اجازه ویرایش برای همه اعضا

رنجش

نویسه گردانی: RNJŠ
رنجش . [ ر َ جِ ] (اِمص) از رنجیدن که کار سخت، رنج بردن/رنجبری و تقلای توأم با تعب باشد. -|| رنجیدن . [ رَ دَ ] (مص ) رنج بردن. تحمل تعب کردن. مشقت و سختی بر خود هموار کردن : بپوییم و رنجیم و گنج آکنیم بدل در همه آرزو بشکنیم. فردوسی . تو رنجی و آسان دگر کس خورد سوی گور و تابوت تو ننگرد. فردوسی. بخور هرچه داری فزونی بده تو رنجیده ای بهر دشمن منه. فردوسی.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
رنجش . [ رَ ج ِ ] (اِمص ) آزردگی . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رنجیدگی . || اندوه . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دلتنگی . ملالت . (ناظم الاطباء). مل...
دندان رنجش . [ دَ رَ ج ِ ] (اِ مرکب ) ۞ آنچه وقت استماع سخن اول از عروس به عروس دهند چنانچه رونما وقت دیدن روی به او دهند، و این از اه...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.