اجازه ویرایش برای همه اعضا

کثیری

نویسه گردانی: KṮYRY
کثیری. [ کَ ] (حامص) شمار زیادی. خیل و جمع بزرگی. بسیاری . با کثیری ز اهل شهر از پی شکیب از پی تفتیش آن امر عجیب جمله دیدند آن جوانان را به غار با لباس نو، نه بر چرک و غبار. صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۱۸- سوره الکهف » ۵- آیات ۲۰ تا ۲۱ کفر اهل حق و بنده من خلق کثیری گردند همه معصیت آلوده و رسوا آیا ز شما کیست خریدار خلایق کز معصیت خویش نسوزند به عقبی صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب »
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
جعفر کثیری . [ ج َف َ رِ ک َ ] (اِخ ) رجوع به جعفربن عبداﷲ .... شود.
علی کثیری . [ ع َ ی ِ ک َ ] (اِخ ) ابن عمربن جعفربن عبداﷲبن کثیر کثیری . سلطان «شبام » در حضرموت . وی در سال 906 هَ . ق . در شبام متولد شد و ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.