برند
نویسه گردانی:
BRND
برند. [ ب َ رَ ] (اِ) حریر ساده . (از برهان ). پرند. و رجوع به پرند شود.
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
برند. [ ب َ رَ / ب ِ رَ ] (معرب ، اِ) فروغ شمشیر و جوهر آن ، معرب پرنگ ۞ . (از منتهی الارب ). جوهر و آب شمشیر، و آن لغتی است در «فرند» و گوین...
برند. [ ب ُ رَ ] (نف ) مخفف برنده . قطعکننده . (از آنندراج ). بران : ره تنگ عشق است پست و بلندولی چون دم اره باشد برند. طاهر وحید (از آنندر...
برند. [ ب ُ رَ / ب َ رَ ] (اِ) تیغ و شمشیر تیز و آبدار و جوهردار. (برهان ). پرند. و رجوع به پرند شود.
برند. [ ب ِ رَ ] (اِ) کلمه ایست در اصل از زبان آلمانی بدوی، به معنی نام و سمبل
در معنای امروزی آن برند موضوعی ذهنی است. برند به معنای تصویر ذهنی ...