جوالیقی
نویسه گردانی:
JWʼLYQY
جَوالیقی، ابومنصور موهوب بن احمد، ادیب، لغوی و نحوی بغدادی قرن ششم است. فهرست مندرجات ۱ - تولد ۲ - نام جوالیقی ۳ - تحصیلات و اساتید ۴ - شاگردان ۵ - ویژگیهای فردی ۵.۱ - کتابت ۵.۲ - تبحر در ادبیات ۵.۳ - تبحر در لغت ۶ - مذهب ۷ - وفات ۸ - آثار ۸.۱ - المُعَرَّب مِن الکلام الاعجمی ۸.۲ - شرح ادب الکاتب ۸.۳ - تکملةُ اِصلاح ما تَغْلَطُ فیه العامّه ۸.۴ - اختصرا شرح امثله سیبویه ۸.۵ - العروض ۸.۶ - مختصر صحاح الغه ۸.۷ - المختصر فی النحو ۸.۸ - ما جاءَ علی فَعَلْتُ و اَفْعَلْتُ بمعنی واحد ۹ - فهرست منابع ۱۰ - پانویس ۱۱ - منبع تولد [ویرایش] وی در ذیحجه ۴۶۵ [۱][۲] یا در ۴۶۶[۳][۴] در خاندانی کهن در بغداد زاده شد. [۵]هر دو تاریخ از خود او نقل شده است. [۶] نام جوالیقی [ویرایش] وی به ابنجوالیقی نیز مشهور است. [۷][۸]واژه جوالیقی، منسوب به جَوالیق، جمعِ جُوالِق، است. [۹][۱۰]به گفته خود او،[۱۱] جُوالق (و جُوال) مُعرَّب گُواله (کیسه بزرگ) است.[۱۲] گویا یکی از نیاکان وی، جوالدوز یا جوالفروش بوده است. [۱۳] در عربی، غالباً صفت نسبی با واژه مفرد ساخته میشود؛ ازاینرو، ساخته شدن صفت نسبی با جوالیق، که جمع است، نادر میباشد. [۱۴] در این باره مناظرهای نیز میان جوالیقی و هروی نحوی (متوفی ۵۳۶) در بغداد درگرفت. [۱۵][۱۶] تحصیلات و اساتید [ویرایش] جوالیقی از نوجوانی به دانشاندوزی و سماع از استادان روی آورد. شهورترین استاد او خطیب تبریزی (متوفی ۵۰۲)، مدرّس نظامیه بغداد، بود که جوالیقی هفده سال در محضر وی دانش اندوخت و ملازم اوگشت. [۱۷][۱۸][۱۹][۲۰][۲۱] پس از فوت خطیب تبریزی، ابوالحسن علیبنمحمد فَصیحی (متوفی ۵۱۰) در نظامیه بغداد جانشین وی شد، ولی چون شیعه بود اخراج گردید و جوالیقی در آنجا به تدریس پرداخت. [۲۲] شاگردان [ویرایش] جمع کثیری در محضر جوالیقی دانش اندوختند که خود نیز به آن تصریحکردهاند، از جمله عبدالکریم سمعانی (متوفی ۵۶۲)، [۲۳] ابوالبرکات ابنانباری (متوفی ۵۷۷)[۲۴] و عبدالرحمان ابنجوزی (متوفی ۵۹۷). [۲۵][۲۶][۲۷][۲۸][۲۹][۳۰][۳۱][۳۲][۳۳][۳۴][۳۵][۳۶][۳۷][۳۸][۳۹] مُقْتَفی لاَمراللّه عباسی (۵۳۰ ـ ۵۵۵ ه.ق) در دوره خلافت، نمازهایش را به امامت جوالیقی برگزار میکرد و مدتی نیز نزد او دانش اندوخت[۴۰][۴۱] که اثر آن در توقیعات خلیفه آشکار گشت. [۴۲][۴۳] ویژگیهای فردی [ویرایش] در بسیاری از منابع به پارسایی، دانایی، خردمندی و حافظه قوی جوالیقی اشاره شده است. [۴۴][۴۵][۴۶] جوالیقی کم و سنجیده سخن میگفت و اگر در باره چیزی که نمیدانست از وی پرسشی میشد، ناآگاهی خود را بر زبان میآورد. [۴۷][۴۸] ← کتابت وی بسیاری از کتابهای ادب و حدیث را کتابت کرده بود و خطش چنان خوش بود که مردم برای به دست آوردن دستخطی از او پول فراوان میپرداختند. [۴۹][۵۰] ← تبحر در ادبیات جوالیقی را امام در لغت، نحو، ادب و یگانه دوران معرفی کردهاند.[۵۱][۵۲][۵۳]ازوی روایت نیز نقل شده است. [۵۴] ابیات اندکی نیز به او منسوب است. [۵۵][۵۶] ← تبحر در لغت ابنانباری [۵۷] نوشته است که جوالیقی، آرای غریبی درباره برخی مسائل نحوی ابراز میداشت و از اینرو، جایگاه او در لغت، بلندمرتبه تر از نحو بود؛ البته ممکن است ابراز چنین آرایی بیانگر استقلال و وسعت اندیشه جوالیقی باشد. [۵۸] قفطی [۵۹] جوالیقی را یکی از چهار پیشوای نحو در بغداد معرفی کرده است. جوالیقی، با وجود فضل و دانش، از طعن هجوگویان در امان نمانده و ابیاتی در مذمتش سروده شده است. [۶۰][۶۱] مذهب [ویرایش] ابنعماد [۶۲] جوالیقی را حنبلی معرفی کرده است. وفات [ویرایش] وی در ۱۵ محرّم ۵۳۹ [۶۳][۶۴][۶۵]سال ۵۲۹ مندرج در وجدی [۶۶] اشتباه است یا ۵۴۰[۶۷][۶۸] در بغداد درگذشت. برخی سال ولادت او (۴۶۵) را، به اشتباه، سال درگذشت ویدانستهاند. [۶۹] [۷۰] پیکر او را در باب حرب بغداد، کنار قبر پدرش، به خاک سپردند. [۷۱][۷۲][۷۳] آثار [ویرایش] آثار جوالیقی عبارتاند از: ← المُعَرَّب مِن الکلام الاعجمی ۱) المُعَرَّب مِن الکلام الاعجمی علی حروف المعجم، که به اختصار، المعرّب[۷۴][۷۵]، ماعُرِّب من کلام العجم [۷۶] و المعرّبات [۷۷] نیز نامیده شده است. وی در این کتاب کلمات غیرعربی را که در عربی و در قرآن کریم،احادیث نبوی، سخنان صحابه و تابعین و در نظم و نثرعرب به کار رفته، گرد آورده است. جوالیقی در مقدمه خود، در باره ورود کلمات معرّب در قرآن بحث کرده و گفتههای گوناگون را در این باره نقل [۷۸] و سپس قواعد تعریب را بیان نموده و با ذکر مثالهایی، مباحث خود را مطرح کرده و توضیح داده است کهاجتماع کدام حرفها، میتواند بیانگر معرّب بودن یک واژه باشد.[۷۹] او گفتههای لغویان پیش از خود، از جمله ابندُرَید، اَزْهَری، اَصْمَعی و خلیل بن احمد، را آورده است. [۸۰][۸۱][۸۲] او از اشعار عربی نیز شواهد فراوانی ذکر کرده [۸۳][۸۴][۸۵] و گاه گفته است که این واژهها از چه زبانهایی وارد عربی شدهاند، از جمله از فارسی، سریانی، رومی، عِبْرانی ونَبَطی. [۸۶][۸۷][۸۸][۸۹][۹۰] شهرت جوالیقی بیشتر به سبب تألیف همین کتاب است، که بسیاری آن راستوده و تأثیرش را در آثار پسین بیان کردهاند. [۹۱][۹۲][۹۳]. [۹۴] برخی از بزرگان نیز این کتاب را نزد خود مؤلف خواندهاند، از جمله ابنجوزی.[۹۵] از نقایص این کتاب آن است که جوالیقی گاه دلیلی برای غیرعربی بودن واژگان بیان نکرده و گاه اصلِ غیرعربی واژگان را نیاورده، مانند کلمه جِرْداب و جاموس،که معرّب گرداب و گاومیش است. دیگر آنکه در ترتیب واژگان فقط حرف نخست آنها لحاظ شده و دیگر حروفِ کلمه ترتیب الفبایی ندارند. جوالیقی در این شیوه از کتاب الجیم ابوعَمْروِ شَیبانی (متوفی ۲۰۶) پیروی کرده و این روش، یافتن واژه را دشوار کرده است. [۹۶] کتاب المعرّب چند بار چاپ شده است: به همت ادوارد زاخاو در ۱۲۸۴/۱۸۶۷ در لایپزیگ، احمد محمد شاکر ۱۳۲۱ ش/ ۱۹۴۲ در قاهره. عبدالرحمان در ۱۳۶۹ ش/ ۱۹۹۰ در دمشق. نسخهای از این کتاب با حواشی ابن بَرّی (متوفی۵۸۲) موجود است. بر این کتاب چندین تکمله [۹۷] نگاشته شده است. [۹۸][۹۹] ← شرح ادب الکاتب ۲) شرح ادب الکاتب، در شرح ادب الکاتب ابن قُتَیبه دینوری(متوفی ۲۷۶). وی گاه یک سطر ادب الکاتب را در سه صفحه، با ذکر مباحث صرفی و نحوی و لغوی و شاهد آوردن از اشعار عربی، توضیح داده [۱۰۰] و گاهی تکملهای بر مطالب کتاب نوشته است. [۱۰۱] این کتاب با مقدمه مصطفی صادق رافعی در ۱۳۱۰ ش/۱۹۳۱ در قاهره چاپ شده است. ← تکملةُ اِصلاح ما تَغْلَطُ فیه العامّه ۳) تکملةُ اِصلاح ما تَغْلَطُ فیه العامّه، که نام آن التکمله فیما تَلْحَنُ فیه العامّه[۱۰۲] و تتمّه درّه الغوّاص[۱۰۳] نیز ضبط شده و درتوضیح اصطلاحات غلط رایج در زبان عربی است [۱۰۴][۱۰۵][۱۰۶]. سیوطی [۱۰۷] ما تلحن فیه العامّه و تتمّه درّه الغوّاص را دو کتاب پنداشته است. جوالیقی در این کتاب با تکیه بر مسائل لغوی و شواهد شعری عربی[۱۰۸] مباحث خود را مطرح کرده است. ابنبَرّی حواشی متعددی بر این کتاب نگاشته و مباحث آن را تکمیل کرده است.[۱۰۹] این کتاب را نخستین بار، در نبورگ در ۱۲۹۲/۱۸۷۵ در مجلهای آلمانی درلایپزیگ منتشر کرد و سپس المجمع العلمی العربی دمشق کتاب را با توضیحات و حواشی عزّالدین تنوخی در ۱۳۱۵ ش/ ۱۹۳۶ به چاپ رساند.[۱۱۰] ← اختصرا شرح امثله سیبویه ۴) اختصار (مختصر) شرح امثله سیبویه ، که تلخیص شرحی است که ابوالفتح محمدبن عیسی عطّار (متوفی ۴۰۰) برالکتاب سیبویه نوشته است. این کتاب را صابر بکر ابوالسعود در ۱۳۵۸ ش/ ۱۹۷۹ در اسیوط مصر منتشر کرده است. ← العروض ۵) کتاب العروض، که جوالیقی آن را برای خلیفه مُقتفی لاَمراللّه نوشته است.[۱۱۱] ← مختصر صحاح الغه ۶) مختصر صحاح اللغه، که تلخیصی از الصحاح جوهری است. ← المختصر فی النحو ۷) المختصر فی النحو. متن انتقادی این کتاب را محرّم چلبی، به عنوان پایاننامه کارشناسی ارشد، دردانشکده ادبیات دانشگاه بغداد در ۱۳۴۹ ش/۱۹۷۰ تهیه کرده است. ← ما جاءَ علی فَعَلْتُ و اَفْعَلْتُ بمعنی واحد ۸) ما جاءَ علی فَعَلْتُ و اَفْعَلْتُ بمعنی واحد مُؤَلَّف علی حروف المعجم، در توضیح و معرفی افعالی که ثلاثی مجرّد و باب اِفعال آنها به یک معناست. این کتاب به ترتیب حروفی تهجّی گردآوری شده، ولی باب همزه آن پیش از باب یاء آمده است. [۱۱۲] در این کتاب به ندرت به اشعار عربی استشهاد شده است. [۱۱۳] ماجد ذَهَبی این کتاب را، بر اساس نسخه دارالکتب الظاهریه، با توضیحات و تعلیقات، در ۱۴۰۲ در دمشق منتشر کرد. نام این کتاب در هیچ جا جزو آثار جوالیقی نیامده است. بروکلمان [۱۱۴] شرح مقصوره ابندرید را یکی از آثار جوالیقی ذکر کرده است. وی در جای دیگر، [۱۱۵] از شرحی بر قصاید معلّقات، نوشته موهوب بن احمد حصری، نام برده که مترجم عربی کتاب احتمال داده است از جوالیقی باشد. تنوخی نیز در مقدمه تکمله اصلاح ما تغلط فیه العامّه، [۱۱۶] از کتاب غلط الضعفاء من الفقهاء جوالیقی، به عنوان اثری که چاپ نشده، نام برده است. در د. اسلام کتاب اَسماء خَیلِ العرب و فُرسانِها از آثار جوالیقی دانسته شده، حال آنکه این اثر از ابناَعرابی (متوفی ۲۳۱) است و جوالیقی آن را روایتکرده است، همچنان که کتاب نسب الخیل ابنکلبی (متوفی ۲۰۶) را نیز روایت کرده است. [۱۱۷][۱۱۸] فهرست منابع [ویرایش] (۱) ابناثیر، الکامل فی التاریخ. (۲) ابناعرابی، کتاب اسماء خیلالعرب و فرسانها، روایه ابیمنصور جوالیقی، در کتابان فیالخیل، چاپ نوری حمودی قیسی و حاتم صالح ضامن، بیروت: عالمالکتب، ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷. (۳) ابنانباری، نزهه الالباء فی طبقات الادباء، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره (۱۳۸۶/۱۹۶۷). (۴) ابنجوزی، المنتظم فی تاریخالملوک و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲. (۵) ابنخلّکان، وفیات الاعیان وأنباء أبناء الزمان. (۶) ابندمیاطی، المستفاد من ذیل تاریخ بغداد، چاپ محمد مولود خلف و بشار عوّاد معروف، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶. (۷) ابنرجب، کتاب الذیل علی طبقات الحنابله، چاپ هنری لاووست و سامی دهان، دمشق ۱۳۷۰/۱۹۵۱. (۸) ابنعماد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب. (۹) ابنکثیر، البدایه و النهایه فیالتاریخ، قاهره (۱۳۵۱ـ ۱۳۵۸). (۱۰) ابنکلبی، کتاب نسبالخیل فی الجاهلیه و الاسلام و أخبارها، روایه أبیمنصور جوالیقی، در کتابان فیالخیل، چاپ نوری حمودی قیسی و حاتم صالح ضامن، بیروت: عالمالکتب، ۱۴۰۷/۱۹۸۷. (۱۱) کارل بروکلمان، تاریخ الادب العربی، ج۱، نقله الی العربیه عبدالحلیم نجار، قاهره (۱۹۷۷)، ج۵، نقله الی العربیه رمضان عبدالتواب، قاهره (۱۹۷۷). (۱۲) محمدحسینبن خلفبرهان، برهان قاطع، چاپ محمد معین، تهران ۱۳۶۱. (۱۳) بطرس بستانی، کتاب دائره المعارف: قاموس عاملکل فن و مطلب، بیروت ۱۸۷۶ـ۱۹۰۰، چاپ افست. (۱۴) موهوببن احمد جوالیقی، شرح ادبالکاتب، قاهره ۱۳۵۰، چاپ افست تهران. (۱۵) موهوببن احمد جوالیقی، کتاب تکمله اصلاح ماتغلط فیهالعامّه، چاپ عزالدین تنوخی، (۱۹۳۶)، در المعرّب من الکلام الاعجمی علی حروف المعجم، چاپ احمد محمدشاکر، قاهره ۱۹۴۲، چاپ افست تهران ۱۹۶۶ الف. (۱۶) موهوببن احمد جوالیقی، ماجاء علی فعلت و افعلت بمعنی واحدٍ مؤلّف علی حروف المعجم، چاپ ماجد ذهبی، دمشق ۱۴۰۲/۱۹۸۲. (۱۷) موهوببن احمد جوالیقی، المعرّب من الکلام الاعجمی علی حروف المعجم، چاپ احمد محمدشاکر، قاهره ۱۹۴۲، چاپ افست تهران ۱۹۶۶ ب. (۱۸) حاجی خلیفه. (۱۹) حسیننصّار، المعجمالعربی: نشأته و تطوره، ( ۱۴۰۸/۱۹۸۸) قاهره. (۲۰) ذهبی، تاریخ الاسلام. (۲۱) سمعانی، الانساب. (۲۲) عمروبن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، چاپ عبدالسلام محمدهارون، قاهره (۱۳۸۵ /۱۹۹۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱. (۲۳) عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، بغیه الوعاه فی طبقات اللغویین و النحاه، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۴. (۲۴) عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، المزهر فی علوم اللغه و انواعها، چاپ محمد احمد جادمولی، علیمحمد بجاوی، و محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره. (۲۵) علیبن یوسف قفطی، اِنباه الرواه علی اَنباه النحاه، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، ج۱، قاهره ۱۳۶۹/۱۹۵۰. (۲۶) محمد فرید وجدی، دائره معارف القرن الرابع عشر/ العشرین، بیروت: دارالمعرفه. (۲۷) عبداللّهبن اسعد یافعی، مرآه الجنان و عبره الیقظان، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷. (۲۸) یاقوت حموی، معجمالادباء، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳. پانویس [ویرایش] ۱. ↑ ابنجوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، ج۱۸، ص۴۶، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲. ۲. ↑ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۱، ص۱۰۶-۱۰۷. ۳. ↑ سمعانی، الانساب، ج۲، ص۱۰۵. ۴. ↑ یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۶، ص۲۷۳۷، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳. ۵. ↑ کارل بروکلمان، تاریخ الادب العربی، ج۵، ص۱۶۳، ج۱، نقله الی العربیه عبدالحلیم نجار، قاهره (۱۹۷۷)، ج۵، نقله الی العربیه رمضان عبدالتواب، قاهره (۱۹۷۷). ۶. ↑ ابنرجب، کتاب الذیل علی طبقات الحنابله، ج۱، ص۲۴۴، چاپ هنری لاووست و سامی دهان، دمشق ۱۳۷۰/۱۹۵۱. ۷. ↑ ابنخلّکان، وفیات الاعیان وأنباء أبناء الزمان، ج۵، ص۳۴۳. ۸. ↑ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۲۰، ص۸۹. ۹. ↑ عمرو بنعثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۳،
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
جوالیقی . [ ج َ ] (اِخ )اسماعیل بن موهوب بن احمد. رجوع به اسماعیل ... شود.
جوالیقی . [ ج َ ] (اِخ ) موهوب بن ابی طاهر احمدبن محمدبن خضر، مکنی به ابومنصور و مشهور به جوالیقی . از دانشمندان و لغویان بزرگ است . وی علوم...
جوالیقی . [ج َ ] (اِخ ) هشام بن سالم ، مکنی به ابوالحکم . از موالی کوفه و اصلاً از اسرای جوزجانان بوده و در جزو اصحاب امام جعفر صادق (83-14...
حسن جوالیقی . [ ح َ س َ ن ِ ج َ ](اِخ ) زاویه ٔ قلندران قاهره را او ساخت و نزد کتبغافرمانروای مصر مقرب بود و در دمشق به بیماری استسقادر سال ...