اجازه ویرایش برای همه اعضا

سرقت

نویسه گردانی: SRQT
سرقت /serqat/ دزدیدن؛ دزدی کردن؛ دزدی. فرهنگ فارسی عمید. ندارد بحر و کان سرمایه دست و دل ما را گهر چون ابر می ریزد ز دامن سایل ما را که می آید به سرقت دل ما جز پریشانی؟ که می پرسد به غیر از سیل راه منزل ما را؟ صائب تبریزی سر ز سر عدو درآوردن رازشان جمله منکشف کردن پشت هر سرقتی پی افشردن از عمل پی به عاملش بردن ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » داستان مسافرت به یزد مترادف و متضاد ۱. اختلاس، استراق، دزدی، دستبرد، راهزنی، ربایش، طراری، عیاری ۲. دزدی کردن برابر فارسی دزدی، دستبرد فعل بن گذشته: سرقت کرد بن حال: سرقت کن دیکشنری banditry, robbery, theft, thievery
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۰ ثانیه
سرقت . [ س ِ ق َ ] (از ع ، اِمص ) دزدی کردن . (فرهنگ فارسی معین ).
این واژه عربی است و پارسی آن واژه ی پهلوی اَپوریش می باشد
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.