عدن
نویسه گردانی:
ʽDN
عِدن. {عَ}. (ا. ع.). عدن یا صفیر به انگلیسی آدنیوم (Adenium) تیره ای از گیاهان گلدار از خانواده آدنیوم، سرده‌ای از گیاهان گلدار و خرزهره‌ایان است. برخی از گونه‌های این سرده مانند آدنیوم اوبسام (به انگلیسی: Adenium obesum) به عنوان گل‌های تزئینی و خانگی استفاده می‌شوند، آدنیوم اوبسام در فیلیپین و تایلند با نام «اسب صحرا» نیز شناخته می‌شود. بر اساس دسته‌بندی‌هایی که در پایان قرن ۲۰ انجام شد، سردهٔ آدنیوم شامل ۵ گونهٔ اصلی می‌شود،در گذشته ۱۲ گونه می شمردند.
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
عدن . [ ع َ ] (ع مص ) اقامت کردن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (قطرالمحیط). || همیشه بودن به جایی . (قطرالمحیط) (از اقرب الموارد) (منتهی ...
عدن . [ ع َ ] (ع ص ، اِ) جاودان . جاودانی . جنات عدن ای ، اقامة. (ناظم الاطباء).- بهشت عدن ؛ بهشت اقامت . جنات عدن : یکی چون بهشت عدن ، یک...
عدن . [ ع َ دَ ] (ع اِ) گیاهی است . (اقرب الموارد).
عدن . [ ع َ ] (اِخ ) (به عبری نعمت دار) موضع آدم و مقر حوا قبل از سقوط. معلوم نیست که درکجا بوده است لکن دو نهر از نهرهای آن یعنی فرات ...
عدن . [ ع َ دَ ] (اِخ ) شهری است از شهرهای مشهور عربستان واقع بر ساحل دریای هند از جانب یمن . منطقه ای است که تا حدودی کم آب است ، آب مشرو...
عدن ابین . [ ع َ اَب ْ ی َ ] (اِخ ) جزیره ای است به یمن که ابین بدان اقامت گزیده است . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
عدن لاعه . [ ع َ دَ ن ُ ع َ ] (اِخ ) دهی است از نزدیک عدن ابین . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ).
بهشت عدن . [ ب ِ هَِ ت ِ ع َ ] (اِخ ) یا باغ عدن مذکور در عهد عتیق (پیدایش 2) که آدم و حوا در آن میزیستند ولی بجهت نافرمانی از امر خدا از آ...
بهشت عدن . [ ب ِ هَِ ت ِ ع َ ] (اِخ ) مملکت بابل از حیث آبادی و زیادی سکنه و حاصلخیزی زمین چشم سیاحان خارجی را مانند یونانیها و رومیها خیر...
باغ عدن یا بهشت زمینی (به عبری: גַּן עֵדֶן) طبق شرحی که در بخش پیدایش در کتاب مقدس آمده جایی است که اولین انسان یعنی آدم و همسرش حوا بعد از خلق شدن ت...