اجازه ویرایش برای همه اعضا

تدبیر

نویسه گردانی: TDBYR
این واژه در عربی از ریشه دَبَر است و در باب تفعیل رفته و تدبیر شده است. همتای پارسی به ترتیب کمی بخش، اینهاست: یسرا yasrā (اوستایی: yasra) جگاره jagāre (دری) ***فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
تدبیر. [ ت َ ] (ع مص ) اندیشه کردن در عاقبت کار. (تاج المصادر بیهقی ). پایان کار نگریستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). در پس کاری درآمدن ...
نیک تدبیر. [ ت َ ] (ص مرکب ) نیک رای . نیک اندیش : الا ای نیک مرد نیک تدبیرجوانمردی جهان طبع و جهانگیر.سعدی .
تدبیر منزل، از اقسام حکمت عملی در فلسفه مشاء. موضوع آن نحوه اداره منزل و مشارکت مرد با زن، فرزند، بندگان و خدمتکاران برای تنظیم امور منزل است. [۱] فهر...
حسن تدبیر. [ ح ُ ن ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خوش تدبیری : بحسن تدبیر و لطف رعایت مالی فراوان حاصل کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 359)....
تدبیر کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) وضع کردن و اندازه گرفتن . (ناظم الاطباء). || تدبیر ساختن .اندیشیدن . چاره جویی کردن . عاقبت اندیشی : ا...
تدبیر ساختن . [ ت َ ت َ ] (مص مرکب ) تدبیرکردن . اندیشیدن . چاره کردن : اگر صواب بینند به بهانه ٔ شکار برنشینند... تا وی با ابوعبداﷲ و غلامی چ...
چشمه ٔ تدبیر. [ چ َ /چ ِ م َ / م ِ ی ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از مغز سر آدمی . منبع عقل و قوه ٔ متفکره . (برهان ). کنایه از مغز سر و...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.