اجازه ویرایش برای همه اعضا

آب به زیر پوست رفتن

نویسه گردانی: ʼAB BH ZYR PWST RFTN
آب به زیر پوست رفتن یا آب به پوست افتادن = وضع مالی خوب پیدا کردن. معادل آبی به‌جوئی شدن که در امثال و حکم مرحوم دهخدا (جلد اول) آمده است؛ با این توضیح: رونق و پیشرفتی در کار پیدا آمدن.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
سهراب فرسیو
۱۳۹۸/۰۴/۲۱
2
1

آب زیر پوست کسی رفتن (یا دویدن) از امثال و حکم مرحوم دهخدا (جلد اول): بعد از هزالی اندک فربه شدن، پس از فقری مالی کم بدست کردن. (عین عبارت درج شد). هزال . [ هَُ ] (ع مص) لاغر گردیدن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || (اِمص) لاغری. (منتهی الارب). نزاری. نحول. نحیفی. نحافت. (یادداشت به خط مؤلف). قلت گوشت و پیه. نقیض سمن. (از اقرب الموارد). ولاکن معنی بدست کردن را نیافتم. بدست (نه به دست) = وجب، که گشادگی پنج انگشت یک کف دست باشد. "پس از فقر مالی کم وجب کردن" بی‌معنی است. و اگر غرض (مطابق رسم‌الخط قدیم) "به دست کردن" باشد، که باز در ترکیبات دست و کردن وجود نداشت. با این حال برمی‌آید که معنی: "وضع مالی خوب پیدا کردن" برای این اصطلاح (با وجود پیچیدگی توضیح) در امثال و حکم، تأیید می‌شود.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.