اجازه ویرایش برای همه اعضا

یلاق ایلاق

نویسه گردانی: YLAQ ʼYLAQ
یلاق . [ ی ِ ] (اِخ ) ایلاق . نام شهری است به ترکستان . (لغت فرس اسدی نسخه ٔ خطی نخجوانی ) : الا رفیقا تا کی مرا شقا و عنا گهی مرا غم یغما گهی بلای یلاق . زبیبی (از لغت فرس اسدی ). ایلاق . (اِخ ) نام شهریست از خطا و قلماق . (برهان ) (آنندراج ). دارالملک خطا و ایغورست . (برهان قاطع ذیل کلمه ٔ نهر ایلاق ). نام شهر پایتخت خطا و ایغور. (ناظم الاطباء). ناحیتی است بزرگ اندر میان کوه و صحرا نهاده و مردم بسیار و با کشت و برز و آبادان و مردمانی کم خواسته و اندر وی شهرها و روستاها بسیار و مردمان روستاها بیشتر کیش سپیدجامگان و شوخ روی و اندر کوههای وی معدن سیم و زر است و حدودش بفرغانه و چندل و چاچ و رود خشرت پیوسته است و بهتران این ناحیت را دهقان ایلاق خوانند و اندر قدیم دهقان این ناحیت را از ملوک اطراف بودندی . (حدود العالم ) : ببرت ماند کافور که قنصور است بدلت ماند پولاد که در ایلاق است . رافعی . اگر خان را بترکستان فرستد مهر گنجوری پیاده از بلاساغون دوان آید به ایلاقش . منوچهری . || نام رودی است که نوث قصبه ٔ ناحیت ایلاق به ماوراءالنهر بر لب اونهاده است . (حدود العالم ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.