سام
نویسه گردانی:
SAM
سام: در سنسکریت: sAm (آشتی دادن، آرام کردن) اوستایی: sam (آرام بودن)، sAma؛ پهلوی: sAm. با همان معنی سنسکریت. سام پسر نریمان و پدر زال و پدر بزرگ رستم در شاهنامه است؛ با نگرش به شاهنامه، در می یابیم که این نامگذاری، با منش وی همخوانی داشته است؛ یعنی گرچه او پهلوان و فرمانروا بوده، ولی در شاهنامه سخنی از جنگ های وی نیست که نشان مر دهد پهلوانی آشتی جو بوده و برای همین نامش سام گشته است.*** و اما آن سام که پسر نوح است. داستان توفان نوح از افسانه های هند باستان به بابل رخنه کرده است و در تورات، کتاب پیدایش، فصل 5 بند 32 چنین آمده است: «نوح پانصد ساله بود که دارای سه پسر به نامهای: سام، شام و یافِت شد.» در فصل دهم همان کتاب، بند 22 پسران سام اینها هستند: ایلام، آشور، اَرپَخشاد، لود و آرام. از این رو می توان گفت که نام سام از سنسکریت به عربی و عبری راه یافته است چون خاستگاه داستان نوح، هندوستان بوده است؛ و معنی سام (آرام) نیز در نام یکی از پسران سام نمایان است.
واژه های همانند
۵۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
ثعم . [ ث َ ] (ع مص ) نزع . (تاج المصادر بیهقی ). || کشیدن چیزی را.