ار آر
نویسه گردانی:
ʼR ʼAR
ار/آر از پیشوندهای قدیمی پارسی ست که معنی بلند پایه و عالی را می رسانده و در نامهایی مانند: اَردلان ،اَردوان ، اَرسلان ، اَراسپ ، اَرشاسپ و اَرشام بکار رفته است. اَر گاهی اوقات به آر تبدیل شده مانند: آراسپ و آرتمیسیا.
واژه های همانند
۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
ارأر. [ اَ ءَ ] (ع صوت ) کلمه ایست که گوسپندان را بدان خوانند. (منتهی الارب ).
ارار. [ اِ ] (اِخ ) ۞ سباستین . سازنده ٔ آلات موسیقی از مردم فرانسه . متولد در استراسبورگ و مؤسس کارخانه ٔ مهم ّ پیانوسازی (1752 - 1831م .).
ارار. [ اَرْ را ] (اِخ ) بقول حازمی از نواحی حلب است و یاقوت گوید من بدان وثوق ندارم . (معجم البلدان ).
ارار. [ اِ ] (اِخ ) نام وادیی است در کتاب نصر. (معجم البلدان ).
ارار. [ اِ ] (ع اِ) اَرّ. شاخی از درخت خاردار که آن را بر زمین زده نرم کنند و تر کرده و نمک بر آن پاشیده در زهدان ماده شتر داخل نمایند ...
عَرعَر یا آیلان (Ailanthus altissima) از خانواده (Simaroubaceae) میباشد.در گویش گیلکی به آن کول(کهل kol)دار گویند.
نام«عرعر»، که در متون فارسی آمد...
عرار. [ ع َ ] (ع اِ) هر چیزی که به سوی چیزی بازگردد. (منتهی الارب ). || زنان که همواره پسر زایند. || گیاه خوشبوی یا آن بهار دشتی است...
عرار. [ ع َ ] (اِخ ) نام ماده گاوی است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). و عرب در مثل گوید: بأت عرار بکحل ، دو حریف را گویند که هر دو همزور ب...
عرار. [ ع َ ] (ع اِ) گناه . || جنایت . (از اقرب الموارد).
عرار. [ ع ِ ] (ع اِ) سختی جرب . (ناظم الاطباء). || (مص ) بانگ کردن شترمرغ . (تاج المصادر).