قریحه
نویسه گردانی:
QRYḤH ŠAʽRY
توانایی یا هنر سرایندگی که با آن شاعر می تواند احساس خود، پیام، سخن یا سرگذشت خود یا دیگران را با به کارگیری واژه های آهنگین و تصویرسازی های زیبا، و بی اینکه محتوای تصویر یا واژه های آهنگین را جستجو کند، در قالب شعر بیان و یا توصیف نماید. همتای پارسی این واژه ی عربی، سنکاوی sankâvi است که در سنسکریت: santkavi بوده است **** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
خوش قریحه . [ خوَش ْ / خُش ْ ق َ ح َ / ح ِ ] (ص مرکب ) باقریحه . مستعد. با قریحه ٔ خوب . بااستعداد.
قریحة. [ ق َ ح َ ] (ع اِ) اول آبی که از چاه برآید. || اول هر چیزی . || طبیعت مردم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). ج ، قرائح ....