تأکید
نویسه گردانی:
TʼKYD
این واژه عربی است و آریایی جایگزین، اینهاست: 1ـ کاتو kâtu (سنسکریت)، 2ـ نیربن nirban (سنسکریت: nirbandha) **** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
تآکید. [ ت َ ] (ع اِ) دوالهایی که بدان قرپوس زین را با دو پهلوی آن بندند. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). «اکائد» و «تآکید» جمع «اِکاد» اس...
به کار بردن گفتار یا نوشتاری برای برجسته کردن چیزی که نشانگر اهمیت دادن به آن است برای پذیراندن آن به شنونده یا خواننده که اگر این گفتار یا نوشتار بیش...
تأکید. [ ت َءْ ] (ع مص ) (از «أک د» و «وک د») ۞ استوار کردن گره و عهد و زین و پالان بر پشت اسب و شتر و جز آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطب...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
تأکید مثل . [ ت َءْ دِ م َ ث َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) یکی از جهات توصیف مسندالیه تأکید مثل است چون :«امس الدابر» و «نفحة واحدة» و مثل ا...
تأکید خاص . [ ت َءْ دِ خاص ص ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به مفعول مطلق و نوع سوم تأکید و کشاف اصطلاحات الفنون چ احمد جودت ج 1 ص 71 ش...
تأکید عام . [ ت َءْ دِ عام م ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به مفعول مطلق و نوع سوم تأکید و کشاف اصطلاحات الفنون چ احمد جودت ج 1 ص 71 ش...
تأکید کردن . [ ت َءْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) استوار کردن . عمل تأکید. رجوع به تأکید شود.
تأکید لفظی . [ ت َءْ دِ ل َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تکرار لفظ اول را تأکید لفظی خوانند. (از تعریفات جرجانی ). صاحب کشاف اصطلاحات الفنون بن...
تأکید معنوی . [ ت َءْ دِ م َ ن َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تأکید معنوی یا غیرصریح بخلاف تأکید لفظی است و آنرا از این روی معنوی نامند که گوی...