اجازه ویرایش برای همه اعضا

سیر

نویسه گردانی: SYR
(seyr): همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: روند (دری)*** ویهار vihār (سنسکریت: vihāra)*** پهیر pahir (مانوی: pahirez)*** فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: روند کاهشی.
همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: اشائیت ashāit (اوستایی: اشائیتی aŝshiti)*** فانکو آدینات 09163657861
سیر و سلوک اصطلاحی هست عرفانی روشی هست که فرد جویای حقیقت مستلزم به اجرای آن است. سیر در لغت عربی بمعنای رفتن و سپری کردن هست.. و در اصطلاح عرفا سیر...
سیر و سلوک . [ س َ / س ِ رُ س ُ ] (ترکیب عطفی ، اِمرکب ) در لغت به معنی طی طریق و راه پیمودن و ریاضت کشیدن . || (اصطلاح تصوف ) آداب و رسوم...
واژگون سیر. [ س َ / س ِ ] (ص مرکب ) که باژگونه رود. که واژگونه در رفتار آید. که معکوس سیر و حرکت کند. پس رونده . مدبر : طالب از باغ امیدم می...
اصحاب سیر. [ اَ ب ِ ی َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مورخان . تاریخنویسان . داستان نویسان : اصحاب سیر خلاف کردند در سبب رفتن ایشان به کهف . (تفس...
چشم ودل سیر. [چ َ / چ ِ م ُ دِ ] (ص مرکب ) بی نیاز. بی طمع. آن کس که بخوردنی و پوشیدنی یا به زر و زیور و مال و منال بی اعتناست . مقابل گرسن...
سوسن و سیر. [ سو س َ ن ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) کنایه از عدم سازگاری و موافقت باشد مطلقاً همچون آب و آتش . (برهان ) (آنندراج ).
سیر و پر خوردن . [ رُ پ ُ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) فراوان خوردن . بسیار خوردن : گرچند روزی سیر و پر میخوردمی انجیر رااز قوت بازوی خود بگسست...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۸ ۷ ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.