اجازه ویرایش برای همه اعضا

عقبه

نویسه گردانی: ʽQBH
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: پسایند pasâyand (پارسی نو) **** فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
عقبة. [ ع ُ ب َ ] (اِخ ) ابن ضمره ٔحمصی . محدث . رجوع به ابوالولید (عقبةابن ...) شود.
عقبة. [ ع ُ ب َ ] (اِخ ) ابن عامربن عبس بن مالک جهنی مکنی به ابوخماد، امیر و از صحابه ٔ پیغمبر اسلام (ص ) بوده است . وی «ردیف » پیامبر (ص ) ...
عقبة. [ ع ُ ب َ ] (اِخ ) ابن عبدالغافر ازدی عوذی ، مکنی به ابونهار. وی به سال 83 هَ . ق . در جماجم درگذشت . رجوع به تاج العروس ذیل ماده ٔ ...
عقبة. [ ع ُ ب َ ] (اِخ ) ابن علقمه ٔ بیرونی . محدث . رجوع به ابوعبدالرحمان (عقبةبن ...) شود.
عقبة. [ ع ُ ب َ ] (اِخ ) ابن علقه ٔ بیرونی . محدث . رجوع به ابویوسف (عقبةبن ...) شود.
عقبة. [ ع ُ ب َ ] (اِخ ) ابن عمروبن ثعلبه ٔ انصاری بدری ، مکنی به ابومسعود. صحابی و از قبیله ٔخزرج بود. وی در غزوه ٔ عقبه و احد و مابعد آنها ...
عقبة. [ ع ُ ب َ ] (اِخ ) ابن عیسی . یکی از امرای آل ایوب است و او در یکی از جنگها اسیر نصاری گشت و وی را به اسارت به بیت المقدس بردند و د...
عقبة. [ ع ُ ب َ ] (اِخ ) ابن مغیره ٔ شیبانی راوی حدیث . رجوع به ابوالعلاء (عقبةبن ...) شود.
عقبة. [ ع ُ ب َ ] (اِخ ) ابن نافعبن عبدالقیس اموی قرشی فهری . از فاتحان و فرماندهان بزرگ در صدر اسلام وی در سال یکم پیش از هجرت متولد شد ...
عقبة. [ ع ُ ب َ ] (اِخ ) ابن وهب بن عقبة. محدث . رجوع به ابونعیم (عقبةبن ...) شود.
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۴ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.