خائن
نویسه گردانی:
ḴAʼN
1ـ ترک وفاداری کننده یا تعهد و یا قول دهنده از روی آگاهی و سرباز زننده از آن بر اثر تهدید، ترس و یا ناآگاهی برای انتقام، فریب، سود و یا لذت بیشتر. 2ـ افشا کننده ی رازی که نباید افشا شود. 3ـ بالا کشنده ی امانت کسی برای خود. 4ـ اجازه دهنده به دیگری برای استفاده از مال کسی. (https://www.cnrtl.fr/definition/traître) همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: پرزاب parzāb (سغدی: parżābe) نایار، سست پیمان، پیمان شکن (دری) دبگر dabgar (پارتی)***فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
خائن . [ ءِ ] (ع ص ) (از خون و خیانه ) (منتهی الارب ). دغلباز. خیانت کننده . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || کسی که امانت خود را انجام ندهد. (...
خائن طبع. [ءِ طَ ] (ص مرکب ) خیانت پیشه . خیانتکار : آب نرم است ولی خائن طبعساده رنگ است ولی پیچ و خم است .خاقانی .
خائن (عربی: جیّان، اسپانیایی: Jaén، در اسپانیایی j خ تلفظ میشود) مرکز استان خائن اسپانیا است. جمعیت آن ۱۸۹۸۰۰ نفر و مساحتش ۴۲۲ کیلومتر مربع است.
]
...
خاین .[ ی ِ ] (ع ص ) ۞ خیانت کننده . دغل . ناراست . نااستوار. (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (مهذب الاسماء). رجوع به خائن شود : برسدبه شما خ...