آتش
نویسه گردانی:
ʼATŠ
آتش: در سنسکریت آصره Aśra و آصره Aśara (نابود کننده)؛ در اوستایی: آثره Aşra، آتَر Atar و آترش Atarsh؛ در پارتی و مانوی: آدور Adur؛ در سغدی: آتر Atar و در پهلوی: آدور Adur، آتور Atur و آتخش Ataxsh با همان معنی سنسکریت است. آتش نام نهمین روز هر ماه و نهمین ماه سال است.*** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۱۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
آتش مزاج . [ ت َ م ِ ] (ص مرکب ) تندخو.
سنگ آتش . [ س َ گ ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حجرالنار.اگر زنی دشوار زاید بر ران او بندند زاییدن بر او آسان گردد. (برهان ). سنگی که از آن...
خان آتش . [ ن ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) لقب است مر رؤسای فرقه ٔ علی اللهی را. (از یادداشتهای مرحوم دهخدا).
تشت آتش . [ ت َ ت ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از خورشید است . (برهان ). آفتاب . (فرهنگ رشیدی ) (ناظم الاطباء) (انجمن آرا). و رجوع به ...
آتشِ تَهیّه: ( زبانزدِ نیروهایِ جنگی برایِ بمباران و تیراندازی (توپخانه) به نبردگاه هایِ دشمن، پیش از یورشِ بزرگ ) آتشِ همراه.
آتشتهیه اصطلاح نظامی و عبارت است از انبوهی از آتشهای ازقبلطراحیشده که در زمان معین برای پشتیبانی از تک در جنگ، اجرا میشود که در سالهای جنگ تحمیل...
آتشدان،آتشزنه،آتش گردان،به معنی فردی که آتش رادرست می کند نیز هست
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
گونهای بیمار روانی که با آتش زدن اشیأ و مکانها به سر خوشی میرسد، (به انگلیسی:pyromaniac)