اجازه ویرایش برای همه اعضا

نرسی

نویسه گردانی: NRSY
narsi. این نام در سنسکریت: narasimha (شیر مرد)؛ در اوستایی نئیریوسنگه nairyusangh و به این معنی هاست: نیروی ستاینده ـ آموزش دهنده و یا الهام کننده؛ 1ـ نام آتشی است. 2ـ نام ایزدی است. 3ـ آتشی که در دل شاهان و فرمانروایان است و آنها را در پیشبرد کارهای شان یاری می دهد، روحیه. 4ـ نام فرشته ای که پیک اهورامزداست. (فرهنگ چهار جلدی واژه های اوستا از احسان بهرامی). در پارتی: نریسف narisaf؛ مانوی: نریسه narisah؛ در سغدی: نریسف narisaf؛ در پهلوی: نرُسنگ nerosang با همان معنی اوستایی. نظامی در هفت پیکر: بود پیری بزرگ، نرسی نام هم لقب با برادر بهرام هم قوی رای و هم تمام اندیش کارها را شناخته از پس و پیش نسلش از نسل شاه دارا بود وین نه پنهان که آشکارا بود شاه از او یک زمان نبودی دور شاه را هم رفیق و هم دستور*** فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۰ ثانیه
نرسی . [ ن َ ] (ص ) واصل به حق . (برهان قاطع) (آنندراج ). این معنی مجعول و ظاهراً برساخته ٔفرقه ٔ آذرکیوان است . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).
نرسی . [ ن َ ] ۞ (اِخ ) در اوستا: نَئی ریوسَن (گ َ)هه ۞ ، پارسی میانه : نرساه ۞ ، فرشته و ایزدی است نظیر جبرئیل حامل وحی ، و او پیک اهورم...
بخت نرسی . [ ب ُ ت ِ ن ِ ] (اِخ ) ابن البلخی در فارسنامه گوید اصل نام بخت النصر است . اما مصحف آن است . رجوع به تاریخ سیستان ص 34 و تاریخ ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.