فلات
نویسه گردانی:
FLAT
در فرهنگ عربی - فارسی لاروس، الفلا (بیابان بی آب و گیاه) و فَلاه (با ت گرد) بخشی از آن بیابان را گویند. هضبه hazba به معنی رشته کوه، تپه و پشته است. النجد زمین بلند و برآمده را گویند. در سنسکریت پره ستهه prastha به معنی فلات است که بی شک اروپاییان از آن پلاتو را ساخته اند زیرا در زبان های هند و اروپایی و آریایی، (ر) با (ل) جایگزین می شود؛ مانند اروند با الوند و پاردم با پالدم، کاچار با کاچال و... همچنین در سنسکریت بجز پره ستهه، سانو sānu نیز به معنی فلات است. پس می توان گفت که فلات عربی شده از پلاتو می باشد؛ زیرا اگر پلاتو از عربی گرفته شده بود، همان فلات یا فلاتو گفته می شد و نه پلاتو. ولی از آن جایی که فلات در عربی به کار می رود، این واژه را برای آنها می گذاریم و واژه ی زیبای سنسکریت سانو را به کار می بریم. ***فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
فلات . [ ف َ ] (اِ) تان و تانه را گویند، و آن تارهایی باشد که جولاهگان بجهت بافتن مهیا و آماده کرده باشند. (برهان ). تار. تان . تانه . مقابل...
فلات . [ ف ُ ] (ع اِ) ج ِ مؤنث است از فلان . (منتهی الارب ).
فلات . [ ف ِ ] (ع اِمص ) ناگهان گرفتگی . (منتهی الارب ).
فلات . [ ف َ ] (ع اِ) بیابانی که خالی از آب و گیاه باشد. (غیاث از منتخب و شروح نصاب ). فَلاة. دشت بی آب وگیاه . بیابان بی آب . صحرای وسیعو...
فلات . [ ف َ ] (اِخ ) دهی است از بخش جبال بارز شهرستان جیرفت . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: سانو لویژ sânu loviž (سانو؛ سنسکریت؛ لویژ؛ پشتو loveci)***فانکو آدینات 09163657861
فلاط. [ ف ِ ] (ع ق ) ناگاه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (مص ) ناگاه گرفتن . || گفتن مرد کلام نیکو. (منتهی الارب ). و این لغتی است ...