اجازه ویرایش برای همه اعضا

رود

نویسه گردانی: RWD
رود /rud/ (اسم) [قدیمی] فرزند پسر یا دختر: ◻︎ زهی دولت مادر روزگار / که رودی چنین پرورد در کنار (سعدی۱: ۴۰)، ◻︎ خواهی که بر‌نخیزدت از دیده رود خون / دل در وفای صحبت «رود» کسان مبند (حافظ: ۳۶۲). فرهنگ فارسی عمید
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۲ ثانیه
گزاف رود. [ گ َ ] (اِخ ) بلده ای از بلاد سیاه رستاق تنکابن مازندران است . (ترجمه ٔ سفرنامه مازندران و استرآباد رابینو ص 144).
گزاف رود. [ گ َ ] (اِخ ) از جمله رودهایی که به بحر خزر میریزد و محل صید ماهی است . (جغرافیای اقتصادی کیهان ص 32).
گشنه رود.[ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان رودبار بخش معلم کلایه ٔ شهرستان قزوین واقع در 56هزارگزی جنوب معلم کلایه و 33هزارگزی راه عمومی . کوه...
ساری رود. (اِخ ) نام رودی به آذربایجان غربی که خره ٔ ساری سوباسار را آب دهد. رجوع به ساری سو شود.
کوره رود. [ رَ / رِ رو ] (اِخ ) حومه ٔ ولایت ایراهستان ۞ از کوره ٔ اردشیرخوره است . (نزهةالقلوب چ لیدن ص 125).
کیوه رود. [ ] (اِخ ) نام رودخانه ای است که قسمتی از آن تاآنجا که داخل رود لادین می شود سرحد بین ایران و عراق را تشکیل می دهد. (از جغرافی...
کیوه رود. [ کی وَ / رو ] (اِخ ) دهی از دهستان آلوت است که در بخش بانه ٔ شهرستان سقز واقع است و 300 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران...
فراه رود. [ ف َ ] (اِخ ) رودی است در سیستان . رجوع به فراه شود.
شوره رود. [ رِ ] (اِخ ) رودی است که از میان ولایت نیشابور میگذرد و آبهای جبال طرفین نیشابور بدو پیوندد و مجموع ولایات نیشابور بدان زراعت میک...
صافی رود. (اِخ ) رودخانه ای است که از سهند برخیزد و در بحیره ٔ چیچست ریزد. (نزهةالقلوب مستوفی ج 3 ص 87). از کوه سهند برخیزد و از مراغه گذشته ...
« قبلی ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ صفحه ۱۳ از ۲۵ ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.