اجازه ویرایش برای همه اعضا

کله

نویسه گردانی: KLH
پارچه کتانی و نازک که هوا از آن عبور می کند و برای ساختن خیمه و چادر بکار می رفته...( این واژه می باید با کسره بر روی دو حرف اول خوانده شود)
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱۲ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۱ ثانیه
کله بن . [ ک َ ل ِ ب ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان کیاکلاست که در بخش مرکزی شهرستان شاهی واقع است و 410 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایر...
کله بند. [ ک ُ ل َه ْ ب َ ] (اِ مرکب ) کلاه بند. نوعی کلاه در قدیم . (فرهنگ فارسی معین ).
شصت کله . [ ش َ ک ُ ل َه ْ] (اِخ ) شمس الدین احمدبن منوچهر همدانی . شادروان سعید نفیسی گوید: «درباره ٔ احمدبن منوچهر شصت کله شاعر قرن ششم هجری...
کله بوز. [ ک َ ل َ ] (اِخ ) دهستانی از بخش مرکزی شهرستان میانه است که در جنوب و جنوب غربی میانه واقع است و از شمال به دهستان حومه و از ...
کله جوب . [ ک ُ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) تیره ای از ایل کلهر است . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 61). و رجوع به کلهر شود.
کله جوب . [ ک ُ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان سربند بالاست که در بخش سربند شهرستان اراک واقع است و 554 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایرا...
کله جوب . [ ک ُ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ماهیدشت بالاست که در بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع است و 285 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغراف...
کله جوب . [ ک ُ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان شیان است که در بخش مرکزی شهرستان شاه آباد واقع است و 732 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایر...
کله جوب . [ ک ُ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان خاوه است که در بخش دلفان شهرستان خرم آباد واقع است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایر...
کله جوب . [ ک ُ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان دالوند است که در بخش زاغه ٔ شهرستان خرم آباد واقع است و 222 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ای...
« قبلی ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ صفحه ۹ از ۲۲ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.