اجازه ویرایش برای همه اعضا

سلطان

نویسه گردانی: SLṬAN
از ریشه ی سلط (پادشاه کردن یا شدن)، سلطه (چیرگی). همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: اَخشید axshid (سغدی) اخشاون axshAvan (سغدی) گاهدار gAhdAr (مانوی) شاه shAh، پادشاه pAdshAâh خدیش xodish، (دری) خدیور xedivar (دری) شهریار (دری) *** فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
شاه سلطان . [ س ُ ] (اِخ ) نام دختر سلطان سلیمان عثمانی است که تکیه ٔ شاه سلطان واقع در محله ٔ ایوب اسلامبول را بناکرده است . (خیرات حسان ...
شاه سلطان . [ س ُ ] (اِخ ) نام دختر سلطان سلیم خان عثمانی است . او در آغاز همسر لطفی پاشای صدراعظم بوده و در محله ٔ داودپاشای اسلامبول مسجد...
شاه سلطان . [ س ُ ] (اِخ )نام دختر سلطان مصطفی خان ثالث عثمانی و بانی بعضی از ابنیه ٔ خیریه بوده است . (خیرات حسان ج 2 ص 104).
صفیه سلطان . [ ص َ فی ی َ س ُ ] (اِخ ) یکی از زوجات سلطان مرادخان ثالث و والده ٔ سلطان محمدخان ثالث است . از زنان بسیار زیبا و خردمند بود و م...
پری سلطان . [ پ َ س ُ ] (اِخ ) پیری سلطان . وی در عصر شاه اسماعیل بهادرخان داروغه ٔ ولایت فوشنج بود و هنگام فتنه ٔ ابوالقاسم از امراء بخشی ...
سلطان آباد. [ س ُ ] (اِخ ) دهی است از ریگان بخش فهرج شهرستان بم ، دارای 147 تن سکنه و آب آن از قنات است . محصول آن غلات ، خرما و حنا است...
سلطان آباد. [ س ُ ] (اِخ ) نام یکی از دهستان های بخش حومه ٔ شهرستان سبزوار که در شمال خاوری سبزوار واقع است و محدود است از طرف خاور به دهس...
سلطان آباد. [ س ُ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکزی دهستان سلطان آباد بخش حومه ٔ شهرستان سبزوار. آب آن از قنات و محصول آن غلات و پنبه است . شغل اهالی ...
سلطان آباد. [س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان لاین بخش کلات شهرستان دره گز، دارای 125 تن سکنه و آب آن از رودخانه است . محصول آن غلات ، بن...
سلطان آباد. [ س ُ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان دربقاضی بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور. دارای 146 تن سکنه و آب آن از قنات است . محصول آن غلات و...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۱۹ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.