اجازه ویرایش برای همه اعضا

نیم

نویسه گردانی: NYM
نیم. (ا. ه.). بکسر نون و سکون یا و میم لغت هندی است کویند اصل آن نینب بوده که بنا بر قاعدۀ مقرره در الفاظ فارسیه هر جا که نون با باء موحدۀ ساکنه جمع شود با را با میم بدل می کنند مانند دنب و سنب که با را با میم بدل کرده و برای تخفیف نون را حذف کرده دم و
سم شده در آنجا نیز همین عمل نموده نیم کشته ماهیت آن درختی است عظیم هندی معروف و مشهور برک آن باریک و مشرف و نازک و اندک از برک انار بزرکتر و تشریف آن زیاده و کل آن در خوشه و وسط کلها زرد و اندک با عطریت و خوش منظر و ثمر آن بقدر سنجد بسیار کوچکی یعنی مدور اندک
طولانی و رسیدۀ پختهای آن زردرنک و تلخ با اندک شیرینی یحتمل که آنچه حکیم میر محمد مؤمن رح تع در تحفه نوشته اند که آن را در اصفهان سنجد کرخی و در مازندران کنار نامند و در بعضی بلاد معروف بدرخت توز است چندان اصلی نداشته باشد زیرا که نیم در غیر بلاد هند نمی شود
و مستعمل اکثر برک تازۀ آنست طبیعت آن نزد اهل هند سرد در اول و خشک در دوم و نزد بعضی در اول کرم و تر و نزد بعضی معتدل افعال و خواص آن محلل و منضج اعضاء الراس بخور برک مطبوخ آن در آب جهت درد کوش و اوجاع مفاصل و قطور عصارۀ برک تازۀ آن به تنهائی و یا با عسل در
بینی مسکن صداع و در کوش مسکن وجع و مصلح جراحات و مانع آب رفتن از ان و مضمضه به آب برک تازۀ آن و یا به آب مطبوج آن جهت تقویت لثه و درد دندان نافع اعضاء النفض آشامیدن آب برک تازۀ مطبوخ آن و یا آنکه برک آن را سائیده و کردۀ با نی پخته در آب اندازند و آب آن را
سه شبانروز بیاشامند جهت تحلیل ریاح و رطوبات معده و التیام مجاری بول و تصفیۀ آنها و آشامیدن آب مطبوخ پوست بیخ آن بقدر دوازده مثقال مدر حیض بسته شده و آشامیدن ثمر آن یک مثقال حابس اسهال مزمن و حکیم میر محمد افضل در مجربات خود نوشته که ثمر آن کرم و تر و ملین
بطن و رافع جذام است الاورام و البثور و الدمامیل ضماد برک کوبیدۀ کرم نمودۀ آن و بدستور ضماد پختۀ آن بدین نحو که در ظرف سفالی کرده و ظرف دیکر بر سر آن کذاشته و اطراف آن را بسته بر آتش کمی کذارند که ببخار طبخ یابد و یا آنکه در برک بید انجیر و یا برک موز بسته
در زیر خاکستر کرم طبخ نمایند جهت تحلیل اورام حارۀ رطبه و بارده و نضج دمامیل و تنقیۀ قروح و التیام آنها و تسکین اوجاع و امثال اینها نافع و ضماد سائیدۀ آن با اندک نمک منقی قروح خبیثه و خورندۀ کوشت فاسد و بدستور باکرکه شکر سرخ تیره مائل بسیاهی است اکال قروح و
جروح است و چون بفتیله آلوده در دهن زخم کذارند کشاده کرداند و چون در جوف آن فرستند تنقیۀ آن نماید خصوص که بر بالای آن زخم برک سائیده کرم کرده و یا مطبوخ بنحو مذکور بسته باشند و چون قروح و جروح تنقیۀ تام یافتند و خواهند ملتئم سازند باید که بی نمک استعمال نمایند
و مرهم و دهن آن نیز جهت اکثر قروح و جروح و سوختکی آتش نافع و بعضی روغن آن را نائب مناب روغن شیخ صنعان دانسته اند و صنعت آن هر دو و حلوای برک آن در قرابادین کبیر ذکر یافت و عرق پوست درخت بسیار کهنۀ آنکه نیم کوفته هر مقدار که خواهند و با ربع وزن آن شکر سرخ که
بهندکر نامند اما صاف خالص باشد و ده وزن آن آب بخیسانند و روزها بآفتاب و شبها در سایه کذارند تا بیست و یک روز پس عرق کشند بدستور مقرر و روزی دو توله تا چهار توله آن را بیاشامند و از عقب آن بفاصله یکدو ساعت نان با روغن کاو تازه بخورند تا بیست و یک روز یا زیاده
بحسب حاجت و مرض و از نمک و ترشی و ماهی و بادی پرهیز نمایند جهت اکثر امراض مانند لقوه و فالج و استرخا و اوجاع مفاصل و غیرها و استسقا و نزول آب در هر عضوی که باشد و قروح مجاری بول و جذام و قروح خبیثه و ساعیه و جرب متقرح و قوبا و امثال اینها نافع و بدستور آشامیدن
نقوع مذکور جهت امراض مزبوره روزی دو توله بدستور و مراعات پرهیز مخزن الادویه عقیلی خراسانی ///////////// چریش اشاره به فارسی در بندرعباس و چاه‌بهار با نامهای محلی «چریش»، «سریش» و «چریشک» نامیده می‌شود. به فرانسوی‌Margousier وFaux sycomore و به انگلیسی‌Neem
وNim tree وMargosa گفته می‌شود. گیاهی است از خانواده‌Meliaceae نام علمی آن:Azadirachta indica A .Juss . و مترادف آن‌Melia azadirachta L . وMelia indica Boiss . وMelia fraxinifolia Salisl . می‌باشد. روغنی که از دانه‌های گیاه می‌گیرند در بازرگانی به‌Nimoil معروف
است. مشخصات چریش درختی است با قامت متوسط برگهای آن سبز، کناره برگ دارای بریدگی و شبیه دندانه نامنظم است، برگهای آن شبیه برگ زبان گنجشک می‌باشد. نوک برگها خیلی تیز و کشیده‌تر از برگهای زیتون تلخ می‌باشد ولی شکل کلی درخت شبیه درخت زیتون تلخ است، به همین جهت
اغلب اشتباها یا عمدا برگها و ریشه آن را به جای و یا مخلوط با برگها و پوست و ریشه زیتون تلخ در بازار عرضه می‌نمایند. درخت چریش بومی هند شرقی است و تا مغرب چین و شرق جاوه انتشار دارد و در بعضی مناطق کاشته می‌شود. به ایران وارد شده و کاشته می‌شود و از گیاهان
بومی شده است. در حال حاضر در چاه‌بهار، بندرعباس و سایر نقاط جنوب کشور می‌روید. معارف گیاهی، ج‌4، ص: 2 چریش ترکیبات شیمیایی از نظر ترکیبات شیمیایی چریش دارای یک روغن تلخ و مارگوزیک اسید[1] است. روغنی که از دانه‌های آن گرفته می‌شود، دارای دو نوع ماده تلخ است.
در دانه‌های آن در حدود 45 درصد روغن وجود دارد. مواد تلخی که از روغن چریش جدا شده است عبارت‌اند از: نیمبین 2] و معارف گیاهی، ج‌4، ص: 3 نیمبی‌نین 3] و نیم‌بیدین 4] که ماده عامل عمده آن را تشکیل می‌دهد شامل سولفور می‌باشد. از شکوفه‌های چریش یک گلوکوزید به نام
نیم‌بوسترین 5] در حدود 005/ 0 درصد و اسانس روغنی فرّار با بویی نامطبوع (در حدود 5/ 0 درصد) و نیم بوسترول 6] و نیم بستین 7] و اسیدهای چرب جدا شده است. در گلهای آن یک ماده تلخ و اسانس تلخ و تحریک‌کننده وجود دارد. در میوه‌های آن ماده تلخ باکایانین 8] یافت می‌شود.
از پوست تنه درخت در حدود 04/ 0 درصد ماده نیمبین و در حدود 01/ 0 درصد ماده نیمبینین و در حدود 4/ 0 درصد ماده نیم‌بیدین و در حدود 02/ 0 درصد اسانس جدا شده است G .I .M .P[ . در گزارش دیگری در مورد ترکیبات شیمیایی گیاه چریش چنین آمده است: در پوست درخت نیمبین،
نیم‌بیدین، نیمبی‌نین، نیم‌بوسترول [باتاچارچی 9]] و سوجیول 10] و نمبیول 11] [سنگوپتا[12]] یافت می‌شود. در روغن تصفیه شده آن پالمیتیک اسید[13]، استئاریک اسید[14] اولئیک اسید[15]، لینولئیک اسید[16]، آراشیدیک اسید[17] و مقدار کمی میریستیک اسید[18] وجود دارد. روغن
دانه‌های آن منبع غنی از معارف گیاهی، ج‌4، ص: 4 اولئین 19] و استئارین است [پتلو[20]]. مهمترین عامل مؤثر اصلی روغن آن نیم‌بیدین است که مقداری سولفور در آن یافت می‌شود. [صدیقی 21]]. در برگهای آن مارگوزین 22] وجود دارد [گوسوامی و دوت 634]. خواص- کاربرد در هند:
پوست درخت چریش تلخ مقوی و تونیک است و قابض و تب‌بر می‌باشد. همچنین پوست ریشه و میوه‌های نارس آن نیز تونیک و مقوی و تب‌بر است. برگهای له‌شده آن را به صورت ضماد برای فروکش کردن جوش و کورک روی محل مبتلا می‌گذارند. جوشانده برگهای آن را به عنوان ضدعفونی‌کننده برای
ضد عفونی کردن زخمها و اکزما به کار می‌برند. گلهای خشک آن تونیک و مقوی بخصوص مقوی معده است. روغن آن محرک، ضدعفونی‌کننده و به عنوان پادزهر برای مارگزیدگی و عقرب‌زدگی مصرف می‌شود. میوه‌های آن مسهل است. و برای کشتن کرم معده به کار می‌رود، ضمنا نرم‌کننده نیز می‌باشد.
در برمه: پوست درخت به عنوان مقوی و تونیک و برگ، گل و روغن آن به عنوان محرّک موضعی و حشره‌کش مصرف می‌شود [راجر[23]]. صمغ آن نرم‌کننده و مقوی و گلهای آن برای تقویت معده مفید است. برگهای له‌شده آن را به صورت ضماد روی جرب و تاولهای تر برای التیام می‌گذارند [تئوبالد[24]].
در هند و چین: تنطور پوست درخت برای اشخاص مبتلا به مالاریای مزمن یا یرقان و خستگی عمومی تجویز می‌شود و بعلاوه برای اشخاصی که پس از جراحتهایی تب کرده‌اند نیز توصیه می‌شود. از تنطور برگ درخت به عنوان محرّک اشتها و با ریواس به عنوان تونیک (ولی یبوست‌زا) استفاده
می‌شود. به علاوه از این تنطور به صورت مالش روی اعضای شکسته و یا از جا در رفته و برای تسکین دردهای عضلات به کار می‌برند. از روغن برگهای آن برای معالجه دردهای روماتیسمی و مالیدن آن برای رفع معارف گیاهی، ج‌4، ص: 5 اکزمای مزمن استفاده می‌شود. همچنین اهالی کامبوج
برای برگهای جوان و گلهای درخت خاصیت تصفیه خون و خونسازی قایل‌اند. از له شده برگها و گلهای آن ضمادی درست کرده و با انداختن روی پیشانی برای معالجه هذیان تب استفاده می‌شود. جوشانده رقیق ریشه گیاه با اجزای دیگری به عنوان ضد صفراوی و تونیک برای معالجه سل و ناراحتی‌های
کبد مصرف می‌شود [می‌نات 25]]. جوشانده پوست و گل و برگ آن به صورت کمپرس برای التیام زخمها و جراحتها کاربرد دارد [پتلو]. در اندونزی از جوشانده برگها و یا از روغن دانه آن به عنوان ضدعفونی‌کننده، روی زخمها می‌مالند [هین 26]]. روغن دانه آن به عنوان ضد انگل و پارازیت
برای معالجه بیماری‌های پارازیتی پوست نظیر بیماری اسکابیز[27] مالیده می‌شود [وان‌استی‌نیس- کروزمان 28]]. توضیح: بیماری اسکابیز یا نوعی جرب، بیماری پوستی است که شدیدا مسری می‌باشد و عامل آن یک آراکنید[29] به نام‌Sarcoptes scabiei است که موجب خارش پوست می‌شود.
درخت چریش در هند درختی مقدس است و در تشریفات مذهبی هندوها به کار می‌رود. له‌شده پوست آن بوی ملایم می‌دهد و صمغ درخت شبیه صمغ عربی است. معارف گیاهی، ج‌4، ص: 6 ////////// چریش درختی است زودرشد از تیره سنجدتلخیان (Meliaceae)، افراسانان(Sapindales). چریش یکی از
دو گونه در جنس آزاددرخت‌ها (Azadirachta) است. نام این سرده (جنس) یعنی Azadirachta در زبان‌های اروپایی از واژه فارسی «آزاددرخت» گرفته شده است. چریش بومی شبه قاره هند و میانمار است و در نواحی گرمسیری و نیمه‌گرمسیری می‌روید. همچنین این گیاه در جنوب شرق بلوچستان
هم به کثرت یافت میشود. نام چریش در زبان سواحلی (در خاور آفریقا) مواروبائینی (Mwarobaini) است که «درخت ۴۰» معنی می‌دهد زیرا به باور عوام این درخت ۴۰ بیماری مختلف را درمان می‌کند. //////////// قس نیم شائع در عربی: النیم الشائع أو النیم الهندی أو الأزدرخت الهندی
أو شجرة النیم (الاسم العلمی:Azadirachta indica) هی شجرة (نوع) یتبع جنس النیم منالفصیلة الأزدرختیة[3]. یطلق علیها فی الهند اسم (صیدلیة القریة) فهی شجرة معروفة هناک منذ فترة طویلة جدًا. تتمیز بقدرتها على تنقیة التربة من الأملاح. وهی شجرة معمرة یصل عمرها إلى
180 عاماً، وقد یمتد عمرها فی الغابة إلى 200 سنة. محتویات [أظهر] موطن الشجرة[عدل] الموطن الأصلی لها مناطق الغابات والأخشاب فی الهند وسیرلانکا وتعرف بالهند باسم (المرجوسا). أول مکان وجدت فیه أشجار النِّیم هو شمال الهند، وخاصة منطقة تعرف باسم کازناتاکا. وتنتشر
شجرة النِّیم کذلک فی المناطق الإستوائیة وتحت الإستوائیة مثل إندونیسیا والسودان. وأدخلها المستوطنون الهنود إلى إفریقیا فی أواخر القرن 19. ولقد ذکر عالم النبات الألمانی د."شموترر" فی کتابه عن نبات النِّیم أن هذه الأشجار تُزرع فی السودان منذ عام 1921؛ حیث تنتشر
حول مجری نهر النیل الأزرق والنیل الأبیض. وفی الفترة الأخیرة تمت زراعة ما یقرب من 4000 شجرة نیم فی مصر وخاصة فی منطقة الدلتا، وتنمو بنجاح فی المناطق الحارة. وتنتشر زراعته فی شمال السودان ووسطه، وقد نجحت زراعته فی جنوب المملکة العربیة السعودیة، وأدخل إلى منطقة
مکة المکرمة ونجحت زراعته فی جبل الرحمة ومنطقة عرفات وفی منطقة جازان. /////////// قس میمبا در باسای اندونزی: Mimba atau Daun Mimba atau Azadirachta indica A. Juss. adalah daun-daun yang tergolong dalam tanaman perdu/terna yang pertama kali ditemukan didaerah
Hindustani, di Madhya Pradesh, India. Mimba datang atau tersebar ke Indonesia diperkirakan sejak tahun 1.500 dengan daerah penanaman utama adalah di Pulau Jawa. Tumbuh di daerah tropis, pada dataran rendah. Tanaman ini tumbuh di daerah Jawa Barat, Jawa Timur,
dan Madura pada ketinggian sampai dengan 300 m dpl, tumbuh di tempat kering berkala, sering ditemukan di tepi jalan atau di hutan terang. ///////// قس در عبری: אזדרכת הודית (ידוע גם כעץ הנים; שם מדעי: Azadirachta indica) הוא עץ ממשפחת האזדרכתיים. מוצאו מהודו
ובורמה, גדל באזורים טרופיים וטרופיים למחצה. /////////// قس ماروباینی در سواحلی: Mwarobaini (Azadirachta indica) ni mti unaofahamika kwa uwezo wake wa kutibu magonjwa ya aina mbalimbali. Inaaminika kuwa mti huu umetoka huko India na Burma. Mwarobaini hushamiri
zaidi katika nchi za tropiki na una uwezo mkubwa wa kuhimili ukame. /////////// قس ماونا هیندی در کوردی: Maûna hindî, dara nîm, Margoz (Azadirachta indica, navên din: Melia azadirachta L., Antelaea azadirachta (L.) Adelb.) yek ji du cinsên Azadirachta ye ku
ya din jî Azadirachta excelsa ye. Di famîleya maûnan (Meliaceae) de cih digire. Ji rûnê vê darê di bijîşkiya hindî de hin derman tên çêkirin. 15-20 m (heya 40 m jî) bilind dibin. Heya 200 salan dijî. //////////// قس نِم در پنجابی: نم نم ٹبر دا اک رکھ اے جیہڑا
پاکستان تے ہندستان وج اگدا اے۔ ایہدے پھل وچوں نم دا تیل نکلدا اے۔ ////////// قس نِم در سندی: نم (انگریزی ٻولی: Neem Tree) گهاٽی ڇانوَ ڏیندڙ وڻ آهی. هن کی هندی (اردوءَ) ۾ نیم چون ٿا. هن کی بنگالی ٻولی ۾ پڻ سنڌی ٻولیءَ وانگر (নিম) نم ئی چیو وڃی ٿو. هن کی ملئی
ٻولی ممبو (Mambu) ۽ سومالی ٻولیءَ (Geed Hindi) سڏیو وڃی ٿو. هن جو ناباتاتی نالو Azadirachta indica آهی. [1] ////////// قس نیم در اردو: نیم آزاد دائرۃ المعارف، ویکیپیڈیا سے نیم Azadirachta indica Azadirachta indica flowers & leaves صنف بندی مملکت: نباتات تقسیم:
پھولدار پودے درجہ: Sapindales خاندان: Meliaceae جنس: Azadirachta نوع: A. indica سائنسی نام Azadirachta indica بکائن کی طرح کا درخت ۔ بکائن کی طرح گھنا سایہ رکھتا ہے ، تاہم اس پر کرم بہت ہوتے ہیں۔ یہ درخت بکائن کی طرح محض سایہ کی خاطر ہر دلعزیز نہیں ہے بلکہ
اس کے فوائد اور بھی ہیں۔ نیم کا پھل بھی بکائن کی طرح ہوتا ہے ۔ اور اس کو نمولی کہتے ہیں۔ جب یہ پکنے پر اآتا ہے تو اس میں قدرے مٹھاس سی آجاتی ہے ۔ اس لیے پرندے اس پر ٹوٹ پڑتے ہیں۔ یہ درخت ، بڑ کی مانند چاروں طرف پھیلتا ہے۔ اس کا تنا بھی موٹا ہوتا ہے ۔ جب یہ
درخت پرانا ہو جاتا ہے تو اس میں سے ایک قسم کی رطوبت خارج ہونا شروع ہو جاتی ہے۔ جو نہایت شیریں ہوتی ہے۔ چنانچہ لوگ اس کو جمع کرکے بطور خوراک استعمال کرتے ہیں۔ اس کے پتے بھی طبی خواص رکھتے ہیں۔ اس کے جوشاندے میں نہانے سے خارش دور ہو جاتی ہے ۔ زخموں پر بھی باندھے
جاتے ہیں۔ یہ بہترین جراثیم کش درخت ہے ۔ اور جراثیم کشی میں استعمال ہوتا ہے۔ جوشاندہ معدے کو بھی درست کرتا ہے ۔ خون کو صاف کرتا ہے ۔لیکن کڑوا ضرور ہوتا ہے اس کی لکڑی بکائن سے مضبوط ہوتی ہے۔ اگر تختوں سے صندق بنا کر کپڑے رکھے جائیں تو ان کو کیڑا نہیں لگتا۔ //////////
Azadirachta indica From Wikipedia, the free encyclopedia Neem Flowers and leaves Scientific classification Kingdom: Plantae (unranked): Angiosperms (unranked): Eudicots (unranked): Rosids Order: Sapindales Family: Meliaceae Genus: Azadirachta Species: A. indica
Binomial name Azadirachta indica A.Juss., 1830[1] Synonyms[1][2] • Azadirachta indica var. minorValeton • Azadirachta indica var. siamensis Valeton • Azadirachta indica subsp. vartakii Kothari, Londhe & N.P.Singh • Melia azadirachta L. • Melia indica (A. Juss.)
Brandis Azadirachta indica (commonly known as neem, nimtree and Indian lilac[2]) is a tree in the mahogany family Meliaceae. It is one of two species in the genus Azadirachta, and is native to the Indian subcontinent, i.e. India, Nepal, Pakistan, Bangladesh,
Sri Lanka, and Maldives. It typically is grown in tropical and semi-tropical regions. Neem trees now also grow in islands located in the southern part of Iran. Its fruits and seeds are the source of neem oil. https://en.wikipedia.org/wiki/Azadirachta_indica
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
نیم . (اِ) نصف . نیمه . یک جزء از دو جزء چیزی . (یادداشت مؤلف ). یک دوم چیزی : چو از روز رخشنده نیمی برفت دل هر دو جنگی سواران بتفت . فردوسی...
نیم . (ع اِ) نعمت تام . (منتهی الارب ) (از متن اللغة)(از اقرب الموارد). || زندگانی آسان و خوش . (منتهی الارب ). عیش لین . زندگی راحت . (از متن...
نیم . [ نی ی َ ] (ع ص ، اِ) جمع نائم است . رجوع به نائم شود.
نیم . [ ن ُی ْ ی َ ] (ع ص ، اِ) جمع نائمة است . رجوع به نائمة شود. || جمع نائم است . رجوع به نائم شود.
نیم. (ن. یَ. م). مخفف نیستم. دُشمَن به قَصد حافظ اَگَر دَم زند چه باک مِنَّت خُدای را که نیم شَرمسارِ دوست حافظ.
نیم قد. [ ق َ ](ص مرکب ) بچه های قد و نیم قد؛ کودکان بزرگ و کوچک .
نیم کش . [ ک َ / ک ِ ] (ن مف مرکب ) نیم کشیده . تیغ و تیر و مانند آن که تمام نکشیده باشند. (آنندراج ). تیغ یا دشنه یا خنجری که آن را تا نیمه ...
نیم کش . [ ک ُ ] (ن مف مرکب ) نیم کشته . نیم بسمل . جان به لب رسیده . رجوع به نیم کشت شود.- نیم کش کردن ؛ به قصد کشت کسی را آزار دادن .
نیم گز. [ گ َ ] (اِ مرکب ) نیم گزی . چوبی یا آهنی به درازی نیم گزکه بدان جامه و غیر آن پیمایند. (یادداشت مؤلف ).
نیم لا. (ص مرکب ) نیم باز. (یادداشت مؤلف ).- نیم لا کردن در ؛ در را نیم باز گذاشتن . اندکی باز کردن .
« قبلی صفحه ۱ از ۲۳ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.