اجازه ویرایش برای همه اعضا

آمین

نویسه گردانی: ʼAMYN
این واژه قبطی است (اگر دیدگاه دهخدا که آن را از آمن که خدای مصریان باستان بوده درست باشد) و پارسی جایگزین، این است: ارداتو árdâtu (سنسکریت: árdhadhâtu) **** فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۶ ثانیه
امین آباد. [ اَ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان زنجان با 657 تن سکنه . محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).
امین آباد. [ اَ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان قم با 100 تن سکنه . محصول آن غلات و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
امین آباد. [ اَ ] (اِخ ) دهی است از بخش ورامین شهرستان تهران با 385 تن سکنه . محصول آن غلات ، چغندرقند و صیفی است . (از فرهنگ جغرافیائی ای...
امین آباد. [ اَ ] (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان شهرضا با 630 تن سکنه . محصول آن غلات ، پنبه و حبوب است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ...
امین آباد. [ اَ ] (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان با 258 تن سکنه . محصول آن غلات ، پنبه و صیفی . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ...
امین آباد. [ اَ ] (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان با 117 تن سکنه . محصول آن غلات ، پنبه و صیفی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران...
امین آقان . [ اَ ] (اِخ ) دهی است از بخش بوئین شهرستان قزوین با 250 تن سکنه . محصول آن غلات ، انگور، چغندرقند و بادام است . (از فرهنگ جغراف...
امین الدین . [ اَ نُدْ دی ] (اِخ ) ابن شیخ کریم و برادربزرگ منشی فداحسین (قرن 13 هجری ). به اردو و فارسی شعر میگفته و او راست رساله ٔ «نثر...
امین الدین . [ اَنُدْ دی ] (اِخ ) ابوزکریا یحیی بن اسماعیل اندلسی بیاسی . از دانشمندان مشهور زمان خود و در طب و ریاضیات استاد بود. از مغرب بمص...
امین الدین .[ اَ نُدْ دی ] (اِخ ) (امیر...) پسر شهاب الدین فضل .از سرداران و ملازم سلطان ابوسعید بهادر بود. (از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 356)....
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۱۴ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.