اجازه ویرایش برای همه اعضا

بسم الله

نویسه گردانی: BSM ʼLLH
بسم الله. (بِ مِ لْ لا) [ ع . ] (جمله اسمی . فعل امر.) 1 - به نام خداوند، به نام خدا (جمله ای که فارسی زبانان هنگام شروع کاری یا قدم نهادن در جایی گویند). 2 - (عا.) بفرما میل کن ، بخور. 3 - نوعی تعارف برای این که کسی پیشقدم شود: بفرمایید، پیش افتید. 4 - در موقع تعجب از چیزی و مخصوصاً شنیدن سخنی شگفت آور گویند و بیشتر افاده انکار و ناباوری کند. 5 - چشم بد دور، ماشاءالله. ؛از بای ~ تا تای تَمَُت از اول تا آخر. ؛اول ~کنایه از: اول وقت ، آغاز کار. فرهنگ فارسی معین. ///////////////////////////////// مده به خاطِرِ نازُک مَلالَت از من زود که حافِظِ تو خود این لَحظه گُفت بسم الله ////////////////////////// حافظ
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.