 
        
            جغرافی
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        JḠRʼFY
    
							
    
								
        (عربی شده از یونانی و لاتین: geographia؛ دانش بررسی زمین)؛ همتای پارسی این است: اژنامانزا ežnāmānzā (اژنا: سغدی žnā: دانش با مان: پهلوی بررسی و زا: اوستایی: زمین). ***فانکو آدینات 09163657861
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        جغرافی . [ ج َ فی ی  ] (معرب ، ص ، اِ) جغراف . جغرافی دان . عالم  جغرافیا. ||  جغرافی . علم  جغرافی . جغرافیا. (دزی ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        جغرافی . [ ج ُ ] (معرب ، اِ) جغرافیا. رجوع  به  همین  لغت  شود.  ||  (ص ) جغرافی دان .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        جغرافی دان . [ ج ُ ] (نف  مرکب ) داننده ٔ جغرافی . داننده ٔ جغرافیا. کسی  که  بعلم  جغرافیا آشناست .