحه:40

نشر آشیانه کتاب 1381

شابک: 964-6350-62-3





آموزش دوتار(تنبور خراسان)ء

به اهتمام عزیز تنها

تعداد صفحه: 56

نشر چنگ، خرداد 1384

شابک: 964-8538-28-x




شیوه نوین و آکادمیک تنبور نوازی

حمید رضا بزرگی

تعداد صفحه:80

نشر پرشکوه، 1382

شابک:964-7386-31-1



+ نوشته شده در دوشنبه بیست و هفتم خرداد 1392ساعت 1:56 توسط سیده غزل شفیعی
ساز تنبور بهترین ساز
حسین علیزاده سید خلیل عالی نژاد سید خلیل عالی نژاد سید خلیل عالی نژاد عالی نژاد، شجریان پدر و پسر، کیهان کلهر، حسین علیزاده سید امرالله شاه ابراهیمی شهرام ناظری گروه تنبور نوازان شمس درویش امیر حیاتی کیخسرو پورناظری تنبور نواز استاد یارویسی استاد یارویسی استاد مرادی استاد مرادی استاد مرادی نقاشی تنبور نواز تصویر تنبور زن روی بشقاب قدیمی تامبورا تنبور و دفتنبور
استادان تنبور

+ نوشته شده در دوشنبه بیست و هفتم خرداد 1392ساعت 1:54 توسط سیده غزل شفیعی
ساز تنبور بهترین ساز
سید خلیل عالی نژاد سید خلیل عالی نژاد
سید خلیل عالی نژاد در سال ۱۳۳۶ و در صحنه کرمانشاه متولد شد. پدرش مرحوم سید شاهمراد عالی نژاد، نوازنده تنبور بود .
سید خلیل مشق تنبور را با سید نادر طاهری آغاز کرد و پس از ۲ سال نزد سید امراللّه شاه ابراهیمی رفت. همچنین از درویش امیر حیاتی نیز بهره برد و بعدها به محضر استاد عابدین خادمی راه یافت؛ در این دوره و به صورت همزمان سرپرستی گروه تنبور نوازان صحنه را نیز بر عهده گرفت. وی در اواخر دهه پنجاه در رشته موسیقی از دانشگاه هنر فارغ التحصیل شد .
در اوایل دهه ۶۰ گروه تنبور شمس به سرپرستی کیخسرو پورناظری تشکیل شد و عالی نژاد به جمع این گروه پیوست. حاصل همکاری با گروه تنبور شمس، تکنوازی و جواب آواز ماندگار سید خلیل در کاست صدای سخن عشق بود که با صدای شهرام ناظری انتشار یافت .
در اواسط دهه ۶۰ سید خلیل خود گروه بابا طاهر را تشکیل داد و اعضای گروه بابا طاهر کاستی بیرون دادند به نام زمزمه قلندری. اواخر همین دهه سید خلیل به وصیت مرحوم عبادی برای شرکت در مراسم خاکسپاری او به تهران رفت و دیگر هیچ گاه به دیار خود باز نگشت .
عالی نژاد پس از چند سال ماندگاری در تهران سرانجام ترک وطن کرد و به سوئد مهاجرت کرد. علت این مهاجرت هنوز دقیقا مشخص نیست، اما سرانجام آن قتل فجبع سید خلیل بود .
در ۲۷ آبان ۱۳۸۰ در شهر گوتنبرگ سوئد، سید خلیل به دست افراد ناشناس به قتل رسید و خانه و جسم بی جانش به آتش کشیده شد. از ولی آثار زیادی همانند آئین قلندری، ثنای علی، زمزمه قلندری و شکرانه به جای مانده است. کتابهای وی نیز شامل: تنبور از دیر باز تاکنون که رساله پایان نامه عالی نژاد جهت دریافت درجه کارشناسی از دانشکده موسیقی دانشگاه هنر تهران بود.
ترجمه و تفسیر دقیق کلام هایی همچون بخشی از کلام حضرت شیخ امیر و کلام حضرت تیمور بانیاران و مقابله نسخ و ترجمه کلام حضرت خان الماس.

درویش امِیر حیاتی درویش امیر حیاتی
نخستین تنبور نوازى است که توانست اشعار فارسى را بر روى قطعات ساز تنبور استفاده کند. ایشان یکی از پرآوازه ترین نوازندگان تنبور و یکی از نامدارترین مداحان مولا علی (ع) است. نواختن تنبور را از 12 سالگی نزد پدرش آغاز نمود و سپس در خدمت سید نصرالدین جیحون آبادی مدت چندین سال به تکمیل آموخته های خود پرداخت و مقام هاى باستانى و حقانی تنبور را فرا گرفت. شخصیت او در عین سادگی، آمیزه ای از عشق و شورو جنون است و همین ویژگی ها باعث تفاوت عمده ی شیوه ی او در نواختن تنبور و خواندن آواز در مقایسه با دیگر استادان تنبور شده است. همین شوریدگی بود که باعث شد در جوانی 14 مرتبه به زیارت نجف اشراف برود. پس از این دوران از اوایل دهه سی بنا به تقاضای دوستانش به تهران آمد و تا قبل از مرگش در تهران اقامت کرد. او با وجود اقامت طولانی در تهران و دوری از مراکز اصلی رواج موسیقی و مقام های تنبور، توانست نه تنها ارتباط عمیق خود را با موسیقی و مقام های زادگاهش حفظ نماید بلکه بر بستر ذوق، ظرافت و شوریدگی خویش، شیوه ای منحصر به فرد را در اجرای مقام های باستانی و حقانی تنبور از خود به یادگار گذارد. در سال 1339 به دعوت مسئولان وقت رادیو ایران، آهنگ ماندگار(علی جویم علی گویم) و چند آهنگ دیگر را اجرا و ضبط نمود که این امر عامل مهمی در شناساندن تنبور به خارج از منطقه کرمانشاهان گردید. روش مضراب کاری او نیز با استادان دیگر تنبور متفاوت بود. . بى شک بسیارى از نوازندگان برجسته تنبور کشور در نیم قرن گذشته از شیوه نوازندگی حیاتى بهره جستند. شیوه سحر انگیز زنده یاد حیاتى در «مضراب کارى» باعث تفاوت او با سایر اساتید بنام تنبور بوده است. حیاتى ساز خود را «نداءالحق» مى نامید. تنبور خاص او، «نداءالحق»، کاسه ای طنینی به مراتب بزرگتر از سایر تنبورها دارد.
امیر حیاتی در سرودن شعرهای کردی و فارسی نیز صاحب ذوق بود. تنها اثر او با عنوان (علی جویم علی گویم) که در آن به نواختن مقام های باستانی تنبور هم می پردازد. به همت آقای محمدرضا درویشی و مرحوم سید خلیل عالی نژاد توسط موسسه فرهنگی-هنری ماهور منتشر شده است. درویش امیر حیاتی در دوشنبه 24 بهمن ماه 1384 درگذشت.
محمدرضا درویشی در مورد ایشان می گوید:
او صرفا یک نوازنده تنبور نبود، بلکه بر موسیقی مقامی تسلط کامل داشت و به صورت معنوی این مقام ها را به طور کامل درک کرده بود . امیدوارم که جوان ها مانند حیاتی و عالی نژاد صرفا در نوازندگی مرعوب تکنیک نشوند.
کیخسرو پورناظری نیز در مورد درویش امیر حیاتی چنین گفته:
ما باید افتخار کنیم که هنر موسیقی ما می تواند روح و روان انسان را صیقل و تراش دهد.

کیخسرو پورناظری
در سال ۱۳۲۳ در کرمانشاه متولد شد. پدرش، پرویز پورناظری، معروف به حاجی خان از شاگردان کلنل علینقی وزیری درویش خان و مادرش، پور انداخت سرحدّ دار، موسس نخستین دبیرستان ملی دختران و اولین زن دیپلمه در کرمانشاه بود. کیخسرو از کودکی موسیقی را با ساز تار شروع کرد و نزد پدر کتاب ‌های هنرستان موسیقی، آثار وزیری و ردیف موسیقی سنتی ایران را فرا گرفت. شعر و ادبیات کهن فارسی را از مادر آموخت و محضر بزرگانی چون کیوان سمیعی و بهزاد کرمانشاهی را درک نمود. وی در رشته مهندسی راه و ساختمان به تحصیل پرداخت و در سال سوم آن را رها کرد، چرا که آن را با حال و هوای خود هماهنگ ندید. پس از آن وارد رشته موسیقی در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد. وی بعدها با حضور در محضر استاد دادبه، به مدت ۱۲ سال تاریخ و فرهنگ ایران باستان را نزدش آموخت.
پورناظری در سال ۱۳۵۱ به عنوان کارشناس موسیقی در وزارت فرهنگ و هنر وقت به گردآوری و بازسازی نغمه‌ های موسیقی کردی و سنتی پرداخت و سرپرستی ارکستر کردی و سنتی را تا سال ۱۳۵۷ به عهده داشت. در سال ۱۳۵۹ گروه تنبور شمس را بنیان نهاد که این کار، راهی نوین را برای نگاه به گروه نوازی موسیقی تنبور پیش اهل موسیقی نهاد. از این منظر کاری را که کیخسرو پورناظری با ساز تنبور کرد می ‌توان بعدها با تجربه گروه کامکارها در شهری کردن موسیقی کردی مقایسه نمود. شناخت پورناظری از از ساز تنبور و آشنایی عمیق ‌اش با موسیقی نواحی منطقه کرمانشاه و علاوه بر آن استفاده ظریف و متناسب از ساز دف در ساختار گروه فضایی را فراهم آورد تا نگاه به گروه نوازی تنبور صورت و صبغه‌ای متفاوت پیدا کندو بعدها گروه‌ های دیگری هم به تأسی از کار وی در این زمینه شکل بگیرد. حاصل این گروه آلبوم «صدای سخن عشق» با صدای شهرام ناظری بود. بعدها پورناظری آثاری چون «حیرانی» ، «مهتاب رو» را با ناظری کار کرد و البته در این میان برخی از آثار همانند تصنیف مردان خدا را هم با جلاالدین محمدیان به صحنه برد.
پورناظری در سال‌های میانی دهه ۷۰ به اتفاق فرزندانش، تهمورث و سهراب تحولی جدی ‌تر در گروه شمس را کلید زد که حاصل آن اجرای بیش از ۳۰۰ کنسرت در داخل و خارج از ایران بود. هم اکنون دو فرزند پورناظری خود به چهره‌ هایی شناخته شده در موسیقی ایران تبدیل شده ‌اند و علاوه بر زدن ساز در گروه در آهنگسازی و دانش ‌های دیگر موسیقایی نیز دستی چیره دارند. این گروه آثاری چون «مستان سلامت می ‌کنند» با صدای بیژن کامکار، و پنهان چو دل با صدای حمید رضا نوربخش را هم انتشار عمومی داده است.

علی اکبر مرادی
استاد علی اکبر مرادی. علی اکبر مرادی تنبور نواز توانا و برجسته، در سال 1336 در ایل گوران از کرمانشاه متولد شد. زادگاه او از نغمات بکر و دست نخورده موسیقی است. استاد مرادی از کودکی با شاهنامه خوانی پدر و لالایی های محلی مادر با فرهنگ و موسیقی منطقه آشنا گردید و نواختن تنبور را از هفت سالگی نزد درویش علی میر درویشی آغاز کرد و سپس از محضر استادان بزرگ از قبیل سید ولی حسینی، سید محمود علوی، آقا میرزا سید علی کفاشیان و کاکی الله مراد کسب فیض نمود. وی فعالیت هنری خود را از سال 1352 در فرهنگ و هنر کرمانشاه آغاز کرد و اولین گروه تنبور را به سرپرستی ایرج خادم به وجود آورد. در بعد از انقلاب و تا سال 1359 وقفه ای کوتاه به خاطر تحصیل برایش پیش آمد و از آن به بعد به گروه تنبور شمس به سرپرستی استاد کیخسرو پور ناظری پیوست و فعالیت خود را در گروه ادامه داد و تا سال 1372 در این گروه بودند و بعد از آن از این گروه جدا شدند و خودشان گروهی به نام لاوچ تشکیل داد و کنسرتهای متعددی در ایران با این گروه انجام دادند . یاد آور میشود استاد مرادی از تکنوازان برجسته گروه شمس بوده اند. استاد مرادی در تنبور نوازی شیوه ای خاص و سبکی مشخص دارند که او را از سایر نوازندگان تنبور ممتاز می سازد وی در جهت نشر و گسترش فرهنگ و موسیقی تنبور به همراه گروه شمس به خوانندگی شهرام ناظری کنسرت های متعددی را در داخل کشور و کشورهای کانادا، فرانسه و اسپانیا اجرا نموده است. استاد مرادی بعدا از جدا شدن از گروه شمس به اکثر کشورهای اروپایی سفر کرده و کنسرت هایی به همراه هنرمندانی چون پروین نمازی، پیمان حدادی و استاد کیهان کلهر در اروپا و کشور آمریکا اجرا کرده است و حاصل آن چندین کاست می باشد که به دوستداران موسیقی هدیه کرده است. استاد مرادی در ادامه فعالیتهای هنری خود چندین کاست و سی دی با نامهای : تریکه حانه – سحر واران( به همراهی دف استاد خاک طینت) – سیروان ( به همراهی دف استاد بیژن کامکار)- مجهوری( گروه لاوچ)- مهر و ماه( به همراهی سازهای کوبه ای استاد پیمان حدادی) – مهر و ماه 2( به همراهی سازهای کوبه ای استاد پیمان حدادی) – مقامات تنبور مجلسی ( آموزشی)1 – مقامات تنبور مجلسی 2( آموزشی) – در آینه آسمان ( به همراهی کمانچه استاد کیهان کلهر) – و اثر ماندگار و جاویدان 72 مقام که استاد مرادی آنان را در یک سی دی به دوستداران تنبور عرضه کرده است. استاد مرادی تنها کسی است که نتوانسته 72 مقام تنبور را اجرا نماید و در این عرصه بزرگان زیادی بوده که تلاش کرده اند مقامات تنبور را که 72 مقام می باشد اجرا نمایند ولی اگر هم انجام داده باشند کاست یا نواری از آنها وجود ندارد.

استاد مرادی همچنین در زمینه موسیقی کردی تلاشهای زیاد به عمل آوردند و حاصل آن کاست هایی است که هم اکنون وجود دارد از جمله کاست کردانه. که آهنگ سازی و تنظیم آن استاد مرادی با ستار انجام داده اند و خانم پروین نمازی کار آواز آنرا انجام داده اند این کاست به علت محدودیت خواننده زن در ایران پخش نگردیده و بیشتر برای کردهای خارج از کشور مورد نظر بوده است
کاست کردانه با صدای گرم بیژن کامکار تحت عنوان گلاریژان در ایران منتشر گردیده است. کاست در آینه آسمان استاد مرادی گوشه ای از موسقی کردی می باشد. استاد مرادی در سال 1370 در مسابقه ای تحت عنوان تار نوازان در رشته تنبور به مقام اول کشور دست یافت و موفق به دریافت دیپلم افتخار و لوح زرین و پنج مدال طلای این مسابقه شد او دبیر آموزش و پرورش کرمانشاه می باشد. او مدت 5 سال به دعوت اداره کل مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایران در تهران به تدریس تنبور مشغول بود و هم اکنون هم در تهران هنوز کلاس هایی دارد. وی شاگردان زیادی پرورش داده و شاگردان استاد هم خودشان دارای کلاس هایی هستند استاد مرادی در سال 2004 به همراه استاد کیهان کلهر در آمریکا چندین کنسرت اجرا کرده اند.
کاست های استاد : تریکه حانه، سحرواران، سیروان، گلاریژان، مهجوری، مهر و ماه، در آینه آسمان. مقامات محلس تنبور ۱و۲. نسیم گندم زار . کردانه و سماع مستانه. کنسرت تنبور و باقلاما و ۷۲ مقام تنبور

سید امر الله شاه ابراهیمی. امرالله شاه ابراهیمی
متولد 1320 در صحنه و فرزند سید لطف اله شاه ابراهیمی (نوازنده بزرگ تنبور) است. وی نواختن تنبور و آشنایی با مقام های باستانی و مذهبی را ابتدا نزد پدر آغاز کرد و سپس در خدمت تنبور نوازانی چون درویش سعدی، سید هادی اجاق، سید آقا عزیز زنوری و سید روخنافی به تکمیل اندوخته های خود پرداخت. او جز آن که شیوه های استادان گذشته تنبور را دریافته و روایت گر صدیق مقام های باستانی و حقانی تنبور است، بر بستر ذوق و قدرت آفرینش گری فردی نیز توانسته است این مقام ها را با جلوه ای دیگر اجرا نماید و به شاگردان خود انتقال دهد. علاوه بر این، انضباط و دقت وی در درک و انتقال مقامه های تنبور باعث شده تا اجراهای او از تشخص و فردیت قابل ملاحظه ای برخوردار باشد.
شاه ابراهیمی از معدود استادان تنبور است که از سالها پیش به تربیت منظم شاگردان همت گماشته و بسیاری از تنبور نوازان معاصر از شاگردان او محسوب می شوند. شاه ابراهیمی برای نخستین بار در سال 1353 گروه تنبور نوازان را _ متشکل از شاگردان خویش _ تشکیل داد. این گروه به همراه او در سال 1354 نخستین برنامه گروه نوازی تنبور را در تالار رودکی اجرا کردند. پس از آن برخی از اعضای این گروه، خود به تشکیل گروههای دیگری همت گماشتند که گروه تنبور نوازان شمس به سرپرستی کیخسرو پورناظری و گروه تنبور نوازان بابا طاهر به سرپرستی سید خلیل عالی نژاد در این زمره اند.
شیوه ی نوازندگی، ظرافت های اجرایی و صدا دهی تنبور شاه ابراهیمی از ویژگی های ممتازی برخوردار بوده و همین ویژگی هاست که او را در زمره ی استادان صاحب سبک و یکی از بزرگترین تنبور نوازان معاصر قرار داده است. سید امرالله شاه ابراهیمی، علاوه بر تسلط بر مقام های باستانی و حقانی تنبور، به ردیف دستگاهی موسیقی ایران نیز مسلط است. او ردیف و نواختن تار و سه تار را از سید احمد اعتضادی_از شاگردان بر جسته ی غلامحسین درویش- فرا گرفته است

طاهر یارویسی طاهر یارویسی
در سال 1319 در گهواره گوران به دنیا آمد. و از سنین کودکی به فراگیری مقامهای تنبور نزد استاد چنگیز فرمانی نوازنده و سازنده تنبور که نخستین استادش بود پرداخت. سپس به تکمیل هنر خود نزد استاد سید ولی حسینی پرداخت و از این استاد بهره های فراوانی برد. طاهر یارویسی علاوه بر تنبور در خواندن مقام های تنبور نیز شهرت داشته و از او به عنوان یکی از برجسته ترین خوانندگان مقامات تنبور ذکر می شود. وی در چندین جشنواره داخلی و خارجی به اجرای برنامه پرداخته است

گل نظر عزیزی :
نوازندگی تنبور را در کودکی از پدرش استاد خسرو آموخت و بتدریج در اثر تلاش و کاوش مدام در فراگیری این ساز به سبکی مشخص و منحصر به فرد دست یافت شیوه تنبور نوازی گل نظر تأثیر عمیق در شنونده باقی می گذارد وی فعالیت هنری خود را از سال 1358 آغاز کرده و در گروه تنبور شمس از سال 1359 تاکنون فعالیت داشته گل نظر عزیزی به همراه گروه تنبور نوازان برنامه زیادی را در جبهه های حق علیه باطل اجرا کرده وی علاوه بر تنبور سه تار نیز می نوازد که بسیار شورانگیز و دل نواز است و در ساختن سازهای مذکور مهارت کا فی دارد و کیخسرو پورناظری معلم سه تار وی بوده است و به همراه گروه شمس برنامه های زیادی را اجرا نمو ده، استاد عزیزی بیشتر از 15 است که در کشور امریکا اقامت کرده و هیچ گونه فعالیت هنری و آثاری عرضه نکرده است .



مظفر برنجی:
تنبور نواز چیره دست. 20 سال قبل، نزد استاد گل ‎نظر عزیزی رفت و در حالی که 11 سال بیش نداشت، مقدمات تنبور را نزد وی آموخت.
سید منصور یاری هم مقامات تنبور را به وی آموخت. بعد از آن بود که پا به گروه مولوی گذاشت و با صدای استاد مرحوم شریفیان نواخت. سرپرستی گروه تنبور نوازان بنیاد شهید کرمانشاه در سال ‎های 69 و 70، بنیان ‎گزاری گروه تنبور نوازان عشاق در سال 71، عضویت در گروه مردان خدا به سرپرستی سید جلال محمدیان از فعالیت ‎ها و شاید افتخارات وی به شمار آید. سال 75 به دعوت شیوخ عرب، به امارات رفت و از آن پس پای وی به خارج از مرزها باز شد. با سفر به سوئیس و خصوصاً مسافرت آخر وی به ایتالیا، صدای تنبورش را به گوش اروپایی ‎ها رساند و با آن ‎ها از فرهنگ کهن و غم عمیق مردمش سخن گفت.




علیرضا فیض بشی پور در بهمن ماه ۱۳۴۴ در شهر کرمانشاه بدنیا آمد. از کودکی نواختن تنبور را نزد پدرش, غلامحسین فیض بشی پور یکی از محققان و دل آگاهان آن دیار آغاز کرد و بدنبال عشقی که به کشف اسرار این ساز داشت به مکاتب دیگر استادان بزرگ راه یافت, از جمله : سید ولی حسینی , سید قاسم افضلی , سید محمود علوی , سید محمد احمدی , سید امرالله شاه ابراهیمی , طاهر یار ویسی و درویش عابدین خادمی ( با بهره گیری از آثار بجا مانده). وی در این دوران به یاد گیری و جمع آوری مقام ها و نغمات کهن این ساز کوشید. در سال ۱۳۶۷ , تار و سه تار نواخت و از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۴ دوره کارشناسی موسیقی دانشکده هنر های زیبای دانشگاه تهران را با ساز تخصصی تار گذراند.









+ نوشته شده در دوشنبه بیست و هفتم خرداد 1392ساعت 1:44 توسط سیده غزل شفیعی
ساز تنبور بهترین ساز




مقدمه

تنبور یکی از سازهای زهی است که در آن سیم‌ ها از روی دسته ‌ای بلند و کاسه ‌ای عبور کرده‌ است و با ضربه انگشتان به صدا در می ‌آید. تنبور را بعضی تنبوره نیز گفته اند و معرب این ساز طنبور است، ولی بهتر است با همان املای ایرانی تنبور نوشته شود. امروزه از تنبور می ‌توان به ساز محلی با دسته ‌ای بلندتر و کاسه ‌ای بزرگتر و منحنی تر از سه ‌تار دارای دو یا سه سیم و چهارده پرده که به فاصله اکتاو در ساز پرده‌ بندی شده، تعبیر نمود. ویژگی‌ های اجرایی آن در دوتار مشهود نیست. تنبور را با پنجه نوازند و این خود دلیلی است بر ارتباط خانوادگی تنبور و دوتار محلی و سه ‌تار که آنها نیز با انگشت(ناخن) به صدا در می ‌آیند، است. تنبور، دارای شخصیتی عرفانی و حماسی است و این ساز برای نواختن قطعات حماسی نیز استفاده می شود.
در طول سیر و سفر تاریخی و فرهنگی تنبور در نقاط و نواحی مختلف نامها و شکلهای متفاوتی پیدا کرده است. به گمان قوی میتوان گفت که اکثر سازهای زهی مضرابی از این ساز کهن مشتق شده و کمال یافته اند و به عنوان مادر سازهای زهی مانند : تار، سه تار، عود، دوتار، گیتار، ماندولین، دیوان و . . . . شناخته شده است و در کرمانشاه و کردستان ایران رایج است و زینت مجالس عرفانی و محافل روحانی است.
انواع تنبور به اسامی زیر خوانده شده:
تنبور قوچانی، شروانی، بغدادی، تیسفونی و انواع دو تار، چگور، قپوز و . . . . با شکلهای مشابه هنوز در بیشتر مناطق ایران حضور دارد. و آنطور که در فرهنگنامه ها آمده در ایران باستان مصر و آشور این ساز وجود داشته در آشور آنرا پاندورا میخواندند و این ساز دارای سه سیم بوده است و یونانیان تنبور را بصورت فاندورا اقتباس کرده و سپس بصورت پاندورا وارد زبان و منطقه اروپایی گردیده است.
تنبور که مردمان حق بخصوص در کردستان و کرمانشاه قرنهای متمادی در نگاهداری آن و نعمات باستانی و اهورایی آن کوشیده اند ساز مذهبی و آیینی آنها و همدم قلندران عارف و حق پرستان است بطوریکه قبل و بعد از نواختن دست و دستانش را می بوسند و بر دیده میگذارند. آهنگ و نغمه های تنبور به صورت "مقامی" اجرا می شود و مانند کلیه موسیقی های ایران زمین دارای تمی موزون و بدون وزن و در بعضی مقامهای آن اوزان بصورت سنگین و فراخ میباشد که بسیار کهنسال می نماید و قدمت و سابقه دور و دراز آنرا نشان میدهد. کاسه تنبور بیضی شکل و دسته ای نسبتا بلند دارد. دارای 13 الی 14 و حداکثر 15 دستان - پرده- بوده و فواصل آن نزدیک به پرده و نیم پرده است و برخلاف سازهای موسیقی سنتی در این ساز ربع پرده وجود ندارد و این نشانگر اصالت و دست نخوردگی آن است.
تنبور سازی است از خانواده آلات موسیقی رشته ای . آنگاه که این محفظه صوتی به تدریج شکل بیضی پیدا کرده و اندک اندک یک قسمت از دو قسمت باریک بیضی طویل تر و باریکتر شده و هنگامی نام بربط یا عود بر آن نهاده شده که دسته ساز اندکی بلندتر شده و کاسه طنین ساز، پر حجم تر گشته است در همین عصر است که ساز دیگری آفریده شده است. بر این ساز نیز در مناطق مختلف گیتی نامهای گوناگون نهاده شده است. از جمله در ایران آن را تنبور نامیده اند.
فارمر مینویسد : با انتشار دین اسلام به اکناف عالم تاثیر ایران در آلات موسیقی به همه جا رخنه کرد و حتی در نقاطی هم که اسلام انتشار نیافته بود راه یافت، یعنی از طرف مشرق به سواحل اقیانوس اطلس و از شمال به سیبری و از جنوب به هندوستان و جزایر شرقی هند نفوذ کرد. تنبور که در ممالک مجاور ایران به " طنبوره " معروف شد به تدریج به چین رسید و موسوم به " تنپولا " گشت. در یونان آنرا" تام پوراس " نامیدند. از یونان به آلبانی رفت و آنرا " تامورا " خواندند. در روسیه آنرا " دومبرا "، در سیبری و مغولستان " دومبره یا دمبوره " نام نهادند و در بیزانس معروف شد به " پاندورا ". سایر اقوام اروپایی توسط بیزانس با این ساز آشنا شدند. این ساز در ترکیه و هندوستان رواج یافت.
در فرهنگ موسیقی " ریمان " واژه تنبور آمده است :
تنبور سازی است منسوب به ایرانیان و اعراب و از خانواده عود. " ریمان " عقیده دارد که این ساز در هندوستان " تمبوری " نامیده میشود که بیشک همان تنبور ایرانی است. در ایتالیا آنرا " تمبورو " و در قفقاز " تمپور " گویند. ارمنیها مانند ایرانیها آنرا تنبور مینامند.
در فرهنگ موسیقی " گروو" گفته شده که کلمه تنبور در طی زمان در اثر تلفظ های ملل مختلف به اسم های مختلف در آمده است.
دائرة المعارف " بریتانیکا "مینویسد : تنبور سازی است شرقی از خانواده عود که دارای دسته بلند است و 2 یا 3 سیم دارد و با انگشت به صدا در میاید. قدیمیترین نشانه های موجود از این ساز در مشرق زمین نقشهایی است که از تپه های" بنی یونس " و " کیوان " واقع در شهر موصل به دست آمده است. از این نقشها معلوم میشود که شکل این ساز به تار امروزی شباهت بسیاری داشته است و دسته بسیار بلند و نازک آن با کاسه ظریف و مجوفش بسیار متناسب بوده است. مجسمه های بدست آمده از شوش که متعلق به 1500 سال قبل از میلاد مسیح میباشد و همچنین مجسمه های بدست آمده از " هفت تپه " بیانگر قدمت این ساز میباشد. " ژول روئانه " مینویسد : فارابی از مولفان قرن دهم میلادی آلات موسیقی زمان خود را مانند عود و تنبور خراسانی، تنبور شیرازی و . . . به طور دقیق نشان داده است. بین این سازها تنبور بغدادی که در دمشق مرسوم بوده، پرده بندی متفاوت داشته است.
در فرهنگ کامل آلات موسیقی " زاکس " آمده است : تنبور فارسی و کردی و عبری به شکل تخم مرغ است و دسته بلند دارد و در حقیقت ساختمان تنبور نخستین گامی است که بشر در طریق رشد و تحول این قبیل سازها برداشته است. به طور کلی میتوان چگونگی تغییرات شکل ظاهری تنبور را از زمان آشوریها تا عصر حاضر مشاهده کرد. امروزه تنبور به یک قشر وسیع از جامعه بشری تعلق دارد. ریشه لغوی تنبور " پاندورا " بوده است. تنبور در نقاط مختلف ایران، نامهای خاصی داشته است، مانند تنبور خراسانی و میزانی یا تنبور بغدادی یا ترکی، شروانیان و از آنچه یاد شه چنین بر میاید که تنبور باستانی مشخصاتی به این ترتیب داشته است . 1_سازی رشته ای 2_نواختن با ناخن یا سه انگشت دست راست 3_در آغاز یک تار یا یک رشته داشته است 4_ تنبور دو نوع بوده یک نوع که پرده یا دستان میبستند و دیگری بدون پرده بوده است 5_ شکل ظاهری آن مانند دو تار ( چگور ) بوده است . 6_بی تردید دارای گوشی و خرک بوده است.
آقای علیرضا فیض بشی پور در پژوهش درجه کارشناسی خود درباره تنبور اشاره دارد به تعدادی از مقامهای این ساز مانند مقام " باریه " و " طرز رستم "، " مجنونی " و " جنگ آرا " که این مقامها از مقامهای کهنی میباشد مه سینه به سینه از تنبور باستان تا تنبور حاضر نقل شده است. گویا مقام " باریه " را " باربد " خوانده است .

انواع تنبور از نظر شکل :

تنبور از شکل ظاهری دارای دو نوع است
یک: نوعی کاسه ی آن یک تیکه است و از لحاظ ساخت آن بسیار مشکل است و تنبور قدیم همه از این نوع بوده اند
دو: نوعی که به چمنی مشهور ست که همان ترکه ای است که کاسه ی آن از تکه های چوب درست شده است و مزیتی که بر نوع اول دارد این است که هم ساخت آن راحت تر است و اگر از لحاظ کاسه آن مشکلی پیش بیاید تعمیر آن راحت تر است.

تنبور در نواحی باختری ایران ویژه در انجمن تنبور نوازان، قلندران و درویش‌ های اهل طریقت و اهل حق کردستان و کرمانشاهان استفاده می ‌گردد که به وسیله آن موسیقی مذهبی خود را اجرا می‌ کنند.

تاریخچه تنبور:

بر پایه سه مجسمه کوچک یافت شده در خرابه ‌های شوش، تنبور دارای تاریخچه ‌ای مربوط به حدود ۱۵۰۰پیش از میلاد است. تنبور زمانی در انواع کاسه گلابی شکل رایج در ایران و سوریه ساخته می ‌شده سپس از طریق ترکیه و یونان به باختر رفته و کاسه بیضی شکل آن در مصر باب شده‌ است. از تنبور به سه ‌تار باستانی ایرانیان تعبیر شده‌ است که در زمان ساسانیان خسرو پرویز و قبل از آن هم به کار نواختن می ‌آمده. تنبور ساز نوازندگانی ایرانیان محسوب می ‌شده و ابن خردادبه آواز خوانی مردم ری و طبرستان و دیلم را با تنبورها درست شمرده، می‌ گوید ایرانیان تنبور را برتر از دیگر سازها دانسته، می‌ نوازند. تنبور در نوشته‌ های موسیقی عرب، به شکل سازی کامل و مناسب برای همراهی با آواز معرفی گردیده واز آن به عود دسته بلند ایرانی تعبیر شده ‌است. آمده است که در پنج هزار سال پیش در آناتولی قدیمی کسانی از نژاد آریایی میزیسته اند بنام " هی تیت " که تنبور بین آنان معمول بوده است و در نقشها حجاری شده روی سنگ این ساز تصویر شده است. آرتور کریستن سن در کتاب " ایران در زمان ساسانیان " نام ابزار موسیقی ایران را چنین آورده : بربط، نای، مزمار، چنگ و گوید مردم خراسان بیشتر وسیله ای را در موسیقی بکار می برند که هفت تار داشت و آنرا " زنگ " میخواندند. اما مردم ری، طبرستان و دیلم تنبور را دوست تر داشته و این ساز نزد همه، مقدم بر سایر سازها بوده است.
تنبور به هر کجا که رفته اصل آن از ایران است: مرحوم سید خلیل عالی نژاد در پایاننامه خود با موضوع" تنبور از دیرباز تاکنون" با بیان این مطلب گفته: در عراق صدر اسلام و قرون اولیه دوران اسلامی طنبور محبوبیت داشته، در همین دوره در سوریه و حجاز طنبور از جمله رایجترین سازهای مورد استقبال عامه بود. اما در عصر عباسیان طنبور به محبوبترین ساز عالی و اختصاصی اعجوبگان هنر موسیقی تبدیل شده بود و به این ترتیب عود را که اسباب دست هر موسیقی دان بزرگ در کار همراهی محسوب میشد به مبارزه میطلبید. این استاد بزرگ می افزاید: تنبور در اعصار و قرون متمادی در صحنه هنر موسیقی سرزمین ما حضور چشمگیر داشت ولی متاسفانه آنچنان اسناد و مدارک در دست نیست که بتوان پرده از چگونگی الحان و مقامات موسیقیایی آن زمانها برداشت.
در بخش دیگر این رساله آمده است: اگر چه در مورد رشد و شکوفایی هنر موسیقی در عهد صفوی نظریات متفاوت ارائه شده اما با توجه به نوشتههای مورخین ایرانی و غیر ایرانی بسیاری از بزرگان علم و عرفان آن روزگار تنبور نواخته اند.
اما در اواخر عصر صفوی هم چنانکه اقتدار، امنیت و اثبات سلسله مذکور رو به ضعف نهاد گرمی و رونق بازار هنر به ویژه موسیقی به سردی گرایید و در عوض تاریکی و جهل و خرافات و تعصبات غیر معقول جای آن را گرفت که تا یکی دو قرن ادامه یافت. با وجودی که دوران پس از صفویه را خیلیها دوران کم خبری نامیده اند، اما با توجه به پارهای از اسناد موجود تنبور باز کم و بیش به حیات خود ادامه داده و راهرو تنگ و تاریک یکی دو قرن را پشت سر نهاده و خود را به عصر حاضر رسانیده است.
سید خلیل عالی نژاد همچنین در انتها آورده است: با نگاهی به مقالات و کتبی که در مورد موسیقی ملل جهان نگارش یافته میتوان دریافت که تنبور در بیشتر سرزمینها مثل هند، آمریکا، چین، مصر، سوریه، بالکان گرجستان و افغانستان، بنگلادش، مراکش، به نوعی حضور دارد البته نهایتا پیداست تنبور به هر کجا که رفته اصل آن از ایران است.
گفتنی است، این پایان نامه در سال 75 - 1374 توسط سید خلیل عالی نژاد برای کسب درجه کارشناسی موسیقی از دانشگاه هنر با راهنمایی دکتر تقی بینش تدوین گردیده است.
در میان سازهای سنّتی رایج در ایران، تنبور از لحاظ قدمت، گستردگی و گونه گونی در شکل و اندازه، بسیار قابل توجه است. یافته های باستان شناسی، دیرینگی بسیار زیاد این ساز را در ایران نشان می دهد. قدیمی ترین این یافته ها سه تندیسک سفالین به دست آمده در شوش متعلق به 1500 ق م است که در دستهای یکی از آنها سازی شبیه تنبور هست. همچنین تصویری نقش شده بر تخته سنگهای تپه کیون جیک در حوالی شهر موصل متعلق به حدود 1000 ق م، نیز نوازندگانی تنبور به دست را نشان می دهد. صرف نظر از این یافته ها، از کاربرد واژه تنبور در متون فارسی میانه و پهلوی مانند منظومه درخت آسوریک، رساله بُندَهش، کارنامه اردشیر بابکان و رساله خسرو قبادان و ریدک وی معلوم می شود که نواختن این ساز دست کم در اواخر دوره اشکانی و سرتاسر دوره ساسانی در ایران رواج داشته است .
از پاره ای از وجوه تسمیه تنبور نیز ایرانی بودنِ نام این ساز فهمیده می شود. مثلاً، مطرح شده که واژه تنبور در اصل، مرکّب است از دُم / دُنب و برّه ؛ چه، این ساز به دُم برّه شباهت دارد.
با وجود این وجوه تسمیه و یافته های باستان شناسی و مستندات منابع مکتوب کهن و نیز تأکید شماری از محققان بر ایرانی بودن تنبور، مباحث متفاوت دیگری نیز به میان آمده است. فارمر با استناد به مباحث زبان شناسان، این موضوع را مطرح می کند که در مصر قدیم تنبور را ظاهراً نِفِر می گفتند که معادل واژه عبریِنِبِل است ؛ بنابراین، می شود احتمال داد سه حرف «ن »، «ب » و «ر » که در واژه تنبور وجود دارد، با اندک تفاوتی یادآور نام قدیم این ساز در مصر (= نفر) است. این سه حرف در واژه قنبره (جمع : قنابر) نیز، که به گفته ابن بطوطه در قرن هشتم در شمال افریقا معمول بوده است، وجود دارد . برخی، با استناد به این گفته مسعودی که اختراع طنبور را به دو قوم گنهکار و نابود شده سَدوم و عموره (= همان قوم لوط که در سواحل بحر المیّت ( بحر لوط ) می زیستند) نسبت داده است، تنبور را برگرفته از تن (= صدای حاصل از نواختن ضرب ) و بور (= آن که نابودی اش مقدّر شده باشد ) پنداشته اند. پیداست که اگر نظر مسعودی پذیرفته شود، می توان برای تنبور خاستگاه عربی قائل شد. فارمر، با استفاده از گفته فارابی، در باره دستان های جاهلی تنبور می گوید در عصر جاهلی تنبور بی گمان وجود داشته هر چند که نامی از آن نمی یابیم. این در حالی است که همائی شعری از اعشی بن قیس (متوفی 629)، صاحب یکی از معلقات سبع، آورده که در آن تنبور ــ البته به صیغه جمع : طنابیر ــ به کار رفته است .
به نوشته دورینگ ، می توان نوعی از قلب واژه سومری پان تور به معنای قوس کوچک را در واژه تنبور سراغ گرفت که در یونانی به صورت پاندورا در آمده است. البته وی از طرح این احتمال نخواسته خاستگاه این ساز را غیر ایرانی معرفی کند؛ چه، در جای دیگر تصریح کرده که خاستگاه تنبور ایرانی یا کُردی است.
تنبور از طریق حیره، مرکز ملوک لخمی، به جزیره العرب راه یافت و در قرنهای نخستین اسلامی از آنجا به کشورهای اروپایی رفت، این ساز که در حیره به طُنبور/ طنبوره شهرت یافت، در یونان تامپوراس نام گرفت و از آنجا به آلبانی رفت و تامپورا خوانده شد. در روسیه به دومرا، در سیبری و مغولستان دومبره یا دمبوره، و در روم شرقی باندورا یا پاندورا نام گرفت و سایر اقوام اروپایی که از طریق روم شرقی با این ساز آشنا شدند، اسم پاندورا، ماندوره و باندوره و صورتهای دیگر کلمه پاندورا را بر آن نهادند. نام این ساز در چین، تنپولا است که تفاوت چندانی با نامهای آن در سایر مناطق جهان ندارد (فارمر، 1942، ص 40ـ44). به گفته ریمان، سازی که در هندوستان با نام تمبوری متداول است، همان تنبور عربی یا ایرانی است .
به نوشته ابن خرداذبه در ایرانِ پیش از اسلام، نواختن تنبور در ری، طبرستان و دیلم بیش از سایر مناطق رواج داشته و این ساز اغلب آواز را همراهی می کرده است (ص 32). سخنان ابن خردادبه را مسعودی نیز در مروج الذهب نقل کرده است .
در دوره اسلامی و از همان اوایل خلافت عباسی، تنبور جایگاهی ویژه یافت. این ساز با اینکه بر پایه گزارشهای ابوالفرج اصفهان، قابلیت همراهی با آواز را کاملاً داشته، در قیاس با عود بیشتر در تکنوازی از آن استفاده می شده است. در سده های سوم و چهارم تنبور نوازان برجسته ای پدید آمدند که شرح حال بسیاری از آنان را جحظه برمکی (متوفی 324)، که خود از تنبور نوازان مشهور بوده، در کتاب الطنبورییّن آورده است. این کتاب گرچه از میان رفته، ابوالفرج اصفهانی در الاغانی به آن بسیار استناد کرده است .
یکی از منابع اصلی تنبور شناسی در سده های سوم و چهارم، کتاب الموسیقی الکبیر فارابی است. فارابی در این کتاب فصلی بلند را به معرفی تنبور و نحوه دستان بندی و بیان فاصله های آن اختصاص داده است. وی دو نوع تنبور را که در ساختمان و اندازه و نظام پرده بندی با یکدیگر تفاوت و در روزگار او رواج داشته اند، معرفی کرده است : یکی تنبور خراسانی رایج در خراسان و سرزمینهای واقع در شمال و خاور این ولایت و دیگری تنبور بغدادی که در عراق و مناطق مجاور آن معمول بوده است. به گفته فارابی این سازها اغلب دو تار داشته اند. فارمر با استفاده از شرح فارابی در باره تنبور خراسانی می نویسد از دستان های تنبور ابعادی حاصل می شد و از آنها آهنگی بر می خاست که به عقیده سر هیوبرت پری، موسیقی دان بزرگ انگلیسی، کامل ترین آهنگی است که تاکنون پدید آمده است از تفاوتهای طرز پرده بندی و کوک تنبور بغدادی به روش گذشتگان که آن را «الدساتین الجاهلیه » (دستان های عصر جاهلی ) خوانده، با روش معاصران خود که آن را به کمال نزدیکتر دانسته، سخن گفته است . از سده چهارم به بعد، در متون ادبی و حتی متون اختصاصی موسیقی فقط از تنبور نام برده شده و آگاهی جالب توجهی در باره آن نیامده است. در قرن ششم حسن بن احمد کاتب در کمال ادب الغناء در فصل بسیار کوتاهی که به تنبور اختصاص داده، تصریح کرده که هم روزگاران او جایگاه دستان های تنبور عربی یا بغدادی و تقسیم بندی آنها را دقیق نمی شناسند و جز دو یا سه پرده بر دسته تنبور نمی بندند. دو سه قرن بعد، عبدالقادر بن غیبی مراغی (متوفی 838 . (آثاری پدید آورد که در این باره حاوی اطلاعات تازه و منحصر به فرد است. به گفته او طنبور شروانیان، که اهل تبریز آن را می نوازند، کاسه ای عمیق به شکل نیم گلابی با دو تار دارد. کاسه طنینی این ساز از «طنبوره ترکی »، که دو یا سه تار بر آن بسته می شود، بزرگتر است. مراغی همچنین از «نای طنبور» که آن را سازی آرشه ای با دو تار خوانده، یاد کرده است.
ابن خلدون (متوفی 808) از رواج تنبور نوازی در میان جلیقه (گالیسی / گالیثیا)، از اقوام فرنگی اندلس، سخن گفته است. اولیا چلبی (ج 1، ص 640) که مَرْعَش در سوریه را خاستگاه تنبور دانسته، علاوه بر تنبور که دو تار از جنس روده داشته، از «تل الطنبور» و تارهای سیمی اش سخن گفته که به زعم او آن را شخصی به نام افندی اوغلو، از مردم کوتاهیه آسیای صغیر، ساخته است. در قرنهای بعد، تنبور با تفاوتهایی در اندازه و تعداد تارها، در ایران و سوریه و مصر و کشورهای اروپایی رواج داشته است. فیلوتو در قرن نوزدهم پنج نوع تنبور را ــ که کاسه ای گلابی شکل و اغلب سه رشته تار، بعضاً مزدوج، داشته اند ــ بترتیب، از دراز به کوتاه، معرفی کرده است : تنبور کبیر ترکی، تنبور شرقی، تنبور بوزورگ (بزرگ )، تنبور بلغاری، تنبور بغلمه. در این قرن، بویژه در میان اسلاو ها، از تنبور استقبال بسیار شد و اسلاو ها در 1266/ 1850، تنبور را که کاسه ای کم حجم و دسته ای بلند با چهار سیم داشته است، به عنوان ساز ملی خود بر گزیدند.
در کتاب تاریخ سازهای موسیقی نوشته ی کورت ساکس تنبور ایران با ارائه تصویر معرفی گردیده است. که مختصری از آن چنین است، عود دسته بلند که تنبور نامیده می شود صدایی تیز و فلزی دارد و می توان خیلی ظریف نواخته شود این ساز بدنه ی کوچک گلابی شکل با یک گردن دراز دارد، اجزا آن بدون میخ به هم متصل شده دارای چند گوشی و چند سیم نازک می باشد. گوشی ها به شکل (T)است که بعضی از جلو و بعضی از کنار نصب شده اند تنبور شبیه به سازهای زمان اعراب قدیم و ایران قدیم ترکیه قدیم می باشد.
بر طبق تعداد سیم ها نیز نام گذاری می شود. این ساز از نظر درجه بندی شدن بسیار جالب است و موقعیت نگهداشتن جای انگشتان در آن مثل موقعیت قرار دادن انگشت در سوراخ های سازهای بادی است که بر طبق قاعده ی متری محاسبه شده است. به این خاطر بعضی ها این ساز را تنبور میزانی خوانده اند. این ساز در اروپا نیز معمول شده است و به چند شکل درآمده است.
تنبور در کارنامه اردشیر بابکان :رساله ای نیمه حماسی و یادگاری از روزگار ساسانی می باشد، کتابیست به زبان پهلوی در مورد سرگذشت اردشیر بنیانگذار سلسله ی ساسانی که در حدود سال ۶۰۰ میلادی تدوین شده است .
بعداز حمله اسکندر مقدونی و برچیده شدن شاهنشاهی هخامنشی در سرتاسر ایران ۲۴۰ کدخدا بود که هر کدخدایی قسمتی از ایران را اداره می کرد. اردوان کدخدا و حکمران سرزمین پارس بود. آوازه ی اردشیر به گوش اردوان رسیده بود او را به پارس دعوت کرد و مدت ها پذیرای او بود روزی در شکارگاه اردشیر گوری را نیک بزد، مردم جویا شدند که کار کیست، اردوان گفت کار من است اردشیر از دروغ او برآشفت و با او به ستیزه برخاست. اردوان اردشیر را در ستورگاه زندانی کرد اردشیر در زندان اوقات خود را با تنبور نوازی و آواز خوانی سپری می نمود و پس از چندی به دستیاری یکی از نزدیکان اردوان از زندان گریخت و پس از مدتی حکومت مرکزی و مقتدر ساسانی را تشکیل داد. نام پدر اردشیر ساسان و نام پدر مادرش بابک بوده است. گسترش تنبور در عصر حاضر:
امروزه تنبور در سرتاسر ایران رواج دارد اما کانون اصلی این ساز کرمانشاه و کردستان و نواحی شمالی لرستان است. این ساز در این مناطق، که از مراکز اهل حق است، با نامهای تَمیُرَه، تَمیرَه، تموره و تمور شناخته می شود. در این میان، سازهای منطقه های گوران و صحنه در کرمانشاهان اشتهار و اعتبار و رواج افزون تری دارند.
در قسمت کرد نشین ترکیه موسوم به دیار بکر نوعی از تنبور موسوم به باقلما با کاسه ای بزرگ و پنج تار و حدود بیست دستان رایج است که با مضراب نواخته می شود. در قسمت هایی از استان کردنشین سوریه موسوم به اکرا و نیز نوعی از تنبور موسوم به دیوانی تقریبا شبیه به باقلما وجود دارد در نواحی کردنشین عراق نیز نوعی تنبور موسوم به دیوانی با مشخصاتی که ذکر شد و نوعی دیگر بنام تمیره با کاسه ای کوچک و سیزده تا چهارده دستان با دو یا سه تار معمول است. در کردستان ایران نیز ساز مورد نظر تمیره نام دارد با مشخصات تنبوری که در کردستان عراق متداول است، بطور کلی تنبوری که مورد استفاده ی کردان است صرفا سازی است آئینی و بیشتر مورد استفاده ی سالکین راه حق است .
تنبور در تاجیکستان
ابزار موسیقایی تاجیک به دو دسته تقسیم می شوند اول سازهای مناطق کوهستانی دوم ساز شهری. در دسته ی سازهای کوهستانی سازی موسوم به دمبرک موجود است که از انواع تنبور است که دارای دو سیم می باشد و در سازهای شهری که از ظرافت بیشتری برخوردارند و تعدادشان نیز بیشتر است دو ساز موسوم به دوتار و تنبور وجود دارد، دوتار در همه جا نواخته می شود . تنبور تاجیکی دارای سه سیم است و با مضراب نواخته می شود و با خواننده نیز همراه می گردد. بغیر از چند نوع مذکور در تاجیکستان تنبور با چهار تار، پنج تار ۷ شش تار نیز وجود دارد .
تنبور ترکی
در کتب قدیمی از تنبور ترکی بسیار سخن به میان آمده است این تنبور که دارای کاسه ای بزرگ است دارای پنج تا هفت تار می باشد و از چهارده تا بیست و هشت دستان دارد با مضراب نواخته می شود بیشتر در آذربایجان متداول است و به مرور زمان نامش از تنبور کبیر یا تنبور بزرگ یا تنبور مس ابتدا به چنگور و نهایتا به چگور تبدیل شده است.
تنبور در بلوچستان
یکی از ساز های مهم بلوچستان تنبیره نام دارد که دارای کاسه طنینی نسبتا" بزرگی است این کاسه به گلابی نصف شده ای شباهت دارد، روی کاسه طنینی که پوششی از چوب دارد کاملا" صاف است. در این قسمت صاف بیست سوراخ کوچک صوتی در پنج گروه چهار سوراخی تعبیه شده است. تنبیره سه سیم دارد و دسته آن فاقد پرده بندی است با انگشتان به صدا در می آید و کوک سیم های آن بنا به قطعه مورد اجرا قابل تغییر است.
تنبور در منطقه بالکان
تنها ساز اسلاو های جنوبی که در قرن نوزدهم میلادی رواج یافت تنبور می باشد. این ساز ظاهرا" از ایران به ترکیه برده شده و در دوره تسلط ترکان بر آسیای مرکزی به آن دیار راه یافته است.
این تنبور کاسه طنینی کم حجم و دسته ی بلندی دارد و دارای چهار سیم است این سیم ها به وسیله مضراب یا زخمه به ارتعاش در می آید و از آن صدای مطبوع و لطیفی شنیده می شود.
تنبور در افغانستان
در افغانستان نیز چند نوع تنبور وجود دارد که به لحاظ شکل ظاهر، حجم کاسه، طول و ضخامت دسته و تعداد تار ها و تعداد دستان ها با هم متفاوتند. نوعی از آن موسوم به تمبور کوچکتر از تنبور معمولی است و دارای دو تار می باشد. نوع دیگر موسوم به دوتار که بزرگتر از تنبور است و بر خلاف نامش دارای سه تار می باشد.
تنبور در گرجستان
دو ساز با اندکی تفاوت موسوم پاندوری و چنگوری که دارای سه و چهار سیم بوده و بسیار شبیه به تنبور می باشند در شمار سازهای ملی گرجستان هستند.
تنبور در خراسان
آن تنبوری که حکیم ابونصر تحت عنوان خراسانی معرفی و مسائل مربوط به آن را تشریح نموده به مرور زمان پذیرای نام دو تار شده و پس از گذشت قرن ها شخصیتی منحصر به خود را دارا گردید. تا آنجا که به لحاظ شکل ظاهر و پرده بندی نسبت انواع دیگر تنبور میتقل شده و از نظر مضراب کاری و شیوه نوازندگی سبک و سنت خاصی پذیرفت. تنبور خراسانی را دوتار هراتی نیز می گویند اما آنچه از این نوع در ایران متداول است سه گونه مهم قوچانی دره گزی و تربت جامی را می توان نام برد.
ابن خرداد در رساله ی خود در زمینه ی موسیقی دوران ساسانی نگارش یافته آورده است:( ایرانیان عود را با نای و زنای را تنبور و سورنای را با دهل و مستج را با سنج همنوا می کردند و می نواختند.)
با توجه به حضور تنبور در سرزمین های مختلف در این قسمت آشنایی با ساز آیینی تنبور اشاره به سرزمین هایی می شود که تنبور در آن جا حضور داشته و دارد البته لازم به توضیح است که، تنبور به هر کجا که رفته اصل آن از ایران است.
تنبور در هند
متداولترین ساز زهی هند تنبور است، این ساز در همه جا دیده می شود، کاسه ی آن را از چوب یا کدو می سازند، چهار تار دارد، که سه تای اول فولادی و چهارمی از برنج است. علاوه بر تارهای اصلی، رشته های کوچکی از ابریشم بین خرک و تارها بسته اند که به طنین آن کمک می کند. برای نواختن، سر ساز را روی شانه می گذارند و با انگشتان دست چپ تارها را می کشند. این ساز به صورت دست باز نواخته می شود یعنی فاقد دستان است و همیشه برای همراهی آواز بکار می رود.
تنبور در آفریقا
در شمال آفریقا، نوعی تنبور سه سیم با کاسه ای کوچک و دسته ای باریک و بلند وجود دارد که آن را با سر انگشت می نوازند.
تنبور در چین
تنبور زمانی که به چین راه یافت تنپولا نامیده شد. نوعی دیگر از آن که به پیپا موسوم است دارای کاسه ی کوچکی است که بر روی صفحه و دسته دارای پرده هایی از جنس ابریشم می باشد. این تنبور دارای چهار رشته تار است و گوشی هایش در دو طرف آن قرار دارند قدمت آن به دو هزار سال می رسد. بیوا تنبور دیگری است که تکامل یافته پیپا می باشد. اقسام تنبور چهار تار در چین بیشتر متداول است.
تنبور در مصر و سوریه
نوعی از تنبور که دارای کاسه ای بیضی شکل است در مصر و سوریه رواج دارد. در سوریه تنبور را بوزوک یا بزق می نامند.
تنبور در مراکش
در مراکش نیز سازی با مشخصات تنبور موسوم به قونبر موجود است.
:تنبور ترکمنی تنبور ترکمن ها نیز نوعی از انواع دو تار خراسان است که در جزئیات با انواع دیگر مقداری متفاوت است.
تنبور در بنگلادش در بنگلادش نیز دو نوع تنبور وجود دارد یکی از آنها موسوم به اکتار است که دارای یک تار است و دیگری سازیست موسوم به دوتارا که دارای دو تار است.
تنبور گیلانی حکیم فارابی در کتاب الموسیقی الکبیر به نوعی تنبور اشاره می کند موسوم به تنبور گیلانی یا تنور جلیلی که کوک مخصوصی را نیز با این نام مورد بحث قرار می دهند.

ساختمان تنبور:

تنبورها در اندازه های مختلفی ساخته شده اند که بر اساس تحقیق درویشی، اندازه کوچکترین و بزرگترین این سازها و اجزای کلی آنها به این ترتیب است : طول کلی : 87 ـ 5ر95 سانتیمتر؛ طول صفحه : 34ـ42 سانتیمتر؛ عرض صفحه : 5ر15ـ20 سانتیمتر؛ عمق کاسه : 2ر13ـ17 سانتیمتر به طور کلی بلندی این ساز در نمونه‌ های مختلف یکسان نیست و بدون در نظر گرفتن نمونه‌ های استثنا ۸۵ تا ۹۰ سانتیمتر می‌ باشد. و تشکیل شده‌ است از :
کاسه،
دسته،
صفحه،
سیم گیر،
خرک دسته،
خرک صفحه،
دو یا سه گوشی
دو یا سه سیم و
۱۳یا ۱۴ دستان
گلو / گلوئی، که در تنبور های ترکه ای، که کاسه را به دسته متصل می کند.

کاسه : همان قسمت پایین تنبور که خود دارای اشکال مختلفی است که بستگی به منطقه و سازنده خود دارد. کاسه این ساز را عموماً از چوب توت میسازند که انتخاب نوع چوب، یعنی اینکه از چه جنس توتی باشد خود دارای نکاتی است. در گوران بیشتر سازها کاسه یکپارچه دارند، اما در صحنه کاسه اغلب سازها از هفت تا ده ترکه ساخته شده اند.
دسته: قسمت انتهایی تنبور که به کاسه متصل است که در صدا تاثیر زیادی دارد
صفحه: قسمت روی کاسه که دارای بافت ظریف می باشد، صفحه نازکی است از چوب درخت گردو که بر روی دهانه کاسه قرار می گیرد و در وسط و یا در کنار صفحه حدود هفت تا دوازده سوراخِ دو تا سه میلیمتری دارد تا موجب نرمی صدای تنبور شود. سوراخ روی صفحه بر صدای تنبور تاثیر بسزایی دارد.
دستان: سیزده تا چهارده دستان در تنبور وجود دارد که در محلهای معیّن بر دسته بسته می شوند. به نظر اغلب نوازندگان مشهور، محل دستان ها ثابت است اما برخی نیز معتقدند که جای تعدادی از این دستان ها متغیر است
خرک: خرک، قطعه چوبی کوچک و محکم از درخت شمشاد و گردوست که سیم بر آن سوار است، و بر روی صفحه با فاصله حدود 3ر5 تا 4ر7 سانتیمتر از سیم گیر قرار می گیرد. در برخی از سازهای جدید سیم گیر کار خرک را می کند
سیم گیر : به قسمت انتهایی کاسه وصل است و سیم را به آن وصل می کنند. سیم گیر از جنس استخوان یا چوب بوده در انتهای صفحه قرار دارد که تارها را بدان گره می زنند و تا انتهای دسته می کشند. در برخی از تنبور های جدید، خرک کار سیم گیر را انجام می دهد.
گوشی: همان قطعات بالای تنبور را گوشی میگویند و از آن برای کوک کردن استفاده میکنند. دو تا سه گوشی (در تنبور های نامتعارف تا پنج گوشی ) از چوب بید وجود دارد. تنبور لانه کوک (جعبه گوشی ها) ندارد و گوشی هایش مستقیماً در سوراخهای ایجاد شده در انتهای دسته فرو می روند.
سیم گیر بالا: برجستگی پایین گوشی را می گویند که دارای شیار هایی است. شیطانک، که قطعه چوب یا استخوانی است با دو سه شیار که تارها از روی آن عبور داده شده به گوشی گره می خورند. شیطانک در حدود پانزده سانتیمتری ابتدای دسته تعبیه می شود
پرده: نخ نازکی است که بر روی دسته بسته شده و فاصله ی هر دو دستان را یک پرده می گویند. تنبور از قدیم دارای دو سیم بوده که اکنون آن را از دو سیم به یک سیم ارتقا داده اند .
سیم: دو یا سه سیم، که سیم بالایی معمولاً جفتی است. این سیمها از یک سو به سیم گیر و از سوی دیگر پس از عبور از روی خرک و شیطانک در انتهای دسته به دور گوشی ها پیچیده می شوند.

شیوه نواختن تنبور:

در تنبور نوازی از پنج انگشت هر دست استفاده می شود. در شیوه معمول نوازندگی، هر یک از انگشتان دست چپ روی یک خانه، چهار انگشت پیاپی روی نیم پرده، شست بین انگشت نشان و انگشت بزرگتر می نشیند و از انگشت شست برای سیمِ بم استفاده می شود. تنبور نوازی با مهارت، در نواختن ساز به صورت «افقی » نیست (همانطور که در ویولون کلاسیک غربی یا سیتار هندی رایج است )، بلکه با نواختن دقیق و ماهرانه آرایه های صوتی، سونوریته (صدا دهی ) شفاف و سلاست جملات همراه با آرامش، و بدون کشش عضلانی و عصبی و با دستیابی به تمرکز روحانی که نوازنده حقیقی تنبور در طی آموزشهای هنری و معنوی به دست آورده، معنی می شود. مشخص ترین عوامل فنی در اجرا عبارت اند از: ضرب قوی با چهار انگشت، شُرِّ طولانی (غلتِ صدا)، شُرِّ ساده و نیز ضربات خاصی که گاه بعضی نوازندگان از مکاتب دیگر موسیقی ایرانی، مثل دو تار نوازی یا سه تار نوازی، اخذ می کنند. در شیوه استاد نورعلی الهی (متوفی 1353 ش ) این تأثیر پذیری ها از موسیقی اصیل شهری (سنّت ردیف دستگاهی ) شنیده می شود ولی در شیوه استادان دیگر، نظیر سید امر اللّه شاه ابراهیمی (متوفی 1382ش )، سید خلیل عالی نژاد (متوفی 1381ش ) و علی اکبر مرادی (متولد 1327ش )، خصوصیات اصلی و قدیمی سنّت تنبور نوازی حتی الامکان حفظ می گردد. در برخی اجراهای موسیقی شهری، گروه نوازی تنبور به صورت تک صدا (یونیسون ) دیده می شود که جدید و گونه ای بدعت گذاری است و به هر حال با سنّت اصلی و هنری تنبور نوازی، که مبتنی بر تک نوازی و بدیهه سرایی خلاق است، تفاوت و حتی تضاد دارد .
با این که تک نوازی را بهترین جلوه هنری تنبور نوازی دانسته اند، نواختن سازهای دیگری، از قبیل دوزله و تنبک و دف و کمانچه، همراه تنبور در سنّت موسیقایی منطقه کرمانشاه و کردستان، طبیعی و جا افتاده است. با این حال، مقامهای تنبور مختص به خود آن است و مراد از «مقام » گاهی نشانه ساختاری مقامی است که قادر است اشکال گوناگون و آهنگهای کمابیش ثابتی را تولید کند. از معروفترین مقام هاست : شیخ امیری، سَحَری، عابدینی، بابا کاوسی، سارو خانی، چپی، طرز، قه طار (قطار)، شاه خوشین، جلو شاهی، فه تاح پاشایی (فتاح پاشایی ) و هَل پَرِگه. برخی از آنها اساساً برای تنبور ساخته و پرداخته شده و برخی دیگر از قطعاتی گرفته شده است که با سرنا یا سازی دیگر نواخته می شود.
ضبط مقامهای موسیقی تنبور بیش از سه دهه قدمت ندارد و بسیاری از «مقامهای مقدّس » تا ابتدای هزاره سوم میلادی، حق خروج از خانقاه، اجرا در جمع یا ضبط در نوار یا لوح فشرده (سی دی ) را نداشتند. روایت فردی استاد نورعلی الهی از این مقامات ــ که از 1338 تا 1348ش ضبط و حدود سی سال بعد از آن در فرانسه تکثیر شده است ــ در کنار روایات سنّت گرایانه تر و محافظه کارانه تری از قبیل ضبط های 1379ـ1380 ش علی اکبر مرادی در پاریس (که با اجازه رسمی و کتبی شیخ خانقاه مبنی بر لزوم ضبط و نگهداری آنها در تاریخ، همراه شده است )، مجموعه ای گسترده و قابل تأمل را عرضه می کنند. مهمترین این صفحه ها عبارت اند از : " مسیر عشق الاهی "، " حماسه ای روحانی " از استاد الهی، "موسیقی کُردی ایران " از علی اکبر مرادی که به ترتیب در 1997، 1998 و 2001 در پاریس ضبط شده اند .
در این بین، نواخته های هنوز منتشر نشده سید خلیل عالی نژاد، آخرین بازمانده از سلسله ای عرفانی ـ هنری قدیمی در منطقه کردستان، بسیار شایان توجه است. در اجرای عالی نژاد، سنّت قدیم با دریافتهای درخشان فردی و درونی او درآمیخته است ؛ اجراهایی برپایه سنّت قومی نیاکان و حاوی قدرت نفوذ معنوی او، که هم در قالب تک نوازی هم در قوالب جدید مثل گروه نوازی و حتی قطعه سازی برای تنبور، تجلی پیدا کرده است.

مقامات تنبور :

مقامهای حقانی (کلام، یاری) : اساسی ترین بخش موسیقی تنبور، موسوم است به سرودهای دینی اهل حق یا مقامهای حقانی که نزد پارسان به کلام مشهورند. این مقام ها تنها با تنبور و آواز اجرا می شوند. هر کلام متن معینی دارد و این متون از گفته ها و سروده های بزرگان پارسان (اهل حق) است. متون کلام ها عمدتا منظوم و حجایی است و سروده های مذهبی آیینی آن از کتاب نامه سرانجام و سایر کتابهای دینی اهل حق است. تعداد کلام های اصلی 72 مقام است. این کلام ها که به کلام های پرد یوری شهرت دارد، متعلق به دوره پیش از سلطان اسحاق تا زمان او هستند.

مقام های باستانی (مجلسی) : تنبور نوازان گاه این مقام ها را غیر یاری، غیر کلام یا غیر حقانی می نامند. تنبور، مهم ترین ساز اجرا کننده این مقام ها ست. بخشی از این مقام ها، با سازهای سرنا، دهل، دوزله، نرمه نای و شمشال نیز اجرا می شوند که متاسفانه تعدادی از آنها به علت پیچیدگی و نامانوس بودن به دست فراموشی سپرده شده اند. بیشتر این مقام ها در کوک طرز نواخته می شوند. چنانکه سابق بر این اشاره شد حوزه رواج تنبور در کرمانشاهان در دو کانون اصلی صحنه و گوران (3) متمرکز است، اما از آنجا که تجمع یارسان (اهل حق) در گذشته بیشتر در منطقه گوران بوده، مقام های تنبور این منطقه تا حدودی اصیل تر باقی مانده است.

مقام های مجازی: مقام های مجازی را گورانی نیز می خوانند. ترانه ها، آهنگ های رقص و بسیاری از نمونه های مختلف موسیقی کردی در این بخش قرار می گیرد. این دسته از مقام ها تا حدی از دو دسته دیگر جدیدترند. مقام های مجازی اگرچه در مقایسه با سایر مقام ها از روحانیت کمتری برخوردارند اما از ویژگی های هنری بسیار والایی برخوردارند. مقام های مجازی با آواز، سرنا و دهل، دوزله، نرمه نای و تنبک، شمشال و کمانچه نیز اجرا می شوند. این مقام ها از تنوع شگفت انگیزی برخوردارند و به عبارتی گسترده ترین بخش موسیقی کردستان و کرمانشاهان را می سازند.

شیوه کوک تنبور:

امروزهمینای صداهای موسیقی در سازها نت دوی دیاپازن است که سازهای شاخص موسیقی ایرانی نیز از آن تبعیت نموده‌اند. مثلاً اکثر نوازندگان تار، دست باز یا مطابق دو سیم اول که سیم‌های اصلی تارند را برابر با نت یاد شده میگیرند. همین امر باعث شده‌است که صدای سازهای ایرانی بدلیل مبالغه در زیرشدن از اعتدال خارج گشته و صداها اکثراً یز و خشک و بدون طنین شده و از حالت اصلی خود خارج گشته‌است. در گذشته مبنای صداهای موسیقی نت لا بوده‌است چه درموسیقی ایرانی و چه در موسقی جهانی. این امر تا کنون در تنبور مراعات گردیده یعنی دست باز یا مطابق دو سیم اول که سیمهای اصلی تنبور اند، معمولاً برابر است با نت لا. یعنی یک و نیم پرده بم تر از مبنای امروزی کوک می‌شوند.

کوک های تنبور :

کوک طرز : بیشتر مقا م های مجلسی با این کوک نواخته می شود. نسبت میان وترها در کوک پنجم درست نزولی است و صدای باز وتر دوم اکتاو پایین تر از صدای دستان پنجم است.
کوک بَرز : برز، به معنی بلند، نامی است که استاد سید ولی حسینی بر این کوک نهاده است. بیشتر مقام های کلام در این کوک اجرا می شوند.

نکاتی در مورد ساخت تنبور:

مواد اولیه مورد نیاز برای ساخت تنبور :
- انوع چوب : گردو(برای ساخت کاسه)، چوب توت وتوت سیاه (برای ساخت کاسه و دسته )، چوب افرا، سنجد وشمشاد (برای ساخت سیم گیر، خرک، زه، اشک و تزئینات دیگر (
- استخوان برای نصب روی دسته در صورت ساخت ساز هایی تزئینی تر و خاص
- چسب یا سریشم
- شاخ قوچ برای ساخت خرک، سیمگیر، شیطانک
- پرده یا دستان
- سیم (در جنس ها و ضخامت های مختلف ومورد نیاز)
- لوازم رنگ آمیزی ساز : الکل صنعتی نود درجه، لاک طلایی – پارافین غیر خوراکی مایع- رنگ ( بیکرومات پتاسیم یا سدیم و رنگهای طبیعی دیگر)
وسایل و ابزار مورد نیاز برای ساخت تنبور :
- مغار گیلویی : برای کندن و خالی کردن داخل کاسه سازها
- تیشه معمولی نجاری در اندازه های بزرگ، متوسط و کوچک : برای تراش روکار و شکل دادن
- اسکنه : برای درآوردن فاق و وصل دسته و. . .
- اره تَر بُری و خشک بری – اره کمانی : برای برای درز کردن کاسه، فاق زبانه کاسه و بریدن و درست
کردن خرک، بریدن و درز کردن استخوانهای روی دسته ساز
- رنده های معمولی نجاری، رنده خشتی، رنده بغل دوراهی : برای رنده کردن و شکل دادن
- انبرک : برای اندازه گیری قطر کاسه
- کولیس، گونیا و پرگار
- خط کش فولادی
- خط کش نجاری
- چوب ساب ترسابی و خشک سابی
- چوب ساب قاشقی و نیم گرد
- لیسه معمولی و نیم گرد
- قید ( گیره بزرگ) برای تحت فشار قراردادن دوقسمت کاسه ساز
- گیره رومیزی
- دریل دستی
- دریل شترگردن
- ریسمان باریک پنبه ای
- انواع قالبها( برای ساخت کاسه)
- کاغذ سمباده آج متوسط و آج ریز(نرم) روش ساخت :
مشخصات ظاهری تنبور بلندی این ساز در نمونه های مختلف یکسان نیست و بدون در نظر گرفتن نمونه های استثنا 84 تا 95 سانتیمتر می یاشد. که طول کاسه بین 36 تا 40 سانتیمتر وطول دسته 48 تا 55 سانتیمتر می باشد .
انتخاب چوب:
کاسه تنبور عموما از چوب توت ساخته می شود و انتخاب نوع جنس چه توتی باشد دارای حساسیت و نکاتی است . بهترین نوع آن چوب درخت توتی است که میوه اش رنگی مثلا ارغوانی یا سیاه باشد . و اگر از مناطق کوهپایه ای باشد و کمتر آب خورده باشد زنگ صدای بهتری خواهد داشت. چوب درختان مناطق مرطوب و اراضی که درای املاح آهنی روئیده باشند صدای مطلوبی نخواهد داشت. با دقت در انتخاب نوع چوب می توان به صدای دلخواه دست یافت . چنانچه در قسمت انتخاب شده چوب گره وجود داشته باشد بر صدای ساز اثر نامطلوب خواهد داشت . گره عبارتست از اثر شاخه ای که در تنه ی درخت ایجاد می کند و به صورت گره زنده وگره ی مرده بر روی چوب دیده می شود در مورد گره های زنده ی چوب شاخه هنوز به ساقه هیچ گونه وابستگی نداشته ورنگ ان از رنگ چوب تیره تر است وچوب های سوزنی برگ نصبت به پهن برگان گره های بیشتری دارد وگره ی مرده حاصل از قطع شاخه ی درخت در گذشته یا خشک شدن در گذشته است که پس از گذشت چند سال درخت روی ان را می پوشاند. گره ی زنده نسبتا مقاوم می باشد اما گره ی مرده مقاومت چوب را پایین می آورد
در انتخاب رگه های آوندی چوب هم باید دقت خاصی داشت. اگر رگه های آوندی راست و نزدیک به هم ( به اصطلاح خط ریز )باشند صدای حاصل بم تر خواهد بود. چنانچه رگه ها راست ولی زیاد به هم نزدیک نباشند صدای حاصله زیر تر خواهد بود. انتخاب رگه های درشت توصیه نمی شود . وزن مخصوص یا جرم حجمی چوب نیز در کیفیت صدا تاثیر دارد. اگر فشردگی چوب زیاد باشد دارای وزن مخصوص بیشتر می شود به اصطلاح فشرده تر و سنگین تر می شود و صدای زیرتری از آن حاصل می شود و برعکس اگر مقدار فشردگی چوب کمتر باشد به اصطلاح پوک و سبک (پفکی) باشد صدای بم تر و بهتری خواهد داشت و نهایتاً وزن کلی ساز هم کمتر می شود . قطر یا ضخامت دیواره کاسه باید بین 3 تا 5 میلیمتر باشد بیش از 5 میلیمتر صدا فو ق العاده زیر و اگر کمتر از 3 میلیمتر باشد صدای ساز بم و خام خواهد بود. صدای نافذ گیرا و با طنین و پخته میانگین این ضخامت ها حدود 4 میلیمتر است. البته ضخامت کاسه در تمام قسمت های کاسه کاملا یکسان و مساوی نمی باشد . حجم کاسه و نوع قالب هم در صدا تاثیر دارد معمولا کاسه های بزرگتر صدای بم تر و کاسه های کوچکتر صدای زیر تر ی دارند . چوب دسته تنبور هم از چوبی انتخاب می شود که باید محکم تقریبا سبک صیقل پذیر کاملا خشک، راست، بدون گره بدون پوسیدگی وترک خوردگی و سالم باشد. معمولا چوب گردو البته از چوب های دیگری مانند چنار موج و زرد آلو هم می توان استفاده نمود .
پوست
بافت چوب پنبه ای
آبراه
بافت اصلی
اگر به برش عرضی استوانه تنه درخت توجه بنماییم از قسمت بیرون ابتدا پوست را مشاهده می نماییم که بستگی به نوع چوب دارای ضخامت های متفاوتی می باشد و در زیر آن لایه ای سفید رنگ یا به رنگ روشن دیده می شود که اصطلاحا بافت چوب پنبه ای گفته می شود و بعد از آن تا حدود مرکز تنه بافت اصلی چوب مشاهده می گردد و در قسمت مرکزی تنه درخت آبراه یا آبخور دیده می شود چوب انتخابی برای ساخت کاسه باید در قسمت سالم بافت اصلی واقع شود.
از سازندگان معروف تنبور، ابتدا از نریمان (سازنده آسوری تبار) و نیز از اسداللّه گهواره (سازنده کرمانشاهی الاصل ) باید نام برد. سازندگان دیگری نیز، به سبب رواج و رونق تنبور در سالهای اخیر، هر کدام تنبورهایی با صدای خاص خود را ساخته اند ولی هیچکدام از سنّت قدیمی تنبور نوازی خارج نشده اند.

تنبور در لغتنامه ها و دائره المعارفها:

در فرهنگ معین در خصوص لغات تنبور، تنبوره و طنبوره آمده است :تنبور (tanboor). یکی از آلات های موسیقی ذوی الاوتار که دسته ای دراز و کاسه ای کوچک مانند سه تار دارد . تنبوره (tanboore)(تنبور=طنبور ). . . . . . . . . سازی است از خانواده آلات موسیقی رشته ای مقید که کاسه ی طنینی و دسته ی آن از سه تار بزدگتر و طویل تر است و چون دارای دو رشته سیم است به آن دو تار نیز می گویند نوازنده با سر انگشتان دست راست تارها را به ارتعاش می آورد .
در لغت نامه آنندراج در خصوص تنبور آمده است: طنبور یا تنبور ساز معروف و این معرب تونبره که لغت هندی است به معنی کدوی تلخ و چون این ساز را در اصل از کدو ساخته اند.
در لغت نامه برهان قاطع در معنی لغت تنبور آمده است:تنبور بر وزن زنبور سازیست مشهور و معرب آن طنبور باشد. . . در جای دیگر از همین کتاب غندور نوعی تنبور معرفی شده است.
در کتاب سرگذشت موسیقی ایران نوشته ی روح الله خالقی در مورد تنبور آمده است :(ساز دیگری در ایران بنام تنبور سابقه ی قدیم دارد . . . این ساز دو سیم داشته و مضرابی بوده و با انگشتان دست راست نواخته می شده هم اکنون در کرمانشاهان معمول است . دسته ی تنبور راست و بلند است . عده ی پرده های آن کمتر از تار است . شکل تنبور همه جا در نقاشی های قدیم بخصوص در مینیاتورها دیده می شود و کاسه ی آن از جنس چوب است و دهانه ی آن هم پوست ندارد مثل سه تار ولی کاسه اش بزرگتر است به شکل یک نصفه خربزه بنظر چنین می رسد که سه تار از نوع تنبور بوده با این تفاوت که تنبور را با چهار انگشت دست راست، بدون شصت بصدا در می آورند ولی در سه تار، ناخن سبابه عمل مضراب را انجام می دهد.
در کتاب سازهای ملی نوشته ی عزیز شعبانی جلد دوم فصلی به تنبور و مشتقات آن اختصاص یافته که به معرفی تنبور و سازهای هم خانواده اش پرداخته است که به قسمتی از آن اشاره می شود :(تنبور سازی است زهی با دسته ای بلند شبیه به سه تار . . . . در حال حاضر دارای چهارده پرده می باشد. این ساز را مانند دوتار محلی با پنجه می نوازند ولی ریزه کاری های بخصوصی دارد که در دوتار معمول نیست . . . تنبور بیشتر مورد استفاده دراویش کرمانشاهان قرار می گیرد که نواهای مذهبی خود را بطرز جالبی با آن می نوازند، صدای کم عارفانه ی تنبور در این مناطق توام با دف است . )
در کتاب شعر و موسیقی و ساز و آواز در ادبیات فارسی نوشته ی ابوتراب رازانی در مورد معرفی تنبور آمده است :(تنبور از سازهای قدیمی ایران دارای دسته ای بلند و شکل گلابی بوده ابتدا دو وتر داشته و سپس تا شش تار رسیده است. قدیمی ترین نقش این ساز در تپه ی بنی یونس در حوالی موصل مربوط به سه هزار سال پیش بدست آمده و شباهتی کامل بین این ساز و تار مشهور، مشهود است.
در دایرهالمعارف بریتانیکا نیز مطالبی در مورد تنبور آمده است که به اختصار چنین است :
تنبور سازی شرقی و از خانواده ی عود است، دسته ای بلند دارد و دارای دو یا سه سیم که با انگشت به صدا درمی آید در قدیم دو نوع تنبور وجود داشته است. کاسه ی نوع اول بصورت گلابی بوده و این نوع تنبور بیشتر در نواحی ایران و سوریه رواج داشته و از طریق ترکیه و یونان به اروپا راه یافته است، نوع دوم دارای کاسه ای بیضی شکل بوده و بیشتر در مصر رواج داشته ولی در ایران و کشورهای آفریقای شمالی هم وجود داشته است .
در جلد اول از کتاب عظیم ایرانشهر اسامی بیست و نه ساز ایرانی برشمرده شده است که ردیف بیست و یکم نام تنبور است .
در کتاب تمدن ایرانی نوشته ی چند خاورشناس بزرگ از منزلت موسیقی ساسانی بحث شده است و در آن ضمن، اسامی سازهای آن زمان را برشمرده اند. که در آن بین به تنبور بزرگ اشاره شده است.
کتاب سازهای موسیقی جهان کاریست جمعی از عده ای پژوهشگر و محقق که در آن تمامی سازهای جهان از بدو پیدایش تا مرحله ی کمال با ارائه شواهد و تصاویر معرفی شده اند. در صفحاتی از این کتاب نمونه هایی کلی از تنبور ضمن ارائه ی توضیحاتی بسیار مختصر ارائه گردیده است و در صفحه ای دیگر تصویر شش ساز ایرانی درج شده که در کنار تصویر شماره ی سوم نام تنبور ایران قید گردیده است .
کتاب موسیقی و ساز در سرزمین های اسلامی نیز به چندین نوع تنبور در سرزمین های یاد شده اشاره نموده و بعضی را نیز بطور مفصل شرح داده است از جمله تنبور بحرین تنبور ترکیه تنبور هند تنبور ایران تنبور افغانی تنبور کردی تنبور قزاقستان و قرقیزستان تنبور یوگسلاوی تنبور مراکش تنبور نیجریه و تنبور یونان .
در ضمن معرفی تنبور کردی آورده است که :سازیست با کاسه ی گلابی شکل و دسته ای بلند که مورد استفاده ی در اویش کردستان ایران است و در مراسم مذهبی این فرقه ( یارسان اهل حق )مورد استفاده قرار می گیرد .
تنبور در رساله درخت آسوریک :این رساله یکی از کهن ترین متون فارسی میانه است و متن آن عبارتست از مناظره ی درختی با یک بز. بعضی درخت آسوریک را درخت نور معنی کرده اند. عده ای آن را درخت خرما پنداشتند و بز بعضی ها گاو دانستند برخی گوزن و عده ای همان بز. این منظومه شامل121 سطر یا بیت است که در آن به تنبور به صورت نیکویی اشاره شده است. در سطر 101 از این مناظره نام پنج ساز کهن ایرانی از جمله تنبور ذکر گردیده است
تنبور در دایرهالمعارف باستانی بندهش :فرنبع دادگی فرزند دادویه مولف دایرۀالمعارف باستانی بندهش که خود از موبدان است به سی پیوند از سوی پدر خود را به منوچهر کیانی می رساند. بندهش به معنی آفرینش آغازین است. متن این اثر گرانقدر به زبان فارسی میانه می باشد و فصلی از آن به چگونگی بانگ ها اختصاص یافته است. در این قسمت بانگ ها به پنج دسته کلی تقسیم گردیده به اسامی وین بانگ(صدای ساز )سنگ بانگ، آب بانگ، گیاه بانگ، زمین بانگ .
و در خصوص صدای ساز آورده اند: وین بانگ آن است که پرهیزکاران نوازند و اوستا برخوانند بربط و تنبور و چنگ و هر ساز زهی دیگر که نوازند وین خوانند .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
تنبور. [ تَم ْ ] (اِ) سازی است مشهور و معرب آن طنبور باشد. (برهان ). سازی است مشهور که نوازند و تنبوره نیز گویند و طنبور معرب آن است . (انجمن ...
تار و تنبور. [ رُ تَم ْ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) تار و طنبور. همه گونه آلات سازندگی . آلات نوازندگان . دف و نی .
طنبور. [ طَم ْ / طُم ْ ] (معرب ، اِ) یکی از آلات مهتز است از ذوات الاوتار. و صاحب نفایس الفنون گوید: طنبور همان است که اکنون به کمانچه مشه...
طنبور زدن . [ طَم ْ / طُم ْ زَ دَ ] (مص مرکب ) زدن طنبور.نواختن طنبور : سخت خوش سخن مردی بود که امیر و همه ٔ اعیان لشکر وی را دوست داشتندی ...
تار و طنبور. [ رُ طَم ْ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) رجوع به تار و تنبور شود.
فرس طنبور. [ ف َ رَ س ِ طَم ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خرک طنبور. رجوع به معانی فرس شود.
کاسه ٔ طنبور. [ س َ / س ِ ی ِ طَم ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع بکاسه ٔ تار شود.
خانه ٔ طنبور. [ ن َ / ن ِ ی ِ طَم ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کاسه ٔ طنبور را گویند. (آنندراج ) : مرا چو خانه ٔ طنبور خانه بی برگ است فرو گذاشته ...
طنبور میزانی . [ طَم ْ / طُم ْ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) طنبور بغدادی درازگردن . (مفاتیح ).
طنبور السودانی . [ طَم ْ / طُم ْ رُس ْ سو نی ی ] (ع اِ مرکب ) ننغا. نانغا. ۞
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.