اجازه ویرایش برای همه اعضا

داده

نویسه گردانی: DʼDH
داده (donnée): آن چه شناخته، پذیرفته شده و معین در یک موضوع و پایه ای است برای استدلال، آزمون یا پژوهش و روشن سازی ناشناخته ها و دانش آفرینی؛ داده، اطلاعات پردازش گردیده و سازمان یافته است. (https://www.cnrtl.fr) (Petit Robert.1990) فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
تاب داده . [ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) پیچیده .بهم بافته : زلف تابداده . کمند تابداده : بینداخت آن تاب داده کمندسران سواران همی کرد بند. فردوسی...
جان داده . [ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) مرده . جان سپرده . کسی که جانش از تن بیرون رفته است : بیهشی خسته دید افتاده چون کسی زخم خورده جان داد...
باغو داده . [ ] (اِخ ) (دژ...) نام آبادی و قلعه ای در حدود ابیورد درشمال خراسان . این قلعه سه ماه در برابر سپاهیان نادرشاه افشار مقاومت ک...
گشنی داده . [ گ ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) میوه دارشده . || خرمابن باردارشده . (ناظم الاطباء).
داده شدن . [ دَ/ دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) داده آمدن . از سوی کسی در اختیار دیگری قرار گرفتن . || بخشیده شدن .
گردن داده . [ گ َ دَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) منقاد. مطیع. تسلیم شده : که از گردنکشان کشور ستانی به گردن دادگان کشور سپاری . عنصری .و رجوع به گر...
مژده داده . [ م ُ دَ / دِ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) بشارت داده . خبرخوش رسانده : ز نقاشی به مانی مژده داده به رسامی ز اقلیدس گشاده .نظامی .
مهره داده . [ م ُ رَ / رِ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) صیقل شده . جلاداده : خانه ای دید سپید پاکیزه مهره داده و جامه افکنده . (تاریخ بیهقی ).
• داده کاوی استخراج اطلاعات مفهومی، ناشناخته و به صورت بالقوه مفید از پایگاه داده می‌‌‌‌‌باشد. • داده کاوی علم استخراج اطلاعات مفید از پایگاه های داد...
(از برنهاده‌های فرهنگستان زبان برای اینفوگرافی است). داده‌نمایی به نمایش داده‌ها با بهره‌گیری از چند نمودار و نگاره در غالب یک تصویر گفته می‌شود. داد...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.