اجازه ویرایش برای همه اعضا

سبک شعر زلال

نویسه گردانی: SBK ŠʽR ZLAL
فنون زلالسرایی

***

(ظهور سبک زلال )

***



تاریخ پیدایش و تعریف و قوانین قالب شعر زلال


تاریخ و محل پیدایش زلال

« زلال » به عنوان قالبی تعریف شده در عرصه ی شعر، در تاریخ دوم بهمن سال یکهزار و سیصد و هشتاد و هشت هجری شمسی با اصول و توضیحات کامل،به همراه بیست و سه شعر و با نمونه ای از بررسی ها تولد یافته و از طریق اینترنت و به توسط دادا بیلوردی بر عالم ادبیات تحویل گردید. محل تولد زلال، کشور ایران است و در قلّه ی پارک ائل گولی تبریز به دادا الهام شده است. قبلاً شعری در هیچ سبک و قالب شعری در هیچ جای دنیا با این تعاریف و قوانین و ساختار نبوده است.

تعریف زلال
شعری است با طول وزن پلّه ای که بطور مساوی از سطر کم شروع شده و در سطر کم نیز به اتمام می رسد . این نوع شعر دارای 5 الی 11 سطر می باشد . از لحاظ وزن به طولانی ترین سطر که سطر وسطی می باشد « سطر مادر » و سطرهای اطراف آن را « سطرهای قرینه » می گویند . زلال دارای قالب های مختلفی است که هرکدام برای خود اصول و تعاریف خاصّی دارند.

قانون کلّی زلال
1- سطر اول و آخر دارای حداکثر پنج ضرباهنگ در وزن مثلّثی عروضی و یا حداکثر شش عدد هجا در وزن مثلّثی آزاد باشد.
2- تعداد ضرباهنگ بین دو سطر ( تفاوت پلّه ای بین دو سطر همجوار از هم ) در وزن مثلثی عروض ، فقط 2 عدد و تعداد هجا در وزن مثلثی آزاد حداکثر تا شش عدد که با یک فاصله ی مساوی بطور پله ای نزول و صعود داشته باشد. ( مثال : اگر تعداد ضرباهنگ سطر دوم از تعداد ضرباهنگ سطر اول ، دوتا بیشتر باشد باید تعداد ضرباهنگ سطر سوم هم از سطر دوم ، دو تا بیشتر باشد . به همین ترتیب دو به دو و پله ای صعود می کند تا سطر مادر و بعد به همان اندازه بطور متقارن و با فاصله ی یکسان کاهش می یابد . به این عمل در زلال عروضی، راز « 2 » گفته می شود)
3- ریتم موسیقیایی از ابتدا تا آخر بطور روان حفظ گردد.
4- تعداد سطرهای هر زلال ، از 5 کمتر و از 11 بیشتر نباشد.
5- سطرها زیر هم نوشته شوند.
6- سطرهای قرینه ، از لحاظ طول وزن عروض یا تعداد هجا و تعداد ضرباهنگ باهم مساوی باشند .
(توجه:تعداد ضرب بین سطرها در همه ی زلالهای عروضی فقط 2 است )

مفهوم ضرباهنگ:
ضربه ای که در یک ملودی و یا موسیقی شعر ایجاد می شود مثال:
مفاعیلُن = مفا+عیلُن= 2 ضرباهنگ
مفاعیلُن مفاعیلُن = 4 ضرباهنگ
مثالی دیگر:
مستفعلُن= مُستَف+عَلُن= 2 ضرباهنگ
مستفعلُن مستفعلُن= 4 ضرباهنگ
مثالی دیگر:
مستفعلُن فَع = مُستَف+عَلُن+فَع= 3 ضرباهنگ
مستفعلُن مستفعلُن فَع= 5 ضرباهنگ

***

- انواع قالب های سبک زلال


1- زلال عروضی قافیه دار
الف- قافیه دار یک در میان
ب- قافیه دار با آزادی سطر مادر
ج- تمام قافیه
2- زلال عروضی بدون قافیه
3- زلال آزاد
4- زلال عروضی قافیه دار پیوسته
5- زلال عروضی بی قافیه ی پیوسته
6- زلال آزاد پیوسته

1- آرایش در زلال عروضی قافیه دار:
الف: قافیه دار یک در میان ( این بهترین است )
مثال در پنج سطری:
..........قافیه
.....................قافیه
.................................آزاد
.....................قافیه
..........قافیه
مثال در هفت سطری:
..............قافیه
............................قافیه
............................................آزاد
.........................................................قافیه
............................................آزاد
............................قافیه
..............قافیه


ب: قافیه دار با آزادی در سطر مادر

مثال در هفت سطری:
..............قافیه
............................قافیه
............................................قافیه
.........................................................آزاد
............................................قافیه
............................قافیه
..............قافیه


ج: تمام قافیه

مثال در پنج سطری:
..........قافیه
.....................قافیه
.................................قافیه
.....................قافیه
..........قافیه

مثال در هفت سطری:
..............قافیه
............................قافیه
............................................قافیه
.........................................................قافیه
............................................قافیه
............................قافیه
..............قافیه

در همه ی انواع زلال، قانون کلی زلال مراعات می گردد با این تفاوت که در نوع عروضی قافیه دار، آرایش قافیه هست و در نوع بی قافیه از آوردن قافیه صرفنظر می شود و در نوع آزاد بصورت هجائی عمل می گردد.
زلال آزاد مقیّد به ردیف و قافیه و اوزان عروضی نیست و در این نوع ، بیشتر روی تصویر و تخیّل و کوتاه و محکم گویی و روی آرایه های نادره ، تمرکز حواس می شود . و گاهی هم می بینید که سادگی موضوع بخاطر اهمیت پیام ارجحتر از به کار بردن سایر افاده های ادبی است.
توجّه فرمایید که زلال آزاد ، از قانون کلّی خارج نمی شود . آزادی این ، فقط از قید اوزان عروضی و ردیف قافیه می باشد . در این شعر طبق قانون کلی زلال ، فاصله ی بین سطرها با شمارش هجاها مراعات می گردد. یعنی سطر اول و آخر هر کدام دارای حداکثر شش عدد هجا باشد و تعداد هجای بین دو سطر ( تفاوت پلّه ای بین دو سطر همجوار از هم ) حداکثر تا شش عدد بوده و با یک مقدار تفاوت بطور پله ای نزول و صعود دارد. ( تبصره : در زلال آزاد ، معمولاً اختلاف بین سطور با یک هجا را تا حدّی که شکل قالب را به هم نزند ، نادیده می گیرند.)

ساختار زلال آزاد با شمارش هجا به دلایل زیر دارای ارزش می باشد:
1- شکل ساختار ، در روی صفحه ، بر محتوا، زیبایی می بخشد. در کنار صفحه بصورت مثلث و در وسط صفحه بصورت لوزی در می آید.
2- سعی می شود پیام، علیرغم آرایه دار بودن، بصورت شفاف و زلال بر مخاطب منتقل گردد.
3- شاعر از یک سو از زحمت عروض، آزاد گشته و از سوی دیگر تمرکز حواس بر ساییدن کلام دارد. توجه داشته باشید که شکل لوزی و مثلث در انواع ساختار زلال با رعایت قوانین وزن بوجود می آید.
زلال به نگین انگشتری می ماند که هر چه رویش زحمت و دقت به عمل آید به جلایش افزوده گردد.


نظر شخصی من (دادا):
هر چند که نوع عروضی قافیه دار( ترجیحاً قافیه دار یک در میان )، زحمت و حوصله و مهارت زیادی می طلبد اما به دلیل لذّت موسیقییائی خاص، دارای اهمیّت زیادی بوده و خلق شاهکار در این نوع قالب، بیشتر مدّ نظر است.
معمولاً پیام در زلال بصورت و شفاف و صاف بر مخاطب عرضه می گردد.

زلال پیوسته چه نوع زلالی است؟
اگر دو یا چند زلال را طبق رعایت موارد زیر پشت سر هم بنویسیم به آن زلال پیوسته می گویند:
1- مجموع تعداد سطور زلالها با هم مساوی باشند ( یعنی اگر زلال اولی پنج سطری است بقیه هم باید پنج سطری باشد )
2- محتوای کلام یکی باشد ( یعنی زلال اولی در یک عنوان و موضوع و دیگری ها خارج از محتوا نباشند
3- وزن همه ی زلالها یکسان بماند ( یعنی اگر زلال اولی با سطر چهار ضرباهنگی « مستفعلُن مستفعلُن » شروع شده و به اتمام رسیده زلال های بعدی هم با همان وزن ادامه یابند.
4- در صورت قافیه دار بودن، آرایش قوافی در زلالها به صورت یکسان عمل شود ( یعنی زلال اولی یک در میان قاقیه و بعدی ها تمام قافیه یا بی قافیه نباشند )
5- سعی شود زلالها با یک سطر از همدیگر فاصله گیرند.
6- هر قطعه زلال در نوع پیوسته ، علیرغم رعایت یکسانی آرایش قافیه، قوافی مستقلی دارد ( یعنی می شود در هر زلال از یک نوع قافیه و ردیف برخوردار شد. مثلاٌ اگر در زلال اولی از قوافی «جان و جهان و ...» استفاده شده دیگر لازم نیست در بعدی ها از همین قوافی استفاده کرد می توان از قافیه های دیگری چون « آب و خواب و ... » بهره مند شد ).
توضیح: در زلال پیوسته محدودیتی نیست.
زلال پیوسته به خاطر این است که اگر شاعری مطلبش تمام نشد بتواند ادامه دهد. گاهی اوقات دیده شده که زلال عروضی هفت سطری نوشته ام و دیده ام مطلبم تمام نشده ادامه داده ام و زلالم شده پیوسته. من زلال پیوسته ی هفتاد دو قطعه ای هم نوشته ام. شاید از این بیشتر هم بنویسند و محدودیتی نیست.

یک مثال برای زلال پیوسته:

شادم، از دردی بگو
گرمم، از کولاک و از سـردی بگو
سیرم، از امــواج سـرخ و داغ دریــا دم بـزن!
با خدای من چه می کردی؟ بگو
از جوانمردی بگو

آه، ای هفتـــــه خیـــال!
شاعری خودجوش می خواهد زلال
ما « یقین » بر قالب زرّین « ایمان » ریختیـم
طــرح او نـــه از خیــال و احتــمــال
بلکه هست از شور و حال

ما زلالــی می شویــم
مست از حالی به حالی می شویم
کهکشان عــشق را آلــوده تــر خـواهیم ساخت
آنـچنـان محـو جمـالــی می شویــم
کز تو خالی می شویم

وزن:
فاعلاتُن فاعلات
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلات
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلات
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلات
فاعلاتُن فاعلات
آرایش قافیه:
................قافیه
.............................قافیه
.........................................آزاد
.............................قافیه
................قافیه


***

- تمرین در وزن هایی از زلال عروضی قافیه دار


قانون زلال عروضی قافیه دار:

1- تعداد سطر هر زلال 5 الی 11
2- طول وزن سطرهای اول و آخر حداکثر تا 5 ضرباهنگ
3- تفاوت طول وزن بین دو سطر فقط 2 ضرباهنگ ( راز 2 ).
4- طول وزن یا آهنگ سطرهای قرینه باهم مساوی
5- دو سطر اول و دو سطر آخر هم قافیه و بقیّه ی سطور یک در میان
دارای قافیه . مثال در پنج سطری:

.........قافیه
....................قافیه
..................................آزاد
....................قافیه
.........قافیه

مثال در هفت سطری:

.........قافیه
....................قافیه
..................................آزاد
...............................................قافیه
..................................آزاد
....................قافیه
.........قافیه


مثال در نه سطری:

.........قافیه
....................قافیه
..................................آزاد
...............................................قافیه
..............................................................آزاد
...............................................قافیه
..................................آزاد
....................قافیه
.........قافیه

مثال در یازده سطری:

.........قافیه
....................قافیه
..................................آزاد
...............................................قافیه
..............................................................آزاد
...........................................................................قافیه
..............................................................آزاد
...............................................قافیه
..................................آزاد
....................قافیه
.........قافیه

ضرباهنگ چیست؟
ضربه ی موسیقییائی دخیل در وزن عروض می باشد، مثال:
مستفعلُن = مُستَف+عَلُن= 2 ضرباهنگ
مستفعلُن مستفعلُن = مُستَف+عَلُن+ مُستَف+عَلُن =4 ضرباهنگ
مستفعلُن مستفعلُن فَع = مُستَف+عَلُن+ مُستَف+عَلُن+فَع =5
ضرباهنگ

به یک زلال عروضی قافیه دار پنج سطری در وزن « فعولُن فعُل » با دخالت
« فعولُن» توجه فرمایید:

فعولُن فعُل
فعولُن فعولُن فعُل
فعولُن فعولُن فعولُن فعُل
فعولُن فعولُن فعُل
فعولُن فعُل

به نام خدا
خداوند شاه و گدا
عزیزی که جان مرا خلق کرد.
توکّل دریـن ابـتـدا
بدان مقتدا

آرایش قافیه:

...............قافیه
..........................قافیه
........................................آزاد
..........................قافیه
...............قافیه


بررسی شعر بالا :

2- به نام خدا = 4 ضرباهنگ
1- خداوند شاه و گدا = 6 ضرباهنگ
+- عزیزی که جان مرا خلق کرد. = 8 ضرباهنگ
1- توکّل دریـن ابـتـدا = 6 ضرباهنگ
2- بدان مقتدا = 4 ضرباهنگ

نوع ساختار نظم شعر : عروضی
فرم ضرباهنگ = ( 4-6-8-6-4 )
تعداد ضرباهنگ بین سطرها = 2
تعداد کل سطرها = 5

سطر مادر (+):

عزیزی که جان مرا خلق کرد.
فعولُن فعولُن فعولُن فعُل
دارای 8 ضرباهنگ و هم ریتم با سطور قرینه

سطرهای قرینه (1):
خداوند شاه و گدا
توکّل دریـن ابـتـدا
فعولُن فعولُن فعُل
هرکدام دارای 6 ضرباهنگ با وزن موسیقیایی برابر

سطرهای قرینه (2):
به نام خدا
بدان مقتدا
فعولُن فَــعُــل
هر کدام دارای 4 ضرباهنگ با وزن موسیقیایی برابر
نتیجه : شعر فوق طبق قانون کلّی « زلال » از نوع شعرهای زلال
عروضی قافیه دار محسوب می شود.
زلال فوق در وزن « فعولُن فعُل » با دخالت « فعولُن » می باشد.


تمرین کنید:

تمرین 1:
یک زلال عروضی قافیه دار پنج سطری بنویسید در وزن « مستفعلُن
مستفعلُ » با دخالت « مستفعلُن»:
مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن

جواب:
نازک خیـالی می کنـی
دل را ز من آهسته خالی می کنی
من برگ برگت می شوم تو شاخه شاخه می بُری
کاری که تو در این حوالی می کنی
نازیست حالی می کنی

نگاه دقیق:

2- مستفعلُن مستفعلُن
2- نازک خیـالی می کنـی

1- مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
1- دل را ز من آهسته خالی می کنی

+- مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
+- من برگ برگت می شوم تو شاخه شاخه می بُری

1- مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
1- کاری که تو در این حوالی می کنی

2- مستفعلُن مستفعلُن
2- نازیست حالی می کنی




تمرین 2:
یک زلال عروضی قافیه دار پنج سطری بنویسید در وزن « فاعلاتُن فاعلات
» با دخالت « فاعلاتُن »:

فاعلاتُن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلات

جواب:

همچنان در من بسوز
ای که سوزاندی به من خرمن، بسوز
چرخــه ای دیـگــر بیـاغـاز آفتــابــی کـن مــــرا
کهکــشــان عـــشـق را اصـلاً بـسوز
سُرخ چون آهن بسوز

نگاه دقیق:

2- فاعلاتُن فاعلات
2- همچنان در من بسوز

1- فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
1-ای که سوزاندی به من خرمن، بسوز

+- فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
چرخــه ای دیـگــر بیـاغـاز آفتــابــی کـن مــــرا+-

1- فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
1- کهکــشــان عـــشـق را اصـلاً بـسوز

2- فاعلاتن فاعلات
2- سُرخ چون آهن بسوز




یک نمونه ی دیگر:

واژگون شد لاله ای
باز می آید به گوشم نالـه ای
آی آدم ها ! کدامین باغبان در خواب هست؟!
پُر زخون کرده کدامین چاله ای،
خنجر مُحتاله ای؟!!

نگاه دقیق:

فاعلاتُن فاعلات
واژگون شد لاله ای

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
باز می آید به گوشم نالـه ای

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
آی آدم ها ! کدامین باغبان در خواب هست؟!

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
پُر زخون کرده کدامین چاله ای،

فاعلاتن فاعلات
خنجر مُحتاله ای؟!!




تمرین 3:
یک زلال عروضی قافیه دار پنج سطری بنویسید در وزن « مستفعلُ
مستفعل» با دخالت « مستفعلُ »:



مستفعلُ مستفعل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعل
مستفعلُ مستفعل

جواب:

ای گل که به گلدانی!
وَز جملــه ی گلهـای بهــــارانی
دانم تو هم از غربت خود در قفسی نالی
دلتشنــه ترین عــاشق بارانــی
در داخـــل زنــدانـــی

نگاه دقیق:

مستفعلُ مستفعل
ای گل که به گلدانی!

مستفعلُ مستفعلُ مستفعل
وَز جملــه ی گلهـای بهــــارانی

مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعل
دانم تو هم از غربت خود در قفسی نالی

مستفعلُ مستفعلُ مستفعل
دلتشنــه ترین عــاشق بارانــی

مستفعلُ مستفعل
در داخـــل زنــدانـــی




تمرین 4:

یک زلال عروضی قافیه دار پنج سطری بنویسید در وزن « فعُلاتُن فعُلَن
» با دخالت « فعُلاتُن »:

فعُلاتُن فعُلَن
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلَن
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلَن
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلَن
فعُلاتُن فعُلَن

نمونه:
همه در تلاطم اند
همه در عمق نگاه او گم اند
هر که یک جور درین دایره سرگردانست
عاشقانی که ز بطن مردم اند
تشنگان یک خُم اند

نگاه دقیق:

2- فعُلاتُن فعُلَن
2- همه در تلاطم اند

1- فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلَن
1- همه در عمق نگاه او گم اند

+- فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلَن
+- هر که یک جور درین دایره سرگردانست

1- فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلَن
1- عاشقانی که ز بطن مردم اند

2- فعُلاتُن فعُلَن
2- تشنگان یک خُم اند



تمرین 5:
یک زلال عروضی قافیه دار پنج سطری بنویسید در وزن « فاعلَتُن فاعلَن
» با دخالت « فاعلَتُن »:

فاعلَتُن فاعلَن
فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَن
فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَن
فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَن
فاعلَتُن فاعلَن


نمونه:

بی سرو پا گشته ام
از تـن آلـوده جـدا گشتـه ام
بـاز مــرا تـا لب و آغـوش خـدا بـرده اند
باز چو خاموش و رها گشته ام
غرق نوا گشته ام

نگاه دقیق:

2- فاعلَتُن فاعلَن
2- بی سرو پا گشته ام

1- فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَن
1- از تـن آلـوده جـدا گشتـه ام

+- فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَن
+- بـاز مــرا تـا لب و آغـوش خـدا بـرده اند

1- فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَن
1- باز چو خاموش و رها گشته ام

2- فاعلَتُن فاعلَن
2- غرق نوا گشته ام




تمرین 6:

یک زلال عروضی قافیه دار پنج سطری بنویسید در وزن « مفاعیلُن
مفاعیلُن » با دخالت « مفاعیلُن »:


مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن

نمونه:

سپاس ای ربّ بی همتا
وَ اِی کـه حـال عـاشق را تـویی فردا!
دلـم پـای کدامیـن دلبــری هـا بــاز مـی گــردد!
زبـانـم لال، بیـداریـست یــــا رؤیـــا؟!
منـم در عـشق تـو آیـا ؟!


نگاه دقیق:

2- مفاعیلُن مفاعیلُن
2- سپاس ای ربّ بی همتا

1- مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
1- وَ اِی کـه حـال عـاشق را تـویی فردا!

+- مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
+- دلـم پـای کدامیـن دلبــری هـا بــاز مـی گــردد!

1- مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
1- زبـانـم لال، بیـداریـست یــــا رؤیـــا؟!

2- مفاعیلُن مفاعیلُن
2- منـم در عـشق تـو آیـا ؟!


تمرین 7


یک زلال عروضی قافیه دار هفت سطری بنویسید در وزن « مستفعلُن » با
دخالت « مستفعلُن »:

مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن

نمونه:

ای باغبان!
برخیـز از خواب گران!
آب از گلوی نهـر می ریـزد بــه چـاه
رحمی بـرای غنچه هــای عـاشـق شیـرین زبـان.
اینک تو بیل عشق را بر دست گیر!
بازوی دل کن امتحان
برخیز!هان!


نگاه دقیق:

3- مستفعلُن
3- ای باغبان!

2- مستفعلُن مستفعلُن
2- برخیـز از خواب گران!

1- مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
1- آب از گلوی نهـر می ریـزد بــه چـاه

+- مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
+- رحمی بـرای غنچه هــای عـاشـق شیـرین زبـان.

1- مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
1- اینک تو بیل عشق را بر دست گیر!

2- مستفعلُن مستفعلُن
2- بازوی دل کن امتحان

3- مستفعلُن
3- برخیز هان!



تمرین 8

یک زلال عروضی قافیه دار هفت سطری بنویسید در وزن « فاعلاتُن فاعلات » با دخالت « فاعلاتُن »:

فاعلاتُن فاعلات
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلات
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلات
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلات
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلات
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلات
فاعلاتُن فاعلات

نمونه:

یک نفر او را ندید
وقتی از حالی به حالی می پرید
یک نفـر از کوچـه ی مـا بــاز مغرورانـه رفـت
او به جـرم بی کسی و فقر، پنهانی ز من دوری گزیـد
کوچـه ی مـا هم خـدایی دارد و نـازک دلی
می خـورَد سمت خیابان امیـد
ردّ پاهای شهید

نگاه دقیق:

3- فاعلاتُن فاعلات
3- یک نفر او را ندید

2- فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلات
2- وقتی از حالی به حالی می پرید

1- فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلات
1- یک نفـر از کوچـه ی مـا بــاز مغرورانـه رفـت

+- فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلات
+- او به جـرم بی کسی و فقر، پنهانی ز من دوری گزیـد

1- فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلات
1- کوچـه ی مـا هم خـدایی دارد و نـازک دلی

2- فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلات
2- می خـورَد سمت خیابان امیـد

3- فاعلاتُن فاعلات
3- ردّ پاهای شهید


توجّه:
سعی فرمایید زلالتان را آرایش کنید تا در صفحه، با سلیقه دیده شود.
در کنار صفحه بصورت مثلث و در وسط صفحه بصورت لوزی در می آید.


تمرین 9

یک زلال عروضی قافیه دار هفت سطری بنویسید در وزن « فاعِلَتُن » با
دخالت « فاعِلَتُن »:

فاعِلَتُن
فاعلَتُن فاعلَتُن
فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن
فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن
فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن
فاعلَتُن فاعلَتُن
فاعلَتُن

نمونه:

ناز بیا
با دف و با ساز بیا
عشق بنوش و دو سه تا بوسه بخند
دوست مـن! مست و خـمــار از پــی آواز بیــا
پـرسـه بـزن در دل پـر پیـچ و خمـم
عاشق و پَرباز بیا
باز بیا


نگاه دقیق:

3- فاعِلَتُن
3- ناز بیا

2- فاعلَتُن فاعلَتُن
2- با دف و با ساز بیا

1- فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن
1- عشق بنوش و دو سه تا بوسه بخند

+- فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن
+- دوست مــن! مست و خـمـــار از پــی آواز بیــا

1- فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن
1- پـرسـه بـزن در دل پـر پیـچ و خمـم

2- فاعلَتُن فاعلَتُن
2- عاشق و پَرباز بیا

3- فاعلَتُن
3- باز بیا


تمرین 10

یک زلال عروضی قافیه دار هفت سطری بنویسید در وزن « مفاعیلُن مفاعیلُن » با دخالت « مفاعیلُن »:

مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن

نمونه:

بسان جاز می مانـَد
صدایی که ز یک اعجاز می ماند.
منم دلتشنه در آن ریتم لرزیدن به سبک عشق.
دهــانــم چــون کبـوتـــر بـچّــه ای بــر آسمـانت بـاز می مانـَد
منـم آن مـادر ِ فــریــادهــای سُرخ، کـاری کن!
نمی رقصانی، از تو ناز می ماند
فقط آغاز می مانـَد

نگاه دقیق:

3- مفاعیلُن مفاعیلُن
3- بسان جاز می مانـَد

2- مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
2- صدایی که ز یک اعجاز می ماند.

1- مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
1- منم دلتشنه در آن ریتم لرزیدن به سبک عشق.

+- مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
+- دهــانــم چــون کبـوتـــر بـچّــه ای بــر آسمـانت بـاز می مانـَد

1- مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
1- منـم آن مـادر ِ فــریــادهــای سُرخ، کـاری کن!

2- مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
2- نمی رقصانی، از تو ناز می ماند

3- مفاعیلُن مفاعیلُن
3- فقط آغاز می مانـَد


تمرین 11

یک زلال عروضی قافیه دار هفت سطری بنویسید در وزن « فاعلاتُن
فاعلاتُن » با دخالت « فاعلاتُن »:


فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن

نمونه:

روح و جان می داد باران
بر طبیعت می رساند امداد باران
پرتـو تلـخ اُزُن را در هوایی زرد می شست.
عدّه ای گفتند غم باشد چنین در تیـر و در مـرداد باران.
خواب دیدم ملّت تبریز در آتش هلاک است،
قهر بنمود ابر و رفت از یاد باران
حـلّ شد در بــاد باران


نگاه دقیق:


3- فاعلاتُن فاعلاتُن
3- روح و جان می داد باران

2- فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
2- بر طبیعت می رساند امداد باران

1- فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
1- پرتـو تلـخ اُزُن را در هوایی زرد می شست.

+- فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
+- عدّه ای گفتند غم باشد چنین در تیـر و در مـرداد باران.

1- فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
1- خواب دیدم ملّت تبریز در آتش هلاک است،

2- فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
2- قهر بنمود ابر و رفت از یاد باران

3- فاعلاتُن فاعلاتُن
3- حـلّ شد در بــاد باران



تمرین 12

یک زلال عروضی قافیه دار هفت سطری بنویسید در وزن « مستفعلُن
فَعلُن » با دخالت « مستفعلُن »:

مستفعلُن فَعلُن
مستفعلُن مستفعلُن فَعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فَعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فَعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فَعلُن
مستفعلُن مستفعلُن فَعلُن
مستفعلُن فَعلُن

نمونه:

قـدری بیــــا پیـشم
از من نترس ای خسته درویشم
دردی اگـــر داری برایـم لب به لب وا کن!
حرّاجی اســرار اصلاً نیست در آیین و در کیشم.
چنـدی درین حیـرتکده ناخـوانده مهمانم
خون گشته از دنیـا دل ریشم
کم کن ز تشویشم

نگاه دقیق:

3- مستفعلُن فَعلُن
3- قـدری بیــــا پیـشم

2- مستفعلُن مستفعلُن فَعلُن
2- از من نترس ای خسته درویشم

1- مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فَعلُن
1- دردی اگـــر داری برایـم لب به لب وا کن!

+- مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فَعلُن
+- حرّاجی اســرار اصلاً نیست در آیین و در کیشم.

1- مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فَعلُن
1- چنـدی درین حیـرتکده ناخـوانده مهمانم

2- مستفعلُن مستفعلُن فَعلُن
2- خون گشته از دنیـا دل ریشم


3- مستفعلُن فَعلُن
3- کم کن ز تشویشم

***

- وزن های پنج سطری زلال عروضی


( توجّه: داخل پارانتز فرم ضرباهنگ وزن مربوطه می باشد)

یاد آوری: وقتی که به عنوان مثال فرم ضرباهنگ یک وزن پنج سطری بصورت ( 4-6-8-6-4) نوشته می شود یعنی سطر مادر هشت ضرباهنگ دارد و دو قرینه ی نزدیک به مادر شش ضرباهنگ دارد و دو سطر قرینه اول و آخر چهار ضرباهنگ. عادت کنید ضرباهنگ ها را با زدن انگشت بر روی ران یا روی چیزی تنظیم نمایید.
وزن زیر را در فرم ضرباهنگ (4-6-8-6-4) تنظیم نمایید:

مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن

جواب:

2- مستف/علُن /مستف/علُن ( 4ض)
1- مستف/علُن /مستف/علُن/ مستف/علُن ( 6ض)
+- مستف/علُن/ مستف/علُن /مستف/علُن/ مستف/علُن (8ض)
1- مستف/علُن /مستف/علُن /مستف/علُن (6ض)
2- مستف/علُن /مستف/علُن (4ض)
سطر(+)، سطر مادر است
سطور(1) باهم قرینه و همطول
سطور(2) باهم قرینه و همطول
- فواصل بین سطور در زلال عروضی فقط دو ضرباهنگ است


هر کدام از اوزان زیر که آهنگش به دلتان می نشیند انتخاب و تمرین فرمایید:



۱: ( 5-7-9-7-5)

فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن

۲ : ( 3-5-7-5-3)

فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن

۳ : ( 4-6-8-6-4)
مفتعلُن مفتعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن
مفتعلُن مفتعلُن

۴ : (2-4-6-4-2)
مفتعلُن
مفتعلُن مفتعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن
مفتعلُن مفتعلُن
مفتعلُن

۵ : ( 5-7-9-7-5)

فعلاتُن فعلاتُن
فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن
فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن
فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن
فعلاتُن فعلاتُن

۶ : (3-5-7-5-3)

فعلاتُن
فعلاتُن فعلاتُن
فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن
فعلاتُن فعلاتُن
فعلاتُن

۷: ( 4-6-8-6-4 )

مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن

۸: ( 2-4-6-4-2)
مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن

۹: ( 4-6-8-6-4)

مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن

۱۰: ( 2-4-6-4-2)

مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن

۱۱ : (4-6-8-6-4 )

متفاعلُن متفاعلُن
متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن
متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن
متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن
متفاعلُن متفاعلُن

۱۲ : ( 2-4-6-4-2 )

متفاعلُن
متفاعلُن متفاعلُن
متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن
متفاعلُن متفاعلُن
متفاعلُن

۱۳: ( 4-6-8-6-4)

فعولُن فعولُن
فعولُن فعولُن فعولُن
فعولُن فعولُن فعولُن فعولُن
فعولُن فعولُن فعولُن
فعولُن فعولُن

۱۴: (2-4-6-4-2)
فعولُن
فعولُن فعولُن
فعولُن فعولُن فعولُن
فعولُن فعولُن
فعولُن

۱۵: ( 4-6-8-6-4)

مفاعلُن مفاعلُن
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
مفاعلُن مفاعلُن

۱۶: (2-4-6-4-2)

مفاعلُن
مفاعلُن مفاعلُن
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
مفاعلُن مفاعلُن
مفاعلُن

17: (2-4-6-4-2)

فاعلُن
فاعلُن فاعلُن
فاعلُن فاعلُن فاعلُن
فاعلن فاعلُن
فاعلُن

18: (4-6-8-6-4)

فاعلُن فاعلُن
فاعلُن فاعلُن فاعلُن
فاعلُن فاعلُن فاعلُن فاعلُن
فاعلُن فاعلُن فاعلُن
فاعلُن فاعلُن

19: ( 3-5-7-5-3)

فاعلُننَ
فاعلُننَ فاعلُننَ
فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ
فاعلُننَ فاعلُننَ
فاعلُننَ

20: (5-7-9-7-5)

فاعلُننَ فاعلُننَ
فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ
فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ
فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ
فاعلُننَ فاعلُننَ

21: (4-6-8-6-4)
فعلاتن فعُلَن
فعلاتن فعلاتن فعلن
فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
فعلاتن فعلاتن فعلن
فعلاتن فعلن

22: (3-5-7-5-3)

مفاعلن فعُلَن
مفاعلن فعلاتن فعلن
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
مفاعلن فعلاتن فعلن
مفاعلن فعلن

23: (4-6-8-6-4)
مفعول فاعلات
مفعول فاعلات فاعلن
مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
مفعول فاعلات فاعلن
مفعول فاعلات

24: (4-6-8-6-4)

مفاعلن فعلاتن
مفاعلن مفاعلن فعلاتن
مفاعلن مفاعلن مفاعلن فعلاتن
مفاعلن مفاعلن فعلاتن
مفاعلن فعلاتن

25: ( 3-5-7-5-3)

مفاعلن فعُلَن
مفاعلن مفاعلن فعلن
مفاعلن مفاعلن مفاعلن فعلن
مفاعلن مفاعلن فعلن
مفاعلن فعلن

26: ( 5-7-9-7-5)

مفاعلن مفاعلن فعُلَن
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن فعلن
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
مفاعلن مفاعلن فعلن

27: ( 4-6-8-6-4)

مفعول فاعلات
مفعول فاعلات فاعلَن
مفعول فاعلات مفاعیل فاعلَن
مفعول فاعلات فاعلَن
مفعول فاعلات

28: ( 4-6-8-6-4)

فاعلاتُ فاعلنَ
فاغلاتُ فاعلاتُ فاعلنَ
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلنَ
فاغلاتُ فاعلاتُ فاعلنَ
فاعلاتُ فاعلنَ


29: ( 4-6-8-6-4)

مفاعیلن مفاعیل
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل
مفاعیلن مفاعیل

30: ( 4-6-8-6-4)

مفاعیلن فعولن
مفاعیلن مفاعیلن فعولن
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن فعولن
مفاعیلن مفاعیلن فعولن
مفاعیلن فعولن

31: ( 4-6-8-6-4)

مفعولُ فاعلاتن
مفعولُ فاعلاتُ فاعلاتن
مفعولُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتن
مفعولُ فاعلاتُ فاعلاتن
مفعولُ فاعلاتن

32: ( 4-6-8-6-4)

مفعولُ مفاعیل
مفعولُ مفاعیلُ فعولن
مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ فعولن
مفعولُ مفاعیلُ فعولن
مفعولُ مفاعیل

33: (5-7-9-7-5)

فعلاتن مفاعلُن فعُلَن
فعلاتن مفاعلُن مفاعلُن فعلن
فعلاتن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن فعلن
فعلاتن مفاعلُن مفاعلُن فعلن
فعلاتن مفاعلُن فعلن

34: ( 4-6-8-6-4)

فاعلاتن فاعلَن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلَن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلَن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلَن
فاعلاتن فاعلَن

35: ( 4-6-8-6-4)
مفتعلُن مفاعلن
مفتعلُن مفتعلُن مفاعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفاعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفاعلُن
مفتعلُن مفاعلن

36: ( 4-6-8-6-4)
مفعولُ مفاعیلُن
مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُن
مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ مفاعیلُن
مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُن
مفعولُ مفاعیلُن

37: (5-7-9-7-5)

فعلاتُ فاعلاتن
فعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتن
فعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتن
فعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتن
فعلاتُ فاعلاتن

38: ( 4-6-8-6-4)
مفاعلُن فعلاتن
مفاعلُن مفاعلُن فعلاتن
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن فعلاتن
مفاعلُن مفاعلُن فعلاتن
مفاعلُن فعلاتن

39: ( 4-6-8-6-4)
مفعولُ فعولن
مفعولُ مفاعلُن فعولن
مفعولُ مفاعلُن مفاعلُن فعولن
مفعولُ مفاعلُن فعولن
مفعولُ فعولن

40: (3-5-7-5-3)

فعلُن فعولُن
فعلُن فعولُن فع فعولُن
فعلُن فعولُن فع فعولُن فع فعولُن
فعلُن فعولُن فع فعولُن
فعلُن فعولُن

41: (3-5-7-5-3)

مفتعلُن فع
مفتعلُن مفتعلُن فع
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن فع
مفتعلُن مفتعلُن فع
مفتعلُن فع

42: ( 4-6-8-6-4)

مفتعلُن فاعلُن
مفتعلُن مفتعلُن فاعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن فاعلُن
مفتعلُن مفتعلُن فاعلُن
مفتعلُن فاعلُن

43: ( 4-6-8-6-4)

فاعلاتُ مفعولُن
فاعلاتُ فاعلاتُ مفعولُن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ مفعولُن
فاعلاتُ فاعلاتُ مفعولُن
فاعلاتُ مفعولُن

44: ( 4-6-8-6-4)
مفتعلُن فاعلُن
مفتعلُن مفتعلُن فاعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن فاعلُن
مفتعلُن مفتعلُن فاعلُن
مفتعلُن فاعلُن

45: ( 4-6-8-6-4)

فعولُن فعولُن
فعولُن فعولُن فعولُن
فعولُن فعولُن فعولُن فعولُن
فعولُن فعولُن فعولُن
فعولُن فعولُن

46: (5-7-9-7-5)

فعولُن فعولُن فعُل
فعولُن فعولُن فعولُن فعُل
فعولُن فعولُن فعولُن فعولُن فعُل
فعولُن فعولُن فعولُن فعُل
فعولُن فعولُن فعُل

47: ( 4-6-8-6-4)
فعلاتُن فعُلَن
فعلاتُن فعلاتُن فعُلَن
فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن فعُلَن
فعلاتُن فعلاتُن فعُلَن
فعلاتُن فعلاتُن

48: ( 4-6-8-6-4)

مفاعیلُن فعولُن
مفاعیلُن مفاعیلُن فعولُن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن فعولن
مفاعیلُن مفاعیلُن فعولُن
مفاعیلُن فعولُن

49: ( 4-6-8-6-4)

فعلاتن مفاعلُن
فعلاتن مفاعلُن مفاعلُن
فعلاتن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فعلاتن مفاعلُن مفاعلُن
فعلاتن مفاعلُن

50: ( 4-6-8-6-4)

مفعولُ مفاعلُن
مفعولُ مفاعلُن مفاعلُن
مفعولُ مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
مفعولُ مفاعلُن مفاعلُن
مفعولُ مفاعلُن

51: ( 4-6-8-6-4)

مفعولُ مفاعیلُن
مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُن
مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ مفاعیلُن
مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُن
مفعولُ مفاعیلُن

52: ( 4-6-8-6-4)

فاعلاتُن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتُن فاعلات

53: (2-4-6-4-2)

فاعلات
فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلات
فاعلات

54: (3-5-7-5-3)

فعلُن مفاعیلُن
فعلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
فعلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
فعلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
فعلُن مفاعیلُن

55: (3-5-7-5-3)

مفاعلُن فعُلات
مفاعلُن فعُلاتُن فعُلات
مفاعلُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلات
مفاعلُن فعُلاتُن فعُلات
مفاعلُن فعُلات

56: ( 3-5-7-5-3)

مفعولُ فاعلات
مفعولُ فاعلاتُ فاعلات
مفعولُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلات
مفعولُ فاعلاتُ فاعلات
مفعولُ فاعلات

57: ( 3-5-7-5-3)

فعولن فعُل
فعولن فعولن فعُل
فعولن فعولن فعولن فعُل
فعولن فعولن فعُل
فعولن فعُل

58: (5-7-9-7-5)

مستفعلُن مستفعلُن فعُلَن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فعُلَن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فعُلَن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فعُلَن
مستفعلُن مستفعلُن فعُلَن

59: (3-5-7-5-3)

مستفعلُن فَع
مستفعلُن مستفعلُن فَع
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فَع
مستفعلُن مستفعلُن فَع
مستفعلُن فَع

60: (5-7-9-7-5)

مستفعلُن مستفعلُن فَع
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فَع
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فَع
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فَع
مستفعلُن مستفعلُن فَع

61: (2-4-6-4-2)

فاعلُن
فاعلاتن فاعلُن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلُن
فاعلاتن فاعلُن
فاعلُن

62: (3-5-7-5-3)

مستفعلُن فعول
مستفعلُ مستفعلُن فعول
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُن فعول
مستفعلُ مستفعلُن فعول
مستفعلُن فعول

63: (3-5-7-5-3)

مفاعلُ فع
مفاعلُ مفاعلُ فَع
مفاعلُ مفاعلُ مفاعلُ فَع
مفاعلُ مفاعلُ فَع
مفاعلُ فع

64: (2-4-6-4-2)

مفعول
مستفعلُ مفعول
مستفعلُ مستفعلُ مفعول
مستفعلُ مفعول
مفعول

65: ( 2-4-6-4-2)
فاعلُن
فاعلونَ فاعلُن
فاعلونَ فاعلونَ فاعلُن
فاعلونَ فاعلُن
فاعلُن

66: ( 4-6-8-6-4)

فاعلونَ فاعلُن
فاعلونَ فاعلونَ فاعلُن
فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلُن
فاعلونَ فاعلونَ فاعلُن
فاعلونَ فاعلُن

67: (2-4-6-4-2)

فاعل
فاعلُن فاعل
فاعلُن فاعلُننَ فاعل
فاعلُن فاعل
فاعل

68 : ( 4-6-8-6-4)

فاعلُن فاعل
فاعلُن فاعلُننَ فاعل
فاعلُن فاعلُننَ فاعلُننَ فاعل
فاعلُن فاعلُننَ فاعل
فاعلُن فاعل

69: (3-5-7-5-3)

فاعلاتن فَع
فاعلاتُ فاعلاتُن فَع
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُن فَع
فاعلاتُ فاعلاتُن فَع
فاعلاتن فَع

70: (2-4-6-4-2)

مفعول
مفعولَ فعولن فَع
مفعولَ فعولننَ فعولن فَع
مفعولَ فعولن فَع
مفعول

71: ( 4-6-8-6-4)

مفعولَ فعولن فَع
مفعولَ فعولننَ فعولن فَع
مفعولَ فعولننَ فعولننَ فعولن فَع
مفعولَ فعولننَ فعولن فَع
مفعولَ فعولن فَع

72: (2-4-6-4-2)

فاعلُن
فاعلُن مفاعلُن
فاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فاعلُن مفاعلُن
فاعلُن

73: ( 4-6-8-6-4)

فاعلُن مفاعلُن
فاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فاعلُن مفاعلُن

74: ( 4-6-8-6-4)

فعُلاتُن فعُل
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُل
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُل
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُل
فعُلاتُن فعُل

75: ( 4-6-8-6-4)

فعُلاتُن فاعل
فعُلاتُن فعُلاتُن فاعل
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فاعل
فعُلاتُن فعُلاتُن فاعل
فعُلاتُن فاعل

76: ( 4-6-8-6-4)

مستفعلُن مستفعَل
مستفعلُن مستفعلُن مستفعَل
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعَل
مستفعلُن مستفعلُن مستفعَل
مستفعلُن مستفعَل

77: (2-4-6-4-2)

مستفعلُن
مستفعلُن مستفعَل
مستفعلُن مستفعلُن مستفعَل
مستفعلُن مستفعَل
مستفعلُن

78: (5-7-9-7-5)

مفعولُ فعولاتُن فَع
مفعولُ فعولاتُ فعولاتُن فَع
مفعولُ فعولاتُ فعولاتُ فعولاتُن فَع
مفعولُ فعولاتُ فعولاتُن فَع
مفعولُ فعولاتُن فَع

79: ( 4-6-8-6-4)

مفعولُ فعولات
مفعولُ فعولاتُ فعولات
مفعولُ فعولاتُ فعولاتُ فعولات
مفعولُ فعولاتُ فعولات
مفعولُ فعولات

80: (3-5-7-5-3)

مستفعلُن فَعل
مستفعلُن مستفعلُن فَعل
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فَعل
مستفعلُن مستفعلُن فَعل
مستفعلُن فَعل

81: (5-7-9-7-5)

مستفعلُن مستفعلُن فَعل
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فَعل
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فَعل
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فَعل
مستفعلُن مستفعلُن فَعل

82: (5-7-9-7-5)

مفاعلُن مفاعلُ فَع
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُ فَع
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُ فع
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُ فَع
مفاعلُن مفاعلُ فَع

83: (3-5-7-5-3)

مفاعلُ فَع
مفاعلُن مفاعلُ فَع
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُ فَع
مفاعلُن مفاعلُ فَع
مفاعلُ فَع

84: ( 4-6-8-6-4)

فاعلاتُ فاعلَن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلَن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلَن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلَن
فاعلاتُ فاعلَن


85: (2-4-6-4-2)


فاعلات
فاعلاتُ فاعلَن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلَن
فاعلاتُ فاعلَن
فاعلات

86: ( 4-6-8-6-4)

فاعلاتُ مفعولُن
فاعلاتُ فاعلاتُ مفعولُن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ مفعولُن
فاعلاتُ فاعلاتُ مفعولُن
فاعلاتُ مفعولُن

87: ( 4-6-8-6-4)

مستفعلُ فَعلُن
مستفعلُ مستفعلُ فَعلُن
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فَعلُن
مستفعلُ مستفعلُ فَعلُن
مستفعلُ فَعلُن

88: (2-4-6-4-2)

مستفعلُن
مستفعلُ فَعلُن فَع
مستفعلُ مستفعلُ فعلُن فَع
مستفعلُ فَعلُن فَع
مستفعلُن

89: ( 4-6-8-6-4)

مستفعلُ مستفعَل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعَل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعَل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعَل
مستفعلُ مستفعَل


90: ( 4-6-8-6-4)

فعلُن مفاعلُن
فعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فعلُن مفاعلُن


91: (2-4-6-4-2)

فعلُن
فعلُن مفاعلُن
فعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فعلُن مفاعلُن
فعلُن


92: ( 4-6-8-6-4)

فاعلونَ فاعلون
فاعلونَ فاعلونَ فاعلون
فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلون
فاعلونَ فاعلونَ فاعلون
فاعلونَ فاعلون


93: (2-4-6-4-2)

فاعلون
فاعلونَ فاعلون
فاعلونَ فاعلونَ فاعلون
فاعلونَ فاعلون
فاعلون


94: ( 4-6-8-6-4)

فاعلاتن فاعل
فاعلاتُ فاعلاتُن فاعل
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُن فاعل
فاعلاتُ فاعلاتُن فاعل
فاعلاتن فاعل

95: (2-4-6-4-2)

فاعل
فاعلاتُن فاعل
فاعلاتُ فاعلاتُن فاعل
فاعلاتُن فاعل
فاعل


96: ( 4-6-8-6-4)



مفعولُ فَعولاتُن
مفعولُ فَعولاتُ فعولاتُن
مفعولُ فَعولاتُ فعولاتُ فعولاتُن
مفعولُ فَعولاتُ فعولاتُن
مفعولُ فَعولاتُن


97: ( 4-6-8-6-4)


مستفعلُ فاعل
مستفعلُ مستفعلُ فاعل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فاعل
مستفعلُ مستفعلُ فاعل
مستفعلُ فاعل


98: (2-4-6-4-2)


فاعل
مستفعلُ فاعل
مستفعلُ مستفعلُ فاعل
مستفعلُ فاعل
فاعل


99: ( 4-6-8-6-4)

مفاعلُن فاعل
مفاعلُن مفاعلُن فاعل
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن فاعل
مفاعلُن مفاعلُن فاعل
مفاعلُن فاعل


100: (2-4-6-4-2)

فاعل
مفاعلُن فاعل
مفاعلُن مفاعلُن فاعل
مفاعلُن فاعل
فاعل


101: ( 4-6-8-6-4)

فاعلاتُن فَعلُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فَعلُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فَعلُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فَعلُن
فاعلاتُن فَعلُن

102: (5-7-9-7-5)

مفاعلُن مفاعلُن فعُلات
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن فعُلات
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن فعُلات
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن فعُلات
مفاعلُن مفاعلُن فعُلات


103: (3-5-7-5-3)

مستفعلُ فَع
مستفعلُ مستفعلُ فَع
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فَع
مستفعلُ مستفعلُ فَع
مستفعلُ فَع


104: (5-7-9-7-5)


فاعلاتُن فاعلاتُن فَع
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فَع
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فَع
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فَع
فاعلاتُن فاعلاتُن فَع

105: (5-7-9-7-5)

فاعلاتُ فعولَ فعُل
فاعلاتُ فاعلاتُ فعولَ فعُل
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فعولَ فعُل
فاعلاتُ فاعلاتُ فعولَ فعُل
فاعلاتُ فعولَ فعُل

106: (5-7-9-7-5)

فعُلاتُن فعُلاتن فَع
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فَع
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فَع
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فَع
فعُلاتُن فعُلاتن فَع


107 : (3-5-7-5-3)

فعُلاتن فَع
فعُلاتُن فعُلاتُن فَع
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فَع
فعُلاتُن فعُلاتُن فَع
فعُلاتن فَع


108: ( 4-6-8-6-4)

متفاعلُن مفاعل
متفاعلُن متفاعلُن مفاعل
متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن مفاعل
متفاعلُن متفاعلُن مفاعل
متفاعلُن مفاعل

109: ( 4-6-8-6-4)

فعلاتن فعلات
فعلاتن فعلاتن فعلات
فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلات
فعلاتن فعلاتن فعلات
فعلاتن فعلات

110: ( 4-6-8-6-4)

مفعولُ فعولُن
مفعولُ فعولُن وَ فعلولُن
مفعولُ فعولُن وَ فعلولُن وَ فعلولُن
مفعولُ فعولُن وَ فعلولُن
مفعولُ فعولُن

111: فرم ضرباهنگ: 3-5-7-5-3

مستفعلن مفعول
مستفعلن مستفعلن مفعول
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مفعول
مستفعلن مستفعلن مفعول
مستفعلن مفعول


111: (4-6-8-6-4)

فاعلاتُ مفتَعِلَن
فاعلاتُ فاعلاتُ مفتَعِلَن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ مفتَعِلَن
فاعلاتُ فاعلاتُ مفتَعِلَن
فاعلاتُ مفتَعِلَن


112: (3-5-7-5-3)

مستفعلُن فعُل
مستفعلُ مستفعلُن فعُل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُن فعُل
مستفعلُ مستفعلُن فعُل
مستفعلُن فعُل


(2-4-6-4-2)

فاعلن
فاعلتُن فاعلن
فاعلتُن فاعلتُن فاعلن
فاعلتُن فاعلن
فاعلن


(4-6-8-6-4)

مفاعیلُن فعِلون
مفاعیلُن مفاعیلُن فعِلون
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن فعِلون
مفاعیلُن مفاعیلُن فعِلون
مفاعیلُن فعِلون


( 5-7-9-7-5 )

فعلاتن فعلاتن
فعلاتن فعلاتن فعلاتن
فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن
فعلاتن فعلاتن فعلاتن
فعلاتن فعلاتن


( 4-6-8-6-4 )


فاعلاتُ مفعولُن
فاعلاتُ فاعلاتُ مفعولُن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ مفعولُن
فاعلاتُ فاعلاتُ مفعولُن
فاعلاتُ مفعولُن


( 4-6-8-6-4)

مفاعلن متفاعلن
مفاعلن مفاعلن متفاعلن
مفاعلن مفاعلن مفاعلن متفاعلن
مفاعلن مفاعلن متفاعلن
مفاعلن متفاعلن

( 3-5-7-5-3 )
مستفعلُ فَع
مستفعلُ مستفعلُ فَع
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فَع
مستفعلُ مستفعلُ فَع
مستفعلُ فَع


( 3-5-7-5-3 )

مستفعلن فعُلَن
مستفعلن مستفعلن فعُلَن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعُلَن
مستفعلن مستفعلن فعُلَن
مستفعلن فعُلَن


( 3-5-7-5-3 )

مفاعلُ فع
مفاعلُ مفاعلُ فع
مفاعلُ مفاعلُ مفاعلُ فع
مفاعلُ مفاعلُ فع
مفاعلُ فع


(4-6-8-6-4)

مفتعلن مفتعل
مفتعلن مفتعلن مفتعل
مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعل
مفتعلن مفتعلن مفتعل
مفتعلن مفتعل


(2-4-6-4-2)

فاعلَــتُن
فاعلَــتُن فاعلَــتُن
فاعلَــتُن فاعلَــتُن فاعلَــتُن
فاعلَــتُن فاعلَــتُن
فاعلَــتُن


( 5-7-9-7-5)

مستفعلن مستفعلن فعلُن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلُن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلُن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلُن
مستفعلن مستفعلن فعلُن


(5-7-9-7-5)

مفعولُ مفاعیلُن فَع
مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلن فَع
مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ مفاعیلُن فَع
مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلن فَع
مفعولُ مفاعیلُن فَع


( 5-7-9-7-5)

فاعلاتن فاعلاتن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن
فاعلاتن فاعلاتن


( 4-6-8-6-4)

مفاعلن مفاعلن
مفاعلن مفاعلن مفاعلن
مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن
مفاعلن مفاعلن مفاعلن
مفاعلن مفاعلن


( 4-6-8-6-4)

مستفعلن فعلن
مستفعلن مستفعلن فعلن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلن
مستفعلن مستفعلن فعلن
مستفعلن فعلن

توجّه: فرم ضرباهنگ جهت به دست آوردن قلق ضرب اوزان است.



( 4-6-8-6-4)

مفاعلُن مفاعیلن
مفاعلُن مفاعلُن مفاعیلن
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعیلن
مفاعلُن مفاعلُن مفاعیلن
مفاعلُن مفاعیلن
(3-5-7-5-3)

مفاعلن فعول
مفاعلن مفاعلن فعول
مفاعلن مفاعلن مفاعلن فعول
مفاعلن مفاعلن فعول
مفاعلن فعول

(3-5-7-5-3)
مستفعلُن فعـُلَن
مستفعلُن مستفعلُن فعـُلَن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فعـُلَن
مستفعلُن مستفعلُن فعـُلَن
مستفعلُن فعـُلَن



(4-6-7-6-4)


مستفعلُ مفعولن
مستفعلُ مستفعلُ مفعولن
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مفعولن
مستفعلُ مستفعلُ مفعولن
مستفعلُ مفعولن



(3-5-7-5-3)


مفعول فعُل
مفعول فعولُن وَ فعُل
مفعول فعولُن وَ فعولُن وَ فعُل
مفعول فعولُن وَ فعُل
مفعول فعُل


4-6-8-6-4

مفاعلن مفاعیل
مفاعلن مفاعلن مفاعیل
مفاعیا مفاعلن مفاعلن مفاعیل
مفاعلن مفاعلن مفاعیل
مفاعلن مفاعیل


4-6-8-6-4

فاعلاتن فعلات
فاعلاتن فعلاتن فعلات
فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلات
فاعلاتن فعلاتن فعلات
فاعلاتن فعلات


5-7-9-7-5

مفعول فعولاتن فع
مفعول فعولات فعلولاتن فع
مفعول فعولات فعولات فعولاتن فع
مفعول فعولات فعلولاتن فع
مفعول فعولاتن فع

***

5- وزن های هفت سطری زلال عروضی


( برای تمرین از وزن های ریتمیک و ساده استفاده کنید)



۱: ( 5-7-9-11-9-7-5)

فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن

۲ : ( 3-5-7-9-7-5-3)

فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن

۳ : ( 4-6-8-10-8-6-4)

مفتعلُن مفتعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن
مفتعلُن مفتعلُن



۴ : (2-4-6-8-4-6-2)
مفتعلُن
مفتعلُن مفتعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن
مفتعلُن مفتعلُن
مفتعلُن

۵ : ( 5-7-9-11-9-7-5)

فعلاتُن فعلاتُن
فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن
فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن
فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن
فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن
فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن
فعلاتُن فعلاتُن

۶ : ( 3-5-7-9-7-5-3)

فعلاتُن
فعلاتُن فعلاتُن
فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن
فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن
فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن
فعلاتُن فعلاتُن
فعلاتُن

۷: ( 4-6-8-10-8-6-4)


مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن

۸: (2-4-6-8-4-6-2)
مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن


۹: ( 4-6-8-10-8-6-4)

مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن

۱۰: (2-4-6-8-4-6-2)

مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن

۱۱ : ( 4-6-8-10-8-6-4)

متفاعلُن متفاعلُن
متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن
متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن
متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن
متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن
متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن
متفاعلُن متفاعلُن

۱۲ : (2-4-6-8-4-6-2)

متفاعلُن
متفاعلُن متفاعلُن
متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن
متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن
متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن
متفاعلُن متفاعلُن
متفاعلُن

۱۳: ( 4-6-8-10-8-6-4)

فعولُن فعولُن
فعولُن فعولُن فعولُن
فعولُن فعولُن فعولُن فعولُن
فعولُن فعولُن فعولُن فعولُن فعولُن
فعولُن فعولُن فعولُن فعولُن
فعولُن فعولُن فعولُن
فعولُن فعولُن

۱۴: (2-4-6-8-4-6-2)
فعولُن
فعولُن فعولُن
فعولُن فعولُن فعولُن
فعولُن فعولُن فعولُن فعولُن
فعولُن فعولُن فعولُن
فعولُن فعولُن
فعولُن

۱۵: ( 4-6-8-10-8-6-4)

مفاعلُن مفاعلُن
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
مفاعلُن مفاعلُن


۱۶: (2-4-6-8-4-6-2)

مفاعلُن
مفاعلُن مفاعلُن
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
مفاعلُن مفاعلُن
مفاعلُن

17: (2-4-6-8-4-6-2)

فاعلُن
فاعلُن فاعلُن
فاعلُن فاعلُن فاعلُن
فاعلُن فاعلُن فاعلُن فاعلُن
فاعلُن فاعلُن فاعلُن
فاعلن فاعلُن
فاعلُن


18: ( 4-6-8-10-8-6-4)
فاعلُن فاعلُن
فاعلُن فاعلُن فاعلُن
فاعلُن فاعلُن فاعلُن فاعلُن
فاعلُن فاعلُن فاعلُن فاعلُن فاعلُن
فاعلُن فاعلُن فاعلُن فاعلُن
فاعلُن فاعلُن فاعلُن
فاعلُن فاعلُن

19: ( 3-5-7-9-7-5-3)

فاعلُننَ
فاعلُننَ فاعلُننَ
فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ
فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ
فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ
فاعلُننَ فاعلُننَ
فاعلُننَ


20: ( 5-7-9-11-9-7-5)

فاعلُننَ فاعلُننَ
فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ
فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ
فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ
فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ
فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ
فاعلُننَ فاعلُننَ

21: ( 4-6-8-10-8-6-4)
فعلاتن فعُلَن
فعلاتن فعلاتن فعلن
فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
فعلاتن فعلاتن فعلن
فعلاتن فعلن

22: ( 3-5-7-9-7-5-3)

مفاعلن فعُلَن
مفاعلن فعلاتن فعلن
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن فعلن
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
مفاعلن فعلاتن فعلن
مفاعلن فعلن


23: (4-6-8-10-8-6-4)
مفعول فاعلات
مفعول فاعلات فاعلن
مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
مفعول فاعلات مفاعیل مفاعیل فاعلن
مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
مفعول فاعلات فاعلن
مفعول فاعلات


24: ( 4-6-8-10-8-6-4)

مفاعلن فعلاتن
مفاعلن مفاعلن فعلاتن
مفاعلن مفاعلن مفاعلن فعلاتن
مفاعلن مفاعلن مفاعلن فعلاتن مفاعلن
مفاعلن مفاعلن مفاعلن فعلاتن
مفاعلن مفاعلن فعلاتن
مفاعلن فعلاتن

25: ( 3-5-7-9-7-5-3)

مفاعلن فعُلَن
مفاعلن مفاعلن فعلن
مفاعلن مفاعلن مفاعلن فعلن
مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن فعلن
مفاعلن مفاعلن مفاعلن فعلن
مفاعلن مفاعلن فعلن
مفاعلن فعلن


26: ( 5-7-9-11-9-7-5)

مفاعلن مفاعلن فعُلَن
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن فعلن
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن فعلن
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
مفاعلن مفاعلن فعلن


27: ( 4-6-8-10-8-6-4)
مفعول فاعلات
مفعول فاعلات فاعلَن
مفعول فاعلات فاعلات فاعلَن
مفعول فاعلات فاعلات فاعلات فاعلَن
مفعول فاعلات فاعلات فاعلَن
مفعول فاعلات فاعلَن
مفعول فاعلات


28: ( 4-6-8-10-8-6-4)

فاعلاتُ فاعلنَ
فاغلاتُ فاعلاتُ فاعلنَ
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلنَ
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلنَ
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلنَ
فاغلاتُ فاعلاتُ فاعلنَ
فاعلاتُ فاعلنَ


29: ( 4-6-8-10-8-6-4)

مفاعیلن مفاعیل
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل
مفاعیلن مفاعیل


30: ( 4-6-8-10-8-6-4)

مفاعیلن فعولن
مفاعیلن مفاعیلن فعولن
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن فعولن
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن فعولن
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن فعولن
مفاعیلن مفاعیلن فعولن
مفاعیلن فعولن


31: ( 4-6-8-10-8-6-4)

مفعولُ فاعلاتن
مفعولُ فاعلاتُ فاعلاتن
مفعولُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتن
مفعولُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتن
مفعولُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتن
مفعولُ فاعلاتُ فاعلاتن
مفعولُ فاعلاتن

32: ( 4-6-8-10-8-6-4)

مفعولُ مفاعیل
مفعولُ مفاعیلُ فعولن
مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ فعولن
مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ مفاعیلُ فعولن
مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ فعولن
مفعولُ مفاعیلُ فعولن
مفعولُ مفاعیل

33: ( 5-7-9-11-9-7-5)

فعلاتن مفاعلُن فعُلَن
فعلاتن مفاعلُن مفاعلُن فعلن
فعلاتن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن فعلن
فعلاتن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن فعلن
فعلاتن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن فعلن
فعلاتن مفاعلُن مفاعلُن فعلن
فعلاتن مفاعلُن فعلن

34: ( 4-6-8-10-8-6-4)

فاعلاتن فاعلَن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلَن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلَن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلَن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلَن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلَن
فاعلاتن فاعلَن

35: ( 4-6-8-10-8-6-4)
مفتعلُن مفاعلن
مفتعلُن مفتعلُن مفاعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفاعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفاعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفاعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفاعلُن
مفتعلُن مفاعلن

36: ( 4-6-8-10-8-6-4)
مفعولُ مفاعیلُن
مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُن
مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ مفاعیلُن
مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ مفاعیلُ مفاعیلُن
مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ مفاعیلُن
مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُن
مفعولُ مفاعیلُن


37: ( 5-7-9-11-9-7-5)

فعُلاتُ فاعلاتُن
فعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتن
فعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتن
فعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتن
فعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتن
فعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتن
فعلاتُ فاعلاتن

38: ( 4-6-8-10-8-6-4)
مفاعلُن فعلاتن
مفاعلُن مفاعلُن فعلاتن
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن فعلاتن
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن فعلاتن
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن فعلاتن
مفاعلُن مفاعلُن فعلاتن
مفاعلُن فعلاتن

39: ( 4-6-8-10-8-6-4)
مفعولُ فعولن
مفعولُ مفاعلُن فعولن
مفعولُ مفاعلُن مفاعلُن فعولن
مفعولُ مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن فعولن
مفعولُ مفاعلُن مفاعلُن فعولن
مفعولُ مفاعلُن فعولن
مفعولُ فعولن

40: ( 3-5-7-9-7-5-3)

فعلُن فعولُن
فعلُن فعولُن فع فعولُن
فعلُن فعولُن فع فعولُن فع فعولُن
فعلُن فعولُن فع فعولُن فع فعولُن فع فعولُن
فعلُن فعولُن فع فعولُن فع فعولُن
فعلُن فعولُن فع فعولُن
فعلُن فعولُن


41: ( 3-5-7-9-7-5-3)

مفتعلُن فع
مفتعلُن مفتعلُن فع
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن فع
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن فع
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن فع
مفتعلُن مفتعلُن فع
مفتعلُن فع

42: ( 4-6-8-10-8-6-4)

مفتعلُن فاعلُن
مفتعلُن مفتعلُن فاعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن فاعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن فاعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن فاعلُن
مفتعلُن مفتعلُن فاعلُن
مفتعلُن فاعلُن

43: ( 4-6-8-10-8-6-4)

فاعلاتُ مفعولُن
فاعلاتُ فاعلاتُ مفعولُن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ مفعولُن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ مفعولُن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ مفعولُن
فاعلاتُ فاعلاتُ مفعولُن
فاعلاتُ مفعولُن


44: ( 4-6-8-10-8-6-4)
مفتعلُن فاعلُن
مفتعلُن مفتعلُن فاعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن فاعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن فاعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن فاعلُن
مفتعلُن مفتعلُن فاعلُن
مفتعلُن فاعلُن

45: ( 4-6-8-10-8-6-4)

فعولُن فعولُن
فعولُن فعولُن فعولُن
فعولُن فعولُن فعولُن فعولُن
فعولُن فعولُن فعولُن فعولُن فعولُن
فعولُن فعولُن فعولُن فعولُن
فعولُن فعولُن فعولُن
فعولُن فعولُن

46: ( 5-7-9-11-9-7-5)

فعولُن فعولُن فعُل
فعولُن فعولُن فعولُن فعُل
فعولُن فعولُن فعولُن فعولُن فعُل
فعولُن فعولُن فعولُن فعولُن فعولُن فعُل
فعولُن فعولُن فعولُن فعولُن فعُل
فعولُن فعولُن فعولُن فعُل
فعولُن فعولُن فعُل

47: ( 4-6-8-10-8-6-4)

فعلاتُن فعُلَن
فعلاتُن فعلاتُن فعُلَن
فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن فعُلَن
فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن فعُلَن
فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن فعُلَن
فعلاتُن فعلاتُن فعُلَن
فعلاتُن فعلاتُن

48: ( 4-6-8-10-8-6-4)

مفاعیلُن فعولُن
مفاعیلُن مفاعیلُن فعولُن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن فعولن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن فعولن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن فعولن
مفاعیلُن مفاعیلُن فعولُن
مفاعیلُن فعولُن

49: ( 4-6-8-10-8-6-4)

فعلاتن مفاعلُن
فعلاتن مفاعلُن مفاعلُن
فعلاتن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فعلاتن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فعلاتن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فعلاتن مفاعلُن مفاعلُن
فعلاتن مفاعلُن

50: ( 4-6-8-10-8-6-4)

مفعولُ مفاعلُن
مفعولُ مفاعلُن مفاعلُن
مفعولُ مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
مفعولُ مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
مفعولُ مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
مفعولُ مفاعلُن مفاعلُن
مفعولُ مفاعلُن

51: ( 4-6-8-10-8-6-4)

مفعولُ مفاعیلُن
مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُن
مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ مفاعیلُن
مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ مفاعیلُ مفاعیلُن
مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ مفاعیلُن
مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُن
مفعولُ مفاعیلُن

52: ( 4-6-8-10-8-6-4)

فاعلاتُن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتُن فاعلات


53: (2-4-6-8-4-6-2)

فاعلات
فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلات
فاعلات

54: ( 3-5-7-9-7-5-3)

فعلُن مفاعیلُن
فعلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
فعلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
فعلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
فعلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
فعلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
فعلُن مفاعیلُن


55: ( 3-5-7-9-7-5-3)

مفاعلُن فعُلات
مفاعلُن فعُلاتُن فعُلات
مفاعلُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلات
مفاعلُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلات
مفاعلُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلات
مفاعلُن فعُلاتُن فعُلات
مفاعلُن فعُلات

توجّه: نحوه و سرعت خوانش در تنظیم تعداد ضزباهنگ ها اثر دارد.

56: ( 3-5-7-9-7-5-3)

مفعولُ فاعلات
مفعولُ فاعلاتُ فاعلات
مفعولُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلات
مفعولُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلات
مفعولُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلات
مفعولُ فاعلاتُ فاعلات
مفعولُ فاعلات

57: ( 3-5-7-9-7-5-3)

فعولن فعُل
فعولن فعولن فعُل
فعولن فعولن فعولن فعُل
فعولن فعولن فعولن فعولن فعُل
فعولن فعولن فعولن فعُل
فعولن فعولن فعُل
فعولن فعُل


58: ( 5-7-9-11-9-7-5)

مستفعلُن مستفعلُن فعُلَن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فعُلَن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فعُلَن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فعُلَن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فعُلَن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فعُلَن
مستفعلُن مستفعلُن فعُلَن


59: ( 3-5-7-9-7-5-3)

مستفعلُن فَع
مستفعلُن مستفعلُن فَع
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فَع
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فَع
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فَع
مستفعلُن مستفعلُن فَع
مستفعلُن فَع

60: ( 5-7-9-11-9-7-5)

مستفعلُن مستفعلُن فَع
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فَع
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فَع
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فَع مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فَع
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فَع
مستفعلُن مستفعلُن فَع

61: (2-4-6-8-4-6-2)


فاعلُن
فاعلاتن فاعلُن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلُن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلُن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلُن
فاعلاتن فاعلُن
فاعلُن

62: ( 3-5-7-9-7-5-3)
مستفعلُن فعول
مستفعلُ مستفعلُن فعول
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُن فعول
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُن فعول
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُن فعول
مستفعلُ مستفعلُن فعول
مستفعلُن فعول

63: ( 3-5-7-9-7-5-3)

مفاعلُ فع
مفاعلُ مفاعلُ فَع
مفاعلُ مفاعلُ مفاعلُ فَع
مفاعلُ مفاعلُ مفاعلُ مفاعلُ فَع
مفاعلُ مفاعلُ مفاعلُ فَع
مفاعلُ مفاعلُ فَع
مفاعلُ فع

64: (2-4-6-8-4-6-2)

مفعول
مستفعلُ مفعول
مستفعلُ مستفعلُ مفعول
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مفعول
مستفعلُ مستفعلُ مفعول
مستفعلُ مفعول
مفعول

65: (2-4-6-8-4-6-2)

فاعلُن
فاعلونَ فاعلُن
فاعلونَ فاعلونَ فاعلُن
فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلُن
فاعلونَ فاعلونَ فاعلُن
فاعلونَ فاعلُن
فاعلُن


66: ( 4-6-8-10-8-6-4)


فاعلونَ فاعلُن
فاعلونَ فاعلونَ فاعلُن
فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلُن
فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلُن
فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلُن
فاعلونَ فاعلونَ فاعلُن
فاعلونَ فاعلُن

67: (2-4-6-8-4-6-2)

فاعل
فاعلُن فاعل
فاعلُن فاعلُننَ فاعل
فاعلُن فاعلُننَ فاعلُننَ فاعل
فاعلُن فاعلُننَ فاعل
فاعلُن فاعل
فاعل



68 : ( 4-6-8-10-8-6-4)


فاعلُن فاعل
فاعلُن فاعلُننَ فاعل
فاعلُن فاعلُننَ فاعلُننَ فاعل
فاعلُن فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ فاعل
فاعلُن فاعلُننَ فاعلُننَ فاعل
فاعلُن فاعلُننَ فاعل
فاعلُن فاعل

69: ( 3-5-7-9-7-5-3)

فاعلاتن فَع
فاعلاتُ فاعلاتُن فَع
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُن فَع
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُن فَع
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُن فَع
فاعلاتُ فاعلاتُن فَع
فاعلاتن فَع

70: (2-4-6-8-4-6-2)

مفعول
مفعولَ فعولن فَع
مفعولَ فعولننَ فعولن فَع
مفعولَ فعولننَ فعولننَ فعولن فَع
مفعولَ فعولننَ فعولن فَع
مفعولَ فعولن فَع
مفعول


71: ( 4-6-8-10-8-6-4)

مفعولَ فعولن فَع
مفعولَ فعولننَ فعولن فَع
مفعولَ فعولننَ فعولننَ فعولن فَع
مفعولَ فعولننَ فعولننَ فعولننَ فعولن فَع
مفعولَ فعولننَ فعولننَ فعولن فَع
مفعولَ فعولننَ فعولن فَع
مفعولَ فعولن فَع

72: (2-4-6-8-4-6-2)

فاعلُن
فاعلُن مفاعلُن
فاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فاعلُن مفاعلُن
فاعلُن


73: ( 4-6-8-10-8-6-4)


فاعلُن مفاعلُن
فاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فاعلُن مفاعلُن

74: ( 4-6-8-10-8-6-4)

فعُلاتُن فعُل
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُل
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُل
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُل
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُل
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُل
فعُلاتُن فعُل

75: ( 4-6-8-10-8-6-4)


فعُلاتُن فاعل
فعُلاتُن فعُلاتُن فاعل
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فاعل
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فاعل
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فاعل
فعُلاتُن فعُلاتُن فاعل
فعُلاتُن فاعل


76: ( 4-6-8-10-8-6-4)

مستفعلُن مستفعَل
مستفعلُن مستفعلُن مستفعَل
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعَل
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعَل
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعَل
مستفعلُن مستفعلُن مستفعَل
مستفعلُن مستفعَل


77: (2-4-6-8-4-6-2)

مستفعلُن
مستفعلُن مستفعَل
مستفعلُن مستفعلُن مستفعَل
مستفعلُن مستفعلُن مستفعَل مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعَل
مستفعلُن مستفعَل
مستفعلُن

78: ( 5-7-9-11-9-7-5)

مفعولُ فعولاتُن فَع
مفعولُ فعولاتُ فعولاتُن فَع
مفعولُ فعولاتُ فعولاتُ فعولاتُن فَع
مفعولُ فعولاتُ فعولاتُ فعولاتُ فعولاتُن فَع
مفعولُ فعولاتُ فعولاتُ فعولاتُن فَع
مفعولُ فعولاتُ فعولاتُن فَع
مفعولُ فعولاتُن فَع


79: ( 4-6-8-10-8-6-4)

مفعولُ فعولات
مفعولُ فعولاتُ فعولات
مفعولُ فعولاتُ فعولاتُ فعولات
مفعولُ فعولاتُ فعولاتُ فعولاتُ فعولات
مفعولُ فعولاتُ فعولاتُ فعولات
مفعولُ فعولاتُ فعولات
مفعولُ فعولات

80: ( 3-5-7-9-7-5-3)

مستفعلُن فَعل
مستفعلُن مستفعلُن فَعل
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فَعل
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فَعل
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فَعل
مستفعلُن مستفعلُن فَعل
مستفعلُن فَعل

81: ( 5-7-9-11-9-7-5)

مستفعلُن مستفعلُن فَعل
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فَعل
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فَعل
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فَعل
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فَعل
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فَعل
مستفعلُن مستفعلُن فَعل


82: ( 5-7-9-11-9-7-5)


مفاعلُن مفاعلُ فَع
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُ فَع
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُ فع
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُ فع
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُ فع
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُ فَع
مفاعلُن مفاعلُ فَع

83: ( 3-5-7-9-7-5-3)

مفاعلُ فَع
مفاعلُن مفاعلُ فَع
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُ فَع
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُ فَع
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُ فَع
مفاعلُن مفاعلُ فَع
مفاعلُ فَع

84: ( 4-6-8-10-8-6-4)


فاعلاتُ فاعلَن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلَن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلَن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلَن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلَن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلَن
فاعلاتُ فاعلَن


85: (2-4-6-8-4-6-2)

فاعلات
فاعلاتُ فاعلَن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلَن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلَن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلَن
فاعلاتُ فاعلَن
فاعلات

86: ( 4-6-8-10-8-6-4)


فاعلاتُ مفعولُن
فاعلاتُ فاعلاتُ مفعولُن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ مفعولُن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ مفعولُن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ مفعولُن
فاعلاتُ فاعلاتُ مفعولُن
فاعلاتُ مفعولُن


87: ( 4-6-8-10-8-6-4)


مستفعلُ فَعلُن
مستفعلُ مستفعلُ فَعلُن
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فَعلُن
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فَعلُن
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فَعلُن
مستفعلُ مستفعلُ فَعلُن
مستفعلُ فَعلُن


88: (2-4-6-8-4-6-2)

مستفعلُن
مستفعلُ فَعلُن فَع
مستفعلُ مستفعلُ فعلُن فَع
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فعلُن فَع
مستفعلُ مستفعلُ فعلُن فَع
مستفعلُ فَعلُن فَع
مستفعلُن

89: ( 4-6-8-10-8-6-4)

مستفعلُ مستفعَل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعَل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعَل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعَل مستفعلُ
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعَل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعَل
مستفعلُ مستفعَل


توجّه: نحوه ی و ریتم خوانش در تنظیم تعداد ضرباهنگ اثر دارد.

90: ( 4-6-8-10-8-6-4)


فعلُن مفاعلُن
فعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فعلُن مفاعلُن


91: (2-4-6-8-4-6-2)


فعلُن
فعلُن مفاعلُن
فعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فعلُن مفاعلُن
فعلُن


92: ( 4-6-8-10-8-6-4)

فاعلونَ فاعلون
فاعلونَ فاعلونَ فاعلون
فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلون
فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلون
فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلون
فاعلونَ فاعلونَ فاعلون
فاعلونَ فاعلون


93: (2-4-6-8-4-6-2)

فاعلون
فاعلونَ فاعلون
فاعلونَ فاعلونَ فاعلون
فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلون
فاعلونَ فاعلونَ فاعلون
فاعلونَ فاعلون
فاعلون


94: ( 4-6-8-10-8-6-4)


فاعلاتن فاعل
فاعلاتُ فاعلاتُن فاعل
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُن فاعل
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُن فاعل
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُن فاعل
فاعلاتُ فاعلاتُن فاعل
فاعلاتن فاعل

95: (2-4-6-8-4-6-2)


فاعل
فاعلاتُن فاعل
فاعلاتُ فاعلاتُن فاعل
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُن فاعل
فاعلاتُ فاعلاتُن فاعل
فاعلاتُن فاعل
فاعل


96: ( 4-6-8-10-8-6-4)


مفعولُ فَعولاتُن
مفعولُ فَعولاتُ فعولاتُن
مفعولُ فَعولاتُ فعولاتُ فعولاتُن
مفعولُ فَعولاتُ فعولاتُ فَعولاتُ فعولاتُن
مفعولُ فَعولاتُ فعولاتُ فعولاتُن
مفعولُ فَعولاتُ فعولاتُن
مفعولُ فَعولاتُن


97: ( 4-6-8-10-8-6-4)


مستفعلُ فاعل
مستفعلُ مستفعلُ فاعل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فاعل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فاعل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فاعل
مستفعلُ مستفعلُ فاعل
مستفعلُ فاعل


98: (2-4-6-8-4-6-2)



فاعل
مستفعلُ فاعل
مستفعلُ مستفعلُ فاعل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فاعل
مستفعلُ مستفعلُ فاعل
مستفعلُ فاعل
فاعل


99: ( 4-6-8-10-8-6-4)


مفاعلُن فاعل
مفاعلُن مفاعلُن فاعل
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن فاعل
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن فاعل
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن فاعل
مفاعلُن مفاعلُن فاعل
مفاعلُن فاعل


100: (2-4-6-8-4-6-2)


فاعل
مفاعلُن فاعل
مفاعلُن مفاعلُن فاعل
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن فاعل
مفاعلُن مفاعلُن فاعل
مفاعلُن فاعل
فاعل


101: ( 4-6-8-10-8-6-4)


فاعلاتُن فَعلُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فَعلُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فَعلُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فَعلُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فَعلُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فَعلُن
فاعلاتُن فَعلُن

102: ( 5-7-9-11-9-7-5)


مفاعلُن مفاعلُن فعُلات
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن فعُلات
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن فعُلات
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن فعُلات
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن فعُلات
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن فعُلات
مفاعلُن مفاعلُن فعُلات


103: ( 3-5-7-9-7-5-3)

مستفعلُ فَع
مستفعلُ مستفعلُ فَع
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فَع
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فَع
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فَع
مستفعلُ مستفعلُ فَع
مستفعلُ فَع


104: ( 5-7-9-11-9-7-5)


فاعلاتُن فاعلاتُن فَع
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فَع
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فَع
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فَع
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فَع
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فَع
فاعلاتُن فاعلاتُن فَع

105: ( 5-7-9-11-9-7-5)


فاعلاتُ فعولَ فعُل
فاعلاتُ فاعلاتُ فعولَ فعُل
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فعولَ فعُل
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فعولَ فعُل
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فعولَ فعُل
فاعلاتُ فاعلاتُ فعولَ فعُل
فاعلاتُ فعولَ فعُل


106: ( 5-7-9-11-9-7-5)


فعُلاتُن فعُلاتن فَع
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فَع
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فَع
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فَع
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فَع
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فَع
فعُلاتُن فعُلاتن فَع


107 : ( 3-5-7-9-7-5-3)

فعُلاتن فَع
فعُلاتُن فعُلاتُن فَع
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فَع
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فَع
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فَع
فعُلاتُن فعُلاتُن فَع
فعُلاتن فَع


108: ( 4-6-8-10-8-6-4)

متفاعلُن مفاعل
متفاعلُن متفاعلُن مفاعل
متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن مفاعل
متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن مفاعل
متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن مفاعل
متفاعلُن متفاعلُن مفاعل
متفاعلُن مفاعل

109: ( 4-6-8-10-8-6-4)


فعلاتن فعلات
فعلاتن فعلاتن فعلات
فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلات

فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلات

فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلات
فعلاتن فعلاتن فعلات
فعلاتن فعلات

110: ( 4-6-8-10-8-6-4)


مفعولُ فعولُن
مفعولُ فعولُن وَ فعلولُن
مفعولُ فعولُن وَ فعلولُن وَ فعلولُن
مفعولُ فعولُن وَ فعلولُن وَ فعلولُن وَ فعلولُن
مفعولُ فعولُن وَ فعلولُن وَ فعلولُن
مفعولُ فعولُن وَ فعلولُن
مفعولُ فعولُن


111: ( 4-6-8-10-8-6-4)


فاعلاتُ مفتَعِلَن
فاعلاتُ فاعلاتُ مفتَعِلَن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ مفتَعِلَن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ مفتَعِلَن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ مفتَعِلَن
فاعلاتُ فاعلاتُ مفتَعِلَن
فاعلاتُ مفتَعِلَن


112: ( 4-6-8-10-8-6-4)


مستفعلُن فعُل
مستفعلُ مستفعلُن فعُل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُن فعُل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُن فعُل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُن فعُل
مستفعلُ مستفعلُن فعُل
مستفعلُن فعُل


113: (2-4-6-8-6-4-2)

فاعلن
فاعلتُن فاعلن
فاعلتُن فاعلتُن فاعلن
فاعلتُن فاعلتُن فاعلتُن فاعلن
فاعلتُن فاعلتُن فاعلن
فاعلتُن فاعلن
فاعلن


114: (4-6-8-10-8-6-4)

مفاعیلُن فعِلون
مفاعیلُن مفاعیلُن فعِلون
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن فعِلون
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن فعِلون
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن فعِلون
مفاعیلُن مفاعیلُن فعِلون
مفاعیلُن فعِلون


115: ( 5-7-9-11-9-7-5)

فعلاتن فعلاتن
فعلاتن فعلاتن فعلاتن
فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن
فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن
فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن
فعلاتن فعلاتن فعلاتن
فعلاتن فعلاتن


116: (4-6-8-10-8-6-4)

فاعلاتُ مفعولُن
فاعلاتُ فاعلاتُ مفعولُن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ مفعولُن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ مفعولُن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ مفعولُن
فاعلاتُ فاعلاتُ مفعولُن
فاعلاتُ مفعولُن


117: ( 4-6-8-10-8-6-4)

مفاعلن متفاعلن
مفاعلن مفاعلن متفاعلن
مفاعلن مفاعلن مفاعلن متفاعلن
مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن متفاعلن
مفاعلن مفاعلن مفاعلن متفاعلن
مفاعلن مفاعلن متفاعلن
مفاعلن متفاعلن


118: ( 3-5-7-9-7-5-3)

مستفعلُ فَع
مستفعلُ مستفعلُ فَع
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فَع
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فَع
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فَع
مستفعلُ مستفعلُ فَع
مستفعلُ فَع


119: ( 3-5-7-9-7-5-3)

مستفعلن فعُلَن
مستفعلن مستفعلن فعُلَن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعُلَن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعُلَن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعُلَن
مستفعلن مستفعلن فعُلَن
مستفعلن فعُلَن


120: ( 3-5-7-9-7-5-3)

مفاعلُ فع
مفاعلُ مفاعلُ فع
مفاعلُ مفاعلُ مفاعلُ فع
مفاعلُ مفاعلُ مفاعلُ مفاعلُ فع
مفاعلُ مفاعلُ مفاعلُ فع
مفاعلُ مفاعلُ فع
مفاعلُ فع


121: ( 4-6-8-10-8-6-4)

مفتعلن مفتعل
مفتعلن مفتعلن مفتعل
مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعل
مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعل
مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعل
مفتعلن مفتعلن مفتعل
مفتعلن مفتعل

122: (2-4-6-8-6-4-2)

فاعلَــتُن
فاعلَــتُن فاعلَــتُن
فاعلَــتُن فاعلَــتُن فاعلَــتُن
فاعلَــتُن فاعلَــتُن فاعلَــتُن فاعلَــتُن
فاعلَــتُن فاعلَــتُن فاعلَــتُن
فاعلَــتُن فاعلَــتُن
فاعلَــتُن


123: ( 5-7-9-11-9-7-5)

مستفعلن مستفعلن فعلُن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلُن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلُن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلُن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلُن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلُن
مستفعلن مستفعلن فعلُن


124: (5-7-9-11-9-7-5)

مفعولُ مفاعیلُن فَع
مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلن فَع
مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ مفاعیلُن فَع
مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ مفاعیلُن مفاعیلُ فَع
مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ مفاعیلُن فَع
مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلن فَع
مفعولُ مفاعیلُن فَع


125: (5-7-9-11-9-7-5)

فاعلاتن فاعلاتن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن
فاعلاتن فاعلاتن


126: ( 4-6-8-10-8-6-4)

مفاعلن مفاعلن
مفاعلن مفاعلن مفاعلن
مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن
مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن
مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن
مفاعلن مفاعلن مفاعلن
مفاعلن مفاعلن


127: ( 4-6-8-10-8-6-4)

مستفعلن فعلن
مستفعلن مستفعلن فعلن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلن
مستفعلن مستفعلن فعلن
مستفعلن فعلن

توجّه: فرم ضرباهنگ جهت به دست آوردن قلق ضرب اوزان است.



128: (5-7-9-11-9-7-5)

مفعول فعولاتن فع
مفعول فعولات فعلولاتن فع
مفعول فعولات فعولات فعولاتن فع
مفعول فعولات فعولات فعولات فعولاتن فع
مفعول فعولات فعولات فعولاتن فع
مفعول فعولات فعلولاتن فع
مفعول فعولاتن فع


***

- وزن های مناسب نه سطری زلال عروضی



( برای تمرین از وزن های ریتمیک و ساده استفاده فرمایید)


توجّه: نحوه ی خوانش و آوا در تنظیم تعداد ضرباهنگ اثر دارد.

۲ : ( 3-5-7-9-11-9-7-5-3)

فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن



( 4-6-8-10-12-10-8-6-4)

فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلات


۴ : (2-4-6-8-10-8-6-4-2)

مفتعلُن
مفتعلُن مفتعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن
مفتعلُن مفتعلُن
مفتعلُن


۶ : ( 3-5-7-9-11-9-7-5-3)

فعلاتُن
فعلاتُن فعلاتُن
فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن
فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن
فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن
فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن
فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن
فعلاتُن فعلاتُن
فعلاتُن


(2-4-6-8-10-8-6-4-2)

مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن



(2-4-6-8-10-8-6-4-2)

مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن



(2-4-6-8-10-8-6-4-2)

متفاعلُن
متفاعلُن متفاعلُن
متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن
متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن
متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن
متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن
متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن
متفاعلُن متفاعلُن
متفاعلُن



(2-4-6-8-10-8-6-4-2)

مفاعلُن
مفاعلُن مفاعلُن
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
مفاعلُن مفاعلُن
مفاعلُن



(3-5-7-9-11-9-7-5-3)

فاعلُننَ
فاعلُننَ فاعلُننَ
فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ
فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ
فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ
فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ
فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ
فاعلُننَ فاعلُننَ
فاعلُننَ


( 4-6-8-10-12-10-8-6-4)

فعلاتن فعُلَن
فعلاتن فعلاتن فعلن
فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
فعلاتن فعلاتن فعلن
فعلاتن فعلن



( 4-6-8-10-12-10-8-6-4)

مفاعیلن فعولن
مفاعیلن مفاعیلن فعولن
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن فعولن
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن فعولن
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن فعولن
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن فعولن
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن فعولن
مفاعیلن مفاعیلن فعولن
مفاعیلن فعولن



( 4-6-8-10-12-10-8-6-4)

مفتعلُن مفاعلن
مفتعلُن مفتعلُن مفاعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفاعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفاعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفاعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفاعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفاعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفاعلُن
مفتعلُن مفاعلن

( 4-6-8-10-12-10-8-6-4)

مفاعلُن فعلاتن
مفاعلُن مفاعلُن فعلاتن
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن فعلاتن
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن فعلاتن
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن فعلاتن
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن فعلاتن
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن فعلاتن
مفاعلُن مفاعلُن فعلاتن
مفاعلُن فعلاتن


40: ( 3-5-7-9-11-9-7-5-3)

فعلُن فعولُن
فعلُن فعولُن فع فعولُن
فعلُن فعولُن فع فعولُن فع فعولُن
فعلُن فعولُن فع فعولُن فع فعولُن فع فعولُن
فعلُن فعولُن فع فعولُن فع فعولُن فع فعولُن فع فعولُن
فعلُن فعولُن فع فعولُن فع فعولُن فع فعولُن
فعلُن فعولُن فع فعولُن فع فعولُن
فعلُن فعولُن فع فعولُن
فعلُن فعولُن


41: ( 3-5-7-9-11-9-7-5-3)

مفتعلُن فع
مفتعلُن مفتعلُن فع
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن فع
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن فع
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن فع
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن فع
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن فع
مفتعلُن مفتعلُن فع
مفتعلُن فع


( 4-6-8-10-12-10-8-6-4)

مفتعلُن فاعلُن
مفتعلُن مفتعلُن فاعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن فاعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن فاعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن فاعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن فاعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن فاعلُن
مفتعلُن مفتعلُن فاعلُن
مفتعلُن فاعلُن

توجّه : نحوه ی خوانش و اجرای آوا در تنظیم تعداد ضرباهنگ اثر دارد.


( 4-6-8-10-12-10-8-6-4)

فعلاتُن فعُلَن
فعلاتُن فعلاتُن فعُلَن
فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن فعُلَن
فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن فعُلَن
فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن فعُلَن
فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن فعُلَن
فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن فعُلَن
فعلاتُن فعلاتُن فعُلَن
فعلاتُن فعلاتُن

( 4-6-8-10-12-10-8-6-4)

مفاعیلُن فعولُن
مفاعیلُن مفاعیلُن فعولُن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن فعولن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن فعولن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن فعولن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن فعولن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن فعولن
مفاعیلُن مفاعیلُن فعولُن
مفاعیلُن فعولُن

( 4-6-8-10-12-10-8-6-4)

مفعولُ مفاعیلُن
مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُن
مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ مفاعیلُن
مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ مفاعیلُ مفاعیلُن
مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ مفاعیلُ مفاعیلُ مفاعیلُن
مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ مفاعیلُ مفاعیلُن
مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ مفاعیلُن
مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُن
مفعولُ مفاعیلُن


( 4-6-8-10-12-10-8-6-4)

فاعلاتُن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتُن فاعلات


(2-4-6-8-10-8-6-4-2)

فاعلات
فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلات
فاعلات


54: ( 3-5-7-9-11-9-7-5-3)

فعلُن مفاعیلُن
فعلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
فعلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
فعلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
فعلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
فعلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
فعلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
فعلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
فعلُن مفاعیلُن


55: ( 3-5-7-9-11-9-7-5-3)

مفاعلُن فعُلات
مفاعلُن فعُلاتُن فعُلات
مفاعلُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلات
مفاعلُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلات
مفاعلُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلات
مفاعلُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلات
مفاعلُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلات
مفاعلُن فعُلاتُن فعُلات
مفاعلُن فعُلات


توجّه: نحوه و سرعت خوانش در تنظیم تعداد ضزباهنگ ها اثر دارد.



57: ( 3-5-7-9-11-9-7-5-3)

فعولن فعُل
فعولن فعولن فعُل
فعولن فعولن فعولن فعُل
فعولن فعولن فعولن فعولن فعُل
فعولن فعولن فعولن فعولن فعولن فعُل
فعولن فعولن فعولن فعولن فعُل
فعولن فعولن فعولن فعُل
فعولن فعولن فعُل
فعولن فعُل


( 3-5-7-9-11-9-7-5-3)

مستفعلُن فَع
مستفعلُن مستفعلُن فَع
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فَع
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فَع
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فَع
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فَع
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فَع
مستفعلُن مستفعلُن فَع
مستفعلُن فَع


(2-4-6-8-10-8-6-4-2)

فاعلُن
فاعلاتن فاعلُن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلُن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلُن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلُن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلُن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلُن
فاعلاتن فاعلُن
فاعلُن


(4-6-8-10-12-10-8-6-4)

مستفعلُن فعول
مستفعلُ مستفعلُن فعول
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُن فعول
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُن فعول
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُن فعول
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُن فعول
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُن فعول
مستفعلُ مستفعلُن فعول
مستفعلُن فعول

( 3-5-7-9-11-9-7-5-3)

مفاعلُ فع
مفاعلُ مفاعلُ فَع
مفاعلُ مفاعلُ مفاعلُ فَع
مفاعلُ مفاعلُ مفاعلُ مفاعلُ فَع
مفاعلُ مفاعلُ مفاعلُ مفاعلُ مفاعلُ فَع
مفاعلُ مفاعلُ مفاعلُ مفاعلُ فَع
مفاعلُ مفاعلُ مفاعلُ فَع
مفاعلُ مفاعلُ فَع
مفاعلُ فع

(2-4-6-8-10-8-6-4-2)

مفعول
مستفعلُ مفعول
مستفعلُ مستفعلُ مفعول
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مفعول
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مفعول
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مفعول
مستفعلُ مستفعلُ مفعول
مستفعلُ مفعول
مفعول


(2-4-6-8-10-8-6-4-2)

فاعلُن
فاعلونَ فاعلُن
فاعلونَ فاعلونَ فاعلُن
فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلُن
فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلُن
فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلُن
فاعلونَ فاعلونَ فاعلُن
فاعلونَ فاعلُن
فاعلُن


( 4-6-8-10-12-10-8-6-4)


فاعلونَ فاعلُن
فاعلونَ فاعلونَ فاعلُن
فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلُن
فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلُن
فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلُن
فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلُن
فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلُن
فاعلونَ فاعلونَ فاعلُن
فاعلونَ فاعلُن

(2-4-6-8-10-8-6-4-2)

فاعل
فاعلُن فاعل
فاعلُن فاعلُننَ فاعل
فاعلُن فاعلُننَ فاعلُننَ فاعل
فاعلُن فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ فاعل
فاعلُن فاعلُننَ فاعلُننَ فاعل
فاعلُن فاعلُننَ فاعل
فاعلُن فاعل
فاعل

( 4-6-8-10-12-10-8-6-4)


فاعلُن فاعل
فاعلُن فاعلُننَ فاعل
فاعلُن فاعلُننَ فاعلُننَ فاعل
فاعلُن فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ فاعل
فاعلُن فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ فاعل
فاعلُن فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ فاعل
فاعلُن فاعلُننَ فاعلُننَ فاعل
فاعلُن فاعلُننَ فاعل
فاعلُن فاعل

( 3-5-7-9-11-9-7-5-3)

فاعلاتن فَع
فاعلاتُ فاعلاتُن فَع
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُن فَع
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُن فَع
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُن فَع
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُن فَع
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُن فَع
فاعلاتُ فاعلاتُن فَع
فاعلاتن فَع


(2-4-6-8-10-8-6-4-2)
فاعلُن
فاعلُن مفاعلُن
فاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فاعلُن مفاعلُن
فاعلُن


( 4-6-8-10-12-10-8-6-4)

فاعلُن مفاعلُن
فاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فاعلُن مفاعلُن

( 4-6-8-10-12-10-8-6-4)

فعُلاتُن فعُل
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُل
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُل
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُل
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُل
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُل
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُل
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُل
فعُلاتُن فعُل

( 4-6-8-10-12-10-8-6-4)


فعُلاتُن فاعل
فعُلاتُن فعُلاتُن فاعل
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فاعل
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فاعل
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فاعل
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فاعل
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فاعل
فعُلاتُن فعُلاتُن فاعل
فعُلاتُن فاعل



(2-4-6-8-10-8-6-4-2)

مستفعلُن مستفعَل
مستفعلُن مستفعلُن مستفعَل
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعَل
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعَل
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعَل
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعَل
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعَل
مستفعلُن مستفعلُن مستفعَل
مستفعلُن مستفعَل


( 4-6-8-10-12-10-8-6-4)


مفعولُ فعولات
مفعولُ فعولاتُ فعولات
مفعولُ فعولاتُ فعولاتُ فعولات
مفعولُ فعولاتُ فعولاتُ فعولاتُ فعولات
مفعولُ فعولاتُ فعولاتُ فعولاتُ فعولاتُ فعولات
مفعولُ فعولاتُ فعولاتُ فعولاتُ فعولات
مفعولُ فعولاتُ فعولاتُ فعولات
مفعولُ فعولاتُ فعولات
مفعولُ فعولات


(2-4-6-8-10-8-6-4-2)

فاعلات
فاعلاتُ فاعلَن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلَن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلَن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلَن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلَن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلَن
فاعلاتُ فاعلَن
فاعلات


( 4-6-8-10-12-10-8-6-4)


فاعلاتُ مفعولُن
فاعلاتُ فاعلاتُ مفعولُن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ مفعولُن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ مفعولُن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ مفعولُن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ مفعولُن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ مفعولُن
فاعلاتُ فاعلاتُ مفعولُن
فاعلاتُ مفعولُن


(2-4-6-8-10-8-6-4-2)

مستفعلُن
مستفعلُ فَعلُن فَع
مستفعلُ مستفعلُ فعلُن فَع
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فعلُن فَع
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فعلُن فَع
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فعلُن فَع
مستفعلُ مستفعلُ فعلُن فَع
مستفعلُ فَعلُن فَع
مستفعلُن

( 4-6-8-10-12-10-8-6-4)

مستفعلُ مستفعَل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعَل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعَل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعَل مستفعلُ
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعَل مستفعلُ
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعَل مستفعلُ
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعَل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعَل
مستفعلُ مستفعَل



توجّه: نحوه ی و ریتم خوانش در تنظیم تعداد ضرباهنگ اثر دارد.



(2-4-6-8-10-8-6-4-2)

فاعلون
فاعلونَ فاعلون
فاعلونَ فاعلونَ فاعلون
فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلون
فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلون
فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلون
فاعلونَ فاعلونَ فاعلون
فاعلونَ فاعلون
فاعلون


( 4-6-8-10-12-10-8-6-4)

فاعلاتن فاعل
فاعلاتُ فاعلاتُن فاعل
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُن فاعل
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُن فاعل
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُن فاعل
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُن فاعل
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُن فاعل
فاعلاتُ فاعلاتُن فاعل
فاعلاتن فاعل


(2-4-6-8-10-8-6-4-2)


فاعل
فاعلاتُن فاعل
فاعلاتُ فاعلاتُن فاعل
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُن فاعل
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُن فاعل
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُن فاعل
فاعلاتُ فاعلاتُن فاعل
فاعلاتُن فاعل
فاعل



(2-4-6-8-10-8-6-4-2)

فاعل
مستفعلُ فاعل
مستفعلُ مستفعلُ فاعل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فاعل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فاعل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فاعل
مستفعلُ مستفعلُ فاعل
مستفعلُ فاعل
فاعل


(2-4-6-8-10-8-6-4-2)


فاعل
مفاعلُن فاعل
مفاعلُن مفاعلُن فاعل
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن فاعل
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن فاعل
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن فاعل
مفاعلُن مفاعلُن فاعل
مفاعلُن فاعل
فاعل



( 3-5-7-9-11-9-7-5-3)

مستفعلُ فَع
مستفعلُ مستفعلُ فَع
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فَع
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فَع
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فَع
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فَع
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فَع
مستفعلُ مستفعلُ فَع
مستفعلُ فَع


( 3-5-7-9-11-9-7-5-3)

فعُلاتن فَع
فعُلاتُن فعُلاتُن فَع
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فَع
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فَع
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فَع
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فَع
فعُلاتُن فعُلاتُن فعُلاتُن فَع
فعُلاتُن فعُلاتُن فَع
فعُلاتن فَع


توجه: نحوه و ریتم خوانش و آوا در تنظیم تعداد ضرباهنگ مؤثّر است.

( 4-6-8-10-12-10-8-6-4)


مستفعلُن فعُل
مستفعلُ مستفعلُن فعُل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُن فعُل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُن فعُل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُن فعُل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُن فعُل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُن فعُل
مستفعلُ مستفعلُن فعُل
مستفعلُن فعُل



(3-5-7-9-11-9-7-5-3)

فاعلَتُن
فاعلَتُن فاعلَتُن
فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن
فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن
فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن
فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن
فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن
فاعلَتُن فاعلَتُن
فاعلَتُن



***

- وزن های مناسب یازده سطری زلال عروضی



( برای تمرین از وزن های ریتمیک و ساده استفاده فرمایید)


توجّه: نحوه ی خوانش و آوا در تنظیم تعداد ضرباهنگ اثر دارد.

( 3-5-7-9-11-13-11-9-7-5-3)

فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن

(2-4-6-8-10-12-10-8-6-4-2)

فاعلَتُن
فاعلَتُن فاعلَتُن
فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن
فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن
فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن
فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن
فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن
فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن
فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن
فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن
فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن
فاعلَتُن فاعلَتُن
فاعلَتُن

(2-4-6-8-10-12-10-8-6-4-2)

مفتعلُن
مفتعلُن مفتعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن
مفتعلُن مفتعلُن مفتعلُن
مفتعلُن مفتعلُن
مفتعلُن


( 3-5-7-9-11-13-11-9-7-5-3)

فعلاتُن
فعلاتُن فعلاتُن
فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن
فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن
فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن
فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن
فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن
فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن
فعلاتُن فعلاتُن فعلاتُن
فعلاتُن فعلاتُن
فعلاتُن


(2-4-6-8-10-12-10-8-6-4-2)

مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن


(2-4-6-8-10-12-10-8-6-4-2)

مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن مفاعیلُن
مفاعیلُن



(2-4-6-8-10-12-10-8-6-4-2)

متفاعلُن
متفاعلُن متفاعلُن
متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن
متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن
متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن
متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن
متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن
متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن
متفاعلُن متفاعلُن متفاعلُن
متفاعلُن متفاعلُن
متفاعلُن



(2-4-6-8-10-12-10-8-6-4-2)

مفاعلُن
مفاعلُن مفاعلُن
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
مفاعلُن مفاعلُن
مفاعلُن


( 3-5-7-9-11-13-11-9-7-5-3)

فاعلُننَ
فاعلُننَ فاعلُننَ
فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ
فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ
فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ
فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ
فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ
فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ
فاعلُننَ فاعلُننَ فاعلُننَ
فاعلُننَ فاعلُننَ
فاعلُننَ


توجّه : موسیقی خوانش و اجرای آوا در تنظیم تعداد ضرباهنگ اثر دارد.

(2-4-6-8-10-12-10-8-6-4-2)

فاعلات
فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلات
فاعلات


(2-4-6-8-10-12-10-8-6-4-2)

فاعلُن
فاعلاتن فاعلُن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلُن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلُن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلُن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلُن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلُن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلُن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلُن
فاعلاتن فاعلُن
فاعلُن


(2-4-6-8-10-12-10-8-6-4-2)

فاعلُن
فاعلونَ فاعلُن
فاعلونَ فاعلونَ فاعلُن
فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلُن
فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلُن
فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلُن
فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلُن
فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلُن
فاعلونَ فاعلونَ فاعلُن
فاعلونَ فاعلُن
فاعلُن


توجّه: نحوه ی و ریتم خوانش در تنظیم تعداد ضرباهنگ اثر دارد.


(2-4-6-8-10-12-10-8-6-4-2)

فاعلُن
فاعلُن مفاعلُن
فاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فاعلُن مفاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فاعلُن مفاعلُن مفاعلُن
فاعلُن مفاعلُن
فاعلُن

(2-4-6-8-10-12-10-8-6-4-2)

فاعلا
فاعلاتُ فاعلا
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلا
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلا
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلا
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلا
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلا
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلا
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلا
فاعلاتُ فاعلا
فاعلا



(2-4-6-8-10-12-10-8-6-4-2)

فاعلون
فاعلونَ فاعلون
فاعلونَ فاعلونَ فاعلون
فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلون
فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلون
فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلون
فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلون
فاعلونَ فاعلونَ فاعلونَ فاعلون
فاعلونَ فاعلونَ فاعلون
فاعلونَ فاعلون
فاعلون



(3-5-7-9-11-13-11-9-7-5-3)

فاعلَتُن
فاعلَتُن فاعلَتُن
فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن
فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن
فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن
فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن
فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن
فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن
فاعلَتُن فاعلَتُن فاعلَتُن
فاعلَتُن فاعلَتُن
فاعلَتُن


***

۸- چند نمونه برای وزن های پنج سطری زلال عروضی


نمونه ی اول

با شروع ریتم موسیقییائی « فاعلاتن فاعلاتن » با دخالت « فاعلاتن »
فرم ضرباهنگ ( ۵-۷-۹-۷-۵)

فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن

آرایش قافیه:

.......قافیه
..............قافیه
.......................آزاد
..............قافیه
.......قافیه

نمونه:

درد از درمان جلوتر ( عروضی قافیه دار پیوسته )

باز بـاران در کمین است
شاهـد غم هــای مـن ، تنـها زمیـن است
زخـم می رویــد بــه جــای نستـرن در خــاک بـانـــو!
آبشار است و من و جسمی غمین است
مدتی کارم همین است.

بـاز در زنـدان چرخـان
گشته ام بر نفس،روز و شب نگهبان
قطره ای از اشتبـاه من مساوی با هلاکی ست
می شوم از نـوع خود گاهی گریزان
کوی دانش پُر ز نادان.

درد از درمـــان جـلـوتـــر
بخت بد از عشق در انسان جلوتر
این دو عامل، روزگارم را به تاریکی کشیدست
تو کمانی دیـدی از پیکان جلوتـر؟!
نیست این امکان جلوتر.

نگاه دقیق:

۲- فاعلاتُن فاعلاتُن (۵ض)
۲- باز بـاران در کمین است (۵ض)

۱- فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن (۷ض)
۱- شاهـد غم هــای مـن ، تنـها زمیـن است(۷ض)

+- فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن(۹ض)
+- زخـم می رویــد بــه جــای نستـرن در خــاک بـانـــو!(۹ض)

۱- فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن(۷ض)
۱- آبشار است و من و جسمی غمین است(۷ض)

۲- فاعلاتُن فاعلاتُن(۵ض)
۲- مدتی کارم همین است.(۵ض)


نمونه ی دوم

با شروع ریتم موسیقییائی « مستفعلن مستفعلن » با دخالت « مستفعلن »
فرم ضرباهنگ ( ۴-۶-۸-۶-۴)

مستفعلن مستفعلن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن
مستفعلن مستفعلن

آرایش قافیه:

......قافیه
............قافیه
....................آزاد
............قافیه
......قافیه

نمونه:

زنبور عقرب می شود ( زلال عروضی قافیه دار )

امروز چون شب می شود
شب را ز خفّـاشان لبـالب می شود
خرپای ها، خرنای ها ، خر چشم ها ، خرگوش ها،
دور هم اند و «خر» مؤدّب می شود
زنـبــور عـقـرب می شود

نگاه دقیق:

مستفعلن مستفعلن(۴ض)
امروز چون شب می شود(۴ض)

مستفعلن مستفعلن مستفعلن(۶ض)
شب را ز خفّـاشان لبـالب می شود(۶ض)

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن(۸ض)
خرپای ها، خرنای ها ، خر چشم ها ، خرگوش ها،(۸ض)

مستفعلن مستفعلن مستفعلن(۶ض)
دور هم اند و «خر» مؤدّب می شود(۶ض)

مستفعلن مستفعلن(۴ض)
زنـبــور عـقـرب می شود(۴ض)


نمونه ی سوم

با شروع ریتم موسیقییائی « فاعلاتن فاعلن » با دخالت « فاعلاتن »
فرم ضرباهنگ (۴-۶-۸-۶-۴)

فاعلاتُن فاعلَن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
فاعلاتن فاعلن

آرایش قافیه

......قافیه
..........قافیه
..................آزاد
..........قافیه
......قافیه


نمونه:

خوش به حالت ای خدا! ( زلال عروضی قافیه دار پیوسته )

همچنان در من بسوز!
ای که سوزاندی به من خرمن، بسوز!
چـــرخـــه ای دیگــــر بیـــاغـــاز آفتابی کــــن مــــرا
کهکــشــان عـــشـق را اصـلاً بـسوز!
سُرخ چون آهن بسوز!

رازهــــا شـد بــرمــلا
همچنــان ارباب هستــــی بر دادا
ما ز جان خویش هم آخــــر گذشتیم، عـــشق کن!
ماه و خــورشید و زمین بر تـو فدا
خوش به حالت ای خدا!

نگاه دقیق:

فاعلاتُن فاعلَن(۴ض)
همچنان در من بسوز!(۴ض)

فاعلاتن فاعلاتن فاعلن(۶ض)
ای که سوزاندی به من خرمن، بسوز!(۶ض)

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن(۸ض)
چـــرخـــه ای دیگــــر بیـــاغـــاز آفتابی کــــن مــــرا(۸ض)

فاعلاتن فاعلاتن فاعلن(۶ض)
کهکــشــان عـــشـق را اصـلاً بـسوز!(۶ض)

فاعلاتن فاعلن(۴ض)
سُرخ چون آهن بسوز!(۴ض)


نمونه ی چهارم

با شروع ریتم موسیقییائی « مستفعلُ مفعولن» با دخالت « مستفعل »
فرم ضرباهنگ (۴-۶-۸-۶-۴)

مستفعلُ مفعولن
مستفعلُ مستفعلُ مفعولن
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مفعولن
مستفعلُ مستفعلُ مفعولن
مستفعلُ مفعولن

آرایش قافیه:

...............قافیه
.........................قافیه
....................................آزاد
.........................قافیه
...............قافیه

نمونه:

وقتی که بهار آیـد (زلال عروضی قافیه دار پیوسته)


ای گل که به گلدانی!
وَز جملــه ی گلهـای بهــــارانی،
دانم تو هم از غربت خود در قفسی نالی
دلتشنــه ترین عــاشق بارانــی
در داخـــل زنــدانـــی

آن ریشه کـه پیچانـدی
وان تـار غمی کــه بر گلو رانـدی
از جمله نشانه های ازدیاد دلتنگی ست
از فکـرت آدمی چـه هـا خواندی
اینگونه گل افشاندی!!؟

بــر لــذّتـــم افــزودی
وجدان خود از این جهت آسودی
امّـا مـن ِ دنیــا زده بیــرون تــــو را دیــدم
غــافـل ز درونتـم کــه می بودی
چون کوکب و داوودی

گلدان تــو تـاریک است
پاهای تو را چه کس بدینسان بست؟!
گلدان تــو را بـه تیـشه ی نــور در ایــن وادی
آهستـــه و نــرم بـایــدی بشکست
سر زنـده تـر و سرمست

وقتی که بهار آیـد
با سایه ی نــور سبز، یار آید
در بـستـــــر آزادی گلسِتــان احساست
گلواژه ای از عشق ببار آید
دل با تو کنار آید.

نگاه دقیق:

۲- مستفعلُ مفعولن (4 ضرباهنگ)
۲- وقتی که بهار آیـد ( 4 ضذباهنگ )

۱- مستفعلُ مستفعلُ مفعولن (6 ضرباهنگ )
۱- با سایه ی نــور سبز، یار آید ( 6 ضرباهنگ )

+- مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مفعولن ( 8 ضرباهنگ )
+- در بـستـــــر آزادی گلسِتــان احساست ( 8 ضرباهنگ )

۱- مستفعلُ مستفعلُ مفعولن (6 ضرباهنگ )
۱- گلواژه ای از عشق ببار آید (6 ضرباهنگ )

۲- مستفعلُ مفعولن (4 ضرباهنگ )
۲- دل با تو کنار آید. (4 ضرباهنگ )


نمونه ی پنجم

با شروع ریتم موسیقییائی «مستفعلن مفعول» با دخالت « مستفعلن »
فرم ضرباهنگ: 3-5-7-5-3

مستفعلن مفعول
مستفعلن مستفعلن مفعول
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مفعول
مستفعلن مستفعلن مفعول
مستفعلن مفعول

آرایش قافیه:

..................قافیه
............................قافیه
.......................................آزاد
............................قافیه
..................قافیه

نمونه:

مردکی روباه ( عروضی قافیه دار )

کم کم شدم آگاه
افتـاده بـر خـط، مـَردکی روباه
نــزد کبـــــابی بـــــود در میـــــدان آزادی
دل می گرفت از دختری گمراه
بـا تـلفن همــراه

نگاه دقیق:

۲- مستفعلن مفعول
۲- کم کم شدم آگاه

۱- مستفعلن مستفعلن مفعول
۱- افتـاده بـر خـط، مـَردکی روباه

+- مستفعلن مستفعلن مستفعلن مفعول
+- نــزد کبـــــابی بـــــود در میـــــدان آزادی

۱- مستفعلن مستفعلن مفعول
۱- دل می گرفت از دختری گمراه

۲- مستفعلن مفعول
۲- بـا تـلفن همــراه



خرابتم باباجان! ( زلال بی قافیه ی پیوسته )

خـدای مـن!...تو کجا!
وَ ایـن گـدای شــرمســـار کجـا؟!
مــرا چگونه شنیـدی در آسمـان سکـوت؟!
دلــــم هـــــزار تـکـّه بــود بـرات
خوش آمدی!...ای وَل
.
بگیـر قلب مــرا
بنـوش استکانـی از عـملم
ببیـن چگونـه غریبـم میـان سیل عبـور!
پر از قیامت است شهر دلم
خرابتم باباجان!
.

ایضاح جهت آشنایی با قالب:

زلال بی قافیه ی فوق در طول ریتم موسیقییائی « مفاعلَن فعُلَن » با دخالت « مفاعلَن » با فرم ضرباهنگ ( 3-5-7-5-3) می باشد:

مفاعلَن فعُلَن
مفاعلَن مفاعلَن فعُلَن
مفاعلَن مفاعلَن مفاعلَن فعُلَن
مفاعلَن مفاعلَن فعُلَن

مفاعلَن فعُلَن

نگاه دقیق:

مفاعلَن فعُلَن
خـدای مـن!...تو کجا!

مفاعلَن مفاعلَن فعُلَن
وَ ایـن گـدای شــرمســـار کجـا؟!

مفاعلَن مفاعلَن مفاعلَن فعُلَن
مــرا چگونه شنیـدی در آسمـان سکـوت؟!

مفاعلَن مفاعلَن فعُلَن
دلــــم هـــــزار تـکـّه بــود بـرات

مفاعلَن فعُلَن
خوش آمدی!...ای وَل



***

- چند نمونه برای وزن های هفت سطری زلال عروضی




نمونه ی اول


با شروع ریتم موسیقییائی « فاعلاتن » با دخالت « فاعلاتن »
فرم ضرباهنگ: 3-5-7-9-7-5-3

فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن

فرم قافیه:

.........قافیه
...............قافیه
......................آزاد
..........................قافیه
......................آزاد
...............قافیه
.........قافیه


نمونه:


خود هم شکستی ( عروضی قافیه دار )


آز کـردی!
نـاز بـر مـن،باز کردی!
آه ای دنیـــــای گنــدم را نـگـهبـــــــــان!
خــاک را جـان دادی و آنـوقت، غـم، آغــــــاز کــــردی!
روح را خود ساختی،خود هم شکستی!
وانچه را اعجاز کردی،
راز کـردی!



نگاه دقیق:


3- فاعلاتُن
3- آز کـردی!

2- فاعلاتُن فاعلاتُن
2- نـاز بـر مـن،باز کردی!

1- فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
1- آه ای دنیـــــای گنــدم را نـگـهبـــــــــان!

+- فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
+- خــاک را جـان دادی و آنـوقت، غـم، آغــــــاز کــــردی!

1- فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
1- روح را خود ساختی،خود هم شکستی!

2- فاعلاتُن فاعلاتُن
2- وانچه را اعجاز کردی،

3- فاعلاتُن
3- راز کـردی!





نمونه ی دوم


در طول ریتم موسیقییائی « فاعلاتن فاعلن » با دخالت « فاعلاتن »

فرم ضرباهنگ: 4-6-8-10-8-6-4




فاعلاتن فاعلن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
فاعلاتن فاعلن

فرم قافیه:

...........قافیه
.....................قافیه
.................................آزاد
...........................................قافیه
.................................آزاد
.....................قافیه
...........قافیه


نمونه:




روزگاری داشتم ( عروضی قافیه دار )

من بهاری داشتم
تک نپنـدارید ، یـاری داشتم
جان سرمستم کف معشوق بود و خویش هم
تا دلت خواهـد بــه خلوتگاه خوشرویـان قـــراری داشتـــم
بیشتــر بـا آرزوی اینکه مجنـونتـــر شـوم
کوی لیلایی گذاری داشتم
روزگاری داشتم


نگاه دقیق:




3- فاعلاتن فاعلن
3- من بهاری داشتم

2- فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
2- تک نپندارید ، یاری داشتم

1- فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
1- جان سرمستم کف معشوق بود و خویش هم

+- فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
+- تا دلت خواهـد بــه خلوتگاه خوشرویـان قـــراری داشتـــم

1- فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
1- بیشتــر بـا آرزوی اینکه مجنـونتـــر شـوم

2- فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
2- کوی لیلایی گذاری داشتم

3- فاعلاتن فاعلن
3- روزگاری داشتم




نمونه ی سوم


با شروع ریتم موسیقییائی « مفاعلن فعلات » با دخالت « مفاعلن »

فرم ضرباهنگ: 3-5-7-9-7-5-3

مفاعلن فعلات
مفاعلن مفاعلن فعلات
مفاعلن مفاعلن مفاعلن فعلات
مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن فعلات
مفاعلن مفاعلن مفاعلن فعلات
مفاعلن مفاعلن فعلات
مفاعلن فعلات

فرم قافیه:

................قافیه
...........................قافیه
.......................................آزاد
..................................................قافیه
.......................................آزاد
...........................قافیه

................قافیه

نمونه:

به من جواب دهید! ( زلال عروضی قافیه دار پیوسته )

به من جـواب دهیـد
جوابهای صاف و ناب دهیـد
چـــرا به لشگر تـردیـد جانـم آزردید؟!
به این یقین زخم خورده ، نرم نرم کم عذاب دهید!
چرا به اسم«توهّم»زلال را خواندید؟!
نخواستم که برمن آب دهیــد!
وَ حُکم خواب دهید!

به من جواب دهید!
چـرا خیالتان ز نـور جَهیــد؟!
وَ قصدتان مگربه غیر تهمت است و حسد؟!
شنیـده ایــد کـه آبـی ز بیــم سنـگها بــه پشت رهیــد؟!
نه خیر،چونکه جهان را قضا و تقدیـریست
اگراسیر ِ رنگ ِ گه به گهید!
نه همچو مرد رهید!
مفاعلُن فعُلات




نگاه دقیق:
3- مفاعلن فعلات
3- به من جـواب دهیـد

2- مفاعلن مفاعلن فعلات
2- جوابهای صاف و ناب دهیـد

1- مفاعلن مفاعلن مفاعلن فعلات
1- چـــرا به لشگر تـردیـد جانـم آزردید؟!

+- مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن فعلات
+- به این یقین زخم خورده ، نرم نرم کم عذاب دهید!

1- مفاعلن مفاعلن مفاعلن فعلات
1- چرا به اسم«توهّم»زلال را خواندید؟!

2- مفاعلن مفاعلن فعلات
2- نخواستم که برمن آب دهیــد!

3- مفاعلن فعلات
3- وَ حُکم خواب دهید!




نمونه ی چهارم


با شروع ریتم موسیقییائی «مستفعلن» با دخالت «مستفعلُن»
فرم ضرباهنگ: 2-4-6-8-6-4-2


مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن


آرایش قافیه:


................قافیه
........................قافیه
.....................................آزاد
............................................قافیه
.....................................آزاد
........................قافیه
................قافیه



نمونه:


حق را بچین! (عروضی قافیه دار پیوسته)



ای باغبان!
برخیـز از خواب گران!
آب از گلـوی نهـر می ریـزد بــه چـاه
رحمی بـرای غنچه هــای عـاشـق شیـرین زبـان.
اینک تو بیل عشق را بر دست گیر!
بازوی دل کن امتحان
برخیز!هان!

ای نازنین!
بنگر بـه طبـع آذرین
وَریـان بـه وَریـان، هـادی احساس باش!
آیــا مگـــــر از نـسل فـــردا نیـستـی در ایــن زمیـن!؟
یک نعره از جام «کوراوغلی» نوش کن!
سازت بیاور از کمین
حق را بچین!


وَریان : واژه ی ترکی هموزن دَربان و به معنای بند ( ایجاد خاکریز به توسط بیل، برای تغییر مسیر و هدایت درست آب )
کوراوغلی: نام پهلوان قدیم آذربایجانی




نگاه دقیق:
3- مستفعلُن
3- ای باغبان!

2- مستفعلُن مستفعلُن
2- برخیـز از خواب گران!

1- مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
1- آب از گلـوی نهـر می ریـزد بــه چـاه

+- رحمی بـرای غنچه هــای عـاشـق شیـرین زبـان.
+- مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن

1- مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
1- اینک تو بیل عشق را بر دست گیر!

2- مستفعلُن مستفعلُن
2- بازوی دل کن امتحان

3- مستفعلُن
3- برخیز!هان!


***


10- چند نمونه برای وزن های نه سطری




نمونه ی اول


با شروع طول موسیقییائی « مفاعلن فعُلَن » با دخالت « مفاعلن »
فرم ضرباهنگ: 3-5-7-9-11-9-7-5-3


مفاعلن فعُلَن
مفاعلن مفاعلن فعُلَن
مفاعلن مفاعلن مفاعلن فعُلَن
مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن فعُلَن
مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن فعُلَن
مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن فعُلَن
مفاعلن مفاعلن مفاعلن فعُلَن
مفاعلن مفاعلن فعُلَن
مفاعلن فعُلَن



فرم قافیه:


...........قافیه
..................قافیه
............................آزاد
..................................قافیه
...........................................آزاد
..................................قافیه
............................آزاد
..................قافیه
...........قافیه


نمونه:

بهانه را بشکن ( عروضی قافیه دار )

بهانه را بشکن
تو رسم این زمانه را بشکن
خلاف میل حسودان، زلال را بستای
حضور برکـه دلانی سکوت عارفـانه را بشکن
گذار حسّ تو جاری میان اهل سماوات و اهل حال شود
خلاصه زلف بدست آر و نازکن وَ شانه را بشکن
بخوان ترانه فقط با صدای قلب خودت
وَ قفل های چانه را بشکن
بهانه را بشکن



نگاه دقیق:


4- مفاعلن فعُلَن(3ض)
4- بهانه را بشکن(3ض)

3- مفاعلن مفاعلن فعُلَن(5ض)
3- تو رسم این زمانه را بشکن(5ض)

2- مفاعلن مفاعلن مفاعلن فعُلَن(7ض)
2- خلاف میل حسودان، زلال را بستای(7ض)

1- مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن فعُلَن(9ض)
1- حضور برکـه دلانی سکوت عارفـانه را بشکن(9ض)

+- مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن فعُلَن(11ض)
+- گذار حسّ تو جاری میان اهل سماوات و اهل حال شود(11ض)

1- مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن فعُلَن(9ض)
1- خلاصه زلف بدست آر و نازکن وَ شانه را بشکن(9ض)

2- مفاعلن مفاعلن مفاعلن فعُلَن(7ض)
2- بخوان ترانه فقط با صدای قلب خودت(7ض)

3- مفاعلن مفاعلن فعُلَن(5ض)
3- وَ قفل های چانه را بشکن(5ض)

4- مفاعلن فعُلَن(3ض)
4- بهانه را بشکن(3ض)




نمونه ی دوم


با شروع طول موسیقییائی « مستفعلُن مستفعلُن » با دخالت « مستفعلُن »
فرم ضرباهنگ: 4-6-8-10-12-10-8-6-4

مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن

فرم قافیه:



...........قافیه
..................قافیه
............................آزاد
..................................قافیه
...........................................آزاد
..................................قافیه
............................آزاد
..................قافیه
...........قافیه


نمونه:

ای وای اگر پندم دهید! ( عروضی قافیه دار )


ای عاشقان بی دهن!
تـا مدتی با من نباشید هم سخن
من مست شهر حیرتم بی گوش و بی چشم و چراغ
گوشم بـه دست دلبــر و چشمم بـــه دنبـال ســر و بیـچـاره تـن
ای وای اگــر پـنـدم دهیـد آنـوقت جسـم نیـمـه جـانـم را بـســـی آزارهــــا
آنــوقت احساس گلـم بــا داس بـرفـی زرد نــوشــد در چـمـن
آن را کـه می بینم ز اســـرار دل ِ نـا گفتنی ست
پس روح را آرام شایـد زیستن
خاموش باید در بـدن


4- مستفعلُن مستفعلُن(4ض)
4- ای عاشقان بی دهن!(4ض)

3- مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن(6ض)
3- تـا مدتی با من نباشید هم سخن(6ض)

2- مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن(8ض)
2- من مست شهر حیرتم بی گوش و بی چشم و چراغ(8ض)

1- مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن(10ض)
1- گوشم بـه دست دلبــر و چشمم بـــه دنبـال ســر و بیـچـاره تـن(10ض)

+- مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن(12ض)
+- ای وای اگــر پـنـدم دهیـد آنـوقت جسـم نیـمـه جـانـم را بـســـی آزارهــــا(12ض)

1- مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن(10ض)
1- آنــوقت احساس گلـم بــا داس بـرفـی زرد نــوشــد در چـمـن(10ض)

2- مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن(8ض)
2- آن را کـه می بینم ز اســـرار دل ِ نـا گفتنی ست(8ض)

3- مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن(6ض)
3- پس روح را آرام شایـد زیستن(6ض)

4- مستفعلُن مستفعلُن(4ض)
4- خاموش باید در بـدن(4ض)


نمونه سوم

با شروع طول موسیقییائی « فاعلاتن فعلُن » با دخالت « فاعلاتُ »
فرم ضرباهنگ: 4-6-8-10-12-10-8-6-4

فاعلاتن فعلُن
فاعلاتُ فاعلاتن فعلن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتن فعلن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتن فعلن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتن فعلن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتن فعلن
فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتن فعلن
فاعلاتُ فاعلاتن فعلن
فاعلاتن فعلُن

فرم قافیه:

...........قافیه
..................قافیه
............................آزاد
..................................قافیه
...........................................آزاد
..................................قافیه
............................آزاد
..................قافیه
...........قافیه

نمونه:


سرو میراثم من (عروضی قافیه دار)


غرق احساسم من
بـاز همـرنگ گـل یـاســم مـن
عطر شعـرم همه از جوهره ی شب بوهاست
نه غبـاری ز کویـر و نـه کـه سنگ از دل ِ سیّــاسـم مـن
زاده ی خـلوتـم و زخـمـی ِ یـک عـمـر سکـوت و کلمـاتــی از آه
بــه زلالی ِ قـلم در همـه ی زاویـه ، حـسّـاســم مــن.
حرفی از خش خش و رقّاصی برگی نزنید!
در عـــزای دل گیـلاسم مـن
سرو میـراثـم من

نگاه دقیق:


فاعلاتن فعلُن
غرق احساسم من

فاعلاتُ فاعلاتن فعلن
بـاز همـرنگ گـل یـاســم مـن

فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتن فعلن
عطر شعـرم همه از جوهره ی شب بوهاست

فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتن فعلن
نه غبـاری ز کویـر و نـه کـه سنگ از دل ِ سیّــاسـم مـن

فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتن فعلن
زاده ی خـلوتـم و زخـمـی ِ یـک عـمـر سکـوت و کلمـاتــی از آه

فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتن فعلن
بــه زلالی ِ قـلم در همـه ی زاویـه ، حـسّـاســم مــن.

فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتن فعلن
حرفی از خش خش و رقّاصی برگی نزنید!

فاعلاتُ فاعلاتن فعلن
در عـــزای دل گیـلاسم مـن

فاعلاتن فعلُن
سرو میـراثـم من


***

- چند نمونه برای وزن های یازده سطری زلال عروضی



نمونه ی اول:


با شروع ریتم موسیقییائی « مفاعلن» با دخالت « مفاعلن»
فرم ضرباهنگ: ( 2-4-6-8-10-12-10-8-6-4-2)


مفاعلن
مفاعلن مفاعلن
مفاعلن مفاعلن مفاعلن
مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن
مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن
مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن
مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن
مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن
مفاعلن مفاعلن مفاعلن
مفاعلن مفاعلن
مفاعلن



فرم قافیه:


........قافیه
................قافیه
..........................آزاد
..................................قافیه
..............................................آزاد
.......................................................قافیه
..............................................آزاد
..................................قافیه
..........................آزاد
................قافیه
........قافیه



نمونه:


ستاره شو!
بـه شعرم استعاره شو!
کمی ز پـرده ی کنـایه دور بـاش!
به یادم ای دل شکسته ، چون هزار پاره شو!
گــذار غبـطه هــا خــورد بــــــه زیـــر ابـروانت آبـشارهــا
لبالب عـاشقانـه بـاش ازیـن خیـال واژگـون بـه اوج ها سواره شو!
غـــریبـتــر بـجـوش تـــا مُـذاب سنـگ درد را روانــه کـن!
غـریبتر بسـوز تــا شب ِ بشــر شراره شو!
و بـاز کـن دهـان سـرد بـاغ را
برای لاله چـاره شو
بهـاره شو

نگاه دقیق:



5- مفاعلن
5- ستاره شو!

4- مفاعلن مفاعلن
4- بـه شعرم استعاره شو!

3- مفاعلن مفاعلن مفاعلن
3- کمی ز پـرده ی کنـایه دور بـاش!

2- مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن
2- به یادم ای دل شکسته ، چون هزار پاره شو!

1- مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن
1- گــذار غبـطه هــا خــورد بــــــه زیـــر ابـروانت آبـشارهــا

+- مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن
+- لبالب عـاشقانـه بـاش ازیـن خیـال واژگـون بـه اوج ها سواره شو!

1- مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن
1- غـــریبـتــر بـجـوش تـــا مُـذاب سنـگ درد را روانــه کـن!

2- مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن
2- غـریبتر بسـوز تــا شب ِ بشــر شراره شو!

3- مفاعلن مفاعلن مفاعلن
3- و بـاز کـن دهـان سـرد بـاغ را

4- مفاعلن مفاعلن
4- برای لاله چـاره شو

5- مفاعلن
5- بهـاره شو



نمونه ی دوم:

با شروع ریتم موسیقییائی « مستفعلُ مستفعل» با دخالت « مستفعلُ»
فرم ضرباهنگ: ( 4-6-8-10-12-14-12-10-8-6-4-)


مستفعلُ مستفعل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعل
مستفعلُ مستفعلُ مستفعل
مستفعلُ مستفعل


فرم قافیه:


........قافیه
................قافیه
..........................آزاد
..................................قافیه
..............................................آزاد
.......................................................قافیه
..............................................آزاد
..................................قافیه
..........................آزاد
................قافیه
........قافیه



نمونه:

وقتی که تو را دیـدم
دل از هوس غیـر تــو ببریـدم
دیوانه ترین عاشق سرمست زمین گشتم
جز عشق تو و وَصل تـو و دردِ غمت هیچ نفهمیدم
اوراق جمالت که به انگشت خیالم قلم شوق روان می کرد
گه قصّه شدم گه شعر، از حسّّ تو در هیچ دم ای ماه من آسوده نگردیدم
امّا تـو مــرا زیر نگاه عطشت سیـــر نخواندی و ننوشیدی
این برگ خزان را که به شوقت ز گل مهر و وفا چیدم
بر قاب دل غم زده از هجــر تو آویزم
امّا کـه سـر قـولم و تأکیـدم
پاک از غـم تردیـدم



نگاه دقیق:




5- مستفعلُ مستفعل
5- وقتی که تو را دیـدم

4- مستفعلُ مستفعلُ مستفعل
4- دل از هوس غیـر تــو ببریـدم

3- مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعل
3- دیوانه ترین عاشق سرمست زمین گشتم

2- مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعل
2- جز عشق تو و وَصل تـو و دردِ غمت هیچ نفهمیدم

1- مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعل
1- اوراق جمالت که به انگشت خیالم قلم شوق روان می کرد

+- مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعل
+- گه قصّه شدم گه شعر، از حسّّ تو در هیچ دم ای ماه من آسوده نگردیدم

1- مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعل
1- امّا تـو مــرا زیر نگاه عطشت سیـــر نخواندی و ننوشیدی

2- مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعل
2- این برگ خزان را که به شوقت ز گل مهر و وفا چیدم

3- مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعل
3- بر قاب دل غم زده از هجــر تو آویزم

4- مستفعلُ مستفعلُ مستفعل
4- امّا کـه سـر قـولم و تأکیـدم

5- مستفعلُ مستفعل
5- پاک از غـم تردیـدم


***

تمرین زلال پیوسته ی قافیه دار هفت سطری



تمرین (1)


زلال پیوسته ی هفت سطری قافیه دار بنویسید با شروع ریتم موسیقییائی « مفتعلن مفتعل » با دخالت « مفتعلن » و با فرم ضرباهنگ: (4-6-8-10-8-6-4)

مفتعلن مفتعل
مفتعلن مفتعلن مفتعل
مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعل
مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعل
مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعل
مفتعلن مفتعلن مفتعل
مفتعلن مفتعل

فرم قوافی:

..........قافیه
...................قافیه
..............................آزاد
......................................قافیه
..............................آزاد
...................قافیه
..........قافیه


نمونه ( از آقای م. ی . لولی وش ):


درد، زمیـن‌گیر شد
خانه‌ی عقلم غل و زنجیر شد
آمـده‌ای پـاک‌تـــر از بـارش ِاشک ِخـــدا
غسل ِدلت کـردم و این آدم ِتن، یک شبـه تطهیر شد
کوچه‌ی آغوش ِمرا ریسه شدی با تنت
نور در این کوچه فراگیـر شد
خنده‌ات اکسیر شد
*
حالـم عجب ناب شد
حالت چشمان تو را قاب شد
حال من از حالت چشمان تو حالت گرفت
ماه‌تـر از مـاه رسیـدی و شبــم یکسـره مهتـاب شد
اشک سراسیمه وضو ساخت برای نمــاز
سینه‌ی تو مرمر ِمحـراب شد
لحظه چه بی‌تاب شد!
*
من به کجا می‌روم
عاشقم از خویش رها می‌روم
سوختـه‌ام، ساخته‌ام بار ِدگر خویش را
بـــار دگر، بـــار دگـر، بــــــاز بـه دنبال بــلا می‌روم
باز کنید ایــن در ِفرسوده‌ی انسانـی‌ام
بی‌تن و بی‌شال و قبـا می‌روم
بی‌سر و پا می‌روم




تمرین (2)


زلال پیوسته ی هفت سطری قافیه دار بنویسید با شروع ریتم موسیقییائی « مفاعلن فعول » با دخالت « مفاعلن » و با فرم ضرباهنگ: (3-5-7-9-7-5-3)


مفاعلن فعول
مفاعلن مفاعلن فعول
مفاعلن مفاعلن مفاعلن فعول
مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن فعول
مفاعلن مفاعلن مفاعلن فعول
مفاعلن مفاعلن فعول
مفاعلن فعول


فرم قوافی:

..........قافیه
...................قافیه
..............................آزاد
......................................قافیه
..............................آزاد
...................قافیه
..........قافیه


نمونه ( از آقای امیر علی مطلوبی ):

منم حباب آب
تلنگـری بـزن بـه تـاب آب
شنیده ای صدای ناله ام به گوش خود؟
شکست جان نازکم بـه بستری، رسید خـواب آب
زلال شد وجود و وقت قطره بودن است
بخوان خیال پاک و ناب آب
ببین تو آب ِ آب
*
بنـوش آب پاک
به خاطرت رسیده خواب خاک
بـرای اینکــه در کنــار عشـــق جــا شوم
رهـا شدم ز خـاک و هر تـعلّقی، شدم شــراب تاک
چه خالصانه می سرایی از وجود عشق!
عروج کــرده دل،چـه تـابنـاک!
بنوش ناب و پاک



تمرین (3)


زلال پیوسته ی هفت سطری قافیه دار بنویسید با شروع ریتم موسیقییائی « مفاعلـَن فعـُلَن » با دخالت « مفاعلـَن » و با فرم ضرباهنگ: (3-5-7-9-7-5-3)

مفاعلـَن فعـُلَن
مفاعلـَن مفاعلـَن فعـُلَن
مفاعلـَن مفاعلـَن مفاعلـَن فعـُلَن
مفاعلـَن مفاعلـَن مفاعلـَن مفاعلـَن فعـُلَن
مفاعلـَن مفاعلـَن مفاعلـَن فعـُلَن
مفاعلـَن مفاعلـَن فعـُلَن
مفاعلـَن فعـُلَن


فرم قوافی:

..........قافیه
...................قافیه
..............................آزاد
......................................قافیه
..............................آزاد
...................قافیه
..........قافیه


نمونه ( دادا ):

اسیـــر راه تـوأم
سرشک تشنـه بر نگاه تـوأم
چو شبنمی که نشیند به روی برگ گلی
فــراری از لب بـــادم وَ منتـظر بــه گـرمگـاه تــوأم
بـه زیــر منّت سنـگ و قلوب ننـگ مـــرو
بخـوان مـرا کـه چارگاه تـوأم
نی و سه گاه توأم
*
عـزیـز فصل بهار!
به من تـو عشقی از بهـار بیار
ولم نما ز خـزیـدن بـه پـای بـرگ خــزان
دلم به نیزه ی چشمت بکن در اختیار ناب شکار
تـو عادت مـن پـژمـرده را کــه می دانی!
نشسته ام به اشتیاق سه تار
میان سرو و چنار
*
بکُش تو فاصله را
ببُر ز حلق خسته، سلسله را
نـرو چـو شاخـه گلی بـر قبـور گِل صفتان
بیا به پیش خودم که به خاطرت فزودم حوصله را
خـدا کند که بنوشی مـرا سحر به سحر
نبینـم از عـدویت هلـهـلـه را
وَ زخم عادلـه را



تمرین (4)


زلال پیوسته ی هفت سطری قافیه دار بنویسید با شروع ریتم موسیقییائی « مستفعلُ فَع » با دخالت « مستفعلُ » و با فرم ضرباهنگ: (3-5-7-9-7-5-3)

مستفعلُ فَع
مستفعلُ مستفعلُ فَع
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فَع
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فَع
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فَع
مستفعلُ مستفعلُ فَع
مستفعلُ فَع


فرم قوافی:

......قافیه
..............قافیه
........................آزاد
...............................قافیه
........................آزاد
..............قافیه
......قافیه



نمونه (دادا):


مثـل قمری
از کوچه که چون می گذری
سیمین دل و شیرین دهن و لب شکری
خوش آب و گِلی، نازی و آغوش شب من سحری
بـر عـشق روانـی و بــه مـن تـاج سری
ایمـن شوی از هـر خطـری
وَز بد نظری
*
شیدای تو باد
آنکس که دلش را به تو داد
در عـشق، وفــا گستـری ات بـاد زیـــاد
دادا کــه تـــو را دیــد غم کلّ جهــان داد بــه بـاد
خوش خلقی و دریا دلی و سینه گشاد
مـاننـد تـــــو را دهــر نــزاد
ای پاک نهاد!



نگاه دقیق:

3- مستفعلُ فَع (3 ضرباهنگ )
3- مثـل قمری (3 ضرباهنگ )

2- مستفعلُ مستفعلُ فَع (5 ضرباهنگ )
2- از کوچه که چون می گذری(5 ضرباهنگ )

1- مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فَع (7 ضرباهنگ )
1- سیمین دل و شیرین دهن و لب شکری (7 ضرباهنگ )

+- مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فَع (9 ضرباهنگ )
+- خوش آب و گِلی، نازی و آغوش شب من سحری (9 ضرباهنگ )

1- مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فَع (7 ضرباهنگ )
1- بـر عـشق روانـی و بــه مـن تـاج سری (7 ضرباهنگ )

2- مستفعلُ مستفعلُ فَع (5 ضرباهنگ )
2- ایمـن شوی از هـر خطـری (5 ضرباهنگ )

3- مستفعلُ فَع (3 ضرباهنگ )
3- وَز بد نظری (3 ضرباهنگ )




تمرین (5)


زلال پیوسته ی هفت سطری قافیه دار بنویسید با شروع ریتم موسیقییائی « مستفعلُن » با دخالت « مستفعلُن » و با فرم ضرباهنگ: ( 2-4-6-8-6-4-2)

مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن

آرایش قوافی:

...........قافیه
...................قافیه
............................آزاد
..................................قافیه
............................آزاد
...................قافیه
...........قافیه

نمونه(دادا):

آرام شو!
ای اسب نفسم رام شـو
نو دختـر فکرم که لرزان پیش توست
دیدی پریشان طبع چون، از بیشه سوی دام شو!
در ایـن تـجـاوزخـانـه ی نـامـــردمـان
گه پخته گاهی خام شو
گمنام شو!

بیداد هست
از حق تهی فـریاد هست
فریـاد خامـوشم در ایـن کنـج حیاء
زخمی ترین پَژواک در دنیـای سرمـا زاد هست
ای اسب نفسم رام شو! آرام تـاز!
جنگل پر از بدزاد هست
شیّاد هست

***

تمرین زلال پیوسته ی پنج سطری



تمرین (1)


زلال پیوسته ی پنج سطری قافیه دار بنویسید با شروع ریتم موسیقییائی « مفاعیلن مفاعیلن » با دخالت « مفاعیلن » و با فرم ضرباهنگ: (4-6-8-6-4)

مفاعیلن مفاعیلن
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
مفاعیلن مفاعیلن


نمونه ( از آقای اعظم خواجه اف خجسته ):

تـو را آغـوش می گیرم
و آنجا می روم از هوش، می میرم
درین دنیـا بــــه غیــر از تربت پاک تــو ای مــادر!
ز هرچیزی که بود و هست دلگیرم
و از این زندگی سیرم
*
نگر چون سخت مغمومم!
درین دنیا ز خود هم بی تو محرومم
پـدر رفت و تـو رفتـی و صفـا از خـانـه ی مـا رفت
تو گویی در جهان بر غصّه محکومم
عجب تنــها و مظلـومم
*
همیشه در سفر بودم
جــدا از صحبت گرم پـدر بـودم
نبودم تا بگیــــرم پـایـه ی تـابـوتت ای مــادر!
که روز مرگ تو من بیخبر بودم
مرا بخشا که کر بودم
*
رسیدم بر مـزار تـو
دعـا خـوانـدم ، نشستم در کنار تو
پـدر را در مــزارستـان،گمانـم زنـده می دیــدم
که می آورد بر « اعظم »، بهار تو
خوشا بر روزگار تو!


تمرین (2)


زلال پیوسته ی پنج سطری قافیه دار بنویسید با شروع ریتم موسیقییائی « فاعلاتن فاعلاتن » با دخالت « فاعلاتن » و با فرم ضرباهنگ: ( 5-7-9-7-5)


فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن
فاعلاتُن فاعلاتُن

آرایش قوافی:

.......قافیه
..............قافیه
.......................آزاد
..............قافیه
.......قافیه



نمونه (دادا):

باز بـاران در کمین است
شاهـد غم هــای مـن ، تنـها زمیـن است
زخـم می رویــد بــه جــای نستـرن در خــاک بـانـــو!
آبشار است و من و جسمی غمین است
مدتی کارم همین است.
*
بـاز در زنـدان چرخـان
گشته ام بر نفس،روز و شب نگهبان
قطره ای از اشتبـاه من مساوی با هلاکی ست
می شوم از نـوع خود گاهی گریزان
کوی دانش پُر ز نادان.
*
درد از درمـــان جـلـوتـــر
بخت بد از عشق در انسان جلوتر
این دو عامل، روزگارم را به تاریکی کشیدست
تو کمانی دیـدی از پیکان جلوتـر؟!
نیست این امکان جلوتر.


تمرین (3)


زلال پیوسته ی پنج سطری قافیه دار بنویسید با شروع ریتم موسیقییائی « فاعلاتن فاعلات » با دخالت « فاعلاتن » و با فرم ضرباهنگ: ( 4-6-8-6-4)

فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلات

آرایش قوافی:

.......قافیه
..............قافیه
.......................آزاد
..............قافیه
.......قافیه

نمونه (دادا):

عشق دیشب پیر بود
زیــر آوار سیــاهــی گیــر بـود
آسمانـم را فقـط در آب مـی دیــدم فــرود
عشق از حال به روزم سیر بود
زودهایم دیر بود
*
عاشقی معنا نداشت
شعـر بـر طبـع لطیـفم جـا نـداشت
واژه هــــا رنـجــور بـودنــد و تـصـاویـرش ملـول
قطره، زخمی بود،جوش اما نداشت
چَشمی از دریا نداشت
*
پاره پاره می شدم
محو در رقص ستاره می شدم
موجی از احساس می جنگیـد بـا تصویـر مـن
سطر مـادر را شراره می شدم
استعاره می شدم
*
زود هوشم باز شد
چَـشمـرانـی زلال، آغـــاز شد
دیدم ای افسوس،پـُشتم هست رو بر آسمان
هتـک حـرمت بـر مقـام راز شد
عاشقی ناساز شد
*
ای خدای مهربان
باز کن مردانگی، با من بمان
بلبلی افتـاده بـر چنـگ گـروهــی کـرکسم
نیشزخمی دارم از کام زمان
من غریبم الاَمان



تمرین (4)

زلال پیوسته ی پنج سطری قافیه دار بنویسید با شروع ریتم موسیقییائی « مستفعلُن فـعُـلَن » با دخالت « مستفعلُن » و با فرم ضرباهنگ: ( 3-5-7-5-3)

مستفعلُن فـعُـلَن
مستفعلُن مستفعلُن فـعُـلَن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن فـعُـلَن
مستفعلُن مستفعلُن فـعُـلَن
مستفعلُن فـعُـلَن

آرایش قوافی:

.......قافیه
..............قافیه
.......................آزاد
..............قافیه
.......قافیه

نمونه (دادا):

من غرق سوز و تبم
من عاشق رقصیـدن دو لبـم
من منتظر بر عشوه های بس زلال توأم
تـو نیستی ای کوکب ادبـم!!
در حیـرت و عجبـم!
*
چشمت بلا نخورَد
از بـدنـظـر، غم بـر شما نـخـورد
بینـم دریـن دنیـای رنگارنگ سبک جدیـد
از دوری ات حسرت به ما نخورد
راهم خطا نخـورد
*
دیـــوار عشـق مــــرا
نظمی ست در هر جای جای سرا
دیــوارهـایـــم از جنـون ، چـون موج می رقصنـد
ای نـرمـــی ِ هنـجــــارهـــای دادا
از سمت و سوی در آ
*
دربـست نـوکــرتـــم
هر وقت خواهی مست در برتم
معذور دار این تشنـه را از وعـده های بهشت
ای شهر عشق! زیــر خنـجرتم
بی جان و بی سرتم
*
آتش ترین سحرم
در راه تو از خویش می گذرم
خاکستــرم بنـمـا و بـخشا دست طوفـانـهـا
دریـا بگیــرد سوزش جـگــرم
در عـالــم دگــرم.


تمرین (5)

زلال پیوسته ی پنج سطری قافیه دار بنویسید با شروع ریتم موسیقییائی « مفتعلَن مفتعل » با دخالت « مفتعلَن » و با فرم ضرباهنگ: ( 4-6-8-6-4)

مفتعلَن مفتعل
مفتعلَن مفتعلَن مفتعل
مفتعلَن مفتعلَن مفتعلَن مفتعل
مفتعلَن مفتعلَن مفتعل
مفتعلَن مفتعل


آرایش قوافی:

.......قافیه
..............قافیه
.......................آزاد
..............قافیه
.......قافیه

نمونه (دادا):

عشق عیان می شود
طبـع لطیـفم چـو روان می شود
عشق مــرا تا سر ِ میلاد جنون می برد
وای به روحم که جوان می شود
شاه زمان می شود
*
وای به دادا که او
دارد ازین پس به خدا گفتگو
وای به دادا که سرش گشته سر ِ دارها
زلـزلــه انـداختـه بـر او سبو
راز نپـرس و نـگـو!
*
بی سرو پا گشته ام
از تـن ِ آلـوده جـدا گشتـه ام
بـاز مــرا تـا لب و آغـوش خـدا بـرده اند
باز چو خاموش و رها گشته ام
غرق نوا گشته ام
*
هر که شد از ما جدا
گشت عجب فارغ از این ماجرا
هر که می ناب درین گوشه ی عالم چشید
پاک شد از هر گنـه و هر خطا
پیش تو چون مه لقا
*
بین چهار و سه ای
بــاز دو رکعـت زده ام بــوســه ای
تـوبــه نمودم دگــر از سجـده بــه تردیـدها
بی تو شود چشمه اگر عرصه ای
سر نکشم کاسه ای


دقت:

2- مفتعلَن مفتعل
2- ئبین چهار و سه ای

1- مفتعلَن مفتعلَن مفتعل
1- بــاز دو رکعـت زده ام بــوســه ای

+- مفتعلَن مفتعلَن مفتعلَن مفتعل
+- تـوبــه نمودم دگــر از سجـده بــه تردیـدها

1- مفتعلَن مفتعلَن مفتعل
1- بی تو شود چشمه اگر عرصه ای

2- مفتعلَن مفتعل
2- سر نکشم کاسه ای


***


تمرین زلال کوتاه پنج سطری


هر کدام از وزنهای عروضی را که در آدرس زیر می پسندید
انتخاب کرده رویش کار کنید:



همه ی زلالها در این صفحه، از نوع عروضی قافیه دار پنج سطری با آرایش قافیه بصورت زیر می باشد:

.......قافیه
..............قافیه
......................آزاد
..............قافیه
.......قافیه



تمرین (1):

مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن

فرم ضرباهنگ: 4-6-8-6-4

نمونه:

وقتی نگاهم می کنی
آتـش فــرو بـر قعـر آهم مـی کنی
ایـن دود را اهل نظـر گـوینـد بـــر دادا هنــر
غافل از اینکه روسیاهم می کنی
داری تباهم می کنی

نمونه:

ای دردش از من بیشتر!
از حال اینـجـانب نـدانستــــی خبـــــــر
بایـد جگـــر بـاشــــــی و در آتـش بنـالـــــی بـارهــا
یا نصف شب افتاده باشی جان به سر
بر چنگ احساسم مگر

نمونه:

من زخمی اهریمنم
از داغـداران غـــریب میـهنـــم
ترکش به ترکش ناله ام در عشق جاری می شود
یک آشنا دارم به او زُل میزنم
بردار دست از دامنم

نمونه:

امروز چون شب می شود
شب را ز خفّـاشان لبـالب می شود
خرپای ها، خرنای ها ، خر چشم ها ، خرگوش ها،
دور هم اند و «خر» مؤدّب می شود
زنـبــور عـقـرب می شود



ایضاح:
زلالهای فوق در ریتم موسیقییائی « مستفعلُن مستفعلُن » با دخالت « مستفعلُن » و با ضرباهنگ ( 4-6-8-6-4) دوام یافته است:

مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن

دقّت:

2- مستفعلُن مستفعلُن(4ض)
2- من زخمی اهریمنم(4ض)

1- مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن(6ض)
1- از داغـداران غـــریب میـهنـــم(6ض)

+- مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن(8ض)
+- ترکش به ترکش ناله ام در عشق جاری می شود(8ض)

1- مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن(6ض)
1- یک آشنا دارم به او زُل میزنم(6ض)

2- مستفعلُن مستفعلُن(4ض)
2- بردار دست از دامنم(4ض)



تمرین (2):

مفاعیلن مفاعیلن
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
مفاعیلن مفاعیلن

فرم ضرباهنگ: 4-6-8-6-4


نمونه:

به چشم ِ شور می گردی
هلاک ِ شهوتی ، مخمور می گــردی!
چنان گیجی که از دریــا سرابی خشک می خواهی
ز موج ِ عشق ، کم کم دور می گردی
تو هم مجبـــور می گردی

نمونه:

به حق، منظور باید شد
ز قلب سنگ وآهن دور بایـد شد
به ردّ پای دلخونان ، گل ِ الماس باید کاشت
دمی که جای دارد نور باید شد،
چرا مغرور باید شد؟!

نمونه:

وصال دل مرامم باد
به غیرازعشق هرچیزی حرامم باد
غم ِ از جـان گذشتن بی نهـایت دورتــــر بـادا
به اهـل عشق هر ساعت سلامم باد
محبّت اصل نامم باد

نمونه:

کمی خـوشحـال شو دادا!
شنیـــدم یـک نـفـر امــروز یــا فــردا
فقط بـا قصـد دیــدار تــو بــر تبــریـــــز می آیــد
شنیـدم لخت خـواهد کـرد محنت را
و خواهد گشت غم،رسوا

نمونه:

گلی در خاک می روید
محبّت از دل افـلاک مـــــی جـویـد
وَ این رازی بـوَد که در حضور مرگ خواهم یافت
یکی او را چو سینه چاک می پوید
یکی خاشاک می گوید

نمونه:

اگر این چشم تر گردد
برایــم جمعه را روز پــدر گردد؟
یکـی یعقوب وار آنگاه بر گوشـم چنیـن گفتا:
که صد البتّه با خون جگر گردد
مگر آن یــار بـرگــردد



نگاه دقیق:

2- مفاعیلن مفاعیلن(4ض)
2- اگر این چشم تر گردد(4ض)

1- مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن(6ض)
1- برایــم جمعه را روز پــدر گردد؟(6ض)

+- مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن(8ض)
+- یکـی یعقوب وار آنگاه بر گوشـم چنیـن گفتا: (8ض)

1- مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن(6ض)
1- که صد البتّه با خون جگر گردد(6ض)

2- مفاعیلن مفاعیلن(4ض)
2- مگر آن یــار بـرگــردد(4ض)



تمرین (3):

فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلات

فرم ضرباهنگ: 4-6-8-6-4

نمونه ( دکتر خواجه اف خجسته )ک

گر نمی خواهی مرا
پس چـرا هر آن سر راهی مرا
من ندانستم هوسبازی تو یا عاشق به من.
می زنی بـر کوی گمراهـی مرا
چون پـر کاهی مـرا




تمرین (4):

مستفعلن فاعل
مستفعلن مستفعلن فاعل
مستفعلن مستفعلن مستفعلن فاعل
مستفعلن مستفعلن فاعل
مستفعلن فاعل

فرم ضرباهنگ: 3-5-7-5-3

نمونه:

کم کم شدم آگاه
افتــاده بــر خـط، مـردکی روبـاه
نـــزد کبـابــــــــی بــــود در میــدان آزادی
دل می گرفت از دختری گمراه
بـا تلفن همـراه


تمرین (5):

مفاعلن مفاعلن
مفاعلن مفاعلن مفاعلن
مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن
مفاعلن مفاعلن مفاعلن
مفاعلن مفاعلن

فرم ضرباهنگ: 4-6-8-6-4


نمونه: (سخن سنج تبریزی)

جوانه می زنـد زلال
به شاخ و برگ مینشیند این نهال
صبـور بـاش و بـر خــدا تـوکّلی نـمــا عـزیـز
که بدر می شود تمام این هلال
بنوش باده ای حلال

تمرین (6):

مستفعلن فعلن
مستفعلن مستفعلن فعلن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلن
مستفعلن مستفعلن فعلن
مستفعلن فعلن

فرم ضرباهنگ: 3-5-7-5-3

نمونه: (سرکار خانم طلعت خیاط پیشه - طلای کرمانی )

وقتی دلت سنگ است
حرف نگاهت سرد و بی رنگ است
مـن بـی تـو می میـرم نگاهم کـن ، نگاهم کـن
اینـجا برایـم چـون قفس تنگ است
عاشق شدن ننگ است



تمرین (7):

فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
فاعلاتن فاعلات


فرم ضرباهنگ: 4-6-8-6-4


نمونه: ( جناب بهزاد چهارتنگی - خاموش )

می شناسم درد را
سفره ای بی نان و رنگ زرد را
نبض آتش در نگاه کودکی ؛خاکستریست.
حس خوبی نیست دیگر مرد را
سوز فصل سرد را


تمرین (8):

مفتعلن مفتعل
مفتعلن مفتعلن مفتعل
مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعل
مفتعلن مفتعلن مفتعل
مفتعلن مفتعل


فرم ضرباهنگ: 4-6-8-6-4

نمونه: ( سرکار خانم پروفسور ثریّا حکیم آوا – محقق و استاد ادبیات دانشگاه کشور تاجیکستان )

پنجـره ام بـاز شد
مرغ ِ دل، آماده ی پرواز شد
می روم اکنون بـه تمـاشـای پسِ ِ پـنجـره
صفحه ای از زندگی آغاز شد
عشق مرا ناز شد



******

فریاد شو!
از این قفس آزاد شو!
حق را بنوش آندم که از من بگذری.
در من کُشی استاد شو!
پولاد شو! :

مستفعلن
مستفعلن مستفعلن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن
مستفعلن مستفعلن
مستفعلن


......


آه ای دل!
بخت شد گمراه ای دل!
عقل سوداگر اسیر شهوتی گشت
با خطر، همراه، ای دل!
آه ای دل!



فاعلاتن
فاعلاتن فاعلاتن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن
فاعلاتن فاعلاتن
فاعلاتن

نظم شهر ما به هم ریخت
صبـح دستـی گـردن خُفّاش آویخت
از خرابه تا خرابه، شب به شب، انصاف پژمرد.
عاقبت از خلق،ترس حشر بگریخت
آسمان با ما در آمیخت



فاعلاتن فاعلاتن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن
فاعلاتن فاعلاتن

باز بـاران در کمین است
شاهـد غم هــای مـن ، تنـها زمیـن است
زخـم می رویــد بــه جــای نستـرن در خــاک بـانـــو!
آبشار است و من و جسمی غمین است
مدتی کارم همین است.

مـردانـه پـا بـردار
حتّی اگر خواهی روی بر دار
هـر روز انسانیّت خـود را شکـوفــا کــن!
بر نفس خـر، دیوار شو دیوار
جو را نبین خروار


وقتی سفر کردید،
از جادّه ی دریــا گـذر کردیـد،
تا که رسیدید هفت موج از عشق غسل کنید،
دیدید اگر دل مانده در تردید،
آرام بـــر گـردیــد!


بـا خدایت جور باش
خـوب حـلاّجی کـن و منـصـور بـاش
هـــر کجـا دیــدی کــــه بیـن رنـگهـا بیـگانــه ای
پنبه کن بر گوش و همچون کور باش
از سیاست دور باش

گلی در خاک می روید
محبّت از دل افـلاک مـــــی جـویـد
وَ این رازی بـوَد که در حضور مرگ خواهم یافت
یکی او را چو سینه چاک می پوید
یکی خاشاک می گوید

در قلب تار ، اسرار می میرد
پیش طبیب مرده دل، بیمار می میرد
تعطیل کن رقص و نوا در جمع بی احساس و دور از عشق
گیتار در آواز نا هنجار می میرد
خالی ز شور، اسرار می میرد

***


تمرین کنید و زلال را یاد بگیرید. نسل آینده به نوازش آثارتان نیاز دارد:

مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن

دقت:

مستفعلُن
یارم تو را

مستفعلُن مستفعلُن
چـون ابـر می بارم تو را

مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مـن خـادم بنیـانگـذار بـوســه ام

مستفعلُن مستفعلُن
تا عشق می کارم تو را

مستفعلُن
دارم تو را


***************************


نکاهی دقیق به جریان شعر زلال

چکیده:
پرداخت عمیق و دقیق بر جریانی چون ظهور « شعر زلال » در ادبیات، راهگشای تکثیر معلومات درست برای نسل آینده است. اکنون دانشمندان ادبیات ما رسالت دارند که حقیقت را تا آنجایی که قدرت قلمشان اجازه می دهد بازگو نموده و نسل آینده را به راه درست در این عرصه هدایت فرمایند. اگر چنانچه کلاهبرداری هایی در زمینه ی ادبیات صورت گرفته و دلایل و تمجیدهایی بیـخود و بیجا برای جا انداختن و اثبات جریانی به قصد کم اهمیّت جلوه دادن «زلال»، در نهایت استجهال و با ایجاد تشکیک، قوّت گیرد، در قبال نسل با هوش آینده غیر از کاهش قرب و منزلت ، هیچ امر مهمّی انجام نگرفته است.
می خواهم این را عرض بدارم که:
اولاً آیا « زلال » شعر است؟ یا نیست؟! اگر نیست برای اثبات این امر، دلیل موجّه چیست؟
دوماً اگر « زلال » شعر است، پس جایگاهش در تاریخ ادبیات معاصر کجاست؟!
بنده با نهایت احترام و با طلب رخصت از بزرگمردان ادبیات، موارد زیر را جهت روشن شدن جریان زلال،بطور فشرده بیان داشته و باقی را به عهده ی اساتید منصف در طول تاریخ ادبیات جهان می سپارم:
الف- « زلال » شعر است
ب- « زلال » قالبی جدید و بی نظیر است
ج- « زلال » سبکی جدید و بی نظیر است.

قبلاً خاطر نشان سازم که : در یک اتفاقی نادره در تاریخ ادبیات، « زلال » هم اسم «قالب» است و هم اسم « سبک ».

مقدمه:
چنانکه در چکیده اشاره نمودم، اکنون دانشمندان ادبیات ما رسالت دارند که حقیقت را تا آنجایی که قدرت قلمشان اجازه می دهد بازگو نموده و اهل قلم را به راه درست در این عرصه هدایت فرمایند تا خدا نکرده در قبال دانشمندان نسل آینده که مو را از ماست بیرون خواهند کشید، بزرگواری خود را حفظ کرده و مورد مذمّت قرار نگیرند. حالا این امر بزرگ منوط به داشتن انصاف ، عدم حسادت ، عدم برخورد احساسی و عدم تعصب بیجا به کسی و داشتن حسّ صداقت و دلسوزی برای نسل آینده می باشد. در این مقاله سه مورد بررسی می شود: یکی اینکه بدانیم آیا « زلال »، شعر است یا نه؟ و دومی اینکه برایمان آشکار و ثابت گردد که آیا « زلال » قالب است یانه؟! سوم اینکه بدانیم « زلال » علاوه از قالب بودن، « سبک » است یا نه؟!
تا آنجایی که امکان دارد مقاله از روی منطق و با تکیه بر استنادهایی علمی ادامه داشته و سعی خواهد شد اثبات با بیانی ساده و قابل فهم همه، ارائه گردد. خیلی از دوستان ادبیاتی ما با اشارات محتوائی قالب ها، و با استناد به سبک های زبانی چون سبک عراقی و سبک خراسانی و... مقوله ی ساختار شکنی و هنجار شکنی را آنطوری که باید هضم ننموده و چنین می پندارند که زبان فارسی در چند سبک محدود قدیم درجا می زند و دیگر ادبیات ما، مستعد پیشرفت نیست. در حالی که اگر دقت داشته باشیم خواهیم دید فرق بین دو سبک قدیم نه تنها در ساختار و قالب و نه تنها در آهنگ و موسیقی که فقط با جزئی تغییر در لهجه و بیان بوده است!!!
در هر حال اجازه بفرمایید مطلب را در جای خودش بسط و توضیح دهیم تا قاطی نشود.
در طول این مقاله :
ثابت می شود که: « زلال » شعر است
ثابت می شود که: « زلال » قالبی جدید و بی نظیر است
ثابت می شود که: « زلال » سبکی جدید و بی نظیر است

بطن مقاله:

الف- اثبات شعر بودن « زلال »:

جهت روشن شدن مطلب، ابتدا به تعریف «شعر» می پردازیم:
شاعران و منتقدان، تعریف‏های گوناگون و بی‏شماری درباره ‏ی «شعر» ارائه داده ‏اند. در تعریف‏های سنتی ، ویژگی‏ اصلی شعر را موزون و آهنگین بودنِ آن دانسته‏ اند. در تعریف‏هایی دیگر، با دانش، فهم، درک، ادراک و وقوف یکی انگاشته شده است.
کافیست که عبارت « تعریف شعر » را در گوگل جستجو فرمایید. خواهید دید برای تعریف شعر ، مطالب زیادی وجود دارد. اما امروز اشاره بر کلام بزرگانی چند برای تصدیق سخن ما کافیست:
- بو علی سینا در شفا می گوید: شعر، کلامی خیال انگیز است که از اقوالی موزون و متساوی ساخته شده باشد
- افلاطون در رساله ی «ایون» خود، شعر را مولود شوق و الهام می خواند.
- دکتر زرین کوب، شوق الهام را تعبیر عارفانه ای از تخیّل می داند.
- دکتر خانلری اعتقاد دارد شعر القای حالات نفسانی است
.دکتر شفیعی کدکنی نیز اعتقاد دارد شعر چیزی نیست جز به موسیقی رسیدن کلام و می گوید: شعر حادثه ای است که در زبان روی می دهد و در حقیقت، گوینده ی شعر با شعر خود، عملی در زبان انجام می دهد که خواننده، میان زبان شعری او، و زبانی روزمره و عادی تمایزی احساس می کند."
در جای دیگر می نویسد:
"شعر گره خوردگی عاطفه و تخیل است که در زبان آهنگین شکل گرفته باشد."
دکتر زرین کوب می گوید: شعر دارای ماده و صورتی است.ماده ی آن معنا و مضمونی است که اساس آن را تشکیل می دهد و صورت آن وزن و آهنگی است که شعر را از انواع دیگر سخن جدا می سازد و ترکیب این دو را شعر می نامند.
هواداران متعصب آن را هنر برتر شمرده اند ، زیرا توان تصویر و نمایش شعر ، از صورت ذهنی و انتزاعی بیش از سایر هنر هاست .با موسیقی ارتباطی تنگاتنگ دارد و نوعی وزن بیرونی ، علی رغم پندار نو پردازان ، از لوازم حتمی آن است.

اما نظر شخصی من:
شعر،کلامی تآثیر گذار است که قدرتش از صحبت معمولی بیشتر می باشد و به دو نوع تقسیم می شود:
1- شعر در قالب نظم: که پندها و قصه ها و سخنان آرایه دار و تصویر و تخیل و کلام معجزه آسا در آهنگی موزون و قالبی منظوم و مشخص قرار می گیرد.
2- شعر در قالب نثر: که فقط سخنان دارای تصویر و تخیل و کلام معجزه آسا را در بر می گیرد و قصه ی ساده و کلام ساده و پند ساده را شامل نمی شود.

نتیجه:
با توجه به موارد فوق، موجودیت « شعر زلال » در عرض این چند سال، برای همه مبرهن است. شعر زلال پر از پند و تخیل و پیام های شفاف و آراسته بر تخیّل و تصویر است قالبهای عروضی شعر زلال بسیار موزون و آهنگین بوده و ارتباط تنگانگ با علوم موسیقی و هنر دارد.
سرکار خانم دکتر ثریا حکیم آوا ( استاد ادبیات دانشگاه کشور تاجیکستان ) در تحلیل اشعار آقای دکتر اعظم خواجه اف خجسته ( زلالسرای بنام تاجیکستانی ) چنین مرقوم می فرمایند:
در شعر (زلال) ی دیگر به وسیله ی تشبیه تاثر کلام این گونه تامین شده است:

جام جم لبریز شد
رستم دستان ز جا نیمخیز شد
ابـن سینـا در بـخـارا نبـض بیـماری گـرفت
ناله ی نی شد بلند و حلقه ها در گوش ها آویز شد
حافظ شیـراز و سعدی مست اشعار کمال
لحظه ی قلب زمان تبریز شد
کفش من شبدیز شد

تصویری ماندگار و استادانه را در شعر اعظم خجسته احساس می شود.
راستی،استقبال شاعر از سبک جدید زلال بازگوی جستجوی پیوسته و اندیشه و نگاه تازه ی شاعر به شعر و زمان است. ورنه میان سخنوران ایرانی مورد توجه قرار گرفتن آسان نیست. چنانکه می گوید«برادرجان خراسان است اینجا، سخن گفتن نه آسان است اینجا».
واقعا حضور پیوسته ی روح زمان در شعر خجسته زیاد احساس می شود. شعر او هم گام زمان و میراثبر نیاکان است:
بیان محتوا- تصویر در پارچه ی مذکور غیر منتظره است. محض حضور تخیل و تصویر واقعی بدیعیت شعر را افزون و تأثیر شعر را بیشتر نموده است. در زلال «چه شد» همین گونه تصویر و تخیل مشاهده می شود.

سیگار به لب گرفت
پنــاه میـان بـاغ شب گــرفت
رها نموده حلقه-حلقه دود بــه آسمان
تو گویی در حصار دود رها بشد و سوز و تب گـرفت.
مگر گناه او چه بوده و چه شد،اینچنین
ز داور زمــــان ادب گـــــرفت؟
دوری از طرب گرفت؟

همزمان باید گفت، اشاره در آفرینش شعر به جز تخیل و تصویر به ترکیب سازی و معنی آفرینی و موسیقی شعر نیز توجه دارد.
- سرکار خانم دکتر حکیم آوا ، در زمستان سال 1390 هجری شمسی، دوباره چنین پیامی در خصوص شعر زلال دارد:
« از روزی که شعر زلال به توسط « دادا بیلوردی » به عالم ادبیات معاصر وارد شد، دو سال سپری می شود.طی این مدت کوتاه سبک زلال هواداران و پیروان خود را کسب کرد.جای خوشحالی است که امروز شاعرانی از ممالک ایران،افغانستان،تاجیکستان،آذربایجان، عربستان و ... در این سبک شعر ایجاد می کنند.بر پایه اطلاعی که بنده دارم امروزه حدود 200 نفر در نقاط مختلف جهان زلال می گویند و برخی بعد از آشنایی با زلال، سراغ شکل های دیگر شعری نرفته اند. شاعران بسیاری هستند که اگر بخواهیم نام ببریم در مجال مطلب نمی گنجد و از اینکه این رشد ادامه دارد شاید عده ای از قلم افتاده باشند و دلگیر شوند. بی شک، شاعران قدرتمندی هستند که از سبک جدید « زلال » استقبال کرده و با کمال مهارت زلال می گویند.
مسلماً در بدیعیت یک شعر،ابعاد هنری آن یعنی: سبک بدیعی، قوانین ژانری، ریتم و آهنگ و کاربرد و صنایع و آرایه های ادبی و ساختار بیرونی قابل توجّه است. تحقیق و بررسی ابعاد هنری شعر زلال نیاز به کاوش های عمیق و دقیق دارد، زیرا در یک نگرش سطحی نمی توان همه ی ویژگی های زلال را به عنوان پدیده ای جدید در عالم شعر، برشمرد. با این حال آن چه غیر قابل انکار است ظرفیت و توان قالب زلال می باشد که پاسخگوی همه ی انتظارات یک شاعر است و شایسته می باشد از این ظرفیت ها که در انواع و قالب های شعری دیگر نیز کم نیستند، استفاده ی ماهرانه ای صورت گیرد، بعید نیست که بشنویم: زلالی خلق خواهد شد که کام همه ی تشنگان ادب را در این قالب زیبا شیرین خواهد کرد. چنین امری اتفاق نخواهد افتاد مگر با تلاش و زحمات پیگیرانه ی زلالسرایانی ماهر.
خوشبختانه زلال هایی که تا امروز ایجاد شده اند اکثراً نوید دهنده ی آینده ای درخشان از سبک زلال می باشند. هیچ جای تردید نیست که زلال در آینده ای نه چندان دور جایگاه واقعی خود را در ادبیات جهانی کسب خواهد کرد.

دکتر ثریّای حکیم اوا، استاد دانشگاه خجند. تاجیکستان.
زمستان 1390 »
- خانم دکتر ثریا حکیم آوا در جای دیگر با تحلیل کتاب « چشمه زلال ِ» دکتر خجسته چنین بیان می دارند:
واقعا تصویرها در شعر زلال صمیمی اند و با سبک تازه آمیزش زیبا یافته اند:

بایـد فراموشت کنـم
فریاد را چون حلقه در گوشت کنم
یــاد تــو را بیــرون کنــم از تــار و پـود خــاطـرم
در عالم متــروکه‌ای چون مرتدی با غم هم‌آغوشت کنم
بیرون شوَم از بند تو، از نو بسازم خویش را تا در جهان بیش و کم
بـا آن همــه دارندگی بیـچاره و یک خـانه بر دوشت کنم
نه،نه،مبادا اینچنین،من بی ‌تو هیچم،هیچ،هیچ
مستانه آ، با بوسه گلپوشت کنم
چون جام می، نوشت کنم

در این زلال نیز دید شاعر وسعت یافته، فلسفه ی انکار انکار را تابش زیبای تصویر بخشیده، به وسیله ی این محتوای کل "من بی تو هیچم، هیچ، هیچ" قوت بخشیده است. صنعت تکرار نیز همین وظیفه را به دوش گرفته است: «هیچم، هیچ، هیچ». به اندیشه ی ما در آغاز این گفتن شاعر: «باید فراموشت کنم» و تا چند سطر دیگر تصدیق تصمیم این گفته ها، اهداف شاعر را از معنی واقعی زلال، که در مصرع «نه، نه! مبادا این چنین، من بی تو هیچم، هیچ، هیچ» جمع آمده است، روشن و پر تاثیر می کند.
متوجه می شویم :

گریه‌ها خنده شدند
اشک‌ها اختــر رخشنده شدند
چیـن پیشانی اتـو شد ز نسیــــم نگهت
هرچه آژنگ به رخسار و جبین بود همه رنده شدند
آری، آری ز قدم‌های تو در عالـــم عشق
آرزوهــای دلــم زنـده شدنــد
مَــهِ تـابنـده شدند

در زلال مذکور، اندیشه ی معمول با دید مدرن آمیزش یافته، شاعر تصویر های ناب را ایجاد می کند. واقعا در ادبیات کلاسیک و معاصر تصویر «گریه ها خواهند شد» زیاد به چشم می خورد، اما اعظم خجسته در کارگاه خیالی خویش، این تصویر را جلای مدرن بخشیده، در ادامه می گویند : «چین پیشانی اتو شد ز نسیم نگهت // هرچه آژنگ به رخسار و جبین بود، همه رنده شدند» و این طرز تخیل و آفرینش تصویر بشارت از دید نو شاعر است. دو سطر مذکور را سطر کلیدی تصویر در زلال مذکور شناختن لازم است. محور تصویر زلال – اندیشه ی تازه در سطرهای «چین پیشانی اتو شد ز نسیم نگهت // هرچه آژنگ به رخسار و جبین بود، همه رنده شدند»، گنجایش یافته است .
جای دیگر شاعر می گوید :

چو دیدمت، نگاه
به من نمی‌کنی، ز سینه آه
کشیدم و ز سرنوشت شوم و زشت خود
کـه بـر مـراد مـا نشد، پنـاه
بجستـم از اِلاه

میبینیم اندیشه های واقعا شاعرانه در قالب زلال گنجایش زیبا و تابش دلربا پیدا کرده است. پس، سبک زلال می تواند بار شعر معاصر را بردارد.
یک دلیل دیگر، معلوم است که در رشد جنبه ی هنری شعر، ایجاد عبارت و ترکیب های تازه جایگاه خاصه دارد. فکر می کنیم در سبک زلال نیز باید همین نکته عامل مهم تامین بدعیت شعر باشد. در زلال های شاعر تاجیک همین گونه تراکیب با کثرت استفاده، امتیاز پیدا کرده اند: « قالب و قاب قیل و قال ، «تبسم بی عبا کل کرده در باغ لبان»، «در زلف شما پای دلم آویخت»، « محبت پیاده ام ز سایه ی حصار تو گذشت»‌، «روی نرم برگ مریم»، «کویر پر سراب بی افق»، «درخت بی نوای پیکرم جوانه ها زده به شاخ و برگ سبز»، «پربال خواب من را کس ندید»، «چین پیشانی اتو شد از نسیم نگهت»، و ... این تراکیب از دید مدرن و تخیلی غیر منتظره ی شاعر و از وسعت امکانات ِ « سبک جدید » گواهی می دهند.
البته ما این جا تنها به تصویر، تخیل و دید شاعرانه در سبک زلال توجه کردیم و ویژگی های قالب آن مورد آموزش اهل تحقیق قرار دارد، اما فکر می کنیم به هر حال سبک زلال به ادبیات معاصر وارد شد و چگونه قبول شدن این سبک از جانب هواداران، پیش از همه به مهارت هنر شاعران ما ارتباط ناگسستنی دارد.
- نگاه های مثبت بسیاری در طول این مدت اخیر در راستای تأیید شعر زلال می باشد که فعلاً در این مقاله به مرقوماتی از سرکار خانم دکتر ثریا حکیم آوا کفایت نمودیم.
حالا سئوال بنده این است که:
آیا تعریفی از شعر داریم که در آن صحبت از موارد زیر نباشد؟:
هنریّت برتر
عاطفه و شوق و الهام
موسیقی کلام
احساس
تخیل
تصویر
ریتم واژه و آهنگ
آرایه های شعری ...
موارد فوق همه در شعر زلال وجود دارد. پس بنابر این ثابت شد که :
« زلال » شعر است.

ب - «زلال» قالبی جدید و بی نظیر است

قبلاً خاطر نشان سازم که در یک اتفاقی نادره در تاریخ ادبیات، « زلال » هم اسم «قالب» است و هم اسم « سبک ».
تعریف قالب
واژه ی « قالب » را در فرهنگ لغات چنین تعریف کرده اند: ظرفی که در آن چیزی می ریزند تا به شکل و اندازه ی آن در آید. همچنین به معنی جسم و تن و کالبد نیز اطلاق می شود.
و اما تعریف قالب در شعر:
قالب شعر به شکل شعر گفته می شود که بر دو نوع است: شکل ظاهری و شکل درونی ( یا شکل ذهنی ). شکل ظاهری که شامل وزن و بی وزنی، تساوی مصراع ها و یا کوتاهی و بلندی آنها، قافیه . در صورتی که قافیه ای وجود داشته باشد و صداها و حرکات ظاهری کلمه می شود.( ویکی پدیا )
دکتر شفیعی کدکنی معتقد است: « هر شعر دو شکل یا قالب یا صورت دارد. یکی شکل ظاهری که عبارت است از طرز ترکیب مصراع ها و ابیات با یکدیگر به اعتبار قافیه و ردیف و گاه وزن. این همان چیزی است که در اصطلاح قدیم ، قصیده،غزل،قطعه و امثال اینها را از یکدیگر جدا می کرد...
اما شکل شعر یا صورت شعر ، یک مفهوم عمیق تر هم می تواند داشته باشد و آن مسئله ی شکلِ درونی یا فرم ذهنی آن است که به طور خلاصه عبارت است از مسئله ی پیوستگی عناصر مختلف یک شعر در ترکیب عمومی آن.
بسیاری از شعرهای قدیم از نوعی یکپارچگی و وحدت ارگانیک برخوردار هستند ، مثل قصاید ناصر خسرو. »
از توجیهات فوق چنین استباط می شود که:
اگر چنانکه نثر فنّی را در ردیف قالب های شعر قرار دهیم ، شکل درونی آن مدّ نظر است و اگر نظم را در ردیف قالب های شعر به حساب آوریم ، بیشتر شکل بیرونی آن مدّ نظر میباشد.
شکل بیرونی همه ی قالب های منظوم کلاسیک( غزل ، مثنوی، قصیده ، رباعی ، دوبیتی ، چهار پاره...) از بیت و مصراع تشکیل شده است.
تعریف بیت: دو مصراع هم طول از لحاظ وزن که غالباً تکمیل کننده ی معنا و مفهوم همدیگرند و وقتی مصراع ها زیر هم قرار می گیرند شکل بیرونی مستطیل خوابیده را تشکیل می دهند(چه قافیه دار باشند و چه بی قافیه)
در همه ی قالب های منـظوم کلاسیک صحبت از بیت و مصراع است. و در نثر از بیت خبری نیست. بلکه سطرها به اختیار کوتاه و بلند می شوند.
بنابر این بنده قالب های شعری قبل از ظهور قالب زلال را به سه نوع تقسیم می کنم:
1- قالب های منظوم کلاسیک (مثل قصیده، قطعه، غزل،رباعی،دوبیتی...)
2-قالب های منثور کلاسیک (مثل انواع بحر طویل، نثر موزون افاعیلی و نثر مسجع، نثر مرسل، نثر فنی... )
3- قالب های بینابین کلاسیک( مخلوط با بیت و نثر مثل حکایتهای سعدی )

جهت رفع خستگی در ادامه ی مطلب، ترجیـح می دهم که گامی در گلستان زلال به سیاحت بپردازیم.
تاریخ پیدایش و تعریف و قوانین قالب شعر زلال

تاریخ و محل پیدایش زلال
« زلال » به عنوان قالبی تعریف شده در عرصه ی شعر، در تاریخ دوم بهمن سال یکهزار و سیصد و هشتاد و هشت هجری شمسی با اصول و توضیحات کامل،به همراه بیست و سه شعر و با نمونه ای از بررسی ها تولد یافته و از طریق اینترنت و به توسط دادا بیلوردی بر عالم ادبیات تحویل گردید. محل تولد زلال، کشور ایران است و در قلّه ی پارک ائل گولی تبریز به اینجانب (دادا بیلوردی) الهام شده است. قبلاً شعری در هیچ سبک و قالب شعری در هیچ جای دنیا با این تعاریف و قوانین و ساختار نبوده است.
اصل شعری که برایم الهام شد این است:

ترانه خـوان شده ای
تـــو بــاز ای گلم جـــوان شده ای
بیــــا که خانه به خانه به خویش سر بزنیم
چــرا ز عاشق سرمست روزگـار خـود نهان شده ای؟
بیـــــا که بی تـو درین آشیـانـه مـی میـرم
چگونه جان دهمت؟جان شده ای
ز دل، گران شده ای

این حالت صعود و نزول رندانه ی موسیقی کلام و شکل درونی شعر (که چون قلّه ای در ذهن نمایان می گردد) چنان مرا مست احوال و غرق در نوعی احساس گرم نمود که مجبور شدم چهل شبانه روز خلوت نموده برایش تعریف و قواعد بنویسم:
تعریف زلال
شعری است با طول وزن پلّه ای که بطور مساوی از سطر کم شروع شده و در سطر کم نیز به اتمام می رسد . این نوع شعر دارای 5 الی 11 سطر می باشد . از لحاظ وزن به طولانی ترین سطر که سطر وسطی می باشد « سطر مادر » و سطرهای اطراف آن را « سطرهای قرینه » می گویند . زلال دارای قالب های مختلفی است که هرکدام برای خود اصول و تعاریف خاصّی دارند.
قانون کلّی زلال
1- سطر اول و آخر دارای حداکثر پنج ضرباهنگ در وزن مثلّثی عروضی و یا حداکثر شش عدد هجا در وزن مثلّثی آزاد باشد.
2- تعداد ضرباهنگ بین دو سطر ( تفاوت پلّه ای بین دو سطر همجوار از هم ) در وزن مثلثی عروض ، فقط 2 عدد و تعداد هجا در وزن مثلثی آزاد حداکثر تا شش عدد که با یک فاصله ی مساوی بطور پله ای نزول و صعود داشته باشد. ( مثال : اگر تعداد ضرباهنگ سطر دوم از تعداد ضرباهنگ سطر اول ، دو تا بیشتر باشد باید تعداد ضرباهنگ سطر سوم هم از سطر دوم ، دو تا بیشتر باشد . به همین ترتیب دو به دو و پله ای صعود می کند تا سطر مادر و بعد به همان اندازه بطور متقارن و با فاصله ی یکسان کاهش می یابد . به این عمل در زلال عروضی، راز « 2 » گفته می شود)
3- ریتم موسیقیایی از ابتدا تا آخر بطور روان حفظ گردد.
4- تعداد سطرهای هر زلال ، از 5 کمتر و از 11 بیشتر نباشد. ( یعنی 5،7،9،11 )
5- سطرها زیر هم نوشته شوند.
6- سطرهای قرینه ، از لحاظ طول وزن عروض یا تعداد هجا و تعداد ضرباهنگ باهم مساوی باشند .
(توجه:تعداد ضرب بین سطرها در همه ی زلالهای عروضی فقط 2 است )
مفهوم ضرباهنگ:
ضربه ای که در یک ملودی و یا موسیقی شعر ایجاد می شود ( طبل زنی ) مثال:
مفاعیلُن = مفا+عیلُن= 2 ضرباهنگ
مفاعیلُن مفاعیلُن = 4 ضرباهنگ
مثالی دیگر:
مستفعلُن= مُستَف+عَلُن= 2 ضرباهنگ
مستفعلُن مستفعلُن= 4 ضرباهنگ
مثالی دیگر:
مستفعلُن فَع = مُستَف+عَلُن+فَع= 3 ضرباهنگ
مستفعلُن مستفعلُن فَع= 5 ضرباهنگ

انواع قالب های زلال

1- عروضی قافیه دار
الف- قافیه دار یک در میان
ب- قافیه دار با آزادی سطر مادر
ج- تمام قافیه
2- عروضی بدون قافیه
3- زلال آزاد
4- عروضی قافیه دار پیوسته
5- عروضی بی قافیه ی پیوسته
6- زلال آزاد پیوسته

1- آرایش در زلال عروضی قافیه دار:
الف: قافیه دار یک در میان ( این بهترین است )
مثال در پنج سطری:

..........قافیه
.....................قافیه
.................................آزاد
.....................قافیه
..........قافیه

مثال در هفت سطری:

..............قافیه
............................قافیه
............................................آزاد
.........................................................قافیه
............................................آزاد
............................قافیه
..............قافیه

ب: قافیه دار با آزادی در سطر مادر

مثال در هفت سطری:

..............قافیه
............................قافیه
............................................قافیه
.........................................................آزاد
............................................قافیه
............................قافیه
..............قافیه

ج: تمام قافیه

مثال در پنج سطری:

..........قافیه
.....................قافیه
.................................قافیه
.....................قافیه
..........قافیه

مثال در هفت سطری:

..............قافیه
............................قافیه
............................................قافیه
.........................................................قافیه
............................................قافیه
............................قافیه
..............قافیه

در همه ی انواع زلال، قانون کلی زلال مراعات می گردد با این تفاوت که در نوع عروضی قافیه دار، آرایش قافیه هست و در نوع بی قافیه از آوردن قافیه صرفنظر می شود و در نوع آزاد بصورت هجائی عمل می گردد.
زلال آزاد مقیّد به ردیف و قافیه و اوزان عروضی نیست و در این نوع ، بیشتر روی تصویر و تخیّل و کوتاه و محکم گویی و روی آرایه های نادره ، تمرکز حواس می شود . و گاهی هم می بینید که سادگی موضوع بخاطر اهمیت پیام ارجحتر از به کار بردن سایر افاده های ادبی است.
توجّه فرمایید که زلال آزاد ، از قانون کلّی خارج نمی شود . آزادی این ، فقط از قید اوزان عروضی و ردیف قافیه می باشد . در این شعر طبق قانون کلی زلال ، فاصله ی بین سطرها با شمارش هجاها مراعات می گردد. یعنی سطر اول و آخر هر کدام دارای حداکثر شش عدد هجا باشد و تعداد هجای بین دو سطر ( تفاوت پلّه ای بین دو سطر همجوار از هم ) حداکثر تا شش عدد بوده و با یک مقدار تفاوت بطور پله ای نزول و صعود دارد.
ساختار زلال آزاد با شمارش هجا به دلایل زیر دارای ارزش می باشد:
1- شکل ساختار ، در روی صفحه ، بر محتوایی ارزشمند، زیبایی می بخشد. بطور کلی در کنار صفحه بصورت مثلث و در وسط صفحه بصورت لوزی و یا در نگاه محیطی به صورت پنج و شش ضلعی منظم نمایان می گردد.
2- سعی می شود پیام، علیرغم آرایه دار بودن، بصورت شفاف و زلال بر مخاطب منتقل گردد.
3- شاعر از یک سو از زحمت عروض، آزاد گشته و از سوی دیگر تمرکز حواس بر ساییدن کلام دارد. توجه داشته باشید که شکل لوزی و مثلث و پنج ضلعی و شش ضلعی در انواع ساختار زلال با رعایت قوانین وزن بوجود می آید.
زلال به نگین انگشتری می ماند که هر چه رویش زحمت و دقت به عمل آید به جلایش افزوده می گردد.
نظر شخصی من:
هر چند که زلال عروضی قافیه دار، زحمت و حوصله و مهارت زیادی می طلبد اما به دلیل لذّت موسیقییائی خاص، دارای اهمیّت زیادی بوده و خلق شاهکار در این نوع قالب، بیشتر مدّ نظر است.
معمولاً پیام در زلال بصورت شفاف و صاف بر مخاطب عرضه می گردد.
زلال پیوسته چه نوع زلالی است؟
اگر دو یا چند زلال را طبق رعایت موارد زیر پشت سر هم بنویسیم به آن زلال پیوسته می گویند:
1- مجموع تعداد سطور زلالها با هم مساوی باشند ( یعنی اگر زلال اولی پنج سطری است بقیه هم باید پنج سطری باشند )
2- محتوای کلام یکی باشد ( یعنی زلال اولی در یک محتوا و دیگری ها خارج از محتوا نباشند)
3- وزن همه ی زلالها یکسان بماند ( یعنی اگر زلال اولی با سطر چهار ضرباهنگی « مستفعلُن مستفعلُن » شروع شده و به اتمام رسیده زلال های بعدی هم با همان وزن ادامه یابند.)
4- در صورت قافیه دار بودن، آرایش قوافی در زلالها به صورت یکسان عمل شود ( یعنی زلال اولی یک در میان قاقیه و بعدی ها تمام قافیه یا بی قافیه نباشند )
5- سعی شود زلالها با یک سطر از همدیگر فاصله گیرند.
6- هر قطعه زلال در نوع پیوسته ، علیرغم رعایت یکسانی آرایش قافیه، قوافی مستقلی دارد ( یعنی می شود در هر زلال از یک نوع قافیه و ردیف برخوردار شد. مثلاٌ اگر در زلال اولی از قوافی «جان و جهان و ...» استفاده شده دیگر لازم نیست در بعدی ها از همین قوافی استفاده کرد. میتوان از قافیه های دیگری چون « آب و خواب و ... » بهره مند شد ).
توضیح: در زلال پیوسته محدودیتی نیست.
زلال پیوسته به خاطر این است که اگر شاعری مطلبش تمام نشد بتواند ادامه دهد. گاهی اوقات دیده شده که زلال عروضی هفت سطری نوشته ام و دیده ام مطلبم تمام نشده ادامه داده ام و زلالم شده پیوسته. من زلال پیوسته ی هفتاد دو قطعه ای هم نوشته ام. شاید از این بیشتر هم بنویسند و محدودیتی نیست.

یک مثال برای زلال پیوسته:

شادم، از دردی بگو
گرمم، از کولاک و از سـردی بگو
سیرم، از امــواج سـرخ و داغ دریــا دم بـزن!
با خدای من چه می کردی؟ بگو
از جوانمردی بگو
*
آه، ای هفتـــــه خیـــال!
شاعری خودجوش می خواهد زلال
ما « یقین » بر قالب زرّین « ایمان » ریختیـم
طــرح او نـــه از خیــال و احتــمــال
بلکه هست از شور و حال
*
ما زلالــی می شویــم
مست از حالی به حالی می شویم
کهکشان عــشق را آلــوده تــر خـواهیم ساخت
آنـچنـان محـو جمـالــی می شویــم
کز تو خالی می شویم

وزن:
فاعلاتُن فاعلات
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلات
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلات
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلات
فاعلاتُن فاعلات

آرایش قافیه:

................قافیه
.............................قافیه
.........................................آزاد
.............................قافیه
................قافیه

چنانکه ملاحظه میفرمایید در داخل زلال، از بیت کلاسیک خبری نیست و شکل خارجی اش مطابق تعریف و بر اساس آرایش اوزان قانونی به طور کلی به حالت مثلث یا لوزی و گاهی هم در نگاه از محیـط ، بصورت پنج ضلعی یا شش ضلعی در روی صفحه ، نمایان می گردد.
نمونه ای از زلال:
با شروع ریتم موسیقییائی « مستفعلن مستفعلن » با دخالت « مستفعلن »
فرم ضرباهنگ ( 4-6-8-6-4)

مستفعلن مستفعلن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن
مستفعلن مستفعلن

آرایش قافیه:

......قافیه
............قافیه
....................آزاد
............قافیه
......قافیه

شعر:

امروز چون شب می شود
شب را ز خفّـاشان لبـالب می شود
خرپای ها، خرنای ها ، خر چشم ها ، خرگوش ها،
دور هم اند و «خر» مؤدّب می شود
زنـبــور عـقـرب می شود

نگاه دقیق:

مستفعلن مستفعلن(۴ض)
امروز چون شب می شود(۴ض)

مستفعلن مستفعلن مستفعلن(۶ض)
شب را ز خفّـاشان لبـالب می شود(۶ض)

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن(۸ض)
خرپای ها، خرنای ها ، خر چشم ها ، خرگوش ها،(۸ض)

مستفعلن مستفعلن مستفعلن(۶ض)
دور هم اند و «خر» مؤدّب می شود(۶ض)

مستفعلن مستفعلن(۴ض)
زنـبــور عـقـرب می شود(۴ض)


نمونه ی دوم از زلال:

با شروع ریتم موسیقییائی « فاعلاتن فاعلن » با دخالت « فاعلاتن »
فرم ضرباهنگ (۴-۶-۸-۶-۴)

فاعلاتُن فاعلَن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
فاعلاتن فاعلن

آرایش قافیه

......قافیه
..........قافیه
..................آزاد
..........قافیه
......قافیه


شعر: (عروضی قافیه دار پیوسته )

همچنان در من بسوز!
ای که سوزاندی به من خرمن، بسوز!
چـــرخـــه ای دیگــــر بیـــاغـــاز آفتابی کــــن مــــرا
کهکــشــان عـــشـق را اصـلاً بـسوز!
سُرخ چون آهن بسوز!
*
رازهــــا شـد بــرمــلا
همچنــان ارباب هستــــی بر دادا
ما ز جان خویش هم آخــــر گذشتیم، عـــشق کن!
ماه و خــورشید و زمین بر تـو فدا
خوش به حالت ای خدا!

نگاه دقیق:

فاعلاتُن فاعلَن(۴ض)
همچنان در من بسوز!(۴ض)

فاعلاتن فاعلاتن فاعلن(۶ض)
ای که سوزاندی به من خرمن، بسوز!(۶ض)

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن(۸ض)
چـــرخـــه ای دیگــــر بیـــاغـــاز آفتابی کــــن مــــرا(۸ض)

فاعلاتن فاعلاتن فاعلن(۶ض)
کهکــشــان عـــشـق را اصـلاً بـسوز!(۶ض)

فاعلاتن فاعلن(۴ض)
سُرخ چون آهن بسوز!(۴ض)

نمونه ای دیگر از زلال :

آه بکش
بــر دل مــن راه بکش
گـرمتــر از نیـمه شب تـار بیـا
پرده ی شرمت سر پُر روی سحرگاه بکش
خلـوت رنگیـن مــــــرا روح بـشو
عکس من و چاه بکش
ماه بکش

نمونه ای دیگر: با شروع ریتم موسیقییائی « فاعلَتـُن » با دخالت « فاعلَتـُن »
فرم ضرباهنگ: 2-4-6-8-6-4-2:

فاعلتن
فاعلتن فاعلتن
فاعلتن فاعلتن فاعلتن
فاعلتن فاعلتن فاعلتن فاعلتن
فاعلتن فاعلتن فاعلتن
فاعلتن فاعلتن
فاعلتن

فاعلتن
فاعلتن فاعلتن
فاعلتن فاعلتن فاعلتن
فاعلتن فاعلتن فاعلتن فاعلتن
فاعلتن فاعلتن فاعلتن
فاعلتن فاعلتن
فاعلتن


آرایش قافیه:

......قافیه
.............قافیه
........................آزاد
.................................قافیه
........................آزاد
.............قافیه
......قافیه


و نمونه ی دیگر از بدون قافیه:

مفاعیلن
مفاعیلن مفاعیلن
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
مفاعیلن مفاعیلن
مفاعیلن

شعر ( زلال عروضی بدون قافیه از جناب حمید حمیدی زاده ):

کمان ابـرو!
حجاب از چهره می گیری؟!
دلم را می بری هردم که می خواهی؟!
بـه سان غنـچه می رقصی بـه همراه نسیم امشب؟!
تـــو از زخــم نهــان خنـجـر مـژگان
خبر داری که می باری؟!
مزن بر من

و....می بینیم که در زلال، اصلاً نشانی از « بیت کلاسیک » و یکدستی اوزان نیست. ( تعریف بیت کلاسیک: دو مصراع از شعر که هم طول و هم وزن بوده و تکمیل کننده ی معنای یکدیگرند.)
بیت و مصراع ( لنگه ی بیت )، نشانی از قالب های منظوم کلاسیک است که تشکیل دهنده ی شکل بیرونی قالب به صورت مستطیل و مربّع می باشد:

مثال (مستطیل خوابیده):

مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن

نمونه ( بیتی از حافظ ):

روان تشنه ی ما را به جرعه ای دریاب
چو می دهنـد زلال خضر ز جام جمت

مثال ( مستطیل عمودی):

مفاعیلن مفاعیلن فعولن
مفاعیلن مفاعیلن فعولن
مفاعیلن مفاعیلن فعولن
مفاعیلن مفاعیلن فعولن
مفاعیلن مفاعیلن فعولن
مفاعیلن مفاعیلن فعولن
مفاعیلن مفاعیلن فعولن
مفاعیلن مفاعیلن فعولن
مفاعیلن مفاعیلن فعولن
مفاعیلن مفاعیلن فعولن
مفاعیلن مفاعیلن فعولن
مفاعیلن مفاعیلن فعولن
مفاعیلن مفاعیلن فعولن
مفاعیلن مفاعیلن فعولن
مفاعیلن مفاعیلن فعولن
مفاعیلن مفاعیلن فعولن
مفاعیلن مفاعیلن فعولن
مفاعیلن مفاعیلن فعولن

نمونه ای از غزلیات شمس:

چـو شب شد جملگان در خواب رفتند
همــه چــون ماهـیــــان در آب رفتـنـد
دو چـشــم عـاشقـان بیـــــــدار تا روز
همه شب سوی آن محــــــراب رفتند
چــو ایشان را حـــریف از انـــدرونست
چـــه غم دارنـد اگـــــــر اصحاب رفتند
همــه در غصّـه و در تـاب و عشّــــاق
بـــه سوی طــره ی پــــرتـاب رفتـنـــد
همـــه انــــــــدر غـم اسباب و ایشان
قـلنــــدروار بـــــی اسبــاب رفتـنــــــد
کـــــــه یابد گرد ایشان را؟ که ایشان
چــو بـرق و بـاد سخت اشتــاب رفتند
تـــو چـون دلــوی برین دولاب می گرد
کــــــــــه ایشان بـرتــر از دولاب رفتند
ببین آنهــا کـــــــــــــه بند سیم بودند
درون خـــــاک چـــــون سیـماب رفتند
ببین آنها کـــــــــــه سیمین بر گُریدند
بــــــه روی ســـــرخ چون عُتّاب رفتند

مثال (مستطیل یا مربّع ):

مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن

نمونه ای از مقطعات حافظ شیرازی:

درین ظلمت سرا تا کی به بوی دوست بنشینم
گهی انگشت بـر دنـدان گهی سـر بـر ســـر زانو
تنــاهــی الصبــر مذحلت بمأوی الاسد سـرحـان
و طـارالعقـل اذغـنـت بـــوکــــر الــــورق غـــربـان
بیـــــا ای طایـــر فــرخ بیـــــاور مــــژده ی دولـت
عسی الایـــام ان یـــرجـعـن قـوماً کالذی کانــوا

مثال ( مستطیل عمودی ):

فعلاتُ فاعلاتن
فعلاتُ فاعلاتن
فعلاتُ فاعلاتن
فعلاتُ فاعلاتن
فعلاتُ فاعلاتن
فعلاتُ فاعلاتن
فعلاتُ فاعلاتن
فعلاتُ فاعلاتن
فعلاتُ فاعلاتن
فعلاتُ فاعلاتن
فعلاتُ فاعلاتن
فعلاتُ فاعلاتن
فعلاتُ فاعلاتن
فعلاتُ فاعلاتن
فعلاتُ فاعلاتن
فعلاتُ فاعلاتن

نمونه ای از استاد شفیعی کدکنی:

بـه کجـا چنین شتـابان
گـون از نسیــــم پرسد
دل مـن گـرفتــــه زینجا
هوس سفـــر نــــداری
ز غبــــار ایـن بیــابـان؟
همــه آرزویــــــــــم اما
چه کنم که بسته پایم
به کجـــا چنین شتابان
به هر آن کجا که باشد
به جـز این سرا سرایم
سفــرت بخیـــــــــر اما
تـو و دوستـــی خـدا را
چو از این کویر وحشت
بــه سلامتی گذشتی
بـه شکوفه ها به باران
بــــرسان ســـلام ما را

مثال (مستطیل یا مربع):

فاعلاتن فعـولن فعولن
فاعلاتن فعـولن فعولن
فاعلاتن فعولن فعولن
فاعلاتن فعولن فعولن
فاعلاتن فعولن فعولن

نمونه ای از افسانه ی نیما یوشیج :

لیک ایـن آشیانـهـــا سراسـر
بـر کف بـادهــا انــــــــدر آینـد
رهروان انـــدر این راه هستند
کاندرین غم به غم میسراینـد
او یـکی نیـــز از رهـروان بـود

مثال : ( مستطیل )

مستفعل مستفعل مستفعل فعلن، مستفعل فعلن
مستفعل مستفعل مستفعل فعلن، مستفعل فعلن
مستفعل مستفعل مستفعل فعلن، مستفعل فعلن
مستفعل مستفعل مستفعل فعلن، مستفعل فعلن

نمونه:

این مجلس چارم بــه خدا ننگ بشر بــود، دیدی چه خبر بود
هر کار کـه کردند ضرر روی ضرر بود ، دیـدی چه خبـر بود
این مجلس چـارم خودمانیم ثمر داشت؟، والله ضـــرر داشت
صد شکر که عمرش چو زمانه به گذر بود،دیدی چه خبـر بود

مثال از بینابین ( آواره در بین نظم کلاسیک و نثر کلاسیک )
مستطیل یا مربع + بی شکل (نثر) :

فاعلاتن فعلن
فاعلاتن فعلن

+

نثر

+

فاعلاتن فعلن
فاعلاتن فعلن
فاعلاتن فعلن
فاعلاتن فعلن

+

نثر

نمونه ای از نیما یوشیج:

مـی تـــراود مهتــاب
می درخشد شبتاب
+
نثر
+
دستها می سایم
تـا دری بگشایـــم
بـر عبث می پـایم
که بـه در کس آید
+
نثر
اگر قالب، به طور کلی، خالی از « بیت » و بی شکل باشد در گروه نثرها قرار می گیرد و اگر نثری باشد که داخلش با ابیاتی مزیّن است در گروه قالب بینابین کلاسیک قرار می گیرد ( مثل حکایت های بین قرن چهارم و دهم )
در بین قالب های منظوم کلاسیک دارای « بیت » ، ترانه هایی نیز به چشم می خورد.

مثالی از مستطیل های طبقاتی:

مفاعیلن
مفاعیلن

مفاعیلن مفاعیلن
مفاعیلن مفاعیلن

مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن

نمونه ا ی از ترانه های کلاسیک :

تو را دیدم
پسندیـدم

تو را گفتند خوشحالی
و من اینبــار خنـدیــدم

ز بس در عشق تو پروانگی کردم
ز روی آتشت من شعله ها چیدم
....

قالب هایی مثل غزل و مثنوی که در اوزانی یکدست شکل می گیرند مستطیل عمودی را در روی صفحه نمایان می سازند. مثال:

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

نمونه (غزلی از سعدی):

آخــر نگاهی بــاز کـن وقتــی کــه بـر مــا بگذری
یـا کبــر منعت می کنـد کــز دوستــان یـــاد آوری
هرگـــز نبـود انــدر ختـن بــر صورتی چنــدین فتن
هرگز نباشد در چمن سروی بدین خوش منظری
صورتـگــر دیبــای چیـن گـــو صورت رویـش ببیــن
یــا صورتــی بـر کش چنین یــا توبه کن صورتگری
بالای ســـرو بـوستـــان رویی نـدارد دلستـــــــان
خورشیــد بــــا رویـی چنـان مـویی نـدارد عنبـری
تا نقش میبندد فلک کس را نبـودست ایـن نـمک
ماهی نـدانـم یــــا ملک فرزنــــد آدم یـــــا پــری
تا دل بــــه مهرت داده دام در بـحر فکر افتــاده ام
چون در نماز استاده ام گویی بـه محراب انـــدری
دیگر نمی دانم طریق از دست رفتم چـون غـریق
آنک دهانت چون عقیق ازبس که خونم میخـوری
گر رفتـه بـاشم زیـن جهـان بـاز آیـدم رفتـــه روان
گــر همچنین دامـن کشان بـالای خاکــم بـگذری
از نعلش آتش می جهـد نعلم در آتش مــی نهـد
گر دیگری جان میدهد سعدی تـو جـان میپـروری
هر کس که دعوی میکند کو بـا تــو انسی میکند
در عهـد موسی مــــی کنـد آواز گـاو سامــــــری

حالا در ریتم « مستفعلن » به زلال نگاه کنید که در روی صفحه، طرح کلی مثلث یا لوزی را ایجاد می کند:

مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن مستفعلُن
مستفعلُن

نمونه:

ای باغبان!
برخیـز از خواب گران!
آب از گلـوی نهـر می ریـزد بــه چـاه
رحمی بـرای غنچه هــای عـاشـق شیـرین زبـان.
اینک تو بیل عشق را بر دست گیر!
بازوی دل کن امتحان
برخیز!هان!

چند نکته ی مهمّ:
دکتر شفیعی کدکنی: هر شعر دو شکل یا قالب یا صورت دارد. یکی شکل ظاهری که عبارت است از طرز ترکیب مصراع ها و ابیات با یکدیگر به اعتبار قافیه و ردیف و گاه وزن. این همان چیزی است که در اصطلاح قدیم ، قصیده،غزل،قطعه و امثال اینها را از یکدیگر جدا می کرد...
دادا: بیت و مصرع در قالب های منظوم کلاسیک ( غزل، قصیده، قطعه و...) و نامساوی بودن طول سطور در قالب های منثور کلاسیک ( مرسل،مسجع ، فنی ، انواع بحر طویل ، نثر موزون افاعیلی و ...) « هنجار » است. زلال این « هنجار » را شکسته است.
دکتر شفیعی کدکنی: اما شکل شعر یا صورت شعر ، یک مفهوم عمیق تر هم می تواند داشته باشد و آن مسئله ی شکلِ درونی یا فرم ذهنی آن است که به طور خلاصه عبارت است از مسئله ی پیوستگی عناصر مختلف یک شعر در ترکیب عمومی آن.
دادا: در شعر زلال، نحوه ی حرکت اوزان با صعود و نزولشان،تصویر فتح قلّه ای را در وزن مصوّر مثلّثی به تجسّم ذهنی رسانده و فضای هندسی جالبی را در عالم خیال و معنا نمایان می سازد.
دکتر شفیعی کدکنی: بسیاری از شعرهای قدیم از نوعی یکپارچگی و وحدت ارگانیک برخوردار هستند ، مثل قصاید ناصر خسرو.
دادا: اوزان عروضی در شعر زلال، بیشتر روی آهنگ مواجین بیرونی و روی نوعی حالت ریتمیک و موسیقییائی و بصورت امواج منظم ، صعود و نزول داشته، و تصاویر را در روی موسیقی به رقص وامیدارد. این حالت در نوع عروضی پیوسته بیشتر قابل درک است. زلال های عروضی از نوع قافیه دار و بی قافیه در تصویر کلام و ایجاد موسیقی ، محشر می کنند.
میان کلام:
حقیقت امر این است که قالب شعر ، باید دارای تعریف و حصار باشد که در آن حصار، کلام ، ساییده شوند. اما برای اینکه ما نسل ها به شعریّتهای برخی نثرها پی برده و از آنها لذت ببریم آمدند تعریف قالب شعر را عوض نموده و توجیـه آمیز کردند. به عبارتی ، به تعریف قالب شعر چنان بال و پر بستند که بتوان نثر را نیز به عنوان شعر بر ادبیات قالب کرد.
مثلاً ما از مناجات نامه ی شیخ عبدالله انصاری که در وزنی روان و دلنشین نوشته شده لذت می بریم که از این می توان بعنوان شعر در قالب نثر نام برد. و هزاران نثر در آرایه ها و تصاویر مختلف که از قرنها پیش رایج بوده است. و اجداد ما آنها را در تعاریفشان به عنوان شعر معرفی نموده اند. و در کوچه بازار های تهی از روزنامه و مجله و اینترنت و رادیو و تلویزیون، وقتی کسی صحبتش مزیّن به تخیل و استعاره بود ، می گفتند فلانی سخنی شاعرانه می گوید و شاعر است... و بعدها شعر در قالب نثر را رواج دادند. مثلاً ابن سینا کلام مخیّل را شعر می گفته است. بنابر این اکثر قدما که نثرهای دارای تصویر و استعاره را ، قطعات شاعرانه می گفتند، این تدائی آنست که حس شعریت در نثر را دریافته بودند. و امثال مناجات نامه ی انصاری را شعر می دانستند. و بدین نحو ، شعر در قالب نثر مثل انواع بحر طویل یا نثر موزون افاعیلی و نثرهایی فنّی از قرن ششم رواج یافت. لیکن این امر معایبی به شرح زیر در پی داشت:
1- بعد از رواج شدن نشریات و روزنامه ها و بخصوص به موازات رونق یافتن صنعت چاپ در جوامع بشری، عده ای از قالب شدن نثر بر ادبیات ، جهت رسیدن به نام و شهرت، سوء استفاده نموده و هر چه به زبانشان آمد نوشتند و نسل عزیز را به گیج خواندن و گنگ نوشتن ها هدایت کردند.
2- با به میان کشیدن نام « شعر نو» برای نثر، خود به خود به نسل حاضر چنان القاء شد که انگار سبک ها و شعرهای گذشته ، کهنه گشته و دیگر مفید نمی باشند و صد افسوس که عدّه ای نمک نشناس، در آغوش کلاسیک بر کلاسیک تاختند و سیلی زدند.
3- با وارد کردن قوالب نثرهای مختلفی در اسمهای سپید و نیمائی و طرح و .... بر گروه شعرها، تنبل پروری را در جامعه ی ادبیاتی رواج دادند و همچنین هنرمند و غیر هنرمند و ضعیف و قوی از هم تشخیص داده نشد. عوض اینکه وزن و موسیقی و نظام را یاد گرفته و محتوای قالب های منظومی چون غزل و رباعی و مثنوی را به روز نموده و در آن پخته گردند، نشستند نثر نوشتند و چنان در این نثر نویسی پز دادند و سوء استفاده از موقعیت کردند که گویا اجدادمان از بزرگترین عقب مانده های روزگار بودند و ما نمی دانستیم!
هیچ از یادم نمی رود، چند سال پیش یک نفر برایم گفت : «قبلاً غزل می نوشتم و حالا دیگر شعر سپید می نویسم. غزل مال قدیم بوده و کهنه شده است.» گفتم فلانی! یکی از آن غزل هایتان را برایم بخوان!... ایشان ماند. دیدم دروغ می گوید اصلاً غزل نوشتن بلد نیست و از ناتوانی به نثر روی آورده است.
4- با ترویج قالب نثر به عنوان قالب جدید شعر، نظام موسیقی را خراب کردند و این یعنی خیانتی جبران ناپذیر.
مستحضر باشید که تثبیت اصالت موسیقی تمدّن ما منوط بر تثبیت اصالت قالب های منظوم است نه منثور. لذا اگر بخواهند اصالت موسیقی تمدّن ما را از بین ببرند، اول قالب های منظوم را از مُد می اندازند.
قالب های منظوم در سبک فرم کلاسیک عبارت از غزل،رباعی، مثنوی و.... و قالب های منظوم در سبک فرم زلال عبارت از زلال قافیه دار ، زلال بی قافیه و زلال پیوسته می باشد.
قالب های منثور نیز عبارت از انواع نثر از جمله : بینابین، نثر مسجع و نثر فنی ، نثر موزون افاعیلی ( نیمائی و نثر کوتاه یک سطری و دو سطری و سه سطری و...) و نثر مرسل فنی (سپید و ...) و امثالهم می باشند.
هیجان موسیقی کدامین قالب نثر می تواند مثل قالب های منظوم عروضی ، جان و دل آدم را برقصاند؟! اینک جوانان ما به قالب های نثر روی آورده اند و رفته رفته شاعران فعال در قالب منظوم را به سخره می گیرند!!! فلانی قدرت خلق یک غزل را ندارد آمده با نثر نویسی، بر اساتید غزل هم سیادت می کند!!!
5- قالب کردن نثر به گروه شعر ادبیات فارسی، جوانان عزیز ما را ناتوان به بار آورد. دیگر به یادگیری اوزان و موسیقی فکر نمی کنند. راحت طلب شده اند. می نشینند دو کلمه بر آسفالت، تصویر می نویسند و دیگران هم هزار کلمه بر سیاهی اش تفسیر .
6- « تکرار دوباره ی سبک و قالبهای نثر قدیم» را به عنوان ساختار شکنی در قالب های منظوم عروضی به حساب آورده، نثر مسجع و فنی و انواع بحر طویل و نثر موزون افاعیلی را بدون قاعده و تعریف و حصار، نوشتند و نامش را «شعر نو» گذاشتند و نسل مرا خر حساب کردند. !!!....نمی دانم که در برابر دانشمندان با هوش نسل آینده چه جوابی خواهند داد!؟
7- با توجیهات غیر منطقی، «قالب شعر» بودن نثرهای بی تعریف و بی حصار از سوی کسانی و نام « شعر نو » نهادن بر همه گونه نثر، جوانان را به سوی نثر نویسی تشویق و روانه کرد و نوعی پس رفت در رشد ادبیاتمان پیش آمد.
اکنون دیگر بیشتر جوانان با استعداد دنبال یادگیری اوزان نمی روند. راحت می نشینند و بدون زحمتی نثرشان را به نمایش گذاشته و ادّعای شاعری می کنند. در واقع می توان گفت به نوعی جلوی پیشرفت و نو آوری در قالب و اوزان عروضی گرفته شد.
خاطر شریفتان باشد که اصالت ادبیات ما در دنیا بسته بر توازن موسیقی است.
هرج و مرجی در قالب و موسیقی شعر یعنی تحلیل به مرور اصالت ادبیات یک تمدن.
محال است کسی در داخل سفره ی میهمانی، دراز کشد و این دراز کشیدن را به عنوان ادبی پسندیده در تمدّن انسانی به حساب آورند.
ابراز احساس در قالب دکلمه ها و نثرهای شاعرانه که از قدیم رواج یافته و اکنون نام غلط « شعر نو » گرفته، امروزه تنها مزیتش برای افراد کم کوشش و یا کم استعدادی است که جوشش دارند و دنبال فرصتی هستند که جهت بیان کردن احساس خود و خالی کردن سوزش درون به نحوی شاعرانه رفتار نمایند. در حقیقت، آنهایی دنبال تخلیه ی احساس در قالب نثـر می باشند که یا قدرت و استعداد ریختن کلام و تصویر بر یک قالب منظوم را ندارند و یا از روی تنبلی تن به زحمت نمی دهند و الاّ اگر پنـد و شعریت و تصاویر عارفانه و عاشقانه در نثـر ، قدرتمندتر از قالب منظوم متجلی می گشت، چرا سعدی (رحمه الله علیه ) تنها به نثـر کفایت نمی کرد؟! بنده حتّی کسی را که فقط « زلال آزاد » بنویسد و در خلق« زلال عروضی قافیه دار» ناتوان باشد، از جمله ی شاعران زلالسرا به حساب نمی آورم.
نتیجه:
1- در قالب بی حصار نثر، سطرها بدون حساب و کتاب و بدون تعریف، کوتاه و بلند می شوند و عرض و عمودشان از روی حساب و کتاب نیست . یعنی به انواع مختلف، هرج و مرجی در نظام چینش کلام پیش می آید. مثل مناجات نامه ی انصاری و یا نثر مرسل « خانه ی سریویلی» نیما و نثر موزون افاعیلی زمستان اخوان ثالث... که این نوع نثرها، از دیر وقت رایج بوده اند و تنها به مرور وقت و با اقتضاء زمان، لهجه ها و بیانها و تصویرها و رنگ محتوا عوض شده اند. یعنی در شکل قالب، تغییر جدیدی روی نداده و هیچ اتفاقی نـو در ساختار شکنی و هنجارشکنی صورت نگرفته است.
اما در قالب های زلال ،کوچک و بزرگ شدن سطور از روی تعریف و حساب و کتاب است. قالب زلال هم از عرض و هم از طول و ارتفاع قابل کنترل می باشد. پس بنابر این در بین نثرها نظیر ندارد.
2- در قالب بینابین ( نثر و نظم ) مثل حکایتهای سعدی، حتماً از « بیت » خبری هست. پس در قالب های زلال از « بیت » اصلاً خبری نیست. لذا در این گروه نیز همانند ندارد. پس در زلال، فرم بینابین نداریم.
3- در قالب های منظوم ( غزل ، قصیده، رباعی،...)، صحبت از بیت و یکسانی اوزان مصراع هاست در حالی که در قالب های زلال، از بیت و یکدستی اوزان خبری نیست. صحبت از سطر مادر و سطور قرینه و راز «2» می باشد.
(راز «2» در زلال یعنی : فواصل بین سطور ، فقط دو ضرباهنگ )
بنابراین ، قالب زلال در بین قالب های منظوم کلاسیک هم نظیر ندارد.
حالا بفرمایید ببینیم:
الف- در کدام قالب منثور و منظوم کلاسیک قبل از زلال، صحبت از سطر مادر و سطور قرینه بود و هست؟!
ب- در کدام سابقه، قالبی هست مطابق تعریف « زلال » که بنده نوشته ام؟!
ج- قالب عروضی زلال نزدیک به 200 نوع وزن و ریتم دارد. کدامیک از این ریتمها در قالب های منثور و منظوم کلاسیک سابقه دارند؟! بطوری که سطر مادر و سطور قرینه داشته باشند.
د- به غیر از زلال در کدام قالب ، حفظ راز «2» باعث تشکیل فرم مثلث و لوزی و پنج ضلعی و شش ضلعی در تیپ بیرونی ساختار شعر می باشد؟!
ز- هنجار شکنی و ساختار شکنی در شعر یعنی حالتی در شعر که عین آن حالت قبلاً وجود نداشته باشد. آیا قبل از دوم بهمن 1388 که تاریخ تولد زلال است ، در کدام مملکتی، چنین هنجار شکنی هایی روی داده است که شکل قالبش بر اساس کنترل فرم مکتوب نظام و تعریفش بوجود آید؟!
سطر مادرش کو؟!
سطور قرینه اش کو؟!
راز «2»؟!
پس « زلال » قالبی منحصر به فرد و ساختارشکن و هنجار شکن است
پس « زلال » قالبی تعریف شده و بی نظیر در جهان ادبیات است
پس « زلال » مستقل و متفاوت از قالب های منظوم کلاسیک ( غزل ، مثنوی، رباعی، دوبیتی، چهار پاره و امثالهم ) و منثور کلاسیک ( مرسل، بحر طویل، مسجع، بینابین، نثر کوتاه، نثر بلند، نثر فنی ، نثر چند سطری ، نثر موزون افاعیلی چون نیمائی و ... ) می باشد.
نکته: با توجه به تعریف نثر، فرق نمی کند که قالب « نثر » در چند سطر نوشته شود. شاید در یک سطر نوشته شود یا دو سطر یا سه سطر یا چهار سطر یا حتّی در یکصد سطر و ... بلاخره نثر است.
توجه: خاصیّت قالب های نثر کلاسیک، نامنظمی در طول سطور و خاصیت قالب های نظم کلاسیک، انتظام و تساوی در سطور می باشد. اگر در این دو، شراکتی روی دهد «نثر بینابین» میباشد.
پس با تأمـّل در مقولات فوق در می یابیم که: « زلال » ، در عصر حاضر، قالبی بی نظیر و جدید است .
توصیه:
سهو و غلط حاصل از ناتوانی یا جهالت کسی را به عنوان یک فرم و سبک جدید به حساب نیاورید. می بینید یک نفر خواسته مثنوی بنویسد اما نتوانسته نظام مصرع هایش را به درستی هدایت نماید لذا از ریل وزن خارج گشته است، مثلاً یک سومش را درست آمده و بقیه را غلط نوشته. به جای اینکه بگویید برو عروض و وزن و قافیه یاد بگیر، بلافاصله آن را در ردیف ساختارشکنی به مردم قالب نکنید. حتّی اگر این کار عمدی هم باشد که مصرع ها از نظام خارج شده باشند، شاهکار خاصی انجام نگرفته، و جزئی از نثر بینابین محسوب می گردد. چنین نثری تنها حسنی که دارد صاحب قلمش را جهت یادگیری به دردسر و عذاب نمی اندازد و چنانکه جذابیتی در محتوا داشته باشد به عنوان شعر در قالب نثر قبول کرده و از طبع و احساس جاری محظوظ می گردیم. چاره نداریم. زیرا که برای شعر گفتن، دو اکسیر لازم است . یکی کوشش و آن دیگری جوشش. شاید یکی در کوشش ضعیف باشد اما در جوشش عالی. چه اشکالی دارد که از جوشش او در قالب نثر لذّت ببریم؟ حتی اگر قالب منظوم که نتیجه ی کوشش است، خالی از جوشش باشد ، لا اقل آن موسیقی را دارد و اهل حال از موسیقی اش لذت می برند. اما به قول مهتران، این کجا و آن کجا؟! چه بهتر که کوشش عالی و جوشش عالی را توأمان داشته باشیم. خرابکاری در داخل قالب نیز هست: ابتذال،پوچ گرایی، نا امیدی، معنویت گریزی، لا ابالی گری، واژه کُشی ....
بنابر این اگر قرار باشد خرابکاری در نظام ادبیات را با عنوان کار تازه بر حلقوم زمان بریزیم آنوقت در دنیای ادبیات ، نوعی خفگی ایجاد شده و تر و خشک باهم می سوزند.
امروز قسمتی از یک قالب منظوم را نگاه داشتن و قسمتی از آن را خراب کردن نشانه ی ناتوانی شاعر و یا جهالت و نادانی اوست نه علامتی از یک ساختارشکنی. این بدین معنی است که صاحب مطلب، شعرش را تا فلان سطر نوشته و از آن به بعد عُرضه ی ادامه اش را بر طبق تعریف قالب نداشته است.
خراب کردن آسان است. شما می توانید غزلی از حافظ را طوری خراب کنید که در روی صفحه، چنان پندارند که یک نثر است.
اینک در چنین وضعی و در وانفساهای دنیای ادبیات که بسیاری از تعصّب های ناعادلانه، حسادت های عمیق ، بزرگنمائی های بیـجا و بی پایه، قبول خرابکاری و خروج از ادب و نظام ، حتّی در بین به اصطلاح بزرگمردانی از ادبیات نیز جولان گرفته ، ظهور دنیای جدیدی از ادبیات به نام « سبک زلال » را شاهد هستیم که کهکشانهایش به شکل مثلث و لوزی و پنج ضلعی و شش ضلعی ایجاد گردیده و ستاره هایش به مرور زمان در مدار اصلی خود قرار می گیرند.
نکته: چنانکه هر مستطیل و مربّعی فرم قالب غزل و رباعی و امثالهم نیست هر مثلث و لوزی و پنج ضلعی و شش ضلعی نیز قالب انواع زلال نمی باشد. بلکه موجودیّت این اشکال از آرایش اوزان قانونی و تعریف شده معنا می یابند..
مکتبی نورانی به نام « زلال » با متانتی کامل به سوی آینده در حال حرکت است.
چون ریشه ی این مکتب ، الهامی است، دارای احترام می باشد.
و لُبّ کلامم به زلالسراهای عزیز:
آگاه باشید که «زلال»، شاعری هنرمند به میدان می طلبد نه نثـر نویس.
بنابراین هیچوقت با دست خودتان، به تخریب بنایی نپـردازید که در ساختنش خون دل خورده اید. «زلال» به نگین انگشتری می ماند که هر چه رویش دقت گردد آنقدر بر جلایش افزوده شود.
سخنم با نظم نویس ها:
1- زمانی دنبال قالب منظوم بروید که واقعاً حرف درونتان در حال زایش است در غیر اینصورت ردیف قافیه و نظام قانونمند را بیهوده معطل نکنید.
2- قالب منظوم، جوشش توأم با شور می خواهد، جوشش خود را قوی گردانید. زیرا که جوشش می تواند کوشش را بیاورد اما امکان عاجز بودن کوشش برای جلب جوشش، بسیار است.
3- اگر بخواهند اصالت موسیقی یک تمدّن را از بین ببرند، سعی می کنند ابتدا قالب های منظوم را از مدّ بیندازند. لذا توصیه می کنم که نثر نویسی را برای خود افتخار ندانید.
به عبارتی : تثبیت اصالت موسیقی تمدّن ما، منوط بر تثبیت قالب های منظوم عروضی است. لذا اگر قصد خدمت دارید از نظم خسته نباشید.
4- تغییر لهجه و زبان و تصویر و آرایه و رنگ محتوا به مرور زمان طبیعی است، سعی کنید پیامتان شفاف باشد و مخاطب را گیج نکنید.
5- اگر می خواهید زلالسرایی ماندگار باشید، این را بدانید که :
« زلال »، شاعری هنرمند به میدان می طلبد نه نثر نویس.
سخنم با نثر نویس ها:
1- از محتوای پوچ طولانی و خالی از پند و احساس و لذّت، و از محتوای گیج کننده و گنگ پرهیز نمایید که اینگونه پَُر کردن ها نشانه ی به زور نوشتن است.
2- کم بگویید اما لُبّ مطلب را بگویید.
3- به مطلبتان بیهوده شاخ و برگ ندهید. تصویر و استعاره ی زیاد به تنهایی نشانه ی شعر بودن نیست، خروجی را در نظر بگیرید.
4- پیامتان را شفّاف و زلال به مخاطب انتقال دهید.
5- آنوقت به سراغ خلق نثر پر از آرایه های ادبی بروید که احساس نیاز می کنید و نمی توانید محتوای سخنتان را به قالبی منظوم بریزید.

چهار اساس مهم در علم جدید ساختار شناسی ِ شعر

۱- انواع نثر ساده ی ادبی ، فنی و مسجع، انواع نثر موزون افاعیلی، انواع بحر طویل، به دلیل نداشتن شکل قانونمند ِ قالب، در طبقه ی نثر کلاسیک قرار می گیرند که قالب های به اصطلاح نیمائی و سپید نیز از این امر مستثنی نیستند.
۲- قالب هایی که شکل قانونی ساختارشان مرّبع و مستطیل و یا ترکیب و مشتقاتی از این دو است در طبقه ی نظم کلاسیک قرار دارند.
۳- قالب هایی که شکل قانونی ساختارشان مثلث،لوزی،پنج ضلعی منظم و شش ضلعی منظم یا ترکیب و مشتقاتی از اینها می باشد در طبقه ی زلال قرار می گیرند
۴- روند موسیقی در قالب های منظوم کلاسیک، منظم ِ هموار، در قالب های منثور کلاسیک، نامنظم و ناهموار و در قالب های زلال، منظم ِ موّاج می باشد.
نکته:
محتوا در هر قالب را حرکت ِ زمان تغییر می دهد. مثلاً عامل تغییر محتوای غزل ِ مقاومت در ایران، «هشت سال دفاع مقدس» است....
ضعف ِ محتوا در یک قالب، نمی تواند دلیلی بر ردّ ِ آن قالب باشد. بنابر این محتوا در هر قالبی بسته به قدرت شاعر احتمال دارد ضعیف یا قوی باشد.

ج- « زلال » سبکی جدید و بی نظیر است.

تعریف سبک
لغت « سبک » در اصل یعنی : قالب ریزی فلزات و ریخته گری
و همچنین به معنای روش و طریقه است. اما این معنا در مقوله ی شعر نیاز به تشریح دارد.
سبک در شعر یعنی: روشی که منحصر به فرد باشد و شعر با آن روش، نوع خودش را بشناساند و یا به عبارتی : سبک در شعر عبارت است از طریقه ای که سروده،با آن خودش را از دیگر شعرها در جهان ادبیات متمایز گرداند . بدیهی است که طریقه به مرور زمان رایج می گردد.
زبان و بیان یک شعر، آرایه های یک شعر، پیام یک شعر، موسیقی یک شعر ، ساختمان یک شعر، محتوای یک شعر و نحوه ی تأثیر گذاری یک شعر از جمله عواملی هستند که هر کدام به تنهایی می تواند دلیلی بر سبک بودن آن شعر باشد.
از جمله ی عواملی که می توانند دلیلی منطقی بر سبک بودن زلال باشند به شرح زیر هستند:

1-هنجار شکنی در موسیقی شعر
بطور کلّی موسیقی شعر زلال با موسیقی انواع نثر و نظم سبک های ادبی دنیا بویژه سبک های چهار دوره ی ادبیات فارسی و سبک های ادبیات عرب و ترک، کاملاً متفاوت است.
موسیقی در سبک های قبل از ظهور شعر زلال، از دو حالت خارج نیست. یا روی بیت و مصاریع همطول سوار است و وحدت در ریتم ها بطور همدست و عمودی حفظ می گردد و یا روی سطرهای نامنظم نثر سوار است که موسیقی در نثر، به دلیل کوتاه و بلند بودن بی حساب سطرها لنگ می گردد. بنابر این « زلال» با نزدیک به 200 نوع ریتم ، هنجارهای فوق را شکسته و با نرمیت بخصوصی ایجاد شور می کند( zolal94.blogfa.com )
به عبارتی: در « زلال» نه نشانی از وحدت یکدست اوزان موسیقی ( نظم حاصل از بیت کلاسیکی ) دیده می شود و نه نشانی از نامنظّمی موسیقی ( نثر حاصل از کوتاهی و بلندی بی حساب سطرها ).
نکته: طرح بهشت موسیقی زلال، قابل مقایسه با طرح جنگل موسیقی ( حاصل از نثرهای گوناگون غیر منظّم ) و طرح گلستان موسیقی ( حاصل از بیت و مصاریع همطول ) نمی باشد.
دقّت:
عامل جدا کننده ی سبک های ادبی از هم ، عدّه ای از رفتارها و اخلاقهایی است که در جریانی در یک عصر حاکم می گردد ( مثل زبان و بیان، تصویر و استعاره، موسیقی، ساختمان بیرونی و داخلی ، پیام ... ).
لذا صرفنظر از دیگر موارد، همین یکی برهان (ایجاد دیگرگونی خاص در موسیقی ) که رفتار ویژه ی « زلال » است، می تواند دلیل و برهانی محکم بر سبک بودن آن باشد.
به عبارتی: عامل جدا کننده ی سبک های ادبی از هم ، رفتار بخصوصی است که یک سبک در دنیای ادبیات دارا بوده و با آن شناخته می شود. مثلاً اگر در بین مکتب های ادبی دنیا، رفتار دادائیسم ، « هرج و مرج » بوده و در بین سبک های چهارگانه ی ادبیات فارسی ، رفتار خراسانی، « سادگی خاصّ » آن است؛ « موسیقی خاص » در زلال نیز از این نوع عامل هاست که موجبات درخشندگی شعر زلال در بین سبک ها و مکتب های دنیا را فراهم می کند.
موسیقی در زلال، به طور هماهنگ تا سطر مادر اوج می گیرد و در همان میزان با رعایت قرینه و با نرمیت تمام پایین می آید. این نوع دیگرگونی ، اولین رفتاری است که بعد از اسارت موسیقی در هنجار « بیت های منظوم کلاسیک » و « سطر های نامنظم منثور کلاسیک » در قرون متمادی، به ظهور رسیده و حتّی با شکستن ساختمان نواهای یکسان سنّتی ، نوعی انقلاب در شورهای عرفانی را پی ریزی می نماید.
بنده ظهور این جریان را بر ادبیات جهان تبریک عرض می کنم.
فعلاً هرچند که « موسیقی زلال» در بین هنجارهای نظم و نثر کلاسیک، غریب جلوه میکند اما مطمئنّم که نسل آینده با خروج از عادتهای کلاسیکی قرون گذشته، مانورهای جالبی را در این میدان وسیع به نمایش جهانی خواهند گذاشت. مستحضرید که بنده، تا به حال نزدیک به 200 نوع ریتم برای زلال تعریف کرده ام و شاید این تعداد در آینده،بیشتر هم بشود.
موسیقی زلال برای هر نوع ریتمی نرمیّت نشان می دهد. دیگر لازم نیست که « مستفعلن » را برای « رجز » انتخاب کرد. در « مستفعلن » های زلال، می توان هم حماسی نوشت ،هم عرفانی، هم عاشقانه ، هم اجتماعی، هم ماورائی ، هم طنز و...
لذا این هم یکی دیگر از خصوصیات ویژه ی شعر زلال در آغوش موسیقیِ هنجار شکنش می باشد.
به عبارتی: در شعر زلال لازم نیست که ریتم ها را جدا نموده و برای هر وزنی محدودیتی از لحاظ محتوا قائل باشیم. مثلاً شاعر زلالسرا می تواند در وزن « مفاعیلن » هم طنز بسراید، هم عارفانه بسراید ، هم عاشقانه بسراید، هم نوحه بسراید، هم حماسی و ....
این سبک، تازه پا گرفته است و دارد با زمان رشد می کند. بدیهی است که به مرور زمان، دوستانی در عرصه ی شعر و موسیقی وارد میدان گشته و سایر خصوصیات نهفته در ضمیر این اسلوب را به دست خلاّق هنر نمایان خواهند کرد.
سئوال: خروجی این همه ی حوصله به خرج دادن و دقّت و زحمات حاصل از رعایت دقیق قوانین و قواعد شعر زلال چیست؟
جواب: موسیقی
سئوال: یعنی موسیقی اینقدر مهم است؟!
جواب: آری، موسیقی در ادبیات، خیلی مهم است.
سئوال: گفته اید دلایلی که زلال را « سبک » معرفی کرده عبارت از راز «2»، سطر مادر و سطور قرینه می باشد. آیا این نشانه های مربوط به ساختار بیرونی، چه ارتباطی با سبک بودن زلال دارد؟!
جواب: برای اینکه عامل اصلی ایجاد موسیقی منظم خاص در شعر زلال ، همان سه مورد ( راز 2، سطر مادر و سطور قرینه ) می باشد.
موسیقی در زلال نه یک خصلت فردی بلکه گروهی و ثابت می باشد. یعنی شاید زلالهایی از من با زلالهایی از جناب لولی وش و جناب خجسته و جناب چهارتنگی و جناب موسوی و جناب مطلوبی و خانم طلای کرمانی و خانم هروی و سایر عزیزان زلالسرا از لحاظ تصویر متفاوت باشند اما در یک موسیقی مشترک (که خاصّ زلال باشد) جلوه گری نمایند که این گروهی بودن خصلت در زلال، نشانی از « سبک» و فراگیر بودن آن است.

2- ساختار شکنی بی نظیر در ساختمان شعر

آثار همه ی سبک های قدیم از دو حالت خارج نیستند:
الف: نثر، که از خصوصیات ساختارشان نا منظمی در طول سطرهاست ( کوتاه و بلند کردن اختیاری سطور ).
به عبارتی، طول سطورشان از روی حساب نیست و هرکس می تواند متناسب سلیقه نسبت به بازنویسی آن اقدام نماید. به چند مثال توجه فرمایید:
مثال از سعدی:
عابدان جزای طاعت خواهند و بازرگانان بهای بضاعت
من بنده امید آورده‌ام نه طاعت
به دریوزه آمده‌ام نه به تجارت
اِصْنَعْ بی ما اَنتَ اهْلُه

مثال از خواجه عبدالله انصاری:

الهی دعا بدرگاه تو لجاج است ،
چون دانی که بنده به چه محتاج است.

الهی عبداله کاش خاک بودی
تا نامش از دفتر جهان پاک بودی.

الهی همه از تو ترسند
و عبداله از خود
زیرا که از تو نیکی آید
و از عبداله بدی.
الهی اگر چه نور در عبادت است ،
اما کار به عنایت است .

الهی اگر چه شب فراق تاریکست
دل خوشدارم که صبح وصال نزدیک است .

الهی آنرا که خواهی آب در خوی او روانتر است
و آنرا که نخواهی چه درمان است.
الهی در اصطفاء در دامن آدم تو ریختی
و گرد عصیان بر فرق ابلیس تو بیختی !
از روی ادب ما بد کردیم ،
اما در حقیقت تو فتنه انگیختی !!!
استغفرالله و اتوب الیه....

مثالی از نیما یوشیج:

قُقنوس، مرغ خوشخوان،
آوازه ی جهان،
آواره مانده از وزش بادهای سرد،بر شاخ خیزران،
بنشسته است فرد.بر گرد او به هر سر شاخی پرندگان.
او ناله های گمشده ترکیب می کند،
از رشته های پاره ی صدها صدای دور،
در ابرهای مثل خطی تیره روی کوه،
دیوار یک بنای خیالیمی سازد.
از آن زمان که زردی خورشید روی موج کمرنگ مانده است
و به ساحل گرفته اوج بانگ شغال،
و مرد دهاتی کرده ست روشن آتش پنهان خانه را قرمز به چشم،
شعله ی خردی خط می کشد به زیر دو چشم درشت شب
وندر نقاط دور،خلق اند در عبور ...

مثالی از عطار:

... پس ببردند تا بکشند،
صد هزار آدمی گِرد آمدند،
و او چشم گرد همه می‌‌گردانید،
و می‌‌گفت: «حق، حق، انا الحق».
نقل است که درویشی در آن میان از او پرسید:
«عشق چیست؟»
گفت: « امروز بینی، و فردا، و پس فردا »
آن روز بکشتند،
روز دیگر بسوختند
و سیم روز بر بادش دادند.

مثالی از خواجه نظام الملک طوسی:

شناختن قدر نعمت ایزد تعالی
نگاه داشتِ رضای اوست،
عَزَّ اسْمُهُ،
و رضای حق، تعالی، اندر احسانی باشد
که با خَلق کرده شود
و عدلی که میان ایشان گسترده آید.
چون دعای خلق به نیکویی پیوسته گردد،
آن مُلک پایدار بوَد
و هر روز زیادت باشد،
و آن مَلِک از دولت و روزگار خویش برخوردار بوَد
و بدین جهان نیکو نام بوَد
و بدان جهان رستگاری یابد
و حسابش آسان تر باشد
که گفته اند بزرگان دین که:
"المُلکُ بیقی مَعَ الکُفِر و لا بیَقی مَعَ الظُلمِ "،
معنی آن است که
ملک با کفر بپاید
و با ستم نپاید.

ب: نظم، که از خصوصیاتشان وجود « بیت » و همدستی وزن در ساختار بیرونی می باشد ( چه بی قافیه و چه با قافیه )

مثالی از حافظ شیرازی:

درین ظلمت سرا تا کی به بوی دوست بنشینم
گهی انگشت بـر دنـدان گهی سـر بـر ســـر زانو
تنــاهــی الصبــر مذحلت بمأوی الاسد سـرحـان
و طـارالعقـل اذغـنـت بـــوکــــر الــــورق غـــربـان
بیـــــا ای طایـــر فــرخ بیـــــاور مــــژده ی دولـت
عسی الایـــام ان یـــرجـعـن قـوماً کالذی کانــوا

مثالی از نیما یوشیج:

لیک ایـن آشیانـهـــا سراسـر
بـر کف بـادهــا انــــــــدر آینـد
رهروان انـــدر این راه هستند
کاندرین غم به غم میسراینـد
او یـکی نیـــز از رهـروان بـود

و.... همه ی آثار منظوم کلاسیک از جمله رباعیات و غزلیات و قصائد و مثنوی و... که آجر دیوارهایشان از نوع « بیت » هست. (مراجعه شود به قسمت اثبات قالب بودن زلال در همین مقاله http://hagzolal.blogfa.com/cat-22.aspx )
نتیجه:
با توجّه به مرقومات فوق واضح است که زلال نه در بین ساختارهای نثر کلاسیک شبیه دارد و نه در بین ساختار های نظم کلاسیک.
پس بنابر این، اگر در ادبیات فارسی هم به چشم انصاف و عدالت بنگریم، « زلال » اولین سبکی است که بعد از چهار مرحله کلاسیک ( 1- سبک خراسانی، سبک عراقی، سبک هندی و دوره ی بازگشت ادبی ) ظهور می کند.
نباید از روی این مسئله، به سادگی گذشت. وجود یکنواختی و یکدستی اوزان در قالب های منظوم چهار دوره ی فوق ، نوعی موسیقی های هماهنگ و یکنواخت را دنبال می کرد که این هنجار شکنی در چنین رفتاری دیگرگونی می آفریند. و از یک طرف هم کوتاه و بلند گشتن نامنظم سطور در موسیقی نثرهایی مثل مناجات نامه ی خواجه عبدالله انصاری و نمونه هایی از دوران ساسانیان و بخصوص ادبیات عرب که تدائی گر تکرار بی اندازه ی موسیقی در نثرهای چهار سبک فوق است، هنجاری یکسان آفریده بود که ظهور « زلال » چنین هنجاری را می شکند.
اینک زلال چهار چیز دارد که ساختار هیچکدام از سبک های گذشته اعم از نظم و نثر ندارند. آن چهار چیز عبارتند از:
1- سطور قرینه
2- سطر مادر
3- راز «2»
4- شکل بیرونی قالب ( مثلث، لوزی، پنج ضلعی و شش ضلعی )
این خصوصیات، جزئی از رفتارهای منحصر به فرد است که باعث جدا شدن زلال از دیگر سبک های ادبی در جهان گشته و بی تأثیر هم نیست.

۳- استعداد خروج از ساختار فردی

زلال را اگر فقط اینجانب می نوشتم به عنوان سبک فردی اینجانب شناسانده می شد. مثلاً می گفتند: « زلال » ،سبک شعری دادا بیلوردی می باشد، اما وقتی که رایج می شود و به غیر از بنده کسان دیگری هم می نویسند، از فردیـّت خارج گشته و به سبک گروهی ارتقاء پیدا می کند و در صورت فراگیری از محل تولّدش نیز به عنوان سبک جهانی معروف می گردد.
دقّت داشته باشید: زلال در حالی رایج می شود که قبلاً در ادبیّات هیچ کشوری نظیر نداشته و اولین بار در ایران و در تاریخ دوم بهمن 1388 هجری شمسی متولد شده است.
نسل آینده نخواهد گفت که : دادا بیلوردی
نسل آینده خواهد گفت: مشهورترین زلالسرایان سبک زلال فلان کس ها هستند.
طبیعتاً وارد شدگان بر عرصه ی زلال به دو گروه تقسیم شده اند:
الف- عدّه ای وارد بر عرصه ی زلال می شوند و زورشان را می زنند و به دلایلی مختلف از میدان خارج می گردند.
ب- عدّه ای وارد بر عرصه ی زلال می شوند و با قدرت و مهارت تمام در این میدان بزرگ، به هنر نمائی ادامه داده و پخته تر می گردند.
بنابر این آنچه صرفاً مدّ نظر نسل های آینده خواهد گشت گروه دوم است.

۴- شور انگیزی

شور انگیزی یکی دیگر از اخلاق منحصر به فرد شعر زلال است.
صعود و نزول منظم موسیقییائی سطور شعر زلال، به هیجان و شور انگیزی شعر می افزاید. شور انگیزی در شعر زلال از اخلاق و رفتار بخصوص این سبک است. اگر در بررسی سبک های ادبی ، رفتار و خصوصیات ویژه ی یک شعر مدّ نظر است ، پس این رفتار بخصوص نیز می تواند به عنوان برهان در اثبات سبک بودن زلال باشد.
در زلال های عروضی، شور کلام بطور مرتب صعود نموده ، در سطر مادر به اوج خود می رسد و سپس در همان ترتیب بصورت قرینه نزول پیدا می کند که این رفتار و عادت مختص سبک زلال بوده و قبل از دوم بهمن 1388 در هیچ سبک ادبی دیده نشده است.

۵- تحرّک تصویر و تخیل در حدّ ماوراء

نزول و صعود منظّم سطور زلال عروضی در طبع شاعران پر شور مشتاق به ماوراء ، خود بخود منجر به خلق آثاری دارای تصاویر متحرک درونی و عارفانه می گردد که این هم جزئی از اخلاق منحصر به فرد شعر زلال است. بنابر این شعر زلال جان دارد.
حرکت خود شعر زلال از تبریز به سوی تهران با عنوان « نامه ی دادا بیلوردی به استاد شفیعی کدکنی » مصداق این عمل است.

اخلاق شعر زلال به دلیل حسّاسیّت قالبش، نوعی تمرکز حواس معرفتی در خلوت برای روح ایجاد نموده و صاحب کلام را وادار می کند تا با مخاطبش شفّافتر باشد.
به عبارتی، شاعر خودش را در پشت تصاویری مشجّر و استعاره هایی کدر پنهان نمی کند و سعی بر این دارد که با استعاره ها و بیان و تصاویری شفاف، نگین کلامش را در انگشتر قابل فهم و درک در خور مقام آدمیّت به نمایش گذارد.

6- شفافیّت منحصر به فرد محتوا

خیلی ها شفافیّت موضوع را با سادگی متن عوضی می گیرند و خیال می کنند که شعر باید همیشه با تصاویر و استعاره های پیچیده ای همراه باشد. در حالی که می توان در یک نثری کوتاه، تصاویری گنگ به کار برد و بر محتوای پیام لطمه زد.
گاهی وقتها شفّافیت یک محتوای بدون آرایه های پیچیده، چنان لذتبخش می شود که با کل دیوان اشعاری برابری نموده و زبانزد مردم می گردد.
مثلاً حافظ ، غزلی را چنین شروع می کند:

گفتم غم تو دارم، گفتا غمت سر آید
گفتم که ماه من شو، گفتا اگر بر آید

می بینیم که در شعر فوق خبری از کلام آرایه دار و استعاره ی خاصّی نیست اما در این گفتگوی ظاهراً ساده چنان جذّابیتی هست که آدم را بر دنیای شعر شیفته می کند و باعث این جذابیّت نیز وجود موسیقی کلام و وزن قالب در شعر فوق میباشد.

اما در جای دیگر هم می بینیم چنین شروع می کند:

ای پسته ی تو خنده زده بر حدیث قند
مشتاقم از برای خدا یک شکر بخند...

مستحضرید که علاوه از بهره گیری از وزن و موسیقی داخلی و بیرونی، از آرایه هم برخوردار است. و هرچند که از آرایه هم برخوردار است اما از لحاظ شیوائی و لذتبخشی به بالایی نمی رسد.
منظور از آوردن مثال این است که ، بدانیم شفّافیت در کلاسیک نیز هست و این شفافیت خود حسنی نسل پسند میباشد. و منظور بنده از سادگی و شفافیت این نیست که شعر خالی از آرایه باشد. اما اگر توجه فرمایید شفافیت عالم کلاسیک با شفافیت عالم زلال، متفاوت است:
شفافیت در کلاسیک همراه با یک وحدت خاص ارگانیکی و یک دستی وزن و موسیقی همراه است اما در زلال این چنین نیست. بلکه صعود و نزول ریتم کلام در زلال، نگین زلال را بیشتر سایش می دهد.
مثلاً جناب لولی وش، یکی از زلالهای پیوسته اش را چنین شروع می کند:

غمگین ترین شادم
پَـر بستــه ام هـر چنـد آزادم
من عاشقم، یعنی که حالی گیج و گم دارم
ویـران، ولــــــی انـگار آبــادم
آرام و فـــــریـــادم

در قطعه ی فوق، سادگی موضوع را تنها موسیقی کلام لذّتبخش کرده است و آرایه ای جز « نوعی پارادوکس » به چشم نمی خورد. اما در زلالی دیگر هم از سادگی خارج شده، چنین شروع می کند:

چه وحشتناک خوبی تو!
شبیــــه آفتـــاب بــــــی غـروبی تــو
بلنـدای نـگاهت ظهــــر مــــرداد است و آتـشبـــار
نباشی می رود از چشم سو بی تو
نـدارم آبــــرو بــی تــو!

اینجا هرچند که شعریت از سادگی خارج شده اما آرایه ها و تصاویرش همچنان شفافیت خود را حفظ کرده است.
شفافیت محتوا با استعاره و پیام و تصاویری زلال، که با نوعی موسیقی کلام بی نظیری همراه است. شکل درونی شعر را نیز از هنجار کلاسیک خارج کرده و عالم خاصّی را نمایان می سازد و این عالم ، عالمی عجیب و هیجان انگیز است و موسیقی اش در عاشقانه ها و عارفانه ها نوعی دیگرگونی های محظوظ کننده ای را سبب می گردد.
سادگی در زلال به همراه آرایه ای زیباست که در موسیقی خاص زلال ذوب شده باشد. به قطره ای از داخل نامه ام به استاد شفیعی کدکنی توجه فرمایید:

اگر من ساده می بـارم
اگـر در یک نـگاه صاف،بسیــــارم
ز تأثیــرات رقص نـرم در بـاغ شقایـق هاست
که اینبار ارغوان عشق می کارم
سمن بازی به سر دارم

زلال فوق تصویری بالفعل است که بالقوّه اش نیز در حافظ چنین نمایان می گردد:

ارغـوان جـام عقیقی بـه سمن خـواهد داد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد

شعری که وزن دارد و با موسیقی کلام همراه است، یا ساده بوده و لذتبخش بودنش نیز در همان سادگی آن است ( مثل : گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید.... ) و یا اینکه دارای آرایه هایی است که لذت را برای مخاطب متفاوت می کند.
لذا آرایه ها و تصاویر در زلال، جمع و جور ترند اما با نوعی موسیقی کلام که در کلاسیک نظیر ندارد، همراه هستند و این موسیقی بر شفافیّت موضوع می افزاید. مثال:
آقای چهارتنگی در جایی زلال پیوسته را چنین شروع می کند:

کوفه در غوغا
شرمگین آب از لب مولا
می گدازد مثل آتش در نیستان ،درد؛
سینه ام می سوزد از داغی که دارد لاله از صحرا.....

شاعر در اینجا، علاوه اینکه از تصویر و آرایه ها بهره مند می شود، در صعود منظم موسیقییائی، ذهن مخاطب را با نوعی نرمیّت تدریجی به سوی صحرای ماجرا ، هدایت می کند.
شرمساری آب از لب، گداختن درد و گداختن سینه از داغ لاله در صحرا از جمله تصاویری هستند که به شفافیت هرچه بیشتر تصویر سوار بر موسیقی کمک می کنند.
عرض کردم همیشه و همه وقت، سادگی و خالی بودن از استعاره در محتوای شعر نمی تواند دلیل بر ضعیف بودن آن شعر باشد. شما به شروع جناب حافظ شیرازی در غزل زیر دقت فرمایید:

دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فـدای او شد و جـــان نیز هم
خـال او حـالـم پـریـشـان می کند
و آن سـر زلف پـریـشان نیز هم....

شعر فوق، شرح حالی است بسیار طبیعی و ساده . اما شاعر،رشته ی کلام را چنان هنرمندانه در دست نگهداشته که هم در آهنگ ردیف و هم در موسیقی قوافی و هم در آهنگ داخلی کلام ، لذّت بخصوصی را بر مخاطب انتقال داده و مخاطب را بی نیاز از استعاره و تصویر می سازد.
از طرف دیگر، به زلالی از سرکار خانم دکتر ثریا حکیم آوا ( محقق و استاد ادبیات دانشگاه تاجیکستان) توجه فرمایید:

پنـجره ام بـاز شد
مـرغ ِ دل، آمـاده ی پرواز شد
می روم اکنون بـه تماشای پس ِ پنجره
صفحه ای از زندگی آغاز شد
عشق مرا ناز شد

در زلال فوق، هرچند که محتوا بصورت ساده جلوه گر است اما عبارتها چنان استادانه به رشته ی کلام چیده شده اند که رقص واژه ها با نرمیّت خاصّی تظاهر کرده و تصویر لذتبخشی را در عالمی شفاف ایجاد می نماید. به عبارتی لذت موسیقی خاص کلام ، مخاطب را از استعاره و تصویر بیجا بی نیاز می سازد.
بنابراین «شفافیّت منحصر به فرد به همراه موسیقی» یکی از دلایل سبک بودن جریان زلال است.
سادگی و شفافیت در شعر زلال، به همراه آهنگ منحصر به فردی است که نظیرش در شعرهای شفاف هیچکدام از سبک های گذشته نبوده است. موسیقی خاص زلال که از سطور قرینه و سطر مادر نشأت می گیرد ، نگین محتوا را شفافتر می سازد. اصلاً خاصیّت قالب زلال این است. محتوا را می ساید. کلام را می ساید. تصویر و استعاره را می ساید و این حالت، باعث درخشندگی موضوع می گردد.
شعر زلال، نگین شعر است. هر قدر رویش دقت شود آنقدر بر جلایش افزوده گردد.
امروز اگر بخواهیم در ترویج لذت موسیقی دخیل بوده و بهترین کادوها را برای نسل آینده تدارک ببینیم باید تنبلی را کنار گذاریم و از عادت در منظوم و منثورهای سبک های گذشته در آییم و بطور هنرمندانه بر خلق شاهکارهایی در شعر زلال همّت گماریم تا امانت را صحیح و سالم به نسل ها منتقل سازیم.
زلال، در عصر حاضر یک سبک بی نظیر جهانی است حتی اگر در کل جهان، فقط سه نفر طرفدار داشته باشد.
زلال شاعری هنرمند به میدان می طلبد نه نثر نویسی که سر پیر زنی را به دور از اندیشه و هدف و پیام، به جنگلی تشبیه نماید و دیگران نیز به اندازه ی تعداد موهایش برایش تفسیر بنویسند. زلال، زرنگی و هنر و استعداد و تمرین و زحمت می خواهد. شاعری که به بهانه ی تصویر سازی در نثر، حتّی حوصله ی تمیز کردن لای ناخن های دستش را هم ندارد به درد سبک زلال نمی خورد. بنده معتقد نیستم که همه ی مردم، زلال نویس باشند. عدّه ی کمی زلال نویس واقعی باشند و بقیه لذّت ببرند. مگر از هم عصرهای حافظ شیرازی چند دیوان غزل باقی است؟! زلال نیز همینطور. به مرور ستاره هایی وارد عرصه ی زلال می شوند که مسلماً چند تایی از آنها، درخشانترین خواهند شد. منتقدین زلال، تنها از محدودیت و دستگیری قالب زلال می گویند، نمی گویند که چه زیبایی هایی دارد! و اصلا به خلاقیّت های دیگرش اشاره نمی کنند.
زلال ، شاعرش را به زحمت می اندازد در عوض چیزهایی را تحویل می دهد که یکی از آن، موسیقی بی نظیر و منحصر فرد و خاص زلال می باشد که قبلا در هیچ مکتب و سبکی سابقه نداشته است.
شفافیّت منحصر به فرد به همراه موسیقی منحصر به فرد در زلال، حاصل نتیجه ی نزدیک به 200 نوع ریتم است که بر زلال نوشته ام و هر کدام از آن ریتم ها لذت بخصوصی دارند که در صورت حمل کلام نیز تخیّل درخشانتری را برای مخاطب منتقل می نمایند. عین حالت در سبکهایی مثل سبک خراسانی نیبست. مثلاٌ اگر در سبک خراسانی ساده گویی هست در عوض موسیقی ساختارش با سبک های قبل از خودش فرق نمی کند و شفاف گویی را در همان وزنی دارد که دیگر سبک ها داشته اند.
گریز از گنگ بودن ، صداقت در جامعه، شفّافیت پیام و انتقال اندیشه بصورت رُک و پوست کنده، از رفتارهای ذاتی شعر زلال است و « زلال » در زبان و بیانی شفاف در آغوش ریتم هایی رندانه، و با رقصاندن واژه ها در مدلی جدید، نگاه تازه ای بر عشق می گشاید:

درد، زمیـن‌گیر شد
خانه‌ی عقلم غل و زنجیر شد
آمـده‌ای پـاک‌تـــر از بـارش ِاشک ِخـــدا
غسل ِدلت کـردم و این آدم ِتن، یک شبـه تطهیر شد
کوچه‌ی آغوش ِمرا ریسه شدی با تنت
نور در این کوچه فراگیـر شد
خنده‌ات اکسیر شد
*
حالـم عجب ناب شد
حالت چشمان تو را قاب شد
حال من از حالت چشمان تو حالت گرفت
ماه‌تـر از مـاه رسیـدی و شبــم یکسـره مهتـاب شد
اشک سراسیمه وضو ساخت برای نمــاز
سینه‌ی تو مرمر ِمحـراب شد
لحظه چه بی‌تاب شد!
*
من به کجا می‌روم
عاشقم از خویش رها می‌روم
سوختـه‌ام، ساخته‌ام بار ِدگر خویش را
بـــار دگر، بـــار دگـر، بــــــاز بـه دنبال بــلا می‌روم
باز کنید ایــن در ِفرسوده‌ی انسانـی‌ام
بی‌تن و بی‌شال و قبـا می‌روم
بی‌سر و پا می‌روم
«لولی وش»

( شعر زلال بر ضد رشوه):

فـریاد ازیـن عمل
این که نموده ای تو باز حل
رشوه،درون ِ چائی ِ زهد ِ پر از ریا
در اعتقاد و باور مخلوق کـه آورده ای خلل
آیا نماز را به چه قیمت فروختی ؟!
حرمت نگاهدار بـر ملل
ای سست و مبتذل!

« دادا »

و یا از پندهای رُک:

به سوی شر نروی
همیشه عاشق خطر نروی
شکار کـرد نگاهت اگـــر گل سمنـی
به خیش قدرت کمر نروی
چو گاو نـر نروی

« دادا »
به یاری خدای عادل، در آینده شاهد گسترش شعر زلال در ادبیات جهان و انقلاب در موسیقی شعر خواهیم شد. ان الله مع الحق

خادم اهل قلم
ابوالفضل عظیمی بیلوردی ( دادا )
تبریز – هشتم اردیبهشت 1392
************************

منبع: وبلاگ های دادا بیلوردی
مطالب فوق ، نوشته های دادا بیلوردی ( بنیانگذار سبک شعر زلال ) می باشد که به اینجا انتقال یافته است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
خانی
۱۳۹۷/۰۸/۰۲
0
0

لینک مقاله ی اثبات سبک زلال ( از بنیانگذار سبک زلال ): http://dadazolal.blogfa.com/post/369

خانی
۱۳۹۷/۰۸/۰۲
0
0

آدرس مقاله ی اثبات سبک زلال ( به قلم بنیانگذار سبک زلال ): http://dadazolal.blogfa.com/post/369


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.