اجازه ویرایش برای همه اعضا

ارسباران

نویسه گردانی: ʼRSBARʼN
ارسباران[۲] ناحیه کوهستانی وسیعی است در شمال استان آذربایجان شرقی، و بخشی از شهرستان های اهر، کلیبر و ورزقان است که از شمال کوه قوشا داغ[۳] در جنوب اهر تا رود ارس گسترده‌است.[۴] ارسباران در شرق با شهرستان مشگین‌شهر و پارس‌آباد، در جنوب با شهرستان سراب، و در غرب با شهرستان تبریز و شهرستان مرند هم‌مرز است. در سال ۱۹۷۶، یونسکو ۷۲٬۴۶۰ هکتار از اراضی منطقه، در محدودهٔ '۴۰ °۳۸ تا '۸ °۳۹ شمالی و'۳۹ °۴۶ تا '۲ °۴۷ شرقی، را به عنوان ذخیره‌گاه زیست‌کره ثبت کرد. توصیف کلی یونسکو به این قرار است، این ذخیره‌گاه زیست‌کره در کوهستان‌های قفقازی ایران نزدیک مرز کشور با جمهوری آذربایجان و ارمنستان قرار دارد. ناحیه، با قرار گرفتن در بین مناطق خزری، قفقازی و مدیترانه‌ای، کوه‌هایی تا ارتفاع ۲۲۰۱ متر، علفزارهای آلپی، دشت‌های نیمه‌خشک، مراتع و جنگل‌ها، رودها و چشمه‌ها را شامل شده‌است. ارسباران محل زیست حدود ۲۳٬۵۰۰ کوچ‌نشین است که عموماً در مناطق بین شهری ناحیه زندگی می‌کنند. فعالیت‌های اقتصادی در زیستگاه کشاورزی، دامداری، باغبانی، صنایع دستی و گردشگری را شامل می‌شود، اما در بخش‌های شهری فعالیت‌های تجاری نیز در جریان است.[۵] محتویات ۱ تاریخ ۲ قابلیت‌های توریستی ارسباران ۳ جمیعت‌شناسی منطقه ۳.۱ زبان ۳.۲ دین ۴ هویت فرهنگی ۴.۱ اساطیر ۴.۱.۱ ورگی (نظر کردگی) ۴.۱.۲ توغ ها؛ یادگارانی از روز عاشورا ۴.۲ موسیقی عاشقی و مکتب قره داغ ۵ اقتصاد ۶ آثار تاریخی مهم منطقه یافت ارسباران ۷ کمپ‌های گردشگری ارسباران ۸ نگارخانه ۹ منابع ۱۰ منابع برای مطالعه بیشتر تاریخ در زبان محلی این ناحیه با نام قره‌داغ نیز شناخته می‌شود و گفته شده نام قره‌داغ به علت کثرت کوه‌های منطقه ساخته شده، با این توضیح که قره در زبان ترکی بر بزرگی، انبوهی، کثرت و درهم‌تنیدگی دلالت می‌کند،[۶] هرچند در منابع ماقبل دورهٔ صفویان اشاره‌ای به قره داغ نشده‌است.[۷] در کتاب «مسالک و الممالک» ابن حوقل از مکانی به نام "سیاه‌کوه" اسم می‌برد، که در مجاورت آن نسلی از "ترکان" زندگی می‌کردند.[۸] اما بنظر می‌آید که سیاه‌کوه مذکور با شبه‌جزیره سیاه‌کوه در سواحل شمال شرقی دریای خزر، یکی باشد.[۹] در گذشته در گویش آذربایجان فقط به منطقه حاشیه رود ارس آرازبار یا ارسبار اطلاق می شد اسم منطقة قره‌داغ در آثار جغرافیایی، تاریخی و مکاتبات رسمی اداری به صورت‌های مختلف قره‌داغ، قراجه داغ، قرجه داغ و قرچه داغ آمده است. اما از سال 1315 ش با سفر دوم رضاشاه به منطقه، با هدف نظارت در چگونگی اسکان ایلات، اسم تاریخی و مرسوم قره‌داغ به واسطة سیاست‌های دولت پهلوی در زدودن اسامی ترکی مکان‌های جغرافیایی در آذربایجان، به ارسباران تغییر نام داده شد.[۱۰] در نوشته‌های تاریخی قدیم‌تر نام کلیبر، بذ قید شده‌است.[۱۱] علی بن حسین مسعودی می‌نویسد، در ناحیهٔ بذین با مریدان جاودان، پسر شهرک، قیام کرد.[۱۲] بعد از یک سری شکست‌ها بابک که از ایرانی‌تباران محل بود در موطن خود محاصره شد … بذین که زادگاه او بود، حالیه در ۳۲۳ هجری، هنوز مملکت بابک نامیده می‌شود.[۱۳] ابن اثیر در کتاب الکامل فی التاریخ صفحات زیادی را به کلیبر اختصاص داده‌است.[۱۴] نوشته او چنین آغاز می‌شود، آغاز به پا خواستن بابک به سال ۲۰۱ بوده‌است. پایتخت او شهر بذ بود و از سپاهیان خلیفه بسیاری را کشته بود. یاقوت حموی هشتصد سال پیش کلیبر را این‌گونه توصیف می‌کند، بذ: جایی در بین آذربایجان و اران. بابک خرمدین، که علیه معتصم شورش کرد، از اینجا برخاسته است … در این ناحیه انارهایی با زیبایی بی‌نظیر، انجیر، و انگور به عمل می‌آید، که آن را در تنورها خشک می‌کنند چرا که آفتاب همواره پشت ابری ضخیم پنهان است…[۱۵] یاقوت حموی در وصف اهر چنین نوشته‌است، اهر، علی‌رغم وسعت کمش، اقتصاد شکوفایی دارد. این شهر بین تبریز و اردبیل قرار گرفته و توسط امیری به نام «ابن پشتگین» اداره می‌شود …[۱۶] هر دو شهر، تا حدی، اهمیت خود را در دوران ایلخانان مغول از دست دادند. حمدالله مستوفی در نیمهٔ قرن هشتم هجری چنین می‌نویسد: اهر شهرکی کوچک و هوایش سرد است …[۱۷] مستوفی کلیبر را این‌گونه وصف می‌کند: قصبه‌ای است در میان بیشه افتاده و کوهستان بزرگ و قلعه نیکو دارد، و در پای آن قلعه رودی روان است هوایش معتدل است و آبش از رود مذکور و حاصلش قلعه و انگور و میوه باشد، و مردمش از ترک و تالش ممزوج‌اند و شافعی مذهب … [۱۸] در توضیحی که مترجم فرانسوی کتاب یاقوت آورده به جای تالش کلمهٔ مغول را آورده‌است.[۱۵] اهر در کانون توجه صفویان قرار داشت. آن‌ها سعی داشتند آذربایجان را به عنوان خاستگاه و مقر سلسلهٔ خود مطرح کنند. در این راستا برای مثال شاه عباس بزرگ دو بار در سال‌های ۱۶۰۵ و ۱۶۱۱ از شهر دیدن کرد.[۱۹] در تمام دورهٔ قاجاریان ارسباران توسط شاهزادگان قاجار اداره می‌شد.[۲۰] عباس میرزا برای مدتی اهر را مرکز فرماندهی خود علیه روسها قرار داد.[۲۱] در آن زمان عشایر ارسباران قسمت عمده‌ای از جنگاوران قشون ایران را تأمین می‌کردند[۲۲] و به همان نسبت نیز صدمات جنگ را متحمل می‌شدند. برای نمایش بیچارگی اهالی ارسباران در اوایل قرن نوزدهم دو گزارش از دیپلمات‌های انگلیسی را در اینجا می‌آوریم: جیمز موریر، مؤلف «ماجراهای حاجی بابای اصفهانی»،[۲۳] که دویست سال پیش از اصلاندوز دیدن کرده می‌نویسد، وقتی به اصلاندوز رسیدیم، به جای روستا، مکانی را یافتیم شامل مجموعه‌ای از سرپناه‌هایی که تعدادی ایلات بدبخت فرار کرده از اراضی روسیه با نی و نمد برپا کرده بودند. در اینجا تپه‌ای مصنوعی مخروطی شکلی بود منسوب به تیمور لنگ، که ایرانیان با کشیدن نرده‌ای در اطراف آن را به صورت سنگری برای دفاع از سواحل ارس آماده می‌کردند....[۲۴] رابرت میگان خمارلو را چنین توصیف می‌کند،... روستای خمارلو، در دامنهٔ کوه‌های شیبدار قرار گرفته‌است. منازل ساکنین در شیب کنده شده‌اند به نحوی که خانه‌ها فقط یک دیوار گلی دارند که در آن دریچه‌ای ۳–۴ فوت مربعی نقش پنجره را دارد و چند تکه تخته پاره شکسته به جای در نصب شده‌است … ساکنین فقیرترین مردمی بودند که تاکنون دیده‌ام. مردان و زنان، کهنه‌ای به تن کرده بودند و کودکان تا هفت ساله لخت بودند. آن‌ها تعداد کمی گوسفند و بز، و ذخیره‌ای کافی انگور داشتند که به خوبی تا زمستان نگاه داشته بودند….[۲۵] اهر در طی جنگ به شدت آسیب دید. مسافرین فرنگی که در دوره بین ۱۸۳۷–۱۸۴۳ اهر را دیده‌اند آن را «شهری در وضعی اسفبار» وصف کرده‌اند. بر اساس برداشت آنها، شاهزادگان قاجار، که به عنوان حکمران قره داغ به شهر اعزام می‌شدند، به این فکر بودند که جیبشان را قبل از پایان مأموریت پر کنند.[۲۶] ارسباران یکی از کانون‌های جنبش مشروطه ایران بود، چرا که عشایر ارسباران در مناقشات مسلحانهٔ جنبش درگیر شده بودند؛ فرماندهی نیروهای انقلابی و ضدّ-انقلابی به ترتیب بر عهدهٔ دو قره‌داغی، یعنیستار خان و رحیم خان چلبیانلو بود. در زمان رضا شاه بسیاری از کوچ‌نشینان منطقه یک‌جانشین شدند.[۲۷] نتیجه آنکه، ارسباران از کانون اخبار ایران خارج شد. قابلیت‌های توریستی ارسباران اعلام بخشی از ارسباران به عنوان زیست کره توسط یونسکو ٔبر پتانسیل توریستی منطقه صحه گذاشت.[۲۸] زیبایی طبیعت ارسباران حتی نظر غربیانی را که منطقه را دیده‌اند بخود جلب کرده‌است. برای مثال، یک گردشگر کانادایی کلیبر را این‌گونه توصیف می‌کند، شهری دورافتاده و خواب آلود در میان کوه‌های سر به فلک کشیده‌ای که قله‌هایشان در زیر مه غلیظ از دیده پنهان شده‌اند. … مکانی است عالی؛ به طراوت و سر سبزی انگلیس و ورای ذهنیت ما از طبیعت کویری و خشک ایران.[۲۹] زیست کره ارسباران علاوه بر آن که تحت تأثیر اقلیم مدیترانه‌ای است در شعاع اثر اقلیم‌های خزری و قفقازی نیز قرار دارد و به دلیل وجود اختلاف ارتفاع زیاد، از آب و هوا و اقلیم‌های متنوعی بر خوردار است. میانگین بارش سالانه در ایستگاه هواشناسی کلیبر در یک دوره ۲۰ ساله، ۴۶۱ میلی‌متر بود. بارندگی نسبتاً زیاد در این منطقه، که بیشتر به صورت برف است، و تبخیر کم آن باعث شده تا جویبارهای زیادی از کوهستان‌های مرتفع آن سرچشمه گرفته و به داخل رود ارس وارد شوند.[۳۰] از نظر جغرافیایی گیاهی ارسباران محل برخورد سه اقلیم مختلف خزری، قفقازی و مدیترانه‌ای است. شکل ظاهری و توزیع پوشش گیاهی ارسباران قانونمندی خاصی دارد، بدین ترتیب که دامنه‌های جنوبی اصولاً پوشیده از مرتع است و جنگل عمدتاً در دامنه‌های شمالی و بین ارتفاعات ۸۰۰ متر تا حدود ۲۲۰ متر مشاهده می‌شود و مناطقی با ارتفاع بیشتر از ۲۲۰۰ متر و کمتر از ۸۰۰ متر مرتعی است.[۳۱] در پارک ملی ارسباران ۲۲۰ گونه پرنده، ۳۸ گونه خزنده، پنج گونه دوزیست، ۴۸گونه پستاندار (نظیر کل و بز، گراز، خرس قهوه‌ای، گرگ، «وشق» (سیاه‌گوش) و «پلنگ») و ۲۲ گونه ماهی شناخته شده‌است. از گونه‌های پرندگان بومی ارسباران می‌توان به «قره خروس قفقازی[۳۲][۳۳]» کبک، دراج و قرقاول و انواع پرندگان شکاری و تعداد بی‌شماری پرندگان آبزی و خشکی‌زی اشاره کرد. «مارال»، گونهٔ منقرض شدهٔ منطقهٔ ارسباران نیز با انتقال هفت راس از پارک ملی گلستان در فضایی به وسعت هفت هکتار در مرکز تحقیقاتی آینالو رها شده و در حال احیا است. ارسباران صرف نظر از جاذبه‌های شکارگاهی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به دلیل وجود گونه‌های گیاهی و جانوری کمیاب، چشم‌اندازهای بکر و وسیع و شکنندگی و آسیب‌پذیری بالای خود در سال‌های ۱۳۵۰ و ۱۳۵۲ شمسی ابتدا به عنوان منطقهٔ ممنوعه و سپس منطقهٔ حفاظت شده تحت حفاظت و نظارت اعلام شده و چندی پیش نیز به پارک ملی ارسباران ارتقا یافت.[۳۴] در این میان جنگل‌های بلوط[۳۵] «ممرز» به همراه گونه‌هایی چون «کیکم»، «سماق»، «زرشک»، «انار وحشی»، سیب و گلابی وحشی، تمشک وزغال‌اخته معرف مناطق جنگلی متراکم با اقلیم مرطوب، حکایت از غنای جنگلی این منطقه می‌کنند. میوه جنگلی قره‌قات نیز در جنگل‌های ارسباران به وفور یافت می‌شود. به دلیل شرایط خاص و ویژهٔ اقلیمی و جغرافیایی، منطقهٔ ارسباران از پوشش غنی و متنوع گیاهی و قارچی برخوردار است. از میان دو هزار و ۴۰۰ گونه شناسایی شده در آذربایجان حدود هزار و ۴۰۰ گونه از مجموع آن‌ها در جنگل‌های ارسباران زیست می‌کنند. طی سال‌های اخیر نیز دکتر محمدرضا آصف طی چند سال نمونه‌برداری مستمر و مداوم، قارچ‌های منطقه ارسباران را جمع‌آوری، شناسایی و بیش از ۲۵۰ گونه قارچ از منطقه گزارش کرده‌است.[۳۶][۳۷][۳۸]قارچ دنبلان در بیشه‌های منطقه ارسباران، مخصوصاً در نزدیکی‌های روستای دریلو به وفور یافت می‌شود. قابل توجه است که دنبالان در زبان ترکی به معنی متورم می‌دهد؛ بدین ترتیب که این قارچ در حین رشد خاک‌های بالای خود را اندکی بالا می‌آورد و اهالی از همین نشانه قارچ را پیدا می‌کنند. بعلاوه، همین نام با مسمی بر قدمت استفاده از این قارچ غذایی در منطقه ارسباران دلالت می‌کند. یک تحقق اخیر سه نقطه را با بالاترین توانمندی گردشگری مشخص کرده‌است.[۳۹] این سه مکان، که در مجاورت جاده کلیبر - عاشقلو (مسیر عباس‌آباد-آینالو - وایقان) قرار گرفته‌اند، عبارتند از قلعه بابک، دره مکیدی و آینالو. البته، مکان‌های زیادی وجود دارند، که علی‌رغم شناخته بودن به مردم محل، هنوز مورد توجه گردشگران قرار نگرفته‌اند. برای مثال، زیارتگاه بابا سیف الدین تا قبل از تخلیه کامل روستای گرمناب مورد توجه اهالی، چه شیعه و چه اهل حق، قرار داشت. زوار در محیط سر سبز گوسفندی قربانی را کباب کرده و هنگام ترک محل از درختان دغدغان ریسمان‌های رنگی آویزان می‌کردند. لیست دیگر زیارتگاه‌های منطقه در سایت‌های اینترنتی منتشر شده‌است.[۴۰] ییلاقهای متعدد در مناطق کوهستانی علاوه بر زیبایی طبیعی‌شان فرصت مناسبی برای مشاهده فرهنگ عشایری فراهم می‌کنند. ییلاق ایل بسطاملو در مراتع بین روستای شجاع آباد و قلعه بابک (قلعه بذ)، کوه‌های روستای علی‌آباد (کلیبر), چپرلی و آقداش از دیدنی‌ترین ییلاقها هستند. چشمه‌های آب گرم ارسباران در زمرهٔ جاذبه‌های گردشگری هستند که اخیراً مورد توجه قرار گرفته‌اند. بنا به نوشته روزنامه دنیای اقتصاد، تأسیسات آب‌درمانی کلیبر که در تیر ماه ۱۳۹۲ راه اندازی شد، بزرگ‌ترین مجتمع آب درمانی کشور است. این مجتمع در نزدیکی روستای متاللی احداث شده و شامل استخرهای سرپوشیده با سقف متحرک زنانه، مردانه، سونا و جکوزی، مجموعه رستوران، بوفه، کافی شاپ، سالن‌های ورزشی، بدنسازی، فضای بازی کودکان، رختکن‌های مجهز، پارکینگ و نمازخانه به علاوه واحدهای تجاری می‌باشد.[۴۱][۴۲] علاوه بر مورد یادشده، تقریباً در هر آبادی ناحیه نوعی نشان اختصاصی (Landmark) وجود دارد. بعضی از این‌ها می‌توانند جاذبه گردشگری داشته باشند. در اینجا سه نمونه را ذکر می‌کنیم. ۱) یکی از دیدنی‌های کوانق درخت چنار کهنسال کاملاً سر حالی، به قطر تقریبی سه متر، است که که در ورودی روستا قرار دارد. به گفته اهالی این روستا این درخت قدمتی بیش از ۵۰۰ سال دارد. تصویر این درخت ضمیمه شده‌است. ۲) در قبرستان روستای صومعه درخت سرو عجیبی وجود دارد. این درخت کهنسال در تمام قسمت‌های تنه خود حتی شاخ‌های کوچک حالت پیچ خورده دارد و از سایر درختان سرو که در آن منطقه و قبرستان وجود دارند متمایز است.[۴۳] درخت کهنسال بلوط در روستای چریق و درختان چنار کهنسال در روستاهای ی شاه‌حیدر، مکیدی و طوعلی سفلی از دیگر جاذبه‌های منطقه حفاظت شده ارسباران محسوب می‌شوند.[۴۴] جمیعت‌شناسی منطقه عشایر ارسباران در آغاز جنگ‌های روس - ایران بخش مهمی از مردم زندگی عشایری داشتند. شش ایل عمده شیعه ترک‌زبان[۴۵] عبارت بود از چلبیانلو (۱۵۰۰ خانوار)، قاراچورلو یا قره چورلو (۲۵۰۰ خانوار)، حاج علیلو (۸۰۰ خانوار)، بیگ دیللو (۲۰۰ خانوار)، و گروه‌های دیگر (۵۰۰ خانوار).[۲۲] آن زمان، اهر به عنوان مرکز ناحیه ۳۵۰۰ نفر جمیعت داشت.[۴۶] جمعیّت عشایری ارسباران در دو قرن بعدی زیاد نشد. در سال‌های ۱۹۶۰ و ۲۰۰۸ این جمعیت، به ترتیب ۳۰۰۰۰[۴۷] و ۳۶۰۰۰[۴۸] نفر تخمین زده شده‌است. در طول زمان به تدریج سر ریز جمعیت عشایری در روستاها ساکن شدند. در آغاز سده بیستم میلادی منطقه شامل ۴۰۰ روستای مسلمان‌نشین و ۱۷ روستای ارمنی‌نشین بود.[۴۹] بروز قحطی و بی سامانی‌های پس از جنگ جهانی دوم شروعی بود برای مهاجرت اهالی ارسباران به حاشیه تبریز و تهران و فعالیت به عنوان نقاش ساختمان. اصلاحات ارضی سال‌های ۱۳۴۲–۱۳۴۴ باعث شتاب بیشتر مهاجرت شد.[۵۰] اعلام ارسباران به عنوان منطقه حفاظت شده در سال ۱۳۵۰، بدون جبران خسارات مالی اهالی، یک فاجعه انسانی بود. روستائیانی که دیگر مجاز به نگهداری بز نداشتند و آخرین ممر زندگی را از دست داده بودند ناچار دهات را تخلیه کردند. مثلاً: جمعیت روستای عباس‌آباد از ۶۰ خانوار سال ۱۳۴۹، به ۱۲ خانوار در سال ۱۳۸۴، رسید. در عرض همین زمان همهٔ روستاهای نزدیک (آینالو، ینگی قیشلاق، گاویران و گرمناب از سکنه خالی شده بودند) پس از انتخاب محمود احمدی‌نژاد به عنوان رئیس جهور شایعه‌ای پخش شد مبنی بر آنکه دولت به در خواست یونسکو با پرداخت پول روستاها را تخلیه خواهد کرد. عده‌ای از مهاجرین برگ�%
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
ارسباران . [ اَ رَس ْ ] (اِخ ) نام جدید بخشی است در شمال آذربایجان ، استان سیم که شاخه های رود ارس از آن جاری شده به ارس میریزند و آنرا ...
ارسباران[۲] ناحیه کوهستانی وسیعی است در شمال استان آذربایجان شرقی، و بخشی از شهرستان های اهر، کلیبر و ورزقان است که از شمال کوه قوشا داغ[۳] در جنوب اه...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.