اجازه ویرایش برای همه اعضا

ناف ترش

نویسه گردانی: NAF TRŠ
(به ضمّ ت) کسی‌ که ناف او ترش مزه گشته است.

مثال: شیشه آب لیمو از دست حسن افتاد و شکست و سر تا پایش کثیف شد، و خودش ترش ناف



کنایه از کسی‌ ‌ست که با بستگان رفت و آمد نمی‌‌کند؛ کسی‌ که به هر دلیل صله رحم به جای نمی‌‌آورد.

مثال ۱: خانواده علی‌ بعد از اینکه او بدون رضایت پدرش با مریم ازدواج کرد، از او بریدند و او ناف ترش گشت.

مثال ۲: حسن آدم ترش نافی ‌ست. سالی‌ یک بار هم به پدرش سر نمی‌‌زند
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.