اجازه ویرایش برای همه اعضا

سلیم طرشتی تهرانی

نویسه گردانی: SLYM ṬRŠTY THRʼNY
محمدقلی بیگ طرشتی تهرانی متخلص به سلیم (؟ -۱۰۵۷ قمری) شاعر ایرانی و از شاعران فارسی‌زبان دربار مغولان هند در نیمهٔ اول سدهٔ یازدهم هجری/هفدهم میلادی بود.[۱][۲][۳][۴][۵] زندگی و پیشه محمدقلی طرشتی تهرانی در سالی نامعلوم در تهران زاده شد. او تحصیلات منظمی در مدرسه نگذارند «ولی چنان‌که از شعرش دریافته می‌شود، گذشته از استعداد فطری از دانش‌های زمان خود بی‌اطلاع نبود.»[۵] نخستین دورهٔ شاعری او در لاهیجان گذشت، آنجا همراه ملا واصبا (واصب قندهاری) و ملا حسینا (متخلص به صبوحی) ملازم میرزاعبدالله وزیر بود.[۵] سلیم در دههٔ ۱۶۲۰م/۱۰۲۰ق چندسالی در اصفهان بسر برد سپس به شیراز کوچید، آنجا مدتی در خدمت امام‌قلی‌خان ، والی فارس بود. سپس به روزگار شاه‌جهان پیرامون سال ۱۶۳۲م به هندوستان مهاجرت کرد و نزد او و میر عبدالسلام مشهدی جایگاهی یافت.[۵] به سبک هندی سرود و سلیم تخلص گرفته. «در سرودن اقسام شعر و آوردن مضامین بکر و تازه دستی داشته‌است.» در هند، نخست نزد اسلام خان وزیر اعظم خدمت نمود، «در مدح او شعر بسیار گفته، اگرچه شهرتی در اخذ معنی مردم دارد اما معانی غریب و لطیف هم زادهٔ طبع خود دارد». در وصف کشمیر یک مثنوی تمام سرود.[۱] سلیم تهرانی در سال ۱۰۵۷ق/۱۶۴۷م در کشمیر درگذشت، ماده‌تاریخ آن از نظمی تبریزی:[۱] تا که از دست داده‌است سلیم با ندم گشته روزگار ندیم آنکه از زادن همانندش می‌توان گفت شد زمانه عقیم نکته‌سنجی که معجز قلمش برتر آمد ز معجزات کلیم در جهان فضیلت، از مرگش خللی اوفتاد سخت عظیم آه از کید آسمان دغل وای از جور روزگار لئیم در پی سال مرگ او بودم دل رقم زدک که:آه فضل سلیم آرامگاه او در مزار الشعرای کشمیر برپا بوده‌است.[۵] اشعار شعر او را به «نازکی خیال، خلق مضمون‌های دقیق تازه و سعی در ارسال مثل و تمثیل» وصف کرده‌اند. به دیدگاه ذبیح‌الله صفا، زبانش در شعر ساده و گاه (به‌ویژه در قصیده و مثنوی) تا حدی سست و نزدیک به زبان عامیانه است «و این بیشتر از آنجاست که سلیم تحصیل مدرسه‌ای کافی نداشت و گویا تتبع او هم در دیوان‌های استادان گذشته کم بود و بیشتر به نیروی استعداد شاعری می‌کرد.»[۵] زندگی شخصی سلیم تهرانی هنگامی که ساکن لاهیجان بود، ازدواج نمود و یک پسر داشت.[۵] نمونه اشعار تجلی بر نمی تابی ز بیتابی چه سود اینجا که موسی هم تمنا کرد و خود را آزمود اینجا غمش را از عدم با خود دل ما در وجود آورد در آنجا زخم را بستیم و خون او گشود اینجا سبک روحان شوق او گران جانی نمی دانند رود بر باد پیش از شعله خاکستر چو دود اینجا آن بلبلم که هرگاه ، از دل کشم فغان را از خون چو ساغر می ، پر سازم آشیان را نه الفتی به مرغان ، نه رغبتی به افغان من بلبل غریبم این باغ و بوستان را چه منّت است اگر شیوه وفا آموخت؟ محبتی که به ما می کند ز ما آموخت! چو غیر گریه درین باغ رسم دیگر نیست به حیرتم که گل این خنده از کجا آموخت جستارهای وابسته مجموعه‌ای از گفتاوردهای مربوط به محمدقلی سلیم تهرانی در ویکی‌گفتاورد موجود است. فهرست شاعران فارسی‌زبان منابع نظمی تبریزی، علی (۱۹۷۶). دویست سخنور؛ تذکرةالشعرای منظوم و منثور. تابش. ص. ۱۵۱. آذر بیگدلی، لطفعلی بیگ (۱۳۳۷). آتشکده آذر. انتشارات علمی. ص. ۱۵. سامی, شمس‌الدین (1311). قاموس الأعلام (به ترکی عثمانی). Vol. چهارم. p. ۲۶۱۳. نصرآبادی، محمدطاهر (مهر ۱۳۱۷). تذکرة الشعراء. چاپخانه ارمغان. ص. ۲۲۷. ذبیح‌الله صفا (۱۳۸۹). تاریخ ادبیات ایران. چهارم. تهران: انتشارات فردوس. صص. ۴۱۵-۴۱۸. شابک ۹۷۸۹۶۴۳۲۰۴۷۵۴. درگاه‌ها: ایران هند رده‌ها: اهالی تهران ایرانی‌های مهاجرت‌کرده به هنددرگذشتگان ۱۰۵۷ (قمری)شاعران فارسی‌زبان سده ۱۱ (قمری)شاعران مرد اهل ايران درگذشتگان ۱۶۴۷ (میلادی)شاعران دوره قاجاریان شاعران اهل امپراتوری گورکانیان خاک‌سپاری‌ها در مزار شعرا ایرانی‌های مهاجرت‌کرده به امپراتوری گورکانی این صفحه آخرین‌بار در ‏۱۷ مهٔ ۲۰۲۲ ساعت ‏۱۱:۴۶ ویرایش شده‌است.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.