اجازه ویرایش برای همه اعضا

فروکش کردن

نویسه گردانی: FRWKŠ KRDN
فروکش کردن. ( ~. کَ دَ) (مص ل.) 1 - مهار شدن. 2 - در جایی فرود آمدن و ماندن. 3 - از شدت و حدّت چیزی کم شدن.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
فروکش کردن . [ ف ُ ک َ / ک ِ ک َ دَ ](مص مرکب ) دعوا کردن با لجاجت و سماجت . || اقامت کردن و در جایی ماندن . (برهان ) : دل گفت فروکش کنم ا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.