اجازه ویرایش برای همه اعضا

مکتب متاع

نویسه گردانی: MKTB MTAʽ
متاع مخفف مکتب تربیتی اجتماعی عملی است که ایده آن متعاقب تجربیات کودتای ۲۸ مرداد شکل گرفت. سخنرانی مهندس مهدی بازرگان در روز عید فطر سال ۱۳۳۵ اولین فکر برای تاسیس متاع را بدست داد .جلسات متاع مستمرا از ۱۳۳۷ تا ۱۳۵۸ ادامه داشتند. فهرست ۱ مقدمات ۲ فعالیت ۳ اصول دهگانه[۷] ۳.۱ ۱ـ هدف زندگی: ۳.۲ ۲ـ مقام فرد: ۳.۳ ۳ـ اختیار و آزادی: ۳.۴ ۴ـ اجتماع: ۳.۵ ۵ـ نظام و اداره اجتماع: ۳.۶ ۶ـ وظیفه فرد در مقابل اجتماع: ۳.۷ ۷ـ مراتب و روابط افراد در اجتماع: ۳.۸ ۸ـ کسب و کار: ۳.۹ ۹ـ تعلیم و تربیت: ۳.۱۰ ۱۰ـ شرایط توفیق: ۴ اساسنامه ۴.۱ مقدمه ۴.۲ بخش‌ها: ۴.۳ واحدها : ۴.۴ هدف: ۴.۵ مؤسسان: ۵ منابع مقدمات تشکیل متاع از نتایج تجربه نهضت ملی شدن نفت بود. به گفته دکتر ابراهیم یزدی آنها دریافتند : (همکاریهای گروهی در ایران در زمینه های سیاسی اجتماعی اقتصادی فرهنگی عموما با مشکلاتی از درون که به رفتارها و خلقیات عناصر تشکیل دهنده این فعالیتها بستگی دارد روبرو میشوند. احزاب سیاسی تشکیل میشوند ولی رشد نمیکنند...) [۱] به گفته مهندس محمد توسلی : بعد از«نهضت مقاومت ملی» و تجربه سختی که مهندس بازرگان در آن دوران در همکاری های اجتماعی داشتند، به دنبال راهکارهایی بودند که: چه کنیم که زمینه‌های فرهنگ استبدادی یعنی تک‌روی‌ها، خودخواهی‌ها و نداشتن روحیه کار جمعی اصلاح شوند. البته این دیدگاه را قبلاً و در دوران بعد از شهریور سال ۱۳۲۰ هم داشتند، اما به نظر می رسد که شوک مشکلات درونی نهضت مقاومت ملی، تلنگری زد که راجع به این مسئله جدی‌تر فکر کنند. مهندس بازرگان کوشش کرد که گروهی از صاحب‌نظران مختلف جامعه را در متاع جمع کند.... از بازار حاج کاظم حاج طرخانی را انتخاب کردند ‌ که شخصیتی بسیار خوش فکر و صاحب نظر بودند. از روحانیونی که با آنها آشنا بود، آقای مطهری و آقای دکتر مهدی حائری یزدی را انتخاب می‌کند. از نویسندگان آقای احمد آرام را انتخاب می‌کنند[۲] بازرگان در سال ۱۳۳۴ و در پی شناسایی چاپخانه مخفی نهضت مقاومت ملی توسط فرمانداری نظامی تهران، به زندان افتاد و ظاهرا ۵ ماه زندان بستری برای تفکر در مورد تاسیس متاع بود....مهندس بازرگان طى یک سخنرانى تحت عنوان احتیاج روز، در روز عید فطر سال ۱۳۳۶ به لزوم تشکیل یک تشکل که اساس آن بر عمل باشد، تأکید کرد.[۳] مهندس بازرگان در ۱۳۳۶ در سخنرانی خود گفت : مرض بزرگ و موجب اساس بدبختی ها و عقب افتادگیهای ما همان علت یا عللی است که در خاصیت انفرادی و خلقت خودبینی و خودخواهی و خودپرستی ما منعکس و متمرکز گردیده است....ما وقتی که نخواهیم و نتوانیم دور هم جمع شده، همکاری و همراهی نماییم، نه مواهب طبیعی و نه درآمدهای ملی ما را خوشبخت خواهد کرد و نه از علم و نه از فن بهره خواهیم گرفت و نه از هوش و بینایی و نه حس تشخیص های سیاسی، گرقتاری ها را رفع خواهد کرد. [۴] ما در ایران از بیچارگی های خود مینالیم؛ بیکاری، بیسوادی، یا بی پولی را موجب آن میشماریم. از خیلی چیزها و بی بندو باریها شکایت میکنیم، ولی ناتوانی عمده و بی علاجی مشکل دردهای ما، از غیر اجتماعی بودن ماست.....ما ایرانیها حتی در مواقع سختی و احتیاج نیز از هم فرارمیکنیم؛ مثل یک مشت مار و عقرب که از کیسه ای به زمین خالی کنند! هر کس به سعی خود، به فکر خود، به نفع خود... برای خود![۵] تعلیم و تربیت دیگر امروز با گفتن و بحث کردن انجام نمیشود ..با عمل و تمرین انجام میشود ...بنابراین تا میتوانیم دور هم جمع شویم و کارهای فردی را بصورت اجتماعی و با مشارکت و همکاری انجام دهیم [۴] فعالیت متاع با همکاری مهندس بازرگان دکتر ابراهیم یزدی-دکتر کاظم یزدی -مهندس سحابی -احمد آرام -مصطفی کتیرایی -آیت الله مطهری -مهدی حایری یزدی-کاظم حاج طرخانی -غلامرضا سعیدی -باقر رضوی شروع بکار کرد. سید هادی خسروشاهی بعدها به گروه ملحق شد. جلسات در خانه افراد انجام میشدند و در آنها مسایل روز سیاسی ایدیولوژیک مورد بحث قرار میگرفت. پرونده:Motahari Yademan.jpg یادمان ترور مرتضی مطهری در محل آخرین جلسه متاع واقع در خیابان امین الدوله پیچ شمیران آخرین جلسه متاع در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ در منزل مهندس سحابی در پیچ شمیران انجام شد که در پایان آن آیت الله مطهری آخر شب پس از خروج از جلسه توسط گروه فرقان ترور شد.[۶] اصول دهگانه[۷] ۱ـ هدف زندگی: فعالیت با استفاده کامل از مادیات به منظور تربیت و ارتقاء برای کسب سعادت ابدی «إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِینَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَیهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَإِنَّا لَجَاعِلُونَ مَا عَلَیهَا صَعِیدًا جُرُزًا» (سوره کهف، آیات 7 و 8)؛ ما آنچه را در زمین است زینت آن قرار دادیم تا آنها را بیازماییم که کدام یک از آنها بهتر عمل می کنند. و سرانجام مجددا آنرا بی آب و علف خواهیم کرد. «الدنیا مزرعة ‌الاخرة»(حدیث نبوی) «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّیبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِی لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا خَالِصَةً یوْمَ الْقِیامَةِ» (سوره اعراف، آیه 32) ۲ـ مقام فرد: بنا به سوابق و مراحلی که عالم وجود در تکوین هر فرد طی کرده است، فرد بشر ارزنده‌تر از آن است که خود یا اجتماع نسبت به سرمایه وجودی یا استعداد ذاتی و صفات خمیره او بی‌اعتنا باشد و مراحل آینده‌اش را در نظر نگیرد «اتزعم انک جرم صغیر و فیک انطوی العالم الاکبر» (علی علیه‌السلام)؛ «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکمْ عَبَثًا وَأَنَّکمْ إِلَینَا لَا تُرْجَعُونَ» (سوره مؤمنون، آیه 115) ۳ـ اختیار و آزادی: وجه امتیاز انسان از حیوان و وسیله طبیعی تکامل او، وجود اختیارات و شرط استفاده از اختیار، اعطای آزادی توأم با راهنمایی می‌باشد و فضائلی که با اختیار کسب شود، دارای ارزش واقعی و اثر تربیتی خواهد بود. مظهر اختیار استقلال است. استقلال ارتقاء موقعی تأمین می‌شود که فرد در سرنوشت خود و اجتماع سهیم و مؤثر باشد. ۴ـ اجتماع: «الف»ـ اجتماع به عنوان این‌که در مرحله اول، مجموعه افراد بشر است، وضع آن نتیجه و محصول آن‌ها می‌باشد. شرط لازم برای تشکیل اجتماع مطلوب وجود افراد سالم و صالح است. «ب»ـ اجتماع در مرحله دوم به عنوان محصول و ترکیب جدید، شخصیت مخصوصی یافته و روی افراد اثر می‌نماید و اصلاح و تکامل فرد در سایه اجتماع فراهم می‌گردد. «ج»ـ اجتماع حفظ کننده و ادامه دهنده آثار و اعمال افراد بوده و اجتماعات مختلف در زمان و مکان، مرتبط و مؤثر در یکدیگر می‌باشند. بنابراین هر فرد به لحاظ میراثی که از گذشته و استفاده‌ای که از معاصرین می‌برد و علاقه‌ای که به نشر و توسعه آثار خود در آینده دارد، تعلق به اجتماع وسیع‌تری یعنی تمام جهان وجود، اعم از گذشته و آینده پیدا می‌کند، اعمال و آثار او باید در محیط جهانی و ابدی مورد توجه قرار گیرد. ۵ـ نظام و اداره اجتماع: اجتماع باید طوری باشد که: اولاً شرایط زندگی و عوامل تربیت و تکامل افراد را به بهترین وجه تأمین نماید ثانیاً ضمن رعایت ارزش و استقلال آن‌ها شرایط همجواری و همکاری و معاونت اجتماعی را در ارتقای عمومی تسهیل و تقویت نماید. سرنوشت اجتماع به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم، در دست افراد گذاشته شده که هرگونه خود را تغییر دهند وضع عمومی آن‌ها به همان قرار بدتر و یا بهتر خواهد شد «إِنَّ اللَّهَ لَا یغَیرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یغَیرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ»؛ (کما تکونون یولّی علیکم) و چون سعادت بشر در تأمین اختیار و ترقی از راه آزادی بوده و آزادی و ارتقا در سایه استقلال فردی حاصل می‌گردد، وظیفه افراد است که برای حفظ استقلال خود در اداره اجتماع و حفظ استقلال آن شرکت نموده و به‌طور مستقیم و صحیح در سرنوشت خویش مؤثر باشند. بنابراین حکومت قانونی مفید، حکومتی خواهد بود که منبعث و مجاز از طرف اکثریت مردم بوده و انجام دهنده وظایفی باشد که در راه اجرای حق و عدالت به عهده اجتماع گذاشته شده است. اساساً خداوند هیچ فردی را بالفطره و بالمیراث! حاکم بر دیگران و افضل بر آن‌ها نیافریده است و کسی حق تحمیل اراده خود بر دیگران و استثمار و استفاده از حق خدا را ندارد، حکام و مأمورین، نگهبانان کاروان پیشرفت بشریت و امانت‌داران موقت اموال عمومی می‌باشند. حکومت به هیچ‌وجه حق انحصاری کسی نبوده و تمام افراد در مقابل یکدیگر دارای این حق و وظیفه می‌باشند. (کلّکم راع و کلکم مسئول عن رعیته) ۶ـ وظیفه فرد در مقابل اجتماع: هر فرد گذشته از آنکه به لحاظ عنصر تشکیل‌دهنده متعلّق و مؤثر در اجتماع، مُلزم به رعایت تقوا و اصلاح نفس و مراعات حقوق دیگران است. در مقابل وظیفه‌ای که اجتماع در راه تأمین منافع او و تدارک وسائل ارتقای عمومی برعهده دارد، موظف است که توجه خویش را از خود معطوف داشته با انجام وظیفه که در اداره اجتماع و سیر تکامل به عهده دارد، به زندگی خود ارزش و معنی بخشد: (من اصبح ولم یهتّم بامور المسلمین فلیس بمسلم). یگانه راه نیل به کمال برای هر کس مایه گذاشتن از خود به نفع دیگران است : «لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» وارد شدن در راه اجتماع، فنا شدن و بی‌اثر بودن نیست، بلکه به لحاظ خود شخص نیز ارتقاء و انتفاع محسوب می‌شود: «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ». ۷ـ مراتب و روابط افراد در اجتماع: افراد بشر به لحاظ مزایا و مواهبی که عالم وجود برای آن‌ها فراهم نموده حق اعمال برتری و امتیاز نسبت به یکدیگر را ندارند و به‌طور یکسان محترم هستند. عزت و مقام حقیقی از آن خالق است، آن‌کس که پرهیزکارتر است نزد خدا گرامی‌تر است. «إِنَّ أَکرَمَکمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقَاکمْ». پیوند افراد براساس محبت و خدمت به نوع بوده همگی مشترکاً و متقابلاً موظف به راهنمایی و اصلاح و نگاهداری یکدیگر می‌باشند. ضعفا و محرومین نباید سهمی کمتر از عدالت اجتماعی دریافت دارند. وظیفه سایرین است که با اعانت محرومین آنان را همسطح با خود و برخوردار از نعمات عمومی نمایند تا همکاری در ارتقای اجتماعی بهتر تأمین شود. ۸ـ کسب و کار: مواهب الهی به موجودات از طریق اکتساب تحصیل و تفویض می‌شود: «وَخَلَقَ اللهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَلِتُجْزَى کلُّ نَفْسٍ بِمَا کسَبَتْ» و درجات و مراتب از طریق کار و عمل تأمین و تکمیل می‌گردد: «وَلِکلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا». بنابراین کسب و کار منشأ اصلاح و رشد ارتقای انسان بوده، مزایایی که از این طریق و به فراخور سعی و کوشش تحصیل گردد، مشروع و حلال شناخته می‌شود: «لَیسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَی وَأَنَّ سَعْیهُ سَوْفَ یرَى». این مالکیت‌ها نیز تا آنجایی مفید و مطلوب می‌باشند که وسیله مجدد برای توسعه کسب و تولید کار بوده، چنانچه موجب تعطیل کار و یا توقف اکتساب گردد، باید آن‌ها را تخفیف و یا تغییر داد. ۹ـ تعلیم و تربیت: وصول به هدف که رشد و تکامل افراد بشر است، بدون آگاهی بر امور طبیعت میسر نبوده و این آگاهی وقتی مفید واقع می‌شود که در جهت تأمین مصالح عمومی و تحصیل به کار برده شود. از یک طرف علم صحیح بدون تزکیه نفس حاصل نمی‌گردد و از طرف دیگر تزکیه و تربیت در تاریکی : «کمَا أَرْسَلْنَا فِیکمْ رَسُولًا مِنْکمْ یتْلُو عَلَیکمْ آیاتِنَا وَیزَکیکمْ وَیعَلِّمُکمُ الْکتَابَ وَالْحِکمَةَ وَیعَلِّمُکمْ مَا لَمْ تَکونُوا تَعْلَمُونَ». «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یتْلُو عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَیزَکیهِمْ وَیعَلِّمُهُمُ الْکتَابَ وَالْحِکمَةَ وَإِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ». با توسعه علوم و دامنه نظر در تشخیص مصالح و حقایق افزوده شده، قدرت عمل و دایره اثر انسان وسعت پیدا می‌کند و فضای فکر و رشد اجتماعی پرورش می‌یابد. «یؤْتِی الْحِکمَةَ مَنْ یشَاءُ وَمَنْ یؤْتَ الْحِکمَةَ فَقَدْ أُوتِی خَیرًا کثِیرًا». با اجرای اصول تربیت در خانواده و مدرسه و اجتماع نقایص و معایب نفوس اصلاح و ملکات عالیه اخلاقی و صفات اجتماعی در نهاد مردم تلقین می‌گردد: انی بعثت لاتمّم مکارم الاخلاق»؛ «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکّاهَا وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا» و «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکى». ۱۰ـ شرایط توفیق: نظر به اینکه ضمانت اجرایی هر قانون و مقررات وجدان انسان است و در یک اجتماع بدون ملکات اخلاقی و سلامتی افراد جلوگیری قطعی از امور خلاف امکان‌پذیر نمی‌باشد، جامعه‌ای که عاری از ایمان و تقوا باشد، در برابر تضاد منافع و اغراض داخلی و تصادم مخاطرات و مشکلات خارجی تاب مقاومت نخواهد داشت و آزادی بدون آراستگی قابل دوام نیست. ضمناً اعتقاد و صفای ضمیر با وجود جلوگیری از خطا بوده و بدون اقدام مثبت و فعالیت، پیشروی به سوی هدف و تأمین منظور میسر نمی‌شود. بنابراین شرایط لازم و کافی برای حفظ اجتماع از هلاکت، سوق آن به سعادت یعنی شرایط توفیق سه اصل: «ایمان، تقوا، عمل» خواهد بود. برای مقاصد حق نیز تشبث به وسایل نامشروع یک نوع فریب نفس بوده و آثار سوء آن با توجه به زمان و مکان ظاهر خواهد شد: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ وَجَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ».‌ اساسنامه اساسنامه‌ در 25 ماده تنظیم شده بود که در جلسه مورخ ۱۴/۱۱/۱۳۳۴ به تصویب هیأت مؤسس رسید. مقدمه «به منظور اشاعه اجرای اصول دهگانه جمعیتی به نام «مکتب تربیتی ـ اجتماعی ـ عملی» تشکیل می‌شود و برنامه مکتب این است که از طریق اقدامات عملی فردی و مخصوصاً دسته‌جمعی افراد وابسته به مردم را برای زندگی اجتماعی و همکاری عمومی، مبنی بر اصول دهگانه عملاً تربیت و آماده می‌نماید. بخش‌ها: 1ـ تشکیلات مرکز 2ـ شهرستان‌ها، 3ـ تبلیغات و تعلیمات، 4ـ ارتباطات و همکاری‌ها و اطلاعات و آمار، 5ـ امور مالی. واحدها : 1ـ کمیسیون خارجی، 2ـ بهداشت و ورزش، 3ـ مطالعات. این سازمان از نظر حوزه کار و اقدام و عمل محدودیتی نداشت و در هر زمینه‌ای (فرهنگی، تبلیغی، بهداشتی، اقتصادی و...) و در هر مکانی (دانشگاه، بازار، ادارات، کارخانه‌ها، شهر، روستا و...) می‌توانست فعالیت کند. هدف: اقدامات عملی برای گسترش فکر اجتماعی و آموزش دینی و نهادینه شدن دموکراسی و پیشرفت و توسعه مدنی بود. مؤسسان: در اساسنامه آمد: «از آنجا که متاع مصمم است خدمات خود را بدون شائبه و دور از نظرها و اغراض و موانع خارجی انجام دهد، ترتیب تشکیلات داخلی و نام اعضا و اعمال خود را مستور نگاه خواهد داشت؛ ولی خدمات و فعالیت‌های علنی و آشکار، بدون ذکر ارتباط تشکیلات با مکتب خواهد بود.» منابع خاطرات دکتر ابراهیم یزدی ج۱ ص۲۷۷. گفت وگو با مهندس محمد توسلی -روزنامه سازندگی- ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹. نیم قرن خاطره و تجربه، مهندس عزت الله سحابى، ج اول، چاپ تهران، نشر فرهنگ صبا، سال 1388، ص 187. خاطرات دکتر ابراهیم یزدی ج۱ ص۲۷۹. مهندس بازرگان -کتاب مباحث علمی اجتماعی عملی - مجموعه آثار ۸ ص۲۳۰ تا ۲۲۹. محمد رضا کائینی (۱۳۹۴). «آنچه را که می دیدم، باور نمی کردم! مصاحبه با مهندس کتیرایی». موسسه تاریخ معاصر ایران. خاطرات دکتر ابراهیم یزدی ج۱ ص۲۸۵-۲۹۱. This article "مکتب متاع" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:مکتب متاع. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.