الله
نویسه گردانی:
ʼLLH
الله. (اَ لْ لا) [ ع . ] (اِ.)ایزد، خدا، معبود یگانه . ؛~ُ اعلم خدا داناتر است . (هنگامی که نسبت به موضوعی شک و تردید است ). ؛~ اکبر الف - خدا بزرگ تر است . (هنگام تعجب ، عصبانیت و تأیید گفته می شود). ب - بخشی از اذان و نماز است . فرهنگ فارسی معین. //////////////////////////////////////////////////////////////////////////// چَند پویَد به هوای تو ز هَر سو حافظ یسَّرَ الله طَریقا بک یا مُلتَمَسی /////////////////////////////// حافظ
واژه های همانند
۶۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
بسم الله. (بِ مِ لْ لا) [ ع . ] (جمله اسمی . فعل امر.) 1 - به نام خداوند، به نام خدا (جمله ای که فارسی زبانان هنگام شروع کاری یا قدم نهادن در جایی گوی...
عبارت مرکب « سیف الله » را در دستور زبان فارسی می توان یکجا، صفت در نظر گرفت برای موصوفی که محذوف است.
از آنجایی که سیف به معنی شمشیر می باشد؛ می توا...
رحمالله (رَ حِ مَ لْ لَ آ ه) [عربی] (جملهی فعلی دعایی) = خدا ببخشاید! خدا رحم کند! جملهی فعلی دعایی دیگری نیز هست، بهمعنی «خدا بر آنان ببخشاید»، ب...
بعون اﷲ - به عون الله- به یاری خداوند : چنانک یاد کرده آید بعون اﷲ تعالی و حسن توفیقه . (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 111). بعون اﷲ عزوجل هر مملکتی را که گ...
بارک الله (bârak-a-llâh(o [ع.] (جملۀ دعایی) آفرین خدا بر تو باد! خجسته باد! آفرین! ~ علیک. آفرین خدای بر تو باد! «از این عجبتر سخاوت تو که چنین چیزی ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
الله بختی معنی (اَلú لا بَ) (ص نسب .) (عا.) تصادفی ، اتفاقی . فرهنگ فارسی معین دیکشنری انگلیسی ترکی عربی aleatory, casual, devil-may-care, erratic, fl...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
بقیّة الله نزد شیعه از القاب مهدی (حجت بن الحسن)، امام دوازدهم شیعیان دوازدهامامی و بهمعنی باقیگذاشتهٔ خدا است. این اصطلاح در قرآن، نیز مورد استفاد...