اجازه ویرایش برای همه اعضا

عبیرآمیز

نویسه گردانی: ʽBYRʼAMYZ
عبیرآمیز. {عَ}. (ص. مر.).عبیرافشان، عبیرآگین، خوشبوی چون عبیر. کنایه از معطر و خوشبوی. /////////////////////////// خیال خال تو با خود به خاک خواهَم برد که تا ز خال تو خاکَم شَوَد عَبیرآمیز ////////////// حافظ
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.