فابش
نویسه گردانی:
FABŠ
فابش. فاباش. "فراموش" [کذا! تصحیف فابش و فاباش یونانی]. [ ف َ ] (معرب ، اِ) به یونانی باقلی است. جناح البشر. (فهرست مخزن الادویه). ||باقلا. باقلاء. باقلاة. دانه ای از طایفه ٔ بقلیه که مأکول است و بلغت شام آن را فول هم میگویند. (ناظم الاطباء). جاسه، جرجر کرکر. ||انگلیسی:broad bean ||یونانی: کوکیا κουκιά
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
فابش . [ ب ِ ](از لاتینی ، اِ) به لغت یونانی باقلا، و با سین بی نقطه هم به نظر آمده است . (برهان ). رجوع به فابس شود.
فابش قبطی . [ ب ِ ش ِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) باقلی مصری . رجوع به فابس شود.
فابش الیونانی . [ ب ِ شُل ْ ] (ع اِ مرکب ) باقلی . رجوع به فابس شود.