قرون وسطی
نویسه گردانی:
QRWN WSṬY
قرون وسطی (دیکتاتوری مذهب یا کلیسا؛ سده های میان تمدن یونان باستان و رنسانس): همواره سختگیری سیاسی -ـ اجتماعی یک بینشی که حکومت شده باشد، باعث پیدایش ضد آن می شود. همان گونه که سختگیری های دینی یونانیان در دهه های پایانی تمدن خود، باعث تضعیف کشور و افتادن آن به دست رومی ها و فراهم شدن زمینه برای ظهور آئین مسیح گردید، سختگیر های آخرین امپراتور بت پرست روم، شکنجه و به صلیب کشیدن برخی ایمانداران مسیحی و نیز گرفتن مالیات های سنگین از مردم برای تأمین هزینه های جنگ ها برای گسترش امپراتوری و تحقیر شهروندان سرزمین های تسخیر شده و بی توجهی به زندگی آنان، باعث گسترش فقر و نارضایتی گسترده از بت پرستی و امپراتور آن شد. در چنین وضعیتی، عطش روحی مردان و زنانی به ستوه آمده از آزار، فقر، فرسوده از کشمکش، و بی قرار از ترس مرگ، مبنای شکل گیری کار کلیسا بود. کلیسا در روح میلیون ها مردم، ایمان و امیدی پدید آورد که به مرگ معنا میبخشید و ترس از آن را بر می داشت. ایمان، گرانبهاترین دارایی کسانی شد که برای حفظ آن حاضر بودند بمیرند یا بکشند؛ و بر آن پایه امید بود که کلیسا بنا شد. کلیسا نخست محفل سادهای از ایمان آورندگان بود. هر کلیسا یک یا چند کشیش برای رهبری خود برگزیده بود؛ همچنین یک یا چند تن قاری، دستیار کشیش، معین شماس، و شماس برای یاری به کشیش. پس از آنکه به شماره ی عبادت کنندگان افزوده شد و امور دینی مفصل تر گشت، جماعات دینداران یک تن کشیش یا فرد غیر روحانی را برگزیدند تا بر کارها نظارت کند و آنها را هماهنگ سازد. این شخص را اپیسکوپوس (ناظر، یا اسقف) نامیدند. چون بر تعداد اسقفان افزوده شد، کار آنان نیز به سرپرستی و هماهنگی نیاز یافت؛ به این جهت در قرن چهارم، کسانی به عنوان اسقف اعظم، مطران، یا نخست کشیش برگزیده شدند تا بر اسقفان و کلیساهای ناحیه نظارت کنند. در بینش کلیسا، شرک از نظر محتوای اخلاقی به منزله ی اشتغال به لذات نفسانی بود؛ ولی از لحاظ مذهبی، به شکل مراسم و آداب کهن گذشته ی بت پرستان که مورد چشم پوشی یا پذیرش همراه با دگرگونسازی کلیسای متسامح، به وجود خود ادامه داد. این گونه که ستایش مهرآگین و صمیمانه ی قدیسان مسیحی، جای پرستش الهه¬ها را گرفت. پیکرهای بت¬های معروف اروپائیان جای خود را به تندیس های نوین مریم و عیسی دادند؛ جشن های بزرگ رومی که برای بت ها برگزار می شد، به عید ولادت عیسی، مراسم نوئل و جشن پنجاهه تبدیل شد. یکی از اعیاد قدیمی مردگان، جای خود را به روز ارواح داد، و عید قیام مسیح، جانشین جشن رستاخیز آتیس شد. محراب های مشرکان به قهرمانان مسیحی تخصیص یافت؛ بخور معطر، چراغانی، نثار گل، دستههای مذهبی، و لباس ها و سرودهای روحانی پیشین که پیروان ادیان کهن را خشنود میساخت، تطهیر شد و به صورت مراسم کلیسایی درآمد؛ و کشتن بی رحمانه ی انسان ها در آمفی تئاتر بزرگ روم، به قربانی روحانی «آیین قداس» تبدیل شد. مردم از روی آگاهی و به دلخواه به کلیسا پناهنده نشدند؛ بلکه برای بیرون آمدن از فقر و نامنی، بی اینکه شناخت کافی از مسیحیت و کلیسائیان داشته باشند، آنها را در دل خود جای دادند و به آئین مسیح با همه ی وجود ایمان آوردند. با قدرت سیاسی یافتن مذهب مسیحیت در قرن چهارم میلادی، روحانیون برای اینکه مردم را از نظر فرهنگی عقب نگهدارند تا بتوانند بدون نگرانی بر آنان حکومت کنند، به سراغ تورات رفتند تا با استفاده از بندهای 1 تا 19 کتاب پیدایش در تورات که در باره ی گناه آدم و پیامدهای آن است، راهی برای فرمانروایی دراز مدت خود بر مردم بیابند. بندهای 1 تا 19 می گوید: 1- مار از همه ی جانورانی که خدای جاویدان آفرید، زیرکتر بود. روزی نزد زن آمد و گفت: آیا درست است که خدا شما را از خوردن میوهی همهی درختان باغ بازداشته است؟ 2- زن پاسخ داد: ما از میوهی همهی درختان میخوریم؛ 3- ولی در باره ی میوهی درختی که در میان باغ است، خداوند دستور داد: از میوهی آن نخورید؛ و به آن دست نزنید؛ وگرنه میمیرید. 4 - مارگفت: مطمئن باش نخواهید مُرد؛ 5 - بلکه خدا خوب میداند زمانی که از میوهی آن درخت بخورید، چشمانتان باز میشود و مانند خدایان میتوانید خوب را از بد بشناسید. 6ـ- آن درخت در چشم زن زیبا آمد و با خود اندیشید: میوهی این درخت دلپذیر، میتواند خوشمزه باشد و به من دانایی ببخشد. پس، از میوهی درخت چید و خورد و به شوهرش هم داد و او نیز خورد. 7- آنگاه چشمان هر دو باز شد و از برهنگی خود آگاه شدند؛ پس با برگهای درخت انجیر، پوششی برای خود درست کردند. 8 - آنان صدای خدای جاویدان را که در باغ گردش میکرد، همراه با وزش باد روزانه شنیدند. آدم و زنش خود را از برابر خدای جاویدان در لابلای درختان پنهان کردند. 9- خدای جاویدان آدم را صدا کرد و گفت: تو کجایی؟ 10- آدم پاسخ داد: صدای تو را در باغ شنیدم و ترسیدم؛ چون برهنه بودم؛ پس خود را پنهان کردم. 11- خداوند فرمود: چه کسی به توگفت برهنهای؟ آیا از میوهی آن درختی خوردی که گفته بودم از آن نخوری؟ 12- آدم پاسخ داد: این زن که یار من ساختی، از آن میوه به من داد و من هم خوردم. 13- خدای جاویدان از زن پرسید: این چه کاری بود کردی؟ زن گفت: مار فریبم داد؛ و من هم از آن خوردم. 14- خدای جاویدان به مار گفت: چون چنین کاری کردی، از همهی جانوران درنده و اهلی زمین بدسرنوشتتر خواهی بود. تا زندهای، روی شکم خواهی خزید و خاک خواهی خورد. 15- میان تو و زن و نیز میان نژاد تو و فرزندان زن، دشمنی میگذارم. فرزندان زن سر تو را خواهند کوبید و تو پاشنهی آنان را خواهی گزید. 16- خداوند به زن فرمود: درد زایمان تو را بسیارافزایش میدهم؛ و تو با درد فرزندان خواهی زایید. مشتاق شوهرت خواهی بود و او سَرور تو میباشد. 17- خداوند به آدم فرمود: چون گفتهی زنت را پذیرفتی و از میوهی آن درختی خوردی که گفته بودم نخوری، برای این گناه تو، زمین نفرین خواهد شد؛ و در زندگی با رنج از آن بهره خواهی برد. 18- از زمین خار و خاشاک برایت خواهد رویید وگیاهان بیابان را خواهی خورد. 19- تا پایان زندگی با عرق پیشانیات نان خواهی خورد؛ و سرانجام به همان خاکی بازخواهی گشت که از آن آفریده شدهای؛ چون از خاک پدید آمدی و به خاک هم برخواهی گشت. روحانیون مسیحی این 19 بند را بهترین ابزار برای به بند کشیدن مردم یافتند و آنها را چنین تفسیر کردند: آن میوهای که آدم و حوا در بهشت خوردند و باعث اخراج آنها از آن جا شد، دانش بوده و آن درخت نیز درخت دانش؛ از این رو، آن گناهی که آدم و حوا کردند، یعنی آن میوهی ممنوعه را خوردند، بر گردن تمام نوادگان آنها تا روز قیامت نیز هست؛ لذا خداوند برای رفع این مشکل، ناچار شد به زمین بیاید و حالت جسمانی به خود گیرد. پس به صورت عیسی مسیح نمایان شد و روی صلیب کشته شد تا تاوان آن گناهی را که آدم و حوا کرده بودند، بپردازد و نوادگان انسان را از آن گناه پاک سازد. از این رو، هر کس میخواهد آن گناه نخستینش که نیاکان او یعنی آدم و حوا کردهاند و دیگر گناهانی که خودش انجام داده بخشیده شود، باید از نزدیک شدن به دانش خودداری ورزد و با ایمان آوردن به مسیح، روح خود را پاک سازد. در نبود عیسی مسیح، ایماندار باید به حواریون متوسل شود و در نبود حواریون به کشیشان. برپا کردن دادگاههای تفتیش عقاید در قرون وسطی به خاطر همین بود که اگر کسی به دنبال دانش میرفت، یا باید توبه میکرد یا در آتش سوزانده میشد. همان گونه که پیش تر گفته شد، کلیسا در قرون وسطی، نگاهی صد در صد آن جهانی به زندگی این جهانی داشت و همهی لذتها را به سرای دیگر حواله میداد و لذات این جهانی را شرک می شمرد. هیچ کس حق اعتراض یا انتقاد از کلیسائیان و یا نقد متون دینی را نداشت. کشیشان از نظر علمی خود را برتر از مردم می دانستند لذا انتقاد پذیر نبودند؛ از این رو عیوب دینی و سیاسی - اجتماعی آنان روی هم انباشته می شد. این وضعیت باعث شد تا رفته رفته ایمان مردم رو به ضعف نهد و بر شمار کسانی که از کلیسا و مذهب مسیح فاصله می گرفتند، افزوده شود. کلیسائیان برای جلوگیری بیش تر از تضعیف ایمان مردم و جدایی آنها از کلیسا، به جای اصلاح رفتارها و آئین خود، متوسل به بحران خارجی شدند. دشمنی بیرونی تراشیدند. نام آنها را کافر نهادند و علت دشمنی با آنها را اشغال زادگاه عیسی مسیح اعلام کردند. کلیسائیان با اعلام جنگ مقدس برای رهایی زادگاه عیسی مسیح از دست مسلمانان، شمار بسیاری از مردان اروپا را زیر فرمان نظامی آوردند. ساز و برگ نظامی فراوانی فراهم کردند، شعارهای آتشین سردادند و جنگ های صلیبی آغاز شد. ***فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
قرون وسطی یا سدههای میانه، نام یکی از چهار دورهای است که برای تقسیم بندی تاریخ اروپا استفاده میشود. این چهار دوره عبارت بودند از دوران کلاسیک باستا...
قرون وسطی . [ ق ُ ن ِ وُ طا ] (اِخ ) ۞ فاصله ٔ میان سقوط روم به سال 395 م . تا فتح استانبول به دست محمد ثانی ملقب به فاتح به سال 1453...
تاریخ قرون وسطی . [ خ ِ ق ُ ن ِ وُ طا ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ۞ درباره ٔ ادواری بحث میکند که مابین تاریخ قدیم و تاریخ جدید قرار دارد. ر...