اجزاء لنچ
نویسه گردانی:
ʼJZʼʼ LNC
دریانوردان جنوب July 17, 2012 · مهمترین اجزاء لنجها به شرح زیر هستند : بُرد:به قسمتی از بدنه لنج گفته می شود که در امتداد مصاب تا آبخور در دو طرف لنج است . مصاب:به زه یا لبه لنج می گویند که در طرفین حکم سپری دارد که هنگام پهلوگیری به بدنه آسیب نرساند. برمیل: چوبی برای استحکام و افزایش مقاومت در مقابل ضربه و روی میل نصب می گردد . میل: همان سپر در جلو و عقب لنج است که از وارد آمدن ضربه جلوگیری می کند. بُلت: یا بُلد نام عمق سنج دستی است که از طناب و وزنه درست می شود . بندیره: چوب بلند و گردی که در پشت لنج برای نصب پرچم و چراغ استفاده می شود . بیس: یا کیل و یا تیر حمال چوب یکپارچه و درازی است که کل ساختمان لنج روی آن بنا می شود و جنس آن از چوبهای جنگلی محکم است . پروانه : یا پنکه برای به حرکت در آوردن لنج است . تخته دراب : تخته ای دو تکه به عرض 80 سانت و طول تقریبی 10 متر که هنگام بارگیری آن ها را روی دیواره لنج نصب می کنند تا هم بار بیشتر حمل نماید و هم از ترشحات آب دریا روی کالاها جلوگیری شود . تخته ثانی : تخته هایی در طرفین لنج که روی مالچ بطرف بالا قرار می گیرند . مالچ:تخته ای که روی بیس نصب می شود . تخته ثالث:تخته هایی در طرفین لنج روی تخته ثانی و به طرف بالا روی شلمانها نصب می شوند . شلمان:یا شلمون دنده های تخته ای یا ستونهای بغل لنج که بصورت هلالی با زاویه های باز از سینه تا تفر لنج روی ستونهای بیس قرار می گیرند . تفر : به قسمت عقبی لنج گویند . تلباس: حصیری به عرض 1متر و طول 20 متر که روی تخته دراب می چسبانند تا در هنگام هوای نامساعد مانع نفوذ آب دریا به داخل لنج گردد. تیغه سکان : در تفر پشت پروانه برای تغییر جهت به راست و چپ استفاده می شود . جالی : به انبار لنج گویند . چاویه : میله های بلند که به کمک مهره هایی بیس را به عطفه متصل می سازد . عطفه : چوبهایی برای اتصال شلمانها به بیس . چفتو: تخته ای روی بیس با سطحی گود برای جمع شدن آب جَمعه. جمعه: آبهایی که از بیرون در اطراف موتور در خن لنج جمع میشود (با تلمبه دستی یا برقیآن را به بیرون هدایت می کنند ). خَن:سطح صاف ته لنج بعنوان انبار لنج استفاده می شود. حیاب :قسمت قوسی شکل طرفین تفر لنج بالای پروانه . خادم دکل: چوب محکم برای استحکام دکل که بطور عمودی روی بیس نصب می شود (عَبد هم می گویند ) . دکل :تیر چوبی عمودی وسط لنج که در گذشته بادبان از آن می آویختند . یکی از وظایفش حفظ تعادل است . عالیه: قسمت برجسته و قوسی شکل جلوی لنج در طرفین میل سینه راگویند . عمار : طناب و بند . دَبوسَه : اتاقکی در عقب برای نگهداری مواد غذایی . دوران :در بالای آبخور (از خط آب تا پایین شناور یعنی قسمت زیر آبی ) در دو طرف لنج که در این قسمت لنج حالت گرد و شکم دار شده است . دولاب : به چرخ سکان گویند . دوسه : چوبی پهن و بلند که یکسر آن را روی بدنه و سر دیگر به ساحل وصل است و برای تردد استفاده می شود . دهل : همان شکم لنج یا برآمدگی بالای آبخور در وسط. دیره : قطب نما ( برای هدایت لنج ) . رگعه : تخته ای که به میل تفر وصل است و موجب استحکام چوبهای تفر راست و چپ است . ریش: نرده های عمودی کوتاه اطراف عرشه . زِبَدره :سطح افقی روی دیوار لنج . زلال یا ضلال : سایبان لنج که بر طرازه نصب می شود . طرازه : چوبهای موازی که بر روی گُلفه ها قرار می گیرند . گُلفه یا قلفه : چوبی که در تفر روی گایم ها نصب می شوند . گائم : یا قائم چوبهای محکم و بلندی که در دو طرف قماره به عنوان ستونهای سایه بان استفاده میشود . همچنین برای بستن طنابهای مهار . قماره : اتاقکی در قسمت تفر برای هدایت لنج ( محل استقرار ناخدا ) همه تجهیزات کمک ناوبری در آن قرار دارد . کاتلی: در عقب قماره برای نشستن ناخدا . کامره سینه : در آخرین قسمت جلوی لنج اتاقکی برای نگهداری پی و کلفات و طنابها کشسیل : حوض چوبی در سینه که هنگام توفان آبی که از سینه وارد میشود جمع می گردد. کِروه: زانوی افقی جلوی فنه سینه برای استحکام اتصال چوبها ی طرفین . کُنده: تخته دور پروانه . گوش گرگی : یا رُمانه چوب محکم در جلو برای مهار طناب سینه . مرزآب: آبرو و ناودان اطراف عرشه. مسمار: میخ هایی برای اتصال چوبهای بدنه. منحاز : عطفه هایی با دهانه بازتر . مفساتی : یا مشای چوبهایی که تیرهای سطحه روی آن ها نصب می شود .و بطور طولی به بیس بین چوبهای سوار قرار می گیرند و دربهای ورودی انبار در بین این دو چوب طراحی می شود . میداف: پارو ها را گویند . میل تفر و سینه : سپر های جلو و پشت . ویر : سطح آزاد و خشک بدنه. پاوره: لنگر با دو ناخن آهنی. پروند: تیر بلندی که بادبان به آن آویزان است. بیدک: بادنما بیوارد: از طنابهای نگهدارنده دول. جَدّاف: تیرهای عمودی که برای نگهداشتن قایق در ساحل پس از جزر بکار میرود جیب: بادبان مثلث جلوی قایق. به همان معنی jib در انگلیسی. چرخ: فرمان گرد و دستهدار برای هدایت قایق. حَلْج: ردیفی از گرهافها برای حفاظت از طنابها در جریان خایور کردن. حلقوم: شلمانهای جلو که به بیس وصل هستند و دهانه آنها تنگتر است. دستور: تیر بلند افقی که گوش جیب را به آن میبندند. دوار: وسیله جمع کردن طنابها. مانند وینچ کار میکند. دول: دگل اصلی قایق. زولی: مستراح قایق که به بدنه وصل است. زیوارد: طنابی که دول را به عبد میبندد. ساج: چوبی که بدنه قایق را از آن میسازند. ساطور: تخته پهن و بلندی که در سینه قایق نصب میشود. . سطحه: عرشه اصلی. سن: لنگر سنگی برای صخرههای مرجانی. علاگی: طناب برافراشتن جیب. عمرانی: از طنابهای نگهدارنده دول. کبن: اتاق ناخدا. کانه: تیر روی سکان. کلب: تیر افقی در جلوی قایق که به دو قائم جلو بسته شدهاست. گرهاف: حلقهای چوبی با دو سوراخ برای حفاظت از طناب در جریان خایور. گُفیه: قرقرههای طنابهای قایق. ماشوه: قایق پارویی بلند دارای ۱۲ یا ۲۴ پارو.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.