اجازه ویرایش برای همه اعضا

خصومت

نویسه گردانی: ḴṢWMT
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: دشمنی، ستیزه (دری) ساناوه sānāve (سغدی) کستاری kastāri (مانوی: kastārih) ***فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
خصومت . [ خ ُ م َ ] (ع اِمص ) عداوت . دشمنی . منازعة. نبرد. جنگ . (از ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف ). مُلازَّه لِزاز. (یادداشت بخط مؤلف ) : این...
خصومت گاه . [ خ ُ م َ ] (اِ مرکب ) میدان جنگ . میدان نبرد. (منتهی الارب ).
طلب خصومت . [ طَ ل َ ب ِ خ ُ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )در نزد فقیهان آن است که شفعه را در نزد قاضی بطلبند و این هنگامی است که مشتری ع...
خصومت آمیز. [ خ ُ م َ ] (نف مرکب ) ایجاد خصومت کننده . موجب خصومت شونده . (یادداشت مؤلف ).
خصومت انگیز. [ خ ُ م َ اَ ] (نف مرکب ) دشمنی ایجادکن .موجب دشمنی شونده . عداوت انگیز. برپاکننده ٔ دشمنی .
خصومت کردن . [ خ ُ م َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دشمنی کردن . عداوت کردن . پیکار کردن : خواستم کز مهربانی بوسه ای رویش زنم خشم من با من خصومت ک...
خصومت نمودن . [ خ ُ م َ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) خصومت کردن . دشمنی کردن .
خصومت افتادن . [ خ ُ م َ اُ دَ ] (مص مرکب ) دشمنی افتادن . عداوت افتادن .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.