 
        
            منقرض
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        MNQRḌ
    
							
    
								
        همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: افسنیک afsenik (پهلوی) ویگانیک vigānik (پارتی).***فانکو آدینات 09163657861
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        منقرض . [ م ُ ق َ رِ ] (ع  ص )بریده شونده  و درگذرنده . (آنندراج ). بریده شونده . (غیاث ). انقراض یافته  و درگذشته  و بریده شده  و قطعشده  و نابود و م...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        منقرض . [ م ُ ق َ رَ ] (ع  اِ) انقراض . پایان . نهایت . آخر.وقت  انقراض  :  ذکر هر یک  تا منقرض  زمان  چون چشمه ٔ خورشید تابان  خواهد بود. (جهانگشای  ...