اجازه ویرایش برای همه اعضا

پر کشیدن

نویسه گردانی: PR KŠYDN
پر کشیدن. [ پ َرْ کِ شی دَ ] ( مص مرکب ) پریدن معنی: ‎ -1 پر زدن، پرواز کردن. ‎ -2 نهایت اشتیاق را داشتن : دلم برای او پر میکشید. ...مرغ خسته، پر کشید و افق روشنو دید تو هوای تازه دشت به ستاره ها رسید... فرهنگ قاسمی. &&&&&&&&&&&&&&&&&&&∓&& پرواز گرفتن. [ پ َرْ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) پریدن : عنان تافت بر کین برآمد ز جای بدانسان که پرواز گیرد همای. فردوسی. امیرحسین سیاوشی خیابانی١٤:٥٨ - ١٤٠٢/١٠/١٢
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.