 
        
            پک
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        PK
    
							
    
								
        پُک در گویش رودباری به معنای باسن است
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        پک . [ پ َ ] (اِ) غوک . وزغ . چغز. قرباغه .بزغ . مکل . (اوبهی ). قاس . غنجموش . ضفدع  : ای  همچو یک  پلید و چنو دیده ها برون مانند آن  کسی  که  مر او ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        پک . [ پ ُ ] (اِ) هر چیز گنده ٔ ناهموار و ناتراشیده  را گویند و مرادف  لک  باشد چنانکه  گویند لک  و پک . (برهان  قاطع) : ای  شوربخت  مدبر معلول  شوم  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        پک . [ پ ِک ک  ] (اِ)بند انگشت  دست  و انگشت  پای  را گویند. (برهان  قاطع). ||  (اِ صوت ) نقل  آواز خنده ٔ ناگهانی  که  مانع شدن  از آن  را نیز خواهند...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        پک . [ پ ِ ] (اِخ )  ۞  نام  دهستان  سن  و اُواز از ایالت  ورسای . دارای  4603 تن  سکنه . و راه آهن  از آن  میگذرد.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        پُک در گویش رودباری به معنای باسن است
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        پک کا.  (مازنی ), گونه ای از گردو بازی است که هنگام روزهای بارانی و یا شبها در خانه میان بچهای بازی میشد.
چگونگی انجام این بازی : (یادآوری. روش انجام...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        آیس به معنی یخ و پک به معنی پکیج و بسته حبیبه بالارستاقی
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        پک تیک . [ پ ِ] (فرانسوی ، اِ)  ۞  ماده ای  را گویند که  لرزانک های  نباتی  را غلظت  بخشد و نیز حموضتی  که  از تأثیر جسم  قلیائی  بر «پک تین » حاصل  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        پک تین . [ پ ِ ] (فرانسوی ، اِ)  ۞  ماده ٔ خاص  که  در بسیاری  از میوه ها هست .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        این واژه افغانی است، به معنای گیچ، مات و مبهوت میباشد.