اجازه ویرایش برای همه اعضا

تحدیدیافته

نویسه گردانی: TḤDYDYAFTH
تحدیدیافته (صفت مرکب، از «تحدید» (اسم مصدر) + «یافته» (صفت مفعولی از فعل یافتن)): تحلیل ساختاری: صفت مفعولی مرکب به معنای «چیزی که تحدید شده است» یا «محدودشده». این واژه به صورت مستقل در فرهنگ‌های عمومی ثبت نشده و یک ترکیب تخصصی یا ساختگی محسوب می‌شود که از الگوی صفت‌سازی «اسم مصدر + یافته» پیروی می‌کند (مانند: کنترل‌یافته، طراحی‌یافته). خلاصه مفهومی: (صفتی) توصیف‌کننده‌ی چیزی که تحت فرآیند تحدید (محدودسازی، تعیین حد) قرار گرفته و اکنون حالت محدود، مشخص، منحصربه‌فرد یا تعریف‌شده دارد ترادفات: -محدودشده: دارای حد و مرز معین. - مقید: مقید و مشروط شده. - منحصر: مختص به حوزه‌ای خاص. - تعریف‌شده: دارای تعریف و حدود مشخص. - معین: مشخص و تعیین‌شده. متضادها: نامحدود: بدون حد و مرز. مطلق: بدون قید و شرط. گسترده: وسیع و بدون تحدید. نامعین: فاقد حدود مشخص. کلی: عام و فراگیر. ۴. اصطلاح‌شناسی این واژه احتمالاً در متون تخصصی حقوقی، مدیریتی، مهندسی یا علوم انسانی برای اشاره به متغیرها، حوزه‌ها، اختیارات یا پدیده‌هایی که به طور نظام‌مند محدود و تعریف شده‌اند، به کار می‌رود (مانند: «حوزۀ تحدیدیافتهٔ تحقیق»، «اختیارات تحدیدیافته»، «متغیرهای تحدیدیافته»).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.