رعایت
نویسه گردانی:
RʽAYT
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: نیاما nyāmā (سنسکریت: niyama) وینیا vinyā (سنسکریت: vinaya) لاواران (کردی: lavarān)***فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
رعایت . [ رِ ی َ ] (ع اِمص ) رعایة. نگاهداشت . نگاهداری . نگاه داشتن حق کسی را. (فرهنگ فارسی معین ). نگاهداشت حق . حفظ. نگاهداری . نگهداری . ن...
رعایت ساز. [ رِ ی َ ] (نف مرکب ) رعایت سازنده . رعایت کننده . پاس دارنده . که مراعات کند. که نگهداری کند : گشت با فتح از آن ولایت بازبا رعیت ...
رعایت شدن . [ رِ ی َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مراعات گشتن . ملاحظه شدن . حفظ شدن . رعایت گردیدن . (یادداشت مؤلف ).
رعایت کردن . [ رِ ی َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پاس داشتن . (رعیت و غیره را) || نگاه داشتن حق کسی را. (فرهنگ فارسی معین ) : باید که حق من و...
رعایت یافتن . [ رِ ی َ ت َ ] (مص مرکب ) رعایت شدن . مراعات گردیدن . ملاحظه شدن . (یادداشت مؤلف ) : هر گاه که این دو طرف به واجبی رعایت ...