اجازه ویرایش برای همه اعضا

دفاع

نویسه گردانی: DFAʽ
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: پهرس pahres (مانوی) آساز (سغدی: آساذ āsāż).***فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
دفاع . [ دَ ] ۞ (ع اِ) به صورت معرفه ، علم است مر ماده گوسپند را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
دفاع . [ دَف ْ فا ] (ع ص ) سخت دفع کننده : رجل دفاع عن عرضه ؛ مردی ناموس پرست . (یادداشت مرحوم دهخدا). کثیرالدفع. (اقرب الموارد). || کسی که...
دفاع . [ دِ ] (ع مص ) دور کردن از کسی . (از منتهی الارب ). دور کردن . (دهار). دفع کردن از کسی . (تاج المصادر بیهقی ) (از ترجمان القرآن جرجانی )...
دفاع . [ دُف ْ فا ] (ع اِ) موج بزرگ ازدریا. (منتهی الارب ). معظم موج و سیل . (از اقرب الموارد). || سیل بزرگ . || هر چیز بزرگ که بدان مث...
دفاع کردن . [ دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دفع شر نمودن . (ناظم الاطباء). دفع تعرض کردن .- دفاع کردن از خود ؛ صیانت نفس کردن در مقابل تعرض دیگری...
دفعاً. [ دَ عَن ْ ] (ع ق ) مقابل تدریجاً. (یادداشت مرحوم دهخدا). دفعةً. و رجوع به دفعة شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.