لیام
نویسه گردانی:
LYAM
محافظ. نگهبانی کننده. نگهبان. حافظ. حفیظ.
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
لیام . (ع ص ، اِ) ج ِ لئیم . فرومایگان . ناکسان . بخیلان . (آنندراج ). و رجوع به لئام شود.
لیام نام یکی از سربازان ارمنشاه در داستان سمک عیار از داستانهای عامیانه فارسی نوشته فرامرز بن خداداد بن عبدالله ارجانی، نام یک گیاه خوشبو و مقاوم در ج...
خاستگاه لیام در زبان فارسی به مناطق جنوب ایران خصوصاً خوزستان مربوط میباشد. در استان خوزستان در مناطقی مابین دزفول و اهواز گیاهان زیبایی رویش میکنند...
حامی، حمایت کننده، هوادار، طرفدار، جانبدار، پشتوانه
لئام . [ ل ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ لئیم . (منتهی الارب ). فرومایگان . ناکسان : عاشق مردمی و نیک خوئیست دشمن فعل زشت و خوی لئام .فرخی .محال باشد ا...