اجازه ویرایش برای همه اعضا

به آفرید

نویسه گردانی: BH ʼAFRYD
بِهْ آفَرید (مق‍ ح‌ ۱۳۱ق‌ /۷۴۹م‌)، مدعی پیامبری‌ و بنیان‌گذار فرقۀ به‌آفریدیه‌. دربارۀ به‌آفرید و عقاید و فعالیتهای‌ او، احتمالاً دو گزارش‌ در دست‌ مؤلفان روزگار کهن‌ بوده‌ است‌: یکی‌ گزارش‌ ابراهیم بن عباس صولی (د ۲۴۳ق‌ /۸۵۷م‌) که‌ کتابی‌ دربارۀ عباسیان‌ داشته‌ (نک‍ : GAS, II /578-580)، و در اختیار ابن‌ ندیم‌ (ص‌ ۴۰۷- ۴۰۸) و محمد عوفی‌ (۳(۱) /۲۲۶- ۲۲۸، ۴(۱) /۱۷۸) بوده‌ است‌ و احتمالاً بیرونی‌، ابوحاتم‌ رازی‌ و دیگران‌ هم‌ به‌ نحوی‌ از آن‌ نقل‌ کرده‌اند (نک‍ : دنبالۀ مقاله‌)؛ روایت‌ دیگر ــ که‌ عامیانه‌ به‌ نظر می‌رسد ــ از آنِ ابوزکریا یحیی بن اسماعیل‌ حربی‌ (د ۳۹۴ق‌ / ۱۰۰۴م‌)، از شیوخ‌ ادیب‌ و اخباری‌ نیشابور است‌ (نک‍ : صریفینی‌، ۷۳۹؛ ذهبی‌، ۱۶ /۵۴۳) و ثعالبی‌ مرغنی‌ روایت‌ مربوط به‌ به‌آفرید را از قول‌ او نقل‌ کرده‌ است‌ (ص‌ ۳۴- ۳۵). این‌ دو روایت‌، جز در چند مورد خاص‌، از هم‌ جدا نیستند. در بیشتر منابع‌ موجود، نام‌ او به‌آفرید و نام‌ پدرش‌ ماه‌ فروردین‌ آمده‌ است‌ (بیرونی‌، ۲۱۰: ماه‌ فروذین‌؛ مروزی‌، گ‌ ۷ الف‌: ماه‌ فیروزین‌؛ خوارزمی‌، ۵۶: فروردینان‌). نام‌ به‌آفرید در ایران‌ باستان‌ نیز سابقه‌ داشته‌ است‌ (نک‍ : طبری‌، ۱ /۵۸۳، ۲ /۳۷؛ مسعودی‌، ۱ /۲۸۵؛ نیز نک‍ : یوستی‌، .(۳۴۸ شکلهای‌ دیگر نام‌ او، مانند «ماه‌ آفرین‌» در برخی‌ نسخه‌های‌ جوامع‌ الحکایات‌ (نک‍ : عوفی‌، ۳(۱) /۲۲۶، حاشیۀ ۲۴، نیز ۲۲۸، حاشیۀ ۲۴) یا «بهزاد» (نک‍ : صدیقی‌، ۱۵۰، حاشیۀ ۳؛ یوسفی‌، ۱۰۲)، به‌ احتمال‌ بسیار دگرگون‌ شدۀ همان «به‌آفرید» است‌. در بیشتر مآخذ از زوزن‌ ـــ در جنوب‌ غربی‌ بخش‌ خواف‌ از شهرستان‌ تربت‌ حیدریه‌ (نک‍ : نشریه‌...، ۲۰) ــ به‌ عنوان‌ زادگاه‌ به‌آفرید یاد شده‌ است‌ (بیرونی‌، مروزی‌، همانجاها؛ نیز نک‍ : گردیزی، ۲۶۶؛ ثعالبی‌، ۳۴). مجد خوافی‌ زادگاه‌ او را زاوه‌ ــ یکی‌ از دهستانهای‌ شهرستان‌ تربت‌ حیدریه‌ (نک‍ : نشریه‌، ۱۹) ــ دانسته‌ است‌ و می‌گوید که‌ در عهد وی‌ آنجا را «بهافریدی‌ گویند» (ص‌ ۲۸۰). به‌آفرید فعالیت‌ خود را از سرزمین‌ خویش‌ آغاز کرد و به‌ ویژه‌ از خواف‌ و زاوه‌ ــ که‌ از توابع‌ نیشابور شمرده‌ می‌شدند ــ به‌ عنوان‌ پایگاه‌ او یاد شده‌ است‌ (بیرونی‌، خوارزمی‌، ثعالبی‌، مروزی‌، همانجاها). همچنین ابن‌ ندیم‌ از روستای «روی‌» از توابع‌ ابرشهر (نیشابور) در این‌ باب‌ نام‌ برده‌ است‌ (همانجا) که‌ ممکن‌ است‌ صورت دیگری از «ریوند» ــ روستایی از توابع تربت‌ حیدریه‌ (نک‍ : مفخم‌ پایان‌، ۲۳۲) ــ باشد (نیز نک‍ : مروزی‌، همانجا؛ عوفی‌، ۳(۱) /۲۲۷، حاشیۀ ۱؛ قس‌: بیرونی‌، خوارزمی‌، همانجاها، که‌ از سیراوند و سراوند نیز نام‌ برده‌اند). به‌آفرید مذهب‌ زردشتی‌ داشت‌ و به‌ نوشتۀ گردیزی‌، مُغ‌ (روحانی‌ زردشتی‌) بود (همانجا). این‌ نیز که‌ گفته‌اند او به‌ کار «کهانت‌» (پیش‌گویی‌ و امثال‌ آن‌) می‌پرداخت‌ (ابوحاتم‌، ۱۶۱)، با توجه‌ به‌ شهرت‌ مغان‌ در پرداختن‌ به‌ این‌گونه‌ کارها، قابل‌ توجیه‌ است‌ (مثلاً نک‍ : کریستن‌سن‌، ۲۰۲). گفته‌ شده‌ است‌ که‌ وی‌ به‌ مدت‌ ۷ سال‌ (برای‌ اهمیت‌ این‌ عدد در این‌ موضوع‌، نک‍ : صدیقی‌، ۱۵۳؛ بویس‌، ۳۰۸-۳۰۹) به‌ چین‌ سفر کرد (بیرونی‌، مروزی‌، مجد خوافی‌، همانجاها). به‌ روایت‌ ثعالبی‌ مرغنی‌، سفر به‌آفرید برای‌ تجارت‌ بوده‌ است‌ (همانجا)، اما اگر روایت‌ مربوط به‌ مغ‌ بودن‌ او را صحیح‌ بدانیم‌، بعید به‌ نظر می‌رسد که‌ این‌ سفر به‌ قصد تجارت‌ بوده‌ باشد. به‌ هر حال‌، گفته‌ شده‌ است‌ که‌ وی‌ از چین‌ تحفه‌های بسیار همراه خود آورد و از آن‌ جمله‌ پیراهنی‌ سبز و بس‌ لطیف‌ بود که‌ در یک‌ مشت‌ جای‌ می‌گرفت‌ (بیرونی‌، مروزی‌، مجد خوافی‌، همانجاها). به‌ روایت‌ ثعالبی‌ مرغنی‌ (همانجا)، به‌آفرید پس‌ از بازگشت‌ از چین‌، روزی‌ همسر خود را خواند و از نزدیکی‌ زمان‌ مرگ‌ خود خبر داد. آن‌گاه‌ امر کرد تا برایش‌ آرامگاهی‌ نیکو بسازند و همسرش‌ به‌ توصیۀ وی‌ وانمود کرد ــ یا شاید پذیرفت‌ ـــ که‌ شویش‌ مرده است و بدن او را در آن‌ آرامگاه‌ نهاد. بنابراین‌ روایت‌، به‌آفرید از پیش‌، مقداری‌ خوراکی‌ (مانند مغز بادام‌ و جگر بریان‌ شده‌ و کوبیده‌) در کیسه‌ای‌ برای‌ خود تهیه‌ کرده‌، و به‌ همسرش‌ نیز دستور داده‌ بود تا هر هفته‌ دست‌ و روی‌ خود را از جایی‌ که‌ آب‌ باران‌ به‌ درون‌ آرامگاه‌ نفوذ می‌کرد، بشوید. بدین‌ترتیب‌، او با آن‌ خوردنیها و این آب توانست یک سال در آرامگاه‌ به‌ سلامت‌ درنگ‌ کند. محتمل است که مقصود از «آرامگاه‌» (در متن‌: ناووس‌) در این‌ روایت‌، «دخمه‌» باشد. این‌ نوع‌ آرامگاه‌، خاص‌ زردشتیان‌ بوده‌، و غالباً بر سر کوه‌ یا بلندی‌ بنا می‌شده‌ است‌ (نک‍ : کریستن‌ سن‌، ۵۲). این‌ نکته‌، با آن‌ گفته‌ که‌ به‌آفرید در آغاز دعوی‌ خود، از کوهی‌ در آن‌ ناحیه‌ فرود آمد، توافق‌ دارد (مروزی‌، عوفی‌، مجدخوافی‌، همانجاها). از این‌رو، با آنکه توقف‌ یک‌ سالۀ به‌آفرید و موضوعات دیگری در این روایت، مبالغه‌آمیز و عامیانه‌ می‌نماید (نک‍ : صدیقی‌، ۱۵۴-۱۵۵)، می‌توان‌ حدس‌ زد که‌ به‌آفرید قصد داشته‌ است‌ مرگش‌ را دست‌کم‌ نزد هم‌کیشان‌ خود مسلم‌ جلوه‌ دهد؛ چنان‌که‌ به‌ روایت‌ ابوحاتم‌ رازی‌، به‌آفرید خود را ۳ روز به‌ بی‌هوشی‌ زد و سپس‌ ادعای‌ پیامبری‌ کرد (همانجا). در روایتهای‌ دیگر، بدون اشاره به‌ ماجرای‌ به‌آفرید و همسرش‌ آمده‌ است‌ که‌ وی‌ یک‌ شب‌ در آرامگاه‌ یا کوه‌ درنگ‌ کرد و بامداد روز بعد در حالی‌ که‌ جامۀ سبز تحفۀ چین‌ را در برداشت‌، ظاهر شد و ادعای‌ خویش‌ را آغاز کرد (بیرونی‌، ۲۱۰؛ مروزی‌، گ‌ ۷ الف‌). به‌ روایت‌ ثعالبی‌ مرغنی‌، او در آرامگاه‌ چندان‌ توقف‌ کرد که‌ وقت‌ زراعت‌ فرارسید، آن‌گاه، خویشتن‌ را بر مردم‌ عرضه‌ کرد (همانجا). در روایتهای‌ دیگر نیز اشاره‌ شده‌ است‌ نخستین‌ کسی‌ که‌ به‌آفرید را در هیئت‌ تازه‌ دیدار کرد، مردی‌ کشاورز بود (بیرونی‌، مروزی‌، همانجاها؛ مجدخوافی‌، ۲۸۱). در منابع‌ موجود، تاریخ‌ دقیقی‌ برای‌ آغاز دعاوی‌ به‌آفرید نیامده‌ است‌، اما گفته‌اند که‌ در آغاز دعوت‌ عباسی‌ در خراسان‌ و فعالیتهای‌ ابومسلم‌ خراسانی‌ (ه‍ م‌)، به‌آفرید دعوی‌ خود آشکار کرد و از آنجا که‌ اظهار علنی دعوت در عید فطر ۱۲۹ق‌ /۱۵ ژوئن‌ ۷۴۷م‌ روی‌ داد (طبری‌، ۷ /۳۵۶-۳۵۷)، می‌توان‌ حدس‌ زد که‌ آغاز کار به‌آفرید نیز در همین حدود اتفاق‌ افتاده‌ باشد (نیز نک‍ : صدیقی‌، ۱۵۶). دعاوی‌ به‌آفرید توجه‌ بسیاری‌ از اهالی‌ آن‌ منطقۀ خراسان‌، به‌ ویژه‌ خواف‌، بُست‌ و زاوه‌ را جلب‌ کرد و کسانی‌ بر او گرد آمدند (بیرونی، مروزی، خوارزمی،‌ثعالبی، همانجاها). در این زمان، خراسان‌ دستخوش‌ تحولات‌ عمده‌ بود و ابومسلم‌ قصد داشت‌ گروههای‌ گوناگون‌ را با هدف‌ برافکندن‌ بنی‌امیه‌ زیر یک‌ پرچم‌ گرد آورد (نک‍ : ه‍ د، ابومسلم‌ خراسانی‌، بخش‌ ۱). احتمالاً به‌آفرید با استفاده‌ از هرج‌ و مرج‌ موجود و به‌ ویژه‌ با توجه‌ به‌ اینکه‌ حوادث‌ مزبور بیشتر در ناحیۀ مرو ــ تختگاه‌ خراسان‌ ــ جریان‌ داشت‌، توانست‌ عده‌ای‌ را به‌ سوی‌ خود فرا خواند. درست‌ در هنگامی‌ که‌ قحطبۀ بن‌ شبیب‌ طایی‌ برای‌ سرکوب‌ بقایای‌ حکومت‌ اموی‌ در مناطقی‌ از ایران‌ مشغول‌ جنگ‌ و گریز بود و ابومسلم‌ توانسته‌ بود با زیرکی‌ تمام‌ رقبا و دشمنان را جذب یا حذف کند، واپسین‌ مقاومت‌ امویان‌ در لشکرکشی‌ عامر بن‌ ضُباره‌ جلوه‌گر شد که‌ ابومسلم‌ از بیم‌ حملۀ او و برای‌ حفظ مواضع‌ به‌ دست‌ آمده‌، خود را در صفر ۱۳۱ به نیشابور رسانید ( اخبار...، ۳۳۷- ۳۳۸). در همین‌ ایام‌، موبدان‌ و روحانیان‌ زردشتی‌ که‌ از به‌آفرید و ادعاهای‌ او خشمگین‌ شده‌ بودند و در خود قدرتی‌ برای‌ سرکوب‌ او و یارانش‌ نمی‌دیدند، به‌ ابومسلم‌ خراسانی‌ گفتند که‌ به‌آفرید دین‌ ما و شما را تباه‌ کرده است (بیرونی، ۲۱۱؛ مروزی، گ ۷ الف‌ ـ ۷ ب‌؛ گردیزی‌، ۲۶۷؛ ثعالبی‌، ۳۵). البته‌ از نظر موبدان‌ ــ که‌ حتى در سدۀ ۴ق‌ /۱۰م‌ نیز کسی‌ را که‌ از دیانت‌ زردشتی‌ روی‌گردان‌ می‌شد، محکوم‌ به‌ اعداممی‌دانستند (نک‍ : روایت‌...، ۱۷، ۱۶۹) ــ چنین واکنشی چندان‌ شگفت‌آور نبود. بنابر روایات‌، ابومسلم‌ یکی‌ از سرداران‌ خود به‌ نام‌ عبدالله‌ بن‌ شعبه‌ (ابن‌ ندیم‌، ۴۰۷: سعید، که‌ تصحیف‌ است‌)، از داعیان‌ دعوت‌ عباسی‌ (نک‍ : اخبار، ۲۲۳) را به‌ سوی‌ به‌آفرید گسیل‌ کرد. چندی‌ بعد، به‌آفرید در کوههای‌ بادغیس‌ دستگیر شد و سپس‌ او و شماری از هوادارانش به قتل رسیدند (بیرونی‌، مروزی‌، گردیزی‌، مجدخوافی‌، همانجاها). به‌ روایت‌ صولی‌، ابومسلم‌ شبیب‌ بن‌ واج‌ (ابن‌ ندیم‌، همانجا: داح‌؛ پلا، ۴ /۱۴۱، حاشیۀ ۳: رواح‌؛ دربارۀ او، نک‍ : بلاذری‌، ۳ /۲۰۵؛ مسعودی‌، ۴ /۱۴۱، ۱۴۲) و عبدالله‌ بن‌ شعبه‌ را برای‌ دستگیری‌ او گسیل‌ کرد. چون‌ به‌آفرید را نزد ابومسلم‌ آوردند و اسلام‌ بر او عرضه‌ کردند، پذیرفت‌ و حتى به‌ نشانۀ همراهی‌ با دعوت‌، جامۀ سیاه‌ در بر کرد، اما ظاهراً همچنان‌ بر عقاید خود استوار بود (ابن‌ ندیم‌، همانجا). در روایت‌ ابوحاتم‌ رازی‌ آمده‌ است‌ که‌ به‌آفرید و ابومسلم‌ هر یک‌ قصد فریب‌ دیگری‌ را داشت‌ (ص‌ ۱۶۱)، از‌این‌رو، چون‌ ابومسلم‌ فرصت‌ یافت‌، دستور داد تا قحطبه‌ که‌ در آن‌ هنگام‌ در نواحی‌ مرکزی‌ ایران مشغول‌ نبرد بود، به‌ آفرید را بکشد و کشتن‌ او را سلمۀ بن‌ محمد طایی‌ (یکی‌ از داعیان‌ هفتادگانۀ دعوت‌ عباسی‌، نک‍ : اخبار، ۲۲۱) برعهده‌ گرفت‌ (ابوحاتم‌، همانجا). البته‌ بعید نیست‌ با توجه‌ به‌ فزونی‌ هواداران‌ به‌آفرید، ابومسلم‌ در گام‌ نخست‌، با به‌آفرید مدارا کرده‌ باشد، اما ابومسلم‌ تا آن‌ زمان‌ با کوشش‌ بسیار توانسته‌ بود تصویر تقریباً تثبیت‌ شده‌ای‌ از وضع‌ اعتقادی‌ جنبش‌ (دعوت‌ عباسی‌) ترسیم‌ کند و سرکوب‌ به‌آفرید در جهت‌ همین‌ هدف‌ صورت‌ گرفت‌. از این‌رو، می‌توان‌ گفت‌ که‌ او شاید می‌کوشید با جذب‌ به‌آفرید، هواداران‌ وی‌ را نیز از گرد او بپراکند، یا به‌ جنبش‌ فرا خواند، سپس‌ در فرصت‌ مناسب‌ او را از میان‌ بردارد (برای‌ تحلیلی‌ از این‌ حرکت‌ ابومسلم‌، نک‍ : کلیما، ۵۹). همراهی‌ اعتقادی‌ ابومسلم‌ با به‌آفرید، چنان‌که‌ در روایت‌ آمده‌ ــ حتى اگر قصد فریبی‌ هم‌ در کار بوده‌ است‌ ــ با دیگر بخشهای‌ روایت‌، و اساساً اوضاع‌ آن‌ روزگار تناقض‌ دارد و احتمالاً برای‌ طعن‌ بر ابومسلم‌ ساخته‌ شده‌ است‌. به‌ هر حال‌، با سرکوب‌ به‌آفرید و تعقیب‌ و کشتار هوادارانش‌، جنبش و عقیدۀ او از میان نرفت و به روایت‌ ابوحاتم‌ رازی‌، به‌آفرید استادسیس‌ (ه‍ م‌) را به‌ جانشینی‌ خویش‌ برگزید (همانجا؛ نیز نک‍ : گردیزی‌، ۲۷۶). به‌ روایت‌ بیرونی‌، هواداران‌ به‌آفرید معتقد بودند که‌ وی‌ به‌ آسمان‌ رفته‌ است‌ و روزی‌ برای‌ انتقام‌ از دشمنانش‌ باز خواهد گشت‌ (ص‌ ۲۱۱). بنابر گزارشهای‌ دیگر، دست‌کم‌ تا سده‌های‌ ۴ - ۵ق‌ نیز در نواحی‌ خراسان‌ هنوز پیروان‌ به‌آفرید که‌ به‌ آنها «به‌آفریدی‌» گفته‌ می‌شد، وجود داشتند (ابن‌ ندیم‌، بیرونی‌، مروزی‌، گردیزی‌، ثعالبی‌، همانجاها؛ نیز نک‍ : صدیقی‌، ۱۶۵-۱۶۶). این‌ گروه‌، یکی‌ از فرقه‌های‌ زردشتی محسوب‌ می‌شدند و بغدادی‌ (د ۴۲۹ق‌ /۱۰۳۸م‌) آنها را خارج‌ از اهل‌ کتاب‌ خوانده‌، و استفاده‌ از ذبایح‌ ایشان‌ و ازدواج‌ با زنانشان‌ را حرام‌ دانسته‌ است‌ (ص‌ ۳۵۴-۳۵۵؛ نیز نک‍ : ابوحاتم‌، ۱۶۲). عقاید آنچه‌ منابع از عقاید به‌آفرید به‌ دست‌ می‌دهند، گونه‌ای‌ اصلاحات‌ خاص‌ در دیانت‌ زردشتی‌، تحت‌تأثیر پاره‌ای‌ از احکام‌ اسلامی است‌. با ورود اسلام‌ به‌ ایران‌، بزرگان‌ زردشتی‌، با آنکه‌ ظاهراً در اندیشۀ برخی‌ اصلاحات‌ ضروری‌ بودند (نک‍ : دوشن‌ گیمن‌، ۳۶۶)، اما مقاومت‌ در برابر به‌آفرید را چنان‌ بر خود لازم‌ دیدند که‌ دست‌ به‌ دامان‌ ابومسلم‌ خراسانی‌ شدند. با آنکه‌ بنابر برخی‌ مآخذ، به‌آفرید زردشت‌ را می‌پذیرفت‌ (بیرونی‌، ۲۱۰)، اما خود ادعای‌ پیامبری‌ داشت‌ و دست‌ به‌ تغییراتی‌ در شریعت‌ زردشتی‌ زد. او می‌گفت‌ از زمانی‌ که‌ در غیبت‌ بوده‌، در آسمان‌ به‌ سر برده‌، و بهشت‌ و دوزخ‌ بر وی‌ عرضه‌ شده‌ است‌؛ خداوند جامۀ سبز بر او پوشانیده‌، و او را به‌ زمین‌ گسیل‌ داشته‌ است‌ و ادعا می‌کرد که‌ خداوند بر او وحی‌ می‌کند. بیشتر آنچه‌ به‌آفرید برای‌ پیروان‌ خود وضع‌ کرد، دست‌کم‌ آن‌چنان‌ که‌ مآخذ موجود نشان‌ می‌دهند، نه‌ در زمینۀ جهان‌بینی‌، بلکه‌ در امور تشریعی‌ است‌ و گفته‌ شده‌ که‌ او این‌ اصول‌ را در کتابی‌ به‌ زبان‌ فارسی برای پیروانش شرح‌ داده بوده است‌ (نک‍ : همانجا؛ شهرستانی‌، ۱ /۲۱۸؛ نیز نک‍ : صدیقی‌، ۱۵۷). ظاهراً بیشترین تلاش به‌آفرید در جهت کاستن از آداب و مناسک‌ زردشتیان‌ بود که‌ به‌ ویژه‌ در دورۀ ساسانیان‌ بر شمار آن‌ افزوده‌ شده‌ بود (نک‍ : بویس‌، ۲۱۴-۲۱۵). وی‌ پیروان‌ خود را از میان‌ آداب‌ زردشتی‌ به‌ ترک‌ زمزمه‌ (خواندن‌ دعای‌ زیر لب‌ هنگام‌ غذا خوردن‌) و شرب‌ خمر سفارش‌ کرده‌ بود؛ همچنین‌ ترک‌ نکاح‌ با محارم‌ که‌ این‌ نوع‌ ازدواج‌ دست‌کم‌ تا سدۀ ۴ق‌ نیز از دیدگاه‌ یکی‌ از موبدان‌ ثواب‌ شمرده‌ می‌شده‌ (نک‍ : روایت‌، ۱۷۹، ۱۸۱، ۱۸۷- ۱۸۸)، از اصول‌ آیین‌ به‌آفرید بوده است (بیرونی‌، شهرستانی‌، همانجاها). وی‌ برای‌ پیروان‌ خود نماز هفت‌گانه‌ای‌ (قس‌: ابن‌ ندیم‌، ابوحاتم‌، همانجاها: پنج‌گانه‌ بدون‌ سجده‌) وضع‌ کرده‌ بود که‌ باید رو به‌ خورشید ــ هرسو که‌ باشد ــ گزارده‌ می‌شد (برای‌ تفصیل‌ بیشتر، نک‍ : بیرونی‌، همانجا؛ برای‌ جایگاه‌ خورشید در اندیشۀ مزدیسنی‌، نک‍ : کریستن‌ سن‌، ۱۶۴- ۱۶۵؛ صدیقی‌، ۱۵۸- ۱۶۰). او همچنین‌ به‌ پیروان‌ خود دستور داده‌ بود تا چهارپایان‌ را جز آنها که‌ به‌ پیری‌ و ناتوانی‌ رسیده‌اند، ذبح‌ نکنند و گوشت‌ مردار نخورند؛ موهای‌ سر و بدن‌ را فرو گذارند و بیش‌ از ۴۰۰ درم‌ کابین‌ زنان‌ نکنند و هفت‌ یک‌ از دارایی‌ خود را به‌ تعمیر و اصلاح‌ راهها و پلها اختصاص‌ دهند (نک‍ : بیرونی‌، ۲۱۱؛ مروزی‌، شهرستانی‌، همانجاها؛ گردیزی‌، ۲۶۶-۲۶۷). مآخذ ابن‌ ندیم‌، الفهرست‌؛ ابوحاتم‌ رازی‌، احمد، الاصلاح‌، به‌ کوشش‌ حسن‌ مینوچهر و مهدی‌ محقق‌، تهران‌، ۱۳۷۷ش‌؛ اخبارالدولة العباسیة، به‌ کوشش‌ عبدالعزیز دوری‌ و عبدالجبار مطلبی‌، بیروت‌، ۱۹۷۱م‌؛ بغدادی‌، عبدالقاهر، الفرق‌ بین‌ الفرق‌، به‌ کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌؛ بلاذری‌، احمد، انساب‌ الاشراف‌، به‌ کوشش‌ عبدالعزیز دوری‌، بیروت‌، ۱۹۷۸م‌؛ بویس‌، مری‌، چکیدۀ تاریخ‌ کیش‌ زرتشت‌، ترجمۀ همایون‌ صنعتی‌زاده‌، تهران‌، ۱۳۷۷ش‌؛ بیرونی‌، ابوریحان‌، الآثار الباقیۀ، به‌ کوشش‌ زاخاو، لایپزیگ‌، ۱۹۲۳م‌؛ پلا، شارل‌، حاشیه‌ بر مروج‌الذهب‌ (نک‍ : هم، مسعودی‌)؛ ثعالبی‌ مرغنی‌، حسین‌، غرر اخبار ملوک‌ الفرس‌ و سیرهم‌ (نک‍ : مل، هوتسما)؛ خوارزمی‌، محمد، مفاتیح‌ العلوم‌، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ ابیاری‌، بیروت‌، ۱۴۰۹ق‌ /۱۹۸۹م‌؛ دوشن‌ گیمن‌، ژاک‌، دین‌ ایران‌ باستان‌، ترجمۀ رؤیا منجم‌، تهران‌، ۱۳۷۵ش‌؛ ذهبی‌، محمد، سیر اعلام‌ النبلاء، به‌ کوشش‌ شعیب‌ ارنؤوط و دیگران‌، بیروت‌، ۱۴۰۴ق‌ / ۱۹۸۴م‌؛ روایت‌ اِمید اَشَوَهیشتان‌، ترجمۀ نزهت‌ صفای‌ اصفهانی‌، تهران‌، ۱۳۷۶ش‌؛ شهرستانی‌، محمد، الملل‌ و النحل‌، به‌ کوشش‌ محمد بن‌ فتح‌الله‌ بدران‌، قاهره‌، ۱۳۷۵ق‌؛ صدیقی‌، غلامحسین‌، جنبشهای‌ دینی‌ ایرانی‌، تهران‌، ۱۳۷۲ش‌؛ صریفینی‌، ابراهیم‌، تاریخ‌ نیسابور (منتخب‌ السیاق‌ عبدالغافر فارسی‌)، به‌ کوشش‌ محمدکاظم‌ محمودی‌، قم‌، ۱۴۰۳ق‌؛ طبری‌، تاریخ‌؛ عوفی‌، محمد، جوامع‌ الحکایات‌، ج‌ ۳(۱)، به‌ کوشش‌ بانو مصفا (کریمی‌)، تهران‌، ۱۳۵۲ش‌، ج‌ ۴(۱)، به‌ کوشش‌ مظاهر مصفا، تهران‌، ۱۳۷۰ش‌؛ کریستن‌ سن‌، آرتور، ایران‌ در زمان‌ ساسانیان‌، ترجمۀ غلامرضا رشید یاسمی‌، تهران‌، ۱۳۴۵ش‌؛ کلیما، اوتاکر، تاریخچۀ مکتب‌ مزدک‌، ترجمۀ جهانگیر فکری‌ ارشاد، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌؛ گردیزی‌، عبدالحی‌، زین‌الاخبار، به‌ کوشش‌ عبدالحی‌ حبیبی‌، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌؛ مجدخوافی‌، روضۀ خلد، به‌ کوشش‌ محمود فرخ‌، تهران‌، ۱۳۴۵ش‌؛ مروزی‌، طاهر، طبایع‌ الحیوان‌، نسخۀ عکسی‌ موجود در کتابخانۀ مرکز؛ مسعودی‌، علی‌، مروج‌ الذهب‌، به‌ کوشش‌ شارل‌ پلا، بیروت‌، ۱۹۶۵-۱۹۷۳م‌؛ مفخم‌ پایان‌، لطف‌الله‌، فرهنگ‌ آبادیهای‌ ایران‌، تهران‌، ۱۳۳۹ش‌؛ نشریۀ دفتر تقسیمات‌ کشوری‌، معاونت‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ وزارت‌ کشور، تهران‌، ۱۳۷۹ش‌، شم‍ ۲؛ یوسفی‌، غلامحسین‌، یادداشتهایی‌ در زمینۀ فرهنگ‌ و تاریخ‌، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌؛ نیز: GAS; Houtsma, M. Th., »Bih ºafrid«, Wiener Zeitschrift für die Kunde des Morgenlandes, Wien, 1889, vol. III; Justi, F., Iranisches Namenbuch, Marburg , 1895. علی‌ بهرامیان‌
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
به آفرید. [ ب ه ْف َ ] (ن مف مرکب ) نیکوآفریده . (فرهنگ فارسی معین ).
به آفرید. [ ب ِه ْ ف َ ] (اِخ ) ابن ماه فروردین . ایرانی ، خراسانی (قرن اول و دوم هجری ). وی در زمان ابومسلم خراسانی آیینی جدید آورد و مبنای...
به آفرید. [ ب ِه ْ ف َ ] (اِخ ) به آفرین . نام خواهر اسفندیار. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ). نام خواهر اسفندیار، دختر گشتاسب : چو پردخته شد از ب...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.