نرخ
نویسه گردانی:
NRḴ
نرخ: این واژه به معنی ارزش یا بهای چیزی است؛ از این رو به کار بردن آن به جای واژههایی چون: میزان، سرعت، آهنگ، درصد و مانند آنها درست نیست. ننویسیم: نرخ بیکاری. (میزان بیکاری) نرخ رشد. (سرعت رشد) نرخ جمعیت فعال(درصد جمعیت فعال) (از کتاب غلط ننویسیم ابوالحسن نجفی)*** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
نرخ گذاشتن . [ ن ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) نرخ نهادن . اسعار. تسعیر. (یادداشت مؤلف ).- نرخ گذاشتن روی چیزی و متاعی ؛ تقویم کردن . قیمت کردن .
نرخ بالا کردن . [ ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بسیار کردن نرخ . مقابل نرخ شکستن . نرخ بلند کردن .(آنندراج ). بر قیمت افزودن . گران کردن : هر دو عا...
گران کردن نرخ . [ گ ِ ک َ دَ ن ِ ن ِ ] (مص مرکب ) بالا بردن قیمت . افزودن بهای چیزی را. اِغلاء. (منتهی الارب ) : از من امروز کس سخن نخردبس ...
رفتار کردن و یا انجام دادن کاری بر اساس شرایط محیطی و با در نظر گرفتن سود و منفعت شخصی