اجازه ویرایش برای همه اعضا

رود

نویسه گردانی: RWD
رود /rud/ (اسم) [قدیمی] فرزند پسر یا دختر: ◻︎ زهی دولت مادر روزگار / که رودی چنین پرورد در کنار (سعدی۱: ۴۰)، ◻︎ خواهی که بر‌نخیزدت از دیده رود خون / دل در وفای صحبت «رود» کسان مبند (حافظ: ۳۶۲). فرهنگ فارسی عمید
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
لله رود. [ ل َ ل ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان مرکزی بخش لنگرود شهرستان لاهیجان ، واقع در ساحل دریای خزر. دارای 30 تن سکنه است . (از ف...
مسن رود. [ م ِ س ِ ] (اِخ ) نام رودی است در ایالت فارس : آب مسن از قهستان سمیرم و سیتخت برمی خیزد، آب بزرگ است و گذار اسب به دشواری ده...
ملک رود. [ م ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان سیاهکل است که در بخش سیاهکل دیلمان شهرستان لاهیجان واقع است و 410 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیای...
لب رود. [ ل َ ] (اِخ ) دهی از بخش ایذه ٔ شهرستان اهواز، واقع در بیست هزارگزی شمال خاوری ایذه . دارای 130 تن سکنه ٔ شیعه ٔ لری و بختیاری . مح...
ویس رود. (اِخ ) دهی است جزء دهستان شفت بخش مرکزی شهرستان فومن . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
هفت رود. [ هََ ] (اِخ ) هفت آب . نام قدیم پنجاب است . (از مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی تألیف معین ص 25) : بکن شادم از شادی این سرود...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
کشف رود. [ ک َ ش َ ] (اِخ ) یکی از شعب هریرود است که سرچشمه ٔ آن نزدیک سرچشمه ٔ اترک در کوههای هزار مسجد است و پس از مشروب کردن رادکان و ...
فره رود. [ ] (اِخ ) از جبال حدود غور برمیخیزد، بر ولایت بسیار میگذرد و آن را سقی کرده فاضلش در بحیره ٔ زره بحدود سیستان میریزد و طولش معلوم...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۲۵ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.